نویسنده:خدامراد سلیمیان
منبع:درسنامه مهدویت1-ص37تاص42
 
 
 
 
 
 
 
 

«خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‏اند، وعده داده است که حتماً آنان را در این سرزمین، جانشین [خود] قرار دهد؛ همان گونه که کسانی را که پیش از آنان بودند، جانشین [خود] قرار داد. و آن دینی را که برایشان پسندیده است، به سودشان مستقر کند و بیمشان را به ایمنی مبدل گرداند، [تا] مرا عبادت کنند و چیزی را با من شریک نگردانند و هر کس پس از آن به کفر گراید؛ آنانند که نافرمانند».
در آیات پیش از این آیه، سخن از اطاعت و تسلیم در برابر فرمان خدا و پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) است و در این آیه، بحث ادامه یافته و نتیجه این اطاعت ـ که همان حکومت جهانی است ـ بیان شده است. بر اساس آن، خداوند به کسانی که از شما ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند، وعده می‏دهد که آنان را قطعاً خلیفة روی زمین خواهد کرد؛ همان گونه که پیشینیان را خلافت روی زمین بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، به طور ریشه‏دار و پا بر جا در صفحه زمین مستقر خواهد ساخت و خوف و ترس آنها را، به امنیت و آرامش مبدّل خواهد کرد. مردم تنها خدا را ‏پرستیده و چیزی را شریک او قرار نخواهند داد.
بعد از این برتری و فراگیری حکومت توحید و استقرار آیین الهی و از میان رفتن هر گونه اضطراب، ناامنی و شرک، کسانی که بعد از آن کفر بورزند، به یقین فاسق واقعی خواهند بود!
به هر حال مجموع آیه نشانگر این است که خداوند به گروهی از مسلمانان صالح و مؤمن، سه نوید داده است:
1. جانشینی و حکومت روی زمین؛
2. نشر آیین حق به طور اساسی و ریشه‌ای در جهان؛
3. از میان رفتن اسباب ترس و ناامنی .
نتیجه آنکه مردم در این دوران با نهایت آزادی، خدا را می¬پرستند، فرمان¬های او را گردن می¬نهند، هیچ شریک و شبیهی برای او قائل نمی¬شوند و توحید خالص را در همه جا
می¬گسترانند.
نکته ها
1. بر اساس این آیه، افرادی قبل از مسلمانان دارای خلافت روی زمین بودند؛ حال اینان چه کسانی¬اند؟ برخی از مفسران آن را اشاره به آدم و داود و سلیمان دانسته‏اند؛ چرا که قرآن دربارة آدم می‏فرماید: إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَة؛2 «من در زمین خلیفه ‏ای قرار می-دهم». درباره داود فرموده است: یا داوُدُ إِنَّا جَعَلْناکَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْض؛3 «ای داود ما تو را خلیفه در روی زمین قرار دادیم». سلیمان نیز به مقتضای آیه شانزده سوره «نمل» وارث حکومت داود بود و خلیفه در روی زمین شد .
اما برخی دیگرـ مانند علامه طباطبائی(ره) ـ این معنا را بعید شمرده¬اند؛ زیرا تعبیر الَّذینَ مِنْ قَبْلِهِمْ را متناسب انبیا ندانسته¬اند. به نظر ایشان در قرآن، این تعبیر در مورد پیامبران به کار نرفته است؛ از این رو اشاره به امت¬های پیشین است که دارای ایمان و عمل صالح بوده، در روی زمین حکومت یافتند.
جمعی دیگر معتقدند: این آیه اشاره به «بنی اسرائیل» است؛ زیرا آنها با ظهور موسی(علیه السلام) و در هم شکسته شدن قدرت فرعون، مالک حکومت روی زمین شدند؛ چنان که در آیه¬ای آمده است:

و نیز درباره همان¬ها می‏فرماید:
؛ «ما اراده کرده‏ایم که قوم مستضعف ( مؤمنان بنی اسرائیل) را در روی زمین تمکین دهیم ( و صاحب نفوذ و مسلّط سازیم )».
2. این وعده الهی از آن کیست ؟
در این آیه خداوند وعده حکومت روی زمین، برتری دین و آیین و امنیت کامل را به گروهی از مؤمنان و صالحان داده است. اما در اینکه منظور از این گروه چه کسانی-اند؛ میان مفسران گفت و گو است.
برخی آن را اشاره به حکومت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‏دانند که شرق و غرب جهان، در زیر لوای حکومت آن حضرت قرار می‏گیرد، آیین حق در همه جا نفوذ می‏کند، ناامنی و خوف و جنگ از صفحه زمین بر چیده می‏شود و عبادت خالی از شرک، برای جهانیان تحقق می‏یابد.5
بدون شک آیه، هم شامل مسلمانان نخستین و هم حکومت حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) می¬شود. طبق عقیده عموم مسلمانان ـ اعم از شیعه و اهل تسنن ـ آن حضرت سراسر زمین را پر از عدل و داد می‏کند و او مصداق کامل این آیه است؛ ولی با این حال منعی از عمومیت و گستردگی مفهوم آن نیست.
اینکه برخی می‏گویند: کلمه «ارض» مطلق است و تمام روی زمین را شامل می‏شود و این منحصراً مربوط به حکومت امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) است، با جمله «کما استخلف...» سازگار نیست؛ زیرا خلافت و حکومت پیشینیان به یقین در تمام پهنه زمین نبود.
به علاوه شأن نزول آیه نیز نشان می‏دهد که حداقل نمونه‏ای از این حکومت در عصر پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) برای مسلمانان (هر چند در اواخر عمر آن حضرت)، حاصل شده است.
گفتنی است ثمرة تمامی کوشش‌های پیامبران و تبلیغات مستمر و پی‏گیر آنان و نمونه کامل حاکمیت توحید و امنیت کامل و عبادت، در زمانی تحقق می‌یابد که حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) ظهور می¬کند6
همان¬گونه که گفته شد این تفسیرها، به معنای انحصار مصداق آیه نیست؛ بلکه بیان مصداق کامل است. ابو بصیر از امام صادق(علیه السلام) روایت کرده است: آن حضرت ذیل آیه شریفه چنین فرمود: «نزلت فی الْقَائِم وَ أَصْحَابه»؛7 «[این آیه] در باره قائم(عجل الله تعالی فرجه الشریف) و اصحاب ایشان نازل شده است».
علامه طباطبایی(ره) در این باره می¬نویسد: «... این مجتمع طیّب و طاهر با صفاتی که از فضیلت و قداست دارد، هرگز تاکنون در دنیا منعقد نشده و دنیا از روزی که پیامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) مبعوث به رسالت گشته، تاکنون، چنین جامعه‏ای به خود ندیده است. ناگزیر اگر مصداقی پیدا کند، در روزگار حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهد بود؛ چون اخبار متواتری که از رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) و ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در خصوصیات آن حضرت وارد شده، از تشکیل چنین جامعه‏ای خبر می¬دهد. البته این در صورتی است که روی سخن در آیه را متوجه مجتمع صالح بدانیم، نه تنها حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)».
آن گاه ایشان ادامه می¬دهد: «خواهید گفت: طبق این نظریه چه معنا دارد که روی سخن را در زمان نزول آیه به الذین آمنوا و عملوا الصالحات کند، در حالی که مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) آن روز نبود (نه خودش بود و نه یکی از اهل زمانش)؟
در پاسخ می‏گوییم: این سؤال ناشی از این است که پرسش کننده، میان خطاب¬های فردی با خطاب¬های اجتماعی خلط کرده است؛ چون خطاب ممکن است دو جور متوجه اشخاص شود: یکی اینکه اشخاصی را مورد خطابی قرار دهند؛ بدین جهت که خصوصیات خودِ آنان مورد نظر است. به طور دیگر اینکه همان اشخاص را مورد خطاب قرار دهند ـ نه از این جهت که شخصِ خود آنان مورد نظر باشد، بلکه ـ از این جهت که جمعیتی هستند دارای صفاتی معین. در صورت اول، خطاب از مخاطبان به غیر مخاطبان متوجه نمی شود و شامل آنها نمی گردد ـ نه وعده¬اش، نه وعیدش ونه هیچ چیز دیگرش ـ و در قسم دوم اصلاً اشخاص دخالتی ندارند و خطاب متوجه دارندگان صفات کذایی است که در این صورت به دیگران نیز متوجه می‌شود.
در آیه شریفه، خطاب از قبیل خطاب¬های دوم است که بیانش گذشت و اغلب خطاب¬های قرآنی ـ که یا مؤمنان را مخاطب کرده و یا کفار را ـ از این قبیل است».8
در مجمع البیان در ذیل آیه وَعَدَ اللهُ الذینَ آمنوا مِنکُم ... آمده است: مفسران در اینکه الذینَ آمَنوا مِنکُم چه کسانی¬اند، اختلاف دارند و از اهل بیت(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روایت شده که منظور، مهدی از آل محمد(صلی الله علیه و آله وسلم) است.
عیاشی به سند خود از علی بن الحسین(علیه السلام) روایت کرده است: وقتی این آیه را تلاوت کرد، فرمود: به خدا سوگند! ایشان شیعیان ما اهل‏بیت¬اند که خدا این وعدة خود را در حق ایشان، به وسیله مردی از ما تحقّق می¬بخشد و او مهدی این امت است. او کسی است که رسول¬خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) درباره‏اش فرمود: اگر از دنیا نماند مگر یک روز، خدا آن روز را آن قدر طولانی می‏کند تا مردی از عترتم قیام کند که هم نام من است. او زمین را پر از عدل و داد می‌کند، آن چنان که از ظلم و جور آکنده شده باشد. نظیر این روایت از ابی جعفر و ابی عبد الله(علیهما السلام) نقل شده است.
علامه طباطبایی در جمع بندی مباحث می‌نویسد: «از ائمه اهل بیت(علیهم السلام) در این باره اخباری روایت شده است. در گذشته هم بیان انطباق آیه بر مضمون این روایات گذشت و نیز در مجمع البیان بعد از نقل روایت بالا آمده است: بنابر این مراد از الذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصالحات رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) و اهل بیت او(علیهم السلام) است».9

پی نوشت ها:

1. نور (24)، آیه 55.
2. بقره (2)، آیه 30.
3. ص (37)، آیه 26.
4. اعراف (7)، آیه 137.
5. ر.ک: محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج15، ص218.
6. ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج 14، صص530 ـ 532.
7. محمد بن حسن طوسی(ره) ، کتاب الغیبة، ص 173؛ نعمانی(ره)، الغیبة، ص240، ح35.
8. محمد حسین طباطبایی، ترجمه المیزان، ج 15، ص 220.
9. همان، ج 15، ص225.