مباني و آثار تربيتي نماز(قسمت دوم)
مباني و آثار تربيتي نماز(قسمت دوم)
از سوي ديگر، نماز راهي روشن در جهاني تاريك است و نماز گزار علي رغم تعدد و تنوع راههاي زندگي به درستي مي داند كه در چه مسيري گام برمي دارد، و نوعي قاطعيت و يقين در انتخاب راه پيدا مي كند كه قادر است بر سختيهاي ناشي از طولاني بودن راه حق، غلبه نمايد.
نماز، مصباح هدايت در جهان آشفته و متزلزل امروز است زيرا اگر آشفتگي رو به تزايد جوامع بشري از اين هم فراتر رود، قادر نخواهد بود كه تعادل نمازگزار و انسان واصل به حق را بر هم زند زيرا نماز داربست محكم آدمي و تكيه گاه نيرومند و عظيمي در برابر تندبادهاي زندگي است.
شور و گرمايي دروني
اينك از باب نمونه، به دو مورد ذيل اشاره مي شود.
«يكي از همسفران مرحوم حاج محمد صادق تخت فولادي نقل مي كند در سفر بيت الله الحرام، از اصفهان حركت كرده و نزديك شيراز در كاروانسرايي فرود آمديم، هوا سرد و برفي بود. مرحوم حاجي روي سكوي در ورودي كاروانسرا، بيرون از سرا، زيراندازي را افكندند و نشستند، ساير كاروانيان عرض كردند، هوا سرد است و اينجا گذرگاه حيوانات است، بهتر است كه به داخل كاروانسرا تشريف بياوريد. ولي ايشان فرمودند در داخل كاروانسرا آب نيست ولي اينجا جوي آبي ست و براي من بهتر است. همراه ايشان مي گويد من نگراني كاروانيان را از سردي هوا و خطر حيوانات به اطلاع ايشان رساندم. ايشان سر از زانو برداشت و گفت: دستت را به سينه من نزديك كن. همسفر ايشان گفت: به محض اينكه دستم را به سينه ايشان نزديك كردم، گويي به ديگ جوشاني دست كرده ام و از شدت حرارت، احساس تألم كردم. حاجي فرمود به اينها بگو آيا ذكر خداوند به اندازه ده سيخ ذغال گرمي نمي دهد؟ اما در مورد حيوانات درنده هم تا خواست خداوند نباشد زياني نمي رساند، هر چه شود به اذن حق و اراده اوست من در زمين و آسمان ها از حيوانات نمي ترسم[3]».
مورد ديگر را«ريچارد رالي» در كتاب خود به نام«من در خواب و قلبم بيدار است»، اينگونه نقل مي كند:
«من در نمازخانه اي نشستم و در همان حين كه از لذت دعا و مراقبه بهرمند مي شدم، بناگاه در اندرونم، گرمايي خوشايند و غريب، احساس مي كردم. تا مدتهاي مديد حيران بودم كه اين گرما از كجا مي آيد، تا به تجربه آموختم كه از جانب خالق است نه مخلوق و از آن پس، آن را دل انگيزتر و سرشار از حرارت يافتم[4]».
تكيه گاهي مطمئن و استوار
نماز، چنين پشتيبان قوي و نيرومندي است كه نمازگزار را در پناه خود مي گيرد و او را از مخاطرات و تهديدها، محافظت مي كند، زيرا هم از حيث ارتباط كلامي با خداوند، نماز، تجلي ياري خواستن از پروردگار است و نمازگزار با اداي عبارت قرآني«اياك نعبد و اياك نستعين» هم بر پرستش معبود، تأكيد مي ورزد و هم بر ياري خواستن از ذات لايزال آن محبوب اصرار مي نمايد. و علاوه بر آن، از جهت ارتباط روحي و رواني با خداوند، چون خود را در پيشگاه با عظمتش مي يابد، احساس ارتباط، اتصال و در نهايت اطمينان از حمايت و پشتيباني آن ذات مقدس پيدا مي كند.
بر همين اساس است كه قرآن كريم توصيه مي فرمايد كه«از صبر و نماز، ياري و استعانت جوييد[5]».
و رسول خدا ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمودند:«هر گاه كار بر پيامبران الهي سخت مي شد و بيمناك و اندوهگين مي شدند به نماز پناه مي بردند[6].»
نابغه شرق، شيخ الرئيس ابو علي سينا نيز مي گويد:
«هر زمان برايم مشكلي علمي پيش مي آمد و از حل آن عاجز مي ماندم، به مسجد شهر مي رفتم و دو ركعت نماز به جا مي آوردم. سپس از خداوند مي خواستم مرا به وسيله نور آن نماز ياري دهد تا گره از مشكلم باز كند، پس از اداي آن دو ركعت، راه حل مشكل برايم آسان مي شد و به آنچه مي خواستم مي رسيدم[7]».
تعادل پايدار
در حديثي از رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ چنين آمده است:
«دل فرزند آدم همچون گنجشك است و هر روز هفت بار دگرگون مي شود[8]. و يا در روايتي ديگر فرمودند:
«دل مانند ريشه اي در بياباني به درختي آويخته كه باد پيوسته آن را زير، و رو مي كند[9]».
نماز، چون موجب تقويت قلب نمازگزار است، تعادل درون او را حفظ نموده و آن را پايدار مي سازد. در شرح حال اميرالمؤمنان حضرت علي ـ عليه السّلام ـ آمده است كه در جنگ صفّين، در يكي از سخت ترين شبهاي نبرد كه به نام«ليله الهرير» معروف است فرشي براي آن حضرت گستردند و امام ـ عليه السّلام ـ بر روي آن مشغول نماز شدند. در حالي كه تيرهاي بسياري از اطراف و چپ و راست او مي گذشت و هرگز تزلزلي در او ايجاد نمي كرد، آن حضرت از جايش تكان نخورد تا آن كه نمازش را به پايان رساند[10]».
آري علي ـ عليه السّلام ـ در چنين شرايطي كه دهشت انگيز بود، با قلبي آرام به نماز ايستاد و درس پايبندي به نماز و اهميت آن را به جهانيان آموخت،
معرفت شهودي
امام راحل نيز در بحث از راز نماز و در ضمن نامه عرفاني خويش به فرزند گراميشان آورده اند:
«پسرم، سعي كن كه به اين پيروزي دست يابي، يا دست به بعض مراحل آن. همت كن و از هواهاي نفساني كه حد و حصر ندارد، بكاه و از خداي متعال جل و علاء استمداد كن كه بي مدد او كس به جايي نرسد و نماز اين معراج عارفان و سفر عاشقان، راه وصول به اين مقصد است و اگر توفيق يابي و يابيم به تحقق يك ركعت آن و مشاهده انوار مكنون در آن و اسرار مرموز آن، و لو به قدر طاقت خويش، شمه اي از مقصد و مقصود اولياي خدا را استشمام نموديم و دورنمايي از صلاة معراج سيد انبياء و عرفا عليه و عليهم و علي آله الصلوه و السلام را مشاهده كرديم.»[12]
معنا بخشيدن به زندگي
«فردريك ماير» يكي از انديشمندان تربيتي معتقد است:
«عصر ما، دوران سرخوردگي است. خوشبيني اي كه از ويژگيهاي بخشي از سده نوزدهم بوده، در اثر جنگها، بحرانها و بروز خودكامگيها، تضعيف شده است:[13]
وي در فراز بعدي سخنانش مي افزايد:
«راحت ما از هميشه بيشتر است: ولي وقتي كه به آينده مي نگريم، احساس ناراحتي عميقي مي كنيم براي تفريح و سرگرمي وسايل بهتر و راههاي بيشتري داريم و در عين حال بسياري از ما احساس مي كنيم كه زندگي ما كاملا ميان تهي است[14]».
زندگي درون تهي به عنوان يك ويژگي دنياي معاصر در آثار برخي انديشمندان با عنوان«ترس» با منشأ دروني، توصيف شده است كه از آن جمله به«سيدني پولارد» اشاره مي كنيم، وي مي نويسد:
«امروزه ماهيت ترس فرق مي كند، امروزه ترس از درون است و نه از بيرون[15]».
شايد يكي از عوامل مؤثر در پيدايش اين حالت روحي، فاصله گرفتن تدريجي بشر از مذهب و رويكرد عجولانه و شتابنده او به علم، پس از دوره نوزايي(تجديد حيات علم) در اروپاست. او به تصور جايگزيني علم به جاي مذهب، كوشيد تا پيوندهاي ديني خود را بگسلد ولي زماني كه در اين راه ناكام شد و علم از عهده تأمين خواسته هاي آدمي برنيامد، ديگر جايگزيني براي آن وجود نداشت. لذا از درون احساس خلأ، بيهودگي و پوچي نمود.
پی نوشت:
[1] . توبه ـ 72.
[2] . بقره/ 165.
[3] . نشان از بي نشانها ـ علي مقدادي اصفهاني ـ ج 1 ـ ص 38 ـ 39.
[4] . عقل و اعتقاد ديني ـ درآمدي بر فلسفه دين ـ مايكل پترسون و ديگران ـ ترجمه احمد نراقي و ابراهيم سلطاني ـ طرح نو ـ ص 39.
[5] . بقره/ 153.
[6] . هزار و يك نكته درباره نماز ـ حسين ديلمي ـ ستاد مركزي اقامه نماز ـ ص 231.
[7] . هزار و يك نكته درباره نماز ـ پيشين ـ ص 262.
[8] . راهنماي انسانيت ـ ترجمه موضوعي نهج الفصاحه ـ سخنان حضرت محمد ـ صلّي الله عليه و آله ـ فريد تنكابني ـ ص 529.
[9] . همان.
[10] . هزار و يك نكته درباره نماز ـ پيشين ـ صص 20 و 21.
[11] . سر الصلوة ـ امام خميني ـ مقدمه استاد جوادي آملي ـ ص ده.
[12] . همان ـ ص بيست و هشت.
[13] . مابر، فردريك ـ تاريخ فلسفه تربيتي ـ ترجمه علي اصغر فياض ـ ج 1 ـ ص 5.
[14] . همان.
[15] . بولارد، سيدني ـ انديشه ترقي ـ ترجمه حسن اسد پيروزانفر ـ ص 308.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}