هویت ایرانی از واقعیت تاریخی تا تحریف

چگونگی شکل گیری یک دولت نیرومند

فلات ایران حدود سه هزار سال قبل مورد توجه اقوام کوچ نشین آریایی قرار گرفت آنان دام پرورانی بودند که از آسیای مرکزی وسیبری حرکت کردند و به تدریج در بخش هایی ازفلات ایران ساکن شدند . گروهی از آنان در نواحی مرکزی ،عده ای در دره ها و دشت های زاگرس اقامت گزیدند .اینان بیش تر کشاورزی و برخی هم زندگی کوچ نشینی را برگزیدند . آریایی ها با اقوام بومی در آمیختند وسه گروه نامدار را تشکیل دادند ؛ مادها در غرب ، باختری ها در شرق و پارس ها درجنوب ایران .
مادها قومی آریایی بودند که در آغاز قرن هفتم ویا پایان قرن هشتم قبل از میلاد ، دولت مهمی را در نواحی مرکزی ،شمال غربی و غرب ایران بنیان نهادند . ازمیراث هنری و فرهنگی آنان آثاری در همدان ،سرپل ذهاب (حوالی کرمانشاه ) به دست آمده است که نشان می دهد این اقوام درجهت شکوفایی ذوق ،ابتکار و توانایی های هنری گام هایی برداشته و در پایه ریزی تمدن ایرانی تأثیرگذار بود ه اند .
پار س ها از مهم ترین گروه های آریایی هستند که هخامنشیان از آنا ن تشکیل شد .چنین به نظر می رسد که آنان درحوالی شوش کنونی در ایالت (آن شان ) درکشوری که به نام فاتح خود (پارسوماش ) نام گرفت اقامت گزیدند.
کوروش اول حاکم پارسوماش بود .کوروش دوم حدود سال 558 (ق.م) فرمانروای قبایل ایرانی شد. او مادها را شکست داد ولی از تمدن و فرهنگ مادها تأثیر پذیرفت . این حکمران مقتدر باتصرف ماد ،پارت ها را مطیع خویش کرد و لیدی را که از طرف بابل ،مصر واسپارت حمایت می شد به تصرف خود درآورد.
بعد از فتح بابل ، کوروش تمامی کشورهای غربی تا مرز مصر را مطیع خویش کرد . بدین گونه بر اثر اراده ی بلند و همت استوار سربازانی گمنام که تحت فرماندهی وی عمل می کردند ، ایران کشور عظیمی شد که از شمال به کوه های قفقاز ،دریای خزر و رود سیحون ،از مغرب به مدیترانه ، از جنوب به عربستان و دریای عمان و از شرق به رود سند و کوه ها ی هندوکش رسید.
با این قلمرو وسیع و اقتدار فوق العاده ،افرادی که در برابر سپاهیان ایران شکست می خوردند مورد جور وستم قرار نمی گرفتند و پیروان آنان درهرفرقه و دینی که بودند آزادی انجام مراسم ذهبی خود را داشتند . غارت وکشتار در تفکر و فرهنگ ایرانیان روش ناپسندی بود و نیروهای این دولت از جاده ی انصاف و عدالت خارج نمی شدند. به همین دلیل حتی موردستایش دشمنان و مخالفان شان بودند.

مقایسه ی دو قلمرو

سیاست ایران در عهد هخامنش برکشورداری سالم ،و رعایت آداب و رسوم درست مبتنی بود .توسعه روابط انسانی بر پایه عزت ومصلحت بود و به استانداران توصیه می شد زیر دستان خود را به شیوه ای تربیت کنند که در پذیرش بخشی از وظایف محوله ،تبحر لازم را به دست آورند. دولت مرکزی ، رفتار حاکمان ایالات و نواحی کشور را ارزیابی می کرد و اگر درکارنامه ی آنان ، نشانه هایی از خشونت ،سرکشی و ستم دیده می شد و یا در آبادانی شهرها وحفظ امنیت آن نقاط کوتاهی کرده بود ند ،بر کنار می شدند.
در آن زمان ،یونان درجنوب شرقی اروپا به عنوان گهواره ی تمدن و فروزنده ی فرهنگ ، دانش و حکمت به شمار می آمد ولی کوهستان ها ، دره های عمیق و جزایر متعدد ، مردم این سرزمین را از هم جدا می ساخت و هر قومی برای خودش حاکمیت خاصی قايل بود . همین امر و عدم توسعه ی وسایل ارتباطی اجازه نمی داد در یونان حکومت واحدی پدید آید . یونانیان جدا از هم می زیستند و رغبتی به اتحاد نداشتند ، اما وقتی پیشرفت های شگفت آور و نفوذ سیاست نظامی ایران را در شرق وغرب دیدند به خودآمدند و دربرابر خطر ی مشترک ،اتحادیه های نظامی درست کردند . اسپارت و آتن دوکشور مجزا واز نظر سیاسی وفرهنگی رو در روی هم بودند . در سرزمین اسپارت قوانیین بی رحمانه ای برای اصلاح نژاد وضع شده بود . در این حکومت کودکانی که نقص بدنی و عضوی داشتند کشته می شدند ،بازرسان مخصوصی خانواده ها را زیر نظر داشتند که افراد قوی وتندرست تربیت کننند و هدف این کنترل ها بهره گیری از نیروی انسانی در کارهای نظامی بود . به بهانه دوری از تجملات ، مردم در سرما و گرما لباس های سبک ویکسان می پوشیدند واجازه نداشتند به خارج از اسپارت رفت و آمد کنند که مبادا تحت نفوذ دیگران قرار گیرند . حکومت ،جوانان را به راهزنی و خشونت تشویق می کرد و اگر جوانی هنگام دزدی دستگیر می شد به او تازیانه می زدند که چرا در کار خود موفق نشده است !.
روش سیاسی کشور اسپارت بر انتخاب فرمانروایان با قرعه ،رشوه خواری سران حکومت ،ناسازگاری فرماندهان و دریاسالاران خودکامه استوار بود . به علت پرداختن به جنگ و خونریزی خزانه ی کشور تهی و وضع مردم آشفته شده بود . در این اوضاع ، فساد وخلاف روز به روز افزایش می یافت .
ارسطو اعتراف می کند :اقوام یونانی و بنیان گزاران حکومت این قلمرو هیچ کدا م بهترین هدف اجتماعی را در نظر نداشتند وبه جای آن که فضایل را هدف آموزش و تربیت قرار دهند به کارهای پست و فرومایه روی آوردند و فقط به اموری تمایل نشان دادند که سود مادی داشت .

تفاوت آشکار

برخلاف اسپارت در کشور آتن مردم به دنبال سوا د و کسب معرفت بودند و در راه توسعه فرهنگی می کوشیدند ولی متاسفانه مردم به دوگروه شهروندان و بردگان تقسیم شده و زندگی طبقات پایین دچار آشفتگی شده بود .
زمین های کشاورزی در دست عده ای از اشراف بود. رباخواری رواج داشت و مردم به دلیل پریشانی وفقر زمین های خود را گرو می نهادند و پس از مدتی که نمی توانستند وام و سود آن را بدهند ، زمین را از دست می دادند .مردم عادی بر اثر جرم وخطا به اعدام محکوم می شدند ولی آنان که امتیازاتی اجتماعی و اقتصادی داشتند درنهایت راهی زندان می شدند تا آن که « سولون » (قانون گذار بزرگ آتن ) به اصلاحاتی دست زد و بین اقشار مردم تعادلی به وجود آورد . البته به موارد فوق باید شرک ، خرافات ،فالگیری و توسل به اوهام را نیز افزود . درحالی که در ایران یک سیاست کلی با رعایت عدالت و انصاف اساس اداره ی کشور را تشکیل می داد و بین اقشار مردم امتیازات اجتماعی اقتصادی وجود نداشت.
در ایران عصر هخامنشی هر کس در زمینه علمی ،ادبی و فرهنگی کوشش می کرد به مقام و القاب و منصب های عالی دست می یافت . یکی از دانشوارن این عصر که سفرهای طولانی کرده و کتاب های ارزشمندی نوشته بود ، «جاماسب » است . او با کسب اجازه از حاکم مرکزی در انجمن همدان که یک مرکز علمی بود پذیرفته شد .اعضای این انجمن همگی صاحب دل ، دانشور و ادب پرور بودند . محل اجتماع این آکادمی عملی در ایران باستان ،شهر همدان کنونی بود . آنان در علوم گوناگون تحقیق می کردند و با اکتشاف ها و اختراع های مهم شگفتی مردم جهان را بر می انگیختند.

نبرد آغاز می شود

کشور ایران بارها از سوی اقوامی که درجنوب اروپا می زیستند مورد هجوم قرار گرفت .داریوش برای حفظ حاکمیت قلمرو خود و تأمین امنیت مردم با عملیات هم
زمان و مشترک آبی خاکی ،نیروی دریایی را از دریای سیاه و قوای زمینی را از تنگه بسفر و از راه خشکی به اروپا راند و از رود دانوب عبور کرد ،سرزمین مقدونیه را گشود و برای جلوگیری از نفوذ یونانیان در آسیای غربی حاشیه امنیت ساخت و برای هدایت عملیات نظامی علیه یونان ،مرکزی ایجاد کرد. داریوش برای این که با آتنی ها و اسپارت ها اتمام حجت کرده باشد با فرستادن سفیرانی آنان را به پیروی یا اتحاد با خود فرا خواند اما آنان فرستادگان او را کشتند و این حرکت ، جنگ ایران و یونان را در سال 490 ( ق.م) به وجود آورد.
از جمله این نبردها جنگ ماراتن است که دو سردار ایرانی به نام های دایتس و آرتافرن با لشکر کشی به آتن در دشت ماراتن پیاده شدند وبا یونانی ها درگیر شدند
سپاهیان یونانی که موقعیت منطقه را به خوبی می شناختند ،حمله ایرانی ها را دفع کردند ، داریوش می خواست با قوای بیشتر و سامان یافته ای به این نبرد ادامه دهد که اجل مهلتش نداد و جانشینی او به پسرش خشایارشا رسید .
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن آورده است : این پدر وفرزند افراد لایقی بودند و می افزاید اگر تصور کنیم جنگ یونانیان و ایرانیان مبارزه ملتی متمدن با ملتی وحشی است دچار اشتباه بزرگی شده ایم . اسپارت ها باکشتن قاصدان حاکم ایران یکی از اصول مهم روابط بین الملل را زیر پانهادند ، آنان برای جبران این خطا تصمیم گرفتند دو نفر را به دربار ایران بفرستند و تسلیم خشایارشا کنند اما این فرمانروا به قول هردوت (مورخ یونانی ) با عظمت روحی که داشت حاضر به مقابله مثل نشد وقوانین بین ملت ها را زیر پا نگذاشت . ولی ساکت هم ننشست و با درنگی چهار ساله پی گیر مقدمات دومین حمله ایران به یونان شد . او از همه استان ها ی کشور سپاه وتجهیزات جنگی خواست و لشکر بسیار بزرگی فراهم ساخت .خشایارشا با این سپاه عظیم از تنگه داردانل توسط پلی که با قایق ها ساخته بود گذشت و از راه دریای مرمره به یونان رسید.
لشگریان خشایارشا با کامیابی پیش رفتند . آن ها از طریق تنگه ی ترموپیل باسپاهیان یونانی درگیر شدند و شهر آتن را تصرف کردند . یونانیان جنگ را از خشکی به دریا کشانیدند و در نزدیکی جزیره و خلیج سالامیس در گیری سختی بین هر دو طرف رخ داد و بدین گونه ایرانی ها موفق به تصرف یونان نشدند و جنگ دریایی به نفع یونانیان تمام شد.
جنگ ایران ویونان اولین مقابله ی شرق وغرب بود . این جنگ موجب تحول در فرهنگ یونان شد و روم جانشنین آن گشت . سپس اروپا از آن سر برآورد .

تحریف فرهنگ شرقی

زاک اسنایدر کارگردان فیلم 300 که در این فیلم 117 دقیقه ای یک ماجرای تاریخی را دستمایه کارخود قرار داده است و به شیوه ای تخیلی و اغراق آمیز بسیاری از اواقعیت های تاریخی را تحریف کرده چنان چه هر انسان خردمندی جعلی و ضد ایرانی بودن آن را درک خواهد کرد .
در این فیلم ، ایرانیان به عنوان اقوامی وحشی ،خون ریز و بی تمدن معرفی شده اند ولی اسپارتی ها متمدن ، آزاده و باغیرت و سلحشورند .طراحی لباس و گریم چهره ی ایرانیان شبیه اعضای گروه تروریستی القاعده است !این حرکت ، مغرض بودن دست اندر کاران این فیلم را نشان می دهد . گویا دشمنانی که در عرصه های سیاسی و اقتصادی و مناسبات بین الملل موفق به انزوای ایران نشده اند درصددند نبردی هنری و فرهنگی را بر ضد ایرانی ها ترتیب دهند و از این طرق مانع رشد اند یشه ها ی انقلابی و صدور ارزش ها شوند .
در سراسر فیلم ،تمدن پار س ها بر برگونه ،وحشی و تشنه به خون وجنایت نشان داده می شود و شخصیت خشایارشا همانند یک پادشاه مستبد محروم از تمدن و شبیه حاکمان آفریقایی تصویر شده است.
تحریف مهم این فیلم ،پسندیده جلوه دادن ماجرای خیانت یونانی ها ( کشتن مظلومانه سفیران ایرانی ) و رفتار غیر انسانی درباره این فرستادگان دربار هخامنشی است اما از رعایت اصول دیپلماتیک و روابط انسانی از طرف خشایارشا در فیلم چیزی نمی بینیم .
در فیلم به تماشاگر القا می شو د که سلطه ی ایرانیان به یونان برابر با بردگی وکشتار وسوزاندن است در حالی که واقعیت تاریخی بر اساس نوشته های ارسطو ، هردوت و ویل دورانت خلأ آن را ثابت می کند . .علی رغم نشان دادن عظمت فرهنگ و معماری یونان در این فیلم و از سوی دیگر همایش لشگر یک میلیون نفری ایرانیان ، هیچ نشانه ای از اقتدار ایران و نحوه ی عبور سپاهیان خشایارشا از مسیرهای سخت و پل های شناور که در کتاب هردوت هم آمده است ، دیده نمی شود .ادعای خدایی از طرف خشاریارشا که در فیلم مزبور مطرح شده واقعیت ندارد و حتی مدارک یونانی و اروپایی این موضوع را تأیید نمی کنند .
البته باید دانست که هویت فرهنگی و خویشتن اصیل ایرانی را شاهان و فرمانروایان مستبد نساخته اند. بلکه این مردمان فداکار ، خوش فکر ، باذوق وخلاق بوده اند که در عرصه حکمت ،معرفت و دانش ،خوش درخشیده اند وتمدن ایرانی را بالنده و شایسته ی مباهات دانسته اند . دانشورانی چون ابوعلی سینا ،ابوریحان بیرونی و زکریای رازی و ادیبان وشاعرانی جون فردوسی ،مولوی ، حافظ و سعدی از درون این فرهنگ غنی سر برآورده اند .
اگر چه این حرکت مذموم است و حتی اعتراض جراید و نشریات و شخصیت های هنری و فرهنگی غیر ایرانی را هم برانگیحت ولی به راستی درباره ی تاریخ پر بار ایران ،ما خودمان چقدر کوشیده ایم که تاریخ این سرزمین را نه به افراد خارجی بلکه به جوانان این مرزوبوم با جلوه های هنری مناسب معرفی کنیم ،البته این فیلم حقیر تر از آن است که بتواند آسیبی به جامعه ی کهن وتمدن پرشکوه تاریخی ایران بزند و لی این دلیل نمی شود از کنار این گونه فیلم ها خاموش و بی تحرک بگذریم .
بیش از این نیز «الیور استون » با ساخت فیلم «اسکندر» به برجسته سازی لشکر کشی وی به شرق پرداخت و در این مسیر تا جایی پیش رفت که صورت فرمانده ایران را شبیه «بن لادن » گریم کرد گویی این فیلم یورش بوش به عراق و افغانستان را توجیه می نمود . در فیلم اسکند ر ، ایرانی ها مردمی ترسو و بی تمدن تصویر شده بودند ودر مقابل اسکندر سرداری شجاع وعادل بود که می توانست نماد سیاستمداران غرب باشد که می خواهند دموکراسی مورد قبول خود را به وسیله فشار سیاسی ونظامی و زور گلوله و تانک صادر کنند . در فیلم 300 که طی تحریفی آشکار سپاهی سیصد نفره به راحتی ارتش میلیونی ایران را شکست می دهد نوعی پشتیبانی هنری از تجاوز آمریکا به عراق و افغانستان و اشغال این دو کشور نهفته است و البته پیش تر نازی ها ی آلمان نیز برای حمایت از جنگ علیه چکسلواکی و لهستان اقدام به ساخت چنین فیلم هایی کرده اند.

منابع :

1. .ویل دورانت ،تاریخ تمدن ،ج 2( یونان باستان )
2. دکتر شرف الدین خراسانی ، نخستین فیلسوفان یونان .
3. دکتر نصرت الله بختورتاش ، بنیاد استراتژی در دولت هخامنشی .
4.م.آ ،دانادار مایف ،ایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی ، ترجمه :روحی ارباب .
5. جورج کامرون ،ایران در سپیده دم تاریخ ،ترجمه :حسن انوشه
6. دکتر محمد جواد مشکور ، تاریخ ایران زمین .
7. دکتر محمد علی اسلامی ندوشن ،سخن ها رابشنویم .
8. مهدی پرتوی آملی ، چکیده های تاریخ ،ج 1.
9.ماهنامه ي ديدار آشنا