نویسندگان:
دکتر محمد خدایاری فرد، دکتر یاسمین عابدینی



 

سلامت، دقیقاً به چه معناست؟ سلامت را می‌توان به روش‌های مختلفی تعریف کرد. تعاریفی که از سلامت می‌شود، در طول زمان دچار تغییر می‌شوند. در قرن نوزدهم، بر ابعاد جسمانی و فیزیکی تأکید می‌شد (میلشتین و لیت (1)، 1990). تعاریف بعدی به سادگی به سلامت به عنوان فقدان هر نوع بیماری نظر افکندند، در حالی‌که تعاریفی نیز، سلامت را از نظر بدنی، ذهنی و اجتماعی مدنظر قرار می‌دهند (تیلور، (2) 1991). از این‌رو، امروزه بسیاری از نویسندگان نه تنها آن را تابع شرایط و وضعیت جسمانی فرد، بلکه تابع نگرش‌های او به سلامتی، تصورات او از خطر، رژیم غذایی و محیط می‌دانند. برای مثال، نوجوانی که اعتقاد دارد هرگز به ایدز مبتلا نخواهد شد، به احتمال زیاد در رفتارهای خطرناکی چون برقراری روابط جنسی ناسالم با استفاده از تزریق مواد، درگیر می‌شود. بنابراین موقعیت سلامت این نوجوانان تا حدودی توسط عوامل شناختی و همچنین عوامل رفتاری تعیین می‌شود.
بر اساس نظر گوشمن (3) (1988)، تعریف سلامت باید از سه دیدگاه مدنظر قرار گیرد. این تعریف نخست باید بر بُعد زیست‌شناختی سلامت تأکید کند و در درجه‌ی اول با عواملی مانند عملکرد نادرست فیزیولوژیکی و نظریه‌ی جنینی سروکار داشته باشد، البته می‌توان از جمله مسائل مرتبط با سلامت به نشانگان آشکار خاصی از بیماری اشاره کرد.
دیدگاه دوم با نقش‌های اجتماعی که انتظار می‌رود افراد ایفا کنند، سروکار دارد. بنابراین آن دسته از نوجوانانی که به ایفای نقشی که از آنها انتظار می‌رود نمی‌پردازند، احتمالاً به عنوان منحرف (4) برچسب می‌خورند. سومین دیدگاه، رویکرد روانی است. تعجبی ندارد که این دیدگاه بر ادراکات، تصورات و نگرش‌های افراد تأکید دارد. بنابراین، افرادی که احساس می‌کنند حالشان خوب است، احتمالاً فکر می‌کنند که سالم‌اند. بر اساس این دیدگاه، تجارب شخصی و همچنین عوامل شناختی، سلامت یا عدم سلامت یک فرد را پیش‌بینی می‌کنند.
این دیدگاه‌ها در مورد سلامتی دو موضوع مهم را پیش می‌آورند که مستلزم توجه دقیق‌تر است؛ اول اینکه فرد در مقابل سلامت خود مسئول است یا می‌تواند بر سلامت خود نظارت داشته باشد؛ دوم اینکه سلامت دارای ابعاد زیستی، روانی و اجتماعی است. در زیر هر کدام از این موضوعات به اختصار بررسی می‌شوند.

احساس مسئولیت در مقابل سلامت خود

سلامت هر فردی ممکن است تا حدودی از طریق عوامل رفتاری و شناختی تعیین شود. نوجوانانی که معتقدند امکان دارد ابتلا به عفونت ایدز ناشی از اعمال جنسی ناسالم باشد، به احتمال زیاد تمایل بیشتری به روابط جنسی سالم دارند. این مسئله نشان می‌دهد بسیاری از رفتارهایی که بر سلامت تأثیر می‌گذارند، توسط افراد قابل کنترل‌اند. به عبارت دیگر، فرد می‌تواند زندگی همراه با سلامت را انتخاب کند یا نکند. بنابراین نظر، بسیاری از اختلالات و بیماری‌ها، منعکس‌کننده‌ی سبک زندگی و انتخاب‌های شخصی افراد است.
مفهوم مکان کنترل که تأثیر زیادی بر درک روان‌شناسان از انگیزش انسان دارد و به درستی کنترل درونی (5) نام‌گذاری شده است (زیرا انرژی خود را از وقایع زندگی می‌گیرد)، تأثیر زیادی بر سلامت افراد دارد. افراد دارای مکان کنترل درونی اعتقاد دارند که خودشان مسئول وقایعی‌اند که برایشان رخ می‌دهد و می‌توانند بر این وقایع کنترل داشته باشند. در مقابل، آنهایی که به صورت بیرونی کنترل می‌شوند، معتقدند وقایعی ‌که برای آنها اتفاق می‌افتد، تاحد زیادی به احتمال و تصادف بستگی دارد. پیشینه‌ی پژوهشی گسترده‌ای در مورد بررسی مکان کنترل و ارتباط آن با نگرش‌ها و رفتارهای سالم وجود دارد. به طور خلاصه، افرادی که نوعی حس کنترل شخصی دارند، به احتمال زیاد به رفتارهای سالم گرایش دارند (لو (6)، 1988).
مفهوم مرتبط دیگر، سبک اسنادی (7) است که مبتنی بر الگوی تجدیدنظرشده‌ی درماندگی آموخته‌شده در افسردگی است. یک سبک اسنادی منفی یا غیرکارآمد مرتبط با ویژگی‌های شخصیتی مانند انزوا، عزت‌نفس پایین و همچنین پیامدهای سلامتی ضعیف است (پیترسون، سلیگمن و وایلانت، (8) 1988). مکان کنترل و سبک اسنادی، کاربردهای فراوانی در سلامت افراد دارند که به تفصیل در بخش بعد بررسی می‌شوند.

الگوی زیستی، اجتماعی و روانی

این اعتقاد که عوامل جامعه‌شناختی، روانی و فیزیکی نقش مهمی در تعیین وضعیت سلامت فرد دارند، به الگوی زیستی، اجتماعی و روانی مربوط می‌شود (انگل(9)، 1977). براساس نظر انگل، الگوی پزشکی (10) که بر علل زیست‌شناختی بیماری تأکید دارد، نمی‌تواند به طور کلی تمام جنبه‌های سلامت و بیماری را توضیح دهد و تبیین کند، زیرا الگوی پزشکی از بررسی عوامل اجتماعی و روانی عاجز است و تأکید دارد هر چیزی که مطابق با هنجارهای زیست‌شناختی نباشد. بیماری یا اختلاف است. دانشجویان پزشکی نیز وسوسه می‌شوند تا این طبقه‌بندی کاهش‌گرا را برای تمام بیماری‌ها به کار گیرند و به دنبال علت‌های دیگری غیر از علل زیست‌شناختی برای وضعیت انحراف از سلامت نباشند.
بر اساس الگوی پزشکی، روان و ذهن، جدا از جسم و بدن است. به بیان دیگر، این رویکرد یک الگوی تک‌عاملی از بیماری و متمرکز بر دامنه‌ی محدودی از علل بیماری است (اغلب فقط علل زیست‌شناختی) و عوامل و مؤلفه‌های علّی احتمالی دیگر را نادیده می‌گیرد؛ عناصری مانند عوامل روانی، اجتماعی و شناختی. با این حال‌، برخی معتقدند به هنگام بررسی سلامت فرد، علاوه بر عوامل زیست‌شناختی، باید به بررسی علل اجتماعی و روانی نیز پرداخت.
الگوی زیستی، روانی و اجتماعی، اعتقاد دارد که مرز بین سلامت و بیماری به طور کامل مشخص نیست، بنابراین الگوی پزشکی همیشه معیار مفیدی برای مشخص‌کردن و توصیف سلامت و عدم سلامت نیست. برخلاف الگوی پزشکی، الگوی زیستی، روانی و اجتماعی، هم بیمار و هم بیماری را در نظر می‌گیرد. همان‌گونه که انگل (1977) اظهار می‌کند، با ارزیابی تمام عوامل سهیم در بیماری و بیماربودن، به جای اینکه در ابتدا فقط بر عوامل زیست‌شناختی تأکید کنیم، الگوی زیستی، روانی و اجتماعی این امکان را فراهم می‌سازد که به تبیین این موضوع بپردازیم که چرا برخی افراد برخلاف بعضی دیگر که فقط شرایط را به صورت مشکلات زندگی تجربه می‌کنند، شرایط را بیمارگونه تجربه می‌کنند و واکنش‌های هیجانی به شرایط زندگی دارند و نشانگان جسمانی از خود نشان می‌دهند.
بر اساس نتایج تحقیقات ایروین و اور (11) (1991)، از دیرباز بین رشته‌های علمی مختلف رابطه وجود داشته است. این محققان دریافتند که سلامت نوجوانان، بهزیستی و بیماری آنها ماهیتاً چندبعدی بوده و فقط متشکل از بدن و ذهن نیست، بلکه شامل مؤلفه‌های حقوقی، قانونی و محیطی نیز است. الگوی زیستی، روانی و اجتماعی، از سلامت و بیماری هنگام تشخیص و درمان یک بیماری دچار چالش می‌شود و تمایل دارد که تمام عملکردهای فردی را در نظر بگیرد و به حساب بیاورد. بنابراین افراد تشویق می‌شوند تا دریابند که سلامت و بیماری توسط علل چندگانه‌ای که با یکدیگر در حال تعامل‌اند، تعیین می‌شود و فقط زمانی تشخیص کامل و کارآمد وجود خواهد داشت که کلیه‌ی عوامل روانی، اجتماعی و زیست‌شناختیِ ارزشیابی شوند. بر این اساس، دانشجویان پزشکی برانگیخته می‌شوند تا به تمام ابعاد بیمار (با برقراری ارتباط با بیمار) علاقه نشان دهند، توجه بیشتری به شرایط زندگی بیمار کنند و به مشکلات شخصی وی حساس‌تر باشند. از این‌رو، برای چالش با دانشجویان پزشکی باید رویکردی نظامدار طرح‌ریزی کرد که شامل شناسایی این نکته باشد که ابعاد و جوانب زیست‌شناختی، روانی و اجتماعی افراد متعلق به نظام واحدی است و آنها به اتفاق و هماهنگ با یکدیگر عمل می‌کنند تا یک فرد سالم باشد (نمودار 1). به بیان دیگر، اعتقاد بر این است که تغییر در یک مؤلفه از این سیستم آثار بالقوه‌ای بر دیگر مؤلفه‌های این سیستم دارد. برای مثال نوجوانی را در نظر بگیرید که از طرف همسالان خود در مدرسه طرد شده است. همکلاسی‌های او تا حد امکان از تماس با او اجتناب می‌کنند. او بندرت در فعالیت‌های کلاسی به آنها می‌پیوندد و حتی در اجتماعات شرکت نمی‌کند. به عنوان یک پیامد، او دچار انزوا و تنهایی شده و نمی‌تواند خوب غذا بخورد و این بی‌اشتهایی وزن او را بشدت کاهش داده است. دکتر خانوادگی او بدون آگاهی از شرایط او در مدرسه به درمان نشانگان جسمانی او بدون توجه به منشأهای اجتماعی آن می‌پردازد و تعجبی ندارد که بیماری او مدت‌ها ادامه می‌یابد و درمان نمی‌شود.
الگوی زیستی، روانی و اجتماعی، پایه و اساس تعریف ما از سلامت است و به طور خلاصه عبارت است از اینکه فرایندهای روانی و زیست‌شناختی نقش مهمی در بروز سلامت یا بیماری دارند. برای بررسی و آزمایش سلامت نوجوانان، نخست باید به متغیرهای مختلف فردی و روانی مرتبط با آنها توجه کرد.
نمودار 1. رویکرد زیستی، روانی و اجتماعی به عفونت ایدز در میان نوجوانان (به نقل از هیون (12)، 1996)

پی‌نوشت‌ها:

1. Millstein & Litt
2. Taylor
3. Gochman
4. deviant
5. internal
6. Lau
7. attributional style
8. peterson, seligman & vaillant
9. Engel
10. medical
11. Irwin & orr
12. Heaven

منبع مقاله :
خدایاری‌فرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم