نویسندگان:
دکتر محمد خدایاری فرد، دکتر یاسمین عابدینی



 

نوجوانی، دوره‌ای است که طی آن افراد تلاش می‌کنند به هویت شخصی خود دست یابند. همچنین در این دوره نوجوانان رفتارهای مختلف را به آزمایش می‌گذارند و تجربه می‌کنند. برخی صاحب‌نظران به سال‌های نوجوانی به عنوان دوره‌ی توفانی، تنش‌زا، استقلال و عدم وابستگی می‌نگرند. بعضی هم این دوره را به سادگی دوره‌ای خطرناک قلمداد می‌کنند (مکانیک (1)، 1991). رفتارهای خطرناک، رفتارهایی با پیامدهای مبهم‌اند. چنین رفتارهایی ممکن است آسیب‌زا باشند یا نباشند (ایروین و میلشتین، 1991).
جسور (2) و همکارانش (1991) نظریه‌ای درباره‌ی خطرهای روانی اجتماعی پیشنهاد کرده‌اند. آنها به دامنه‌ای از عواملی که ممکن است برخی از نوجوانان را برای درگیرشدن در مشکلات و رفتارهای مشکل‌آفرین مستعد سازد، اشاره کرده‌اند. برخی از این عوامل ممکن است تأثیرات مستقیمی بر وضعیت سلامتی داشته باشد. این عوامل عبارتند از:

عوامل تاریخچه‌ی اجتماعی

این عوامل شامل سطح تحصیلات، شبکه و ترکیب خانوادگی، مذهب و وقایع مثبت و منفی زندگی و غیره می‌شود.

عوامل روانی اجتماعی

• شخصیت (ارزش‌ها، باورها و کنترل شخصی)؛
• محیط ادراک‌شده (برای مثال کنترل والدین، نقش الگوهای اجتماعی و ارزیابی همسالان)؛
•نظام رفتاری؛
•رفتار مشکل‌آفرین [رفتارهای پرخطر] مواد مخدر، سیگار کشیدن و انحرافات عمومی)؛
•رفتار متعارف.
بر اساس این الگو، عوامل مختلف شخصی و محیطی رابطه‌ی تنگاتنگ و متقابلی در مستعدکردن نوجوانان برای درگیری در رفتارهای مشکل‌آفرین خاص دارند. عوامل محافظتی نیز در هر حوزه وجود دارد. برای مثال، خانواده‌ای که در آن روابط نزدیکی بین والدین و نوجوان وجود دارد و والدین، سبک والدینی قاطعانه (3) را بر خانواده حاکم کرده‌اند، به احتمال زیاد خطر اقدام به رفتارهای خطرآفرین در نوجوان کاهش می‌یابد. همچنین در حالی‌که برخی صفات شخصیتی مانند عزت‌نفس پایین با رفتارهای خطرناک نوجوانان مرتبط‌اند، صفات دیگری مانند عزت‌نفس بالا یا مذهبی‌بودن ممکن است به عنوان عوامل محافظت‌کننده عمل کنند (جسور، 1993).

نقش مذهب در سلامتی

یافته‌های بیشتر پژوهش‌هایی که در زمینه‌ی رابطه‌ی مذهب و جنبه‌های گوناگون سلامت جسمانی انجام گرفته است، رابطه‌ی مثبتی را بین مذهب و سلامت جسمانی در سنین مختلف نشان داده‌اند (بیکر و گورساچ (4)، 1982؛ لو و هاندال (5)، 1995؛ به نقل از فقیهی، 1384). آکلین، براون و منیوگر (6) (1983) رابطه‌ی مذهب و قدرت مقابله با سرطان را در نوجوانان و بزرگسالان بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که نگرش مذهبی موجب می‌شود، افراد مبتلا به سرطان نگرش مثبتی به زندگی داشته باشند، بیشتر در جمع حضور پیدا کنند و از انزواطلبی اجتناب ورزند. کولیپ (7) (1969) نیز در پژوهشی که بر روی کودکان و نوجوانان مبتلا به سرطان انجام داد، نشان داد که عبادت می‌تواند عمر این کودکان و نوجوانان را افزایش دهد.
در زمینه‌ی بهداشت روانی و سازگاری، بیشتر پژوهش‌های انجام‌شده نشان داده‌اند که مذهب اثر مثبتی در سازگاری و بهداشت روانی افراد دارد (خدایاری‌فرد، رحیمی‌نژاد و عابدینی، 1385؛ بهرامی، 1373؛ اسلامی، 1376؛ محفوظی و جان‌بزرگی، 1377).
خدایاری‌فرد، رحیمی‌نژاد و عابدینی (1385)، رابطه‌ی باورهای دینی و سازگاری اجتماعی را در دانشجویان شاهد و عادی دانشگاه‌های شهر تهران مورد بررسی و مقایسه قرار دادند. آنان دریافتند که بین کلیه‌ی ابعاد باورهای دینی (شناخت دینی، عواطف دینی، باورهای دینی و وظایف دینی) با ابعاد مختلف سازگاری اجتماعی در دانشجویان فرزندان شهدای جنگی و عادی رابطه‌ی مثبت و معناداری وجود دارد. با این حال این رابطه در دانشجویان دختر شاهد و عادی قوی‌تر از دانشجویان پسر شاهد و عادی و در دانشجویان دختر و پسر فرزندان شهدای جنگی قوی‌تر از دانشجویان دختر و پسر عادی بود. این یافته‌ها نشان می‌دهد که دانشجویان شاهد به دلیل داشتن نگرش دینی قوی‌تر سازگاری بیشتری از دانشجویان عادی دارند.
بهرامی (1383) با به‌کارگیری پرسشنامه‌ی شخصیتی چندوجهی مینه‌سوتا (8) (MMPI) و آزمون عبادت‌سنج در نوجوانان دبیرستانی دریافت که رابطه‌ای منفی و معنادار بین میزان عبادت و نشانه‌های افسردگی و اضطراب وجود دارد.
اسلامی (1376) با بررسی نوجوانان ایرانی دریافت که بین نگرش مذهبی و میزان افسردگی آنان رابطه‌ای منفی وجود دارد. بنابراین دین واجد مؤلفه‌ای مهمی برای سازش‌یافتگی انسان است. کسانی که ارزش‌های دینی را بر دیگر ارزش‌ها ترجیح می‌دهند، از سازگاری بیشتر و سلامت جسمانی و روانی افزون‌تری برخوردارند (محفوظی و جان‌بزرگی، 1377).
الگوی خطرهای روانی- اجتماعی بین عوامل مؤثر مجاور و عوامل مؤثر با فاصله در به خطر افتادن سلامت نوجوانان تمایز قائل می‌شود. عوامل مجاور، روابط نزدیکی با رفتار مشکل‌آفرین دارد (برای مثال، تأثیر الگوگیری از دوستان)، در حالی‌که عوامل دور (مانند عزت‌نفس ضعیف) تأثیر غیرمستقیمی بر رفتارهای خطرناک دارد. حمایت‌های تجربی زیادی برای الگوی روانی اجتماعی از خطر وجود دارد. جسور (1984) در پژوهشی توانست به پیش‌بینی زمان برقراری اولین رابطه‌ی جنسی (خطر سلامتی) در گروهی از دانش‌آموزان دبیرستانی بپردازد. او یک الگوی روانی- اجتماعی را قبل از برقراری اولین رابطه‌ی جنسی تعریف و مشخص کرده است. بنابر نظر او، نوجوانانی که در فعالیت جنسی درگیر می‌شوند، ارزش زیادی به استقلال و ارزش کمتری به عملکرد تحصیلی می‌دهند. نوجوانان دارای اَشکال مختلف رفتارهای انحرافی بودند، کمتر مذهبی بودند و تمایل کمتری به رفتن به کلیسا داشتند و از جامعه بیشتر انتقاد می‌کردند. آنها در سایر رفتارهای مشکل‌آفرین درگیر شدند و به نظر می‌رسید که بیشتر به ارزش‌های گروه همسالان پایبند باشند تا به ارزش‌های والدین خود.
به طور کلی، می‌توان پنج گروه از نوجوانانی را که بیشتر در معرض خطر حاملگی، اقدام به جرم و مصرف مواد مخدر قرار دارند نام برد؛ این پنج گروه عبارتند از:
• آنهایی که شکست‌های تحصیلی پی در پی را تجربه کرده‌اند؛
• افرادی که به محیط‌های خانوادگی آزاردهنده و دارای بحث و مجادله تعلق دارند؛
• نوجوانانی که نسبت به ارزش‌های همسالان و تحریک و ترغیب آنان آسیب‌پذیرند؛
• نوجوانانی که می‌خواهند اثبات کنند ترسی از خطر ندارند؛
• آنهایی که متعلق به خانواده‌هایی هستند که حاملگی، استفاده از مواد مخدر و دزدی را رفتارهای قابل‌قبولی می‌دانند.
به نظر می‌رسد، رفتارهای مشکل‌آفرین با یکدیگر روابط متقابلی دارند. در واقع، بسیاری از رفتارهای خطرناک توسط افرادی رخ می‌دهند که در گذشته به رفتارهای خطرناک دیگری دست زده‌اند. برای مثال، الکلیسم در نوجوانان مرتبط با استفاده از داروهای دیگر است، استفاده از داروها نیز مرتبط با درگیرشدن در رفتارهای خطرناک دیگری مانند برقراری روابط جنسی است. اگرچه برخی از این اعمال و فعالیت‌های خطرهای کاملاً آشکاری برای سلامتی دارند، اما تأثیر برخی از اعمال دیگر مانند خواب ناکافی، ورزش‌نکردن و رژیم غذایی نامناسب، زیاد آشکار نیست و به آنها کمتر اشاره شده است.
خطرهای سلامتی در دوره‌ی نوجوانی را می‌توان از دیدگاه‌های مختلفی مدنظر قرار داد و تعریف کرد. برای مثال ممکن است رفتارهایی را که تقریباً پیامدهای فوری و خطرناکی برای سلامتی دارند، مدنظر قرار داد (مانند رانندگی پس از خوردن مشروبات الکلی)، یا رفتارهایی را که آثار بلندمدت‌تری دارند، موردنظر قرار داد (رفتارهایی مانند رژیم غذایی بسیار چاق‌کننده). از این‌رو می‌توان به بررسی رفتارهایی پرداخت که هم تأثیرات بلندمدت و هم کوتاه‌مدتی بر سلامتی دارند (رفتارهایی مانند حاملگی). دیدگاه‌های مختلف درباره‌ی خطرهای سلامتی در جدول 1 خلاصه شده‌اند.

جدول 1- دیدگاه‌هایی در مورد خطرهای سلامتی در نوجوانان

نوع خطر

مثال

فوری و کنونی- در نوجوانی

نوشیدن مشروب- رانندگی‌کردن

دوره‌ی بعد از نوجوانی

رژیم‌های غذایی بسیار چاق‌کننده

فوری و کنونی و بعد از نوجوانی

حامله‌شدن

خطرهای ناشی از رفتار

سیگارکشیدن

خطرهای ناشی از شخصیت

مکان کنترل

خطرهای ناشی از محیط

فشار همسالان و
رسانه‌ها

خطرهای مرتبط با جنسیت

مصرف الکل در دوران حاملگی


منبع: برگرفته از جسور، 1984

ادراک خطر در نوجوانان

توانایی نوجوانان برای ادراک خطر، حوزه‌ی بسیار مهمی برای مطالعه است. این حوزه به بررسی این موضوع می‌پردازد که نوجوانان تا چه حد خطرهایی را که سلامتی‌شان را تهدید می‌کنند، ادراک می‌کنند و اینکه آیا ادراک نوجوانان در این زمینه با بزرگسالان تفاوتی دارد؟
به نظر می‌رسد نوعی تفکر قالبی عمومی مبنی بر اینکه نوجوانان نسبت به بزرگسالان کمتر احساس خطر می‌کنند، وجود داشته باشد. برای تبیین این نگرش نیاز به تعیین تعداد نوجوانانی داریم که به جای توجه به خطرهای بعضی از رفتارها، بر فواید آنها متمرکزند.
همچنین باید به خودمیان‌بینی‌های (9) نوجوانان که از طریق تصورات و خیالبافی‌های شخصی آنها آشکار می‌شود، توجه کرد (الکایند (10)، 1967). به نظر می‌رسد نوجوانان خود را مرکز و محور توجه می‌دانند، از این‌رو ممکن است ساعت‌های طولانی را صرف این موضوع کنند. نوجوانان همچنین دارای خیالبافی‌های شخصی‌اند. آنها در مورد خودشان به عنوان افراد کاملاً خاصی که وقایع را به روشی جدید و خاص تجربه می‌کنند، فکر می‌کنند. آنها اعتقاد دارند که فرد دیگری نمی‌تواند آن‌طور که آنها برخی از مسائل را احساس می‌کنند، احساس کنند.
پیامد این باورها، این است که نوجوانان خودشان را افراد منحصربه فردی می‌دانند که در مقابل خطرها آسیب‌ناپذیرند، البته نتایج پژوهش‌ها (بیت- ماروم (11) و همکاران، 1993)، از این اعتقاد که نوجوانان در مقایسه با بزرگسالان، خودشان را افرادی کمتر آسیب‌پذیر می‌دانند، حمایت می‌کند.
کوادرل (12) و همکاران (1993) در تحقیقی برای آزمایش فرضیه‌ی عدم آسیب‌پذیری نوجوانان گروه نمونه، از میان نوجوانانی که در معرض خطر کمتری (13) قرار داشتند، والدین آنها و نوجوانانی را که در معرض خطر زیادی (14) قرار داشتند (نوجوانان متعلق به مراکز اصلاح نوجوانان) انتخاب کردند. در این تحقیق از هر آزمودنی خواسته شد تا میزان خطرناک‌بودن 8 واقعه‌ی فرضی مختلف را ارزیابی کند. 4 واقعه در سطح بالایی به صورت قابل کنترل (مانند کنترل حاملگی ناخواسته) و 4 واقعه به عنوان کمتر قابل کنترل ادراک‌شده بود (برای مثال در معرض مواد رادیواکتیو قرارگرفتن).
هر واقعه توسط گروه‌های هدف مانند دوست و آشنا نیز ارزیابی شد. به علاوه، والدین فرزندان نوجوان خود را ارزیابی و به طور متقابل نوجوانان نیز والدین خود را ارزیابی کردند. نتایج نشان داد که گروه بزرگسالان بیشتر از گروه نوجوانان، خود را به عنوان افرادی کاملاً برابر از نظر آسیب‌پذیری با گروه هدف مقایسه کرده بودند. به نظر می‌رسد این موضوع از مفهوم آسیب‌ناپذیری و آسیب‌پذیری کم تمایز قائل شوند، به طور متوسط بزرگسالان در مقایسه با نوجوانان در معرض خطر زیاد و نوجوانان در معرض خطر کم خود را کمتر آسیب‌پذیر ادراک کردند (34/5، 41/5 و 35/9 درصد). همچنین مقایسه‌ی ادراک‌های والدین و نوجوانان نشان داد، والدین روند بالاتری را نسبت به ادراک آسیب‌ناپذیری نشان دادند.
با بررسی 8 واقعه‌ی مذکور مشخص شد، نوجوانان در معرض خطر کم با احتمال بیشتری یک آشنا را کمتر در معرض خطر ابتلا به الکلیسم می‌بینند، در حالی که نوجوانان در معرض خطر زیاد آشنایان را افرادی که بیشتر در معرض خطر ابتلا به الکلیسم و حاملگی ناخواسته قرار دارند، ادراک کردند.
بزرگسالان تمایل داشتند به آشنایان خود به عنوان افرادی که در معرض خطر ابتلا به الکلیسم قرار دارند، بنگرند. تمام مقایسه‌های دیگر نشان‌دهنده‌ی آسیب‌ناپذیری به نسبت ضعیف بود، در نتیجه، کوادرل و همکاران (1993) حمایت محدودی را برای فرضیه‌ی آسیب‌ناپذیری نوجوانان پیدا کردند.
در پژوهش دیگری (بنتین، اسلوویک و سورسون (15)، 1993)، از نمونه‌ای از نوجوانان 15 ساله که در ایالت متحده‌ی آمریکا زندگی می‌کردند، خواسته شد تا به نمره‌گذاری و درجه‌بندی میزان خطر 13 رفتار مختلف بپردازند که برخی از آنها می‌توانستند به صورت رفتارهای مشکل‌آفرین (مانند داشتن روابط جنسی یا مصرف کوکائین)، بعضی دیگر نیز به عنوان رفتارهایی که از نظر اجتماعی خطرناک ارزیابی می‌شوند، بررسی شوند (مانند پریدن از بالای تپه).
نتایج نشان داد برخی رفتارها (مانند مصرف کوکائین) به عنوان کاملاً خطرناک مدنظر قرار گرفتند، در حالی‌که برخی دیگر خیلی مفید و کم‌خطر ارزیابی شدند (مانند دوچرخه‌سواری). نوجوانان داشتن روابط جنسی را رفتاری خطرناک، ولی خطر آن را قابل کنترل و همانند خطر مرتبط با انجام بازی‌های ورزشی می‌دانستند. آزمودنی‌ها همچنین از خطرهای ارتباطات جنسی آگاه‌تر از خطرهای بیماری‌ها بودند، اما از خطرهای بیماری‌ها بیشتر از خطرهای جنسی مانند حاملگی می‌ترسیدند. جالب اینکه، آزمودنی‌ها فکر می‌کردند دوستان آنان بیشتر از خود آنان در معرض خطر رفتارهای جنسی قرار دارند.
یک روش مناسب برای درک این موضوع که چرا نوجوانان به رفتارهای ناسازگار با سلامتی روی می‌آورند، ارزیابی و امتحان چگونگی ادراک مضرات و فواید آن رفتارهاست. در تحقیقی مضرات و فوایدی که نوجوانان برای استفاده از الکل و رفتار جنسی قائل بودند، بررسی شد (اسمال، سیلوربرگ و کرنز (16)، 1993). محققان دریافتند مضرات ادراک‌شده از انجام یک رفتار است که احتمالاً نوجوان غیرفعال از لحاظ جنسی را از نوجوانان فعال از نظر جنسی و نوجوانانی را که مشروب می‌خورند از افرادی که مشروب نمی‌خورند، جدا می‌کند. به احتمال زیاد زنان نسبت به مردان برقراری روابط جنسی و نوشیدن مشروب را زیان‌آورتر می‌دانند. مضرات ادراک‌شده برای گروه غیرفعال از نظر جنسی با افزایش سن کاهش می‌یابد. نوجوانان بزرگ‌تر در مدرسه مضرات کمتری را برای وابستگی به الکل ادراک می‌کردند تا نوجوانان کوچک‌تر.
به طور متوسط، نوجوانانی که از مشروبات الکلی استفاده نمی‌کنند، به احتمال زیاد مضرات مشروب‌خوردن را بیشتر ادراک می‌کنند تا آنهایی که از الکل استفاده می‌کنند. این یافته‌ها کاربردهای مهمی برای تغییر رفتارهای ناسازگار با سلامت نوجوانان دارد. نتیجه‌ی اصلی و مهمی که می‌توان گرفت این است که مراکز آموزش سلامت باید تمرکز و تأکید بیشتری بر مضرات این رفتارها داشته باشند.

پی‌نوشت‌ها:

1. Mechanic
2. Jessor
3. authoritative
4. Bacher & Gorsuch
5. Low & Handal
6. Acklin, Brown & Manuger
7. collip
8. Minesota Multiphasic personality Inventery
9. egocenterism
10. Elkind
11. Beyth- Marom
12. Quadrel
13. Low- risk
14. high- risk
15. Benthin, Slovic & Severson
16. Small, Silverberg & kerns

منبع مقاله :
خدایاری‌فرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم