آرزوی یاری امام زمان (ع) و پیوستن به ایشان
از جمله مصادیق انتظار فرج امام زمان (علیه السلام) که برای شخص منتظر در زمان غیبت آن حضرت حاصل میشود، این است که زندگانی او با آرزوی یاری کردن امام (علیه السلام) و امید پیوستن به ایشان شکل میگیرد و این نوع زندگی خود از بالاترین فرجها برای مؤمن منتظر میباشد.
برای توضیح این مطلب باید ابتدا به رابطهی کلی میان آرزوهای هر فرد با دنیای درونش و تأثیر و تأثّر متقابل این دو بر یکدیگر، توجه کنیم و سپس به بیان رابطهی میان شخص منتظر با آرزوهایی که نسبت به امامش دارد، بپردازیم.
به طور کلّی میتوان گفت که آرزوهای هر انسان، ارتباط مستقیمی با روح و روان او دارد و به خوبی نشانگر دنیای درون او میباشد؛ تا آنجا که یکی از بهترین راههای شناختِ هر فرد، شناخت آرزوهای اوست. حال و هوای هر کس را میتوان از روی آرزوهایش تشخیص داد. البته آرزوهایی که در این بحث مدّ نظر میباشد، آرزوهایی است که بر پایه و اساس واقعی در هر کس وجود دارد نه آرزوهای واهی و بیاساس که صرفاً در ذهن و خیال شخص به وجود میآید و هیچ پایهی واقعی ندارد. مراد ما آرزوهایی است که نسبت به تحقّق آنها میتوان امید داشت نه آن چیزهایی که به هیچ وجه به دست آمدنی نیستند. در زبان عربی کلمهی «اُمنیّه» به معنای دوم به کار میرود که در اینجا مورد نظر ما نمیباشد. به هر حال آرزوهای واقعی در هر شخص به خوبی معرّف درون و شخصیّت او میتواند باشد.
کسی را فرض کنید که آرزویش دستگیری از نیازمندان و رسیدگی به درماندگان است و به این امید مشغول کسب و کار میشود تا ثروتی به دست آورد و بتواند آن خدمات را انجام دهد. این امید و آرزو نشانگر خصلت خوب جود و سخاوت و روحیهی کمک به همنوع در او میباشد. در مقابل، کسی که آرزویش این است که مال بیشتری به دست آورد تا خودش راحتتر زندگی کند و بر ثروتش بیفزاید، این آرزو از خوی زشت بخل و حرص در او حکایت میکند.
در هر دو مورد، آرزوهای شخص، برخاسته از دنیای درون اوست و شخصیت هر انسانی را از روی آرزوهایش تا حدود زیادی میتوان شناخت. آرزوهای خوب یا بد، منزلت والا یا پست فرد را نشان میدهد. نتیجه اینکه آرزوهای واقعی در انسان متأثّر از دنیای درون او و نشأت گرفته از شخصیّتش میباشد. امّا این فقط یک طرف مطلب است. طرف دیگر این است که آرزوهای انسان هم در شکل گرفتن شخصیت او بسیار مؤثر است؛ تا آن جا که میتوان با تغییر دادن آرزوهای شخص، شخصیت جدیدی از او ساخت.
به عنوان مثال میتوان دانشآموزی را در نظر گرفت که از لحاظ استعداد در درجهی بالایی نیست و پشتکار چندانی هم در درس خواندن ندارد. طبیعی است که این دانش آموز - با توجه به استعداد و کم کاری خود - امیدی به کسب رتبهی اول در کلاس ندارد و آرزوی آن را هم در سر نمیپروراند.این طرف اول مطلب است که آرزوی شخص میتواند نشانگر شخصیت و ویژگیهای روحی او باشد. طرف دوم این است که اگر اولیا و مربیان همان دانشآموز بخواهند رتبهی درسی او را در کلاسی بالا ببرند و حتی به رتبههای اول و دوم برسانند، یکی از بهترین راههایش این است که در او ایجاد امید کنند. امید به کسب رتبهی ممتاز در کلاس را در او پدید آورند و از این طریق آرزوی قهرمان شدن را در سر او بپرورانند. به وجود آوردن چنین امید و آرزویی میتواند از یک دانش آموز کم کار و بیحوصله، فردی تلاشگر، مصمّم و جدّی بسازد که همین تلاش و جدّیت، آرام آرام رتبهی علمی او را در کلاس بالا میآورد و او را در ردهی بهترینها قرار میدهد. این تلاش و جدیّت، مرهون امیدها و آرزوهایی است که در او ایجاد شد، وگرنه پیشتر که چنین امید نداشت، کوشش و حوصلهای هم برای درس خواندن جدّی نداشت.
از این طریق، شخصیت این دانش آموز کم کم متحوّل میشود تا به جایی میرسد که جز به کسب رتبهی اول در کلاس نمیاندیشد؛ در حالی که پیش از این تنها همّتش این بود که مردود نشود یا در رتبهی آخر قرار نگیرد. همّت این فرد با آنچه پیشتر داشت، تفاوت کرد و این تفاوت، مدیون تفاوت در نیّت اوست و به طور کلّی می توان گفت که نیّت انسان نقش اساسی در ایجاد همّتِ او دارد. هر کس به اندازهی نیّتش همّت میکند و چون آرزوهای شخص نیّت او را میسازند. بنابراین آرزوهای هر کس در نوع همّت او و تقویت یا تضعیف آن بسیار مؤثر هستند. نتیجه اینکه آرزوهای انسان از طریق تأثیر در نیّت او، در همّتش اثر میگذارند و همّت انسان هم شخصیت او را میسازد.
آرزو نیّت همّت شخصیّت
امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند:
قَدرُ الرَجُلِ عَلی قَدرِ هِمَّتِهِ. (1)
قدر و منزلت انسان به اندازهی همّت اوست.
هر قدر همّت انسان بالاتر و والاتر باشد، منزلت و مقامش هم برتر و بالاتر است. و اگر همّتش پست باشد، قدر و ارزشش هم پست خواهد بود. لذا در دعاهایی که از معصومین (علیهم السلام) به ما رسیده است، درخواست بالاترین همّتها از خداوند متعال مطرح شده است. در دعایی از حضرت زین العابدین (علیه السلام) چنین آمده است:
اَسألُکَ ... مِنَ العِبادَةِ اَنشَطَها ... وَ مِنَ الهِمَمِ أعلاها. (2)
(پروردگارا) از تو درخواست میکنم ... از عبادت، با نشاطترین آن... و از همّتها بالاترین آنها را.
همّت عالی شخصیت انسان را علوّ میبخشد و جدیّت و اهتمام او را بیشتر می سازد. امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمودند:
مَن کَبُرَت هِمَّتُه، کَبُرَ اِهتِمامُه. (3)
کسی که همّتش بزرگ باشد، پشتکار و جدیّتش بزرگ خواهد بود.
همیشه اهتمام انسان به اندازهی همّتش میباشد. هر قدر همّت ضعیف باشد، اهتمام هم ضعیف است. و همّت عالی، اهتمام عالی را به دنبال میآورد. میزان شجاعت شخص در رسیدن به هدفش هم به میزان همّتش بستگی دارد.
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
شَجاعَةُ الرَّجُلِ عَلی قَدرِ هِمَّتِهِ. (4)
شجاعت انسان به اندازهی همّت اوست.
و همانگونه که گذشت آنچه همّت انسان را بالا میبرد، نیّت اوست، به طوری که اگر نیّت انسان در رسیدن به هدفی قوی باشد، قوای بدنی او هم بالا میرود و هیچگونه احساس ضعفی نخواهد کرد. امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
ما ضَعُفَ البَدنُ عَمّا قَوِیَت علیه النِیَّةُ. (5)
بدن نسبت به آنچه نیّت بر انجامش قوی باشد، احساس ناتوانی نمیکند.
توفیقات و امدادهای الهی نیز به اندازهی نیّت شخص شامل حالش میشود. امیرمؤمنان (علیه السلام) فرمودند:
عَلی قَدَرِ النِیَّةِ تَکونُ مِنَ اللهِ العَطِیَّةُ. (6)
عطایای الهی به اندازهی نیّت، شامل حال فرد میشود.
هر که نیّتش عالی باشد، عطای خداوند در حقّ او بیشتر، و هر قدر نیّت پست باشد، توفیق الهی هم کمتر خواهد بود.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:
إِنَّما قَدَّرَ اللهُ عَونَ العِبادِ عَلی قَدرِ نیّاتِهم. فَمَن صَحَّت نِیَّتُهُ، تَمَّ عَونُ اللهِ لَه. وَ مَن قَصُرَت نِیَّتُه قَصُرَ عَنهُ العَونُ بِقَدِرِ الَّذی قَصُرَ. (7)
خداوند کمک و تأیید بندگان را به اندازهی نیّتهایشان مقدر فرموده است. پس هر کس نیّتش صحیح و کامل باشد، کمک خدا در حق او کامل میباشد. و هر کس نیّتش کم و کاستی داشته باشد، کمک (خداوند) هم به اندازهای که نیّتش ناقص است، ناقص و کم میباشد.
خلاصه اینکه: نیّت انسان هم همّت او را میسازد و هم توفیقات الهی را به اندازهی همّتش شامل حال او میکند. و از طرفی شخصیّت هر فرد متناسب با نیّتها و همّتهایش شکل میگیرد.
حال باید دید رابطهی آرزوهای فرد با همّتش چگونه است؟ به طور کلی میتوان گفت که شاکلهی هر انسانی با آرزوهای او تأثیر و تأثّر متقابل در یکدیگر دارند. منظور از شاکله همان شخصیت آدمی است که اعمال او برخاسته از آن میباشد. قرآن کریم میفرماید:
«... کُلٌّ یَعمَلُ عَلی شاکِلَتِه...» (8)
هر کس بر اساس شخصیت درونی و آنگونه که شکل گرفته عمل میکند.
در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) شاکله را در این آیهی شریفه به نیّت فرد تفسیر کردهاند. (9) از این توضیح میتوان فهمید که شخصیت هر انسانی متناسب با نیّتهایش شکل میگیرد و ساخته میشود. پس میتوان گفت که از طرفی آرزوهای هر انسانی برخاسته از شاکله و شخصیّت روحی اوست و از طرف دیگر آرزوهای شخص در نیّت او و نیّت هم در همّتش تأثیر میگذارد و شاکلهی هر کس متناسب با نیّتها و همّتهایش شکل میگیرد.
با روشن شدن این موضوع، اکنون میتوانیم به بحث دربارهی رابطهی متقابل میان شخص منتظر با آرزوهایی که به جهت انتظار امام عصر (علیه السلام) دارد بپردازیم و تأثیر هر کدام را در دیگری بشناسیم.
اگر از کسی که در انتظار ظهور مولایش لحظه شماری میکند پرسیده شود که بالاترین آرزویش چیست، قطعاً اولین چیزی که ذکر میکند این است که خداوند توفیق درک ظهور امام (علیه السلام) را به او عطا فرماید و او را از زمرهی یاران حضرتش قرار دهد. کسی که سوز انتظار حضرت بقیّة الله (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) قلبش را تحت تأثیر قرار داده، تمنّاهایش مربوط به شخص خود یا نزدیکان و اطرافیانش نمیشود. او محبوبی از امام (علیه السلام) نزدیکتر ندارد و لذا بزرگترین آرزویش مربوط به بزرگترین محبوبش میشود. همهی آرزوهای دیگر پس از وصال محبوب و به دنبال آن بلکه به خاطر آن برایش مطرح میباشد.
هر قدر انتظار فرج در انسان شدیدتر و خاصتر باشد، این حالت در او شدّت بیشتری دارد، تا آن جا که آرزوی یاری امام (علیه السلام) و پیوستن به ایشان همهی وجودش را فرا میگیرد و چون روحی در کالبد همهی اعمالش جریان پیدا میکند. بالطبع همهی آرزوهای شخصیاش تحت الشعاع این آرزوی بزرگ واقع میشود و همهی همّ و غمّش رنگ و بوی یاری حضرت را پیدا میکند. این حالت روحی خود از بالاترین کمالات یک انسان مؤمن در زمان غیبت مولایش میباشد و همین آرزوی بزرگ، او را همواره با یاد و محبّت امامش زنده میدارد و هیچگاه امام (علیه السلام) از قلب او بیرون نمیرود بلکه همهی تلاشهایش در زندگی به این سمت و سو هدایت میشود.
بزرگترین آرزوهای هر انسان در دعاهایی که خالصانه و از عمق دل به پیشگاه الهی عرضه میکند، تجلّی مییابد. انسان وقتی آرزویی را در سر میپروراند و به تحقق آن امید میبندد و عملی شدنش را موکول به خواست پروردگار میداند، با سوزِ دل او را میخواند تا آرزویش را محقق گرداند. منتظران فرج در صدر دعاهایی که در زمان غیبت امام (علیه السلام) میخوانند، دعایی است که از امام صادق (علیه السلام) ضمن دعای عهد، نقل شده است:
اللهُمَّ اجعَلنی مِن اَنصارِهِ وَ اَعوانِه. (10)
خدایا، مرا از یاران و یاوران ایشان قرار بده.
هر چند که اجابت این دعا اختصاص به زمان ظهور امام (علیه السلام) ندارد و شامل یاری کردن ایشان در زمان غیبت هم میگردد، ولی اکنون بحث ما ناظر به آرزوی یاری کردن حضرت در وقت ظهور ایشان است و از این نظر این دعا بیان کنندهی یکی از عالیترین آرزوهای منتظر فرج در زمان غیبت میباشد.
دعای دیگری که بیان کنندهی یکی از بهترین و زیباترین آرزوهای منتظران میباشد از ناحیهی مقدسهی خود امام زمان (علیه السلام) به وسیلهی نایب ایشان معرفی شده است. این دعا فرازی است از دعای پرفیض افتتاح که در شبهای ماه رمضان خوانده میشود:
اللّهم إنّا نَرغَبُ الیکَ فی دولَةٍ کریمةٍ تُعِزُّ بِها الاسلامَ وَ اَهلَه و تُذِلُّ بِها النِفاقَ وَ اَهلَه وَ تَجعَلُنا فیها مِن الدُّعاةِ الی طاعَتِک و القَادَةِ إلی سَبیلِک وَ تَرزُقُنا بِها کَرامَةَ الدُّنیا و الآخِرَةِ. (11)
خدایا، ما با زاری به پیشگاهت دولت کریمهای را از تو درخواست میکنیم که به آن اسلام و اهلش را گرامی بداری و نفاق و منافقان را حقیر و پست گردانی و ما را در آن (دولت) جزء دعوت کنندگان به اطاعت خود و راهنمایان به سوی راه خود قرار دهی و به وسیلهی آن (دولت) عزّت دنیا و آخرت را روزی ما گردانی.
خوشا به حال کسی که بزرگترین آرزوهایش تحقق همین دعای شریف باشد. دعای حقیقی صرفاً عباراتی نیست که به زبان دعا کننده جاری شود، بلکه این عبارات باید برخاسته از قلب او و نمایانگر امیدها و آرزوهایش باشد. و اگر چنین باشد، دعا کننده به بالاترین درجات معنوی در ارتباط با امام زمان (علیه السلام) در زمان غیبت ایشان واصل شده است. آیا رسیدن به این کمال روحی، خود از مصادیق فرج و گشایش برای شخص منتظر نیست؟ کدام فرجی بالاتر از اینکه فکر و ذکر انسان در زمان غیبت امام (علیه السلام) قرار گرفتن در زمرهی کارگزاران دولت کریمهی آن حضرت باشد؟ کسی که حقیقتاً چنین آرزوهایی در سر داشته باشد، معلوم است که به درجات بالایی از معرفت و محبّت و نصرت امامش نائل شده است.
در دعای دیگری که آن هم از ناحیهی مقدّس خود حضرت توسط نایب اول ایشان به ما رسیده است میخوانیم:
اللّهُم إنی اَسألک أن تُرِیَنی وَلیَّ اَمرِک ظاهِراً نافِذَ الاَمرِ... فافعَل ذلک بی و بِجمیعِ المؤمنینَ حَتِّی نَنظُرَ اِلی ولیِّکَ صَلَواتُکَ عَلیه و آله ظاهَرَ المَقالَةِ واضِحَ الدَلالَةِ... اَبرِز یا ربِّ مُشاهَدَتَه ... . واجعَلنا مِمَّن تَقَرُّ عَینُه بِرُؤیَتِه وَ اَقِمنا بِخِدمَتِه. (12)
خدایا، من از تو درخواست میکنم که ولیّ امر خود را به صورت آشکار و در حالی که فرمانش نافذ است، به من بنمایانی... در حق خودم و همهی مؤمنان چنین کن تا اینکه ولیّ تو را در حالی که گفتارش روشن و دلالتش آشکار است بنگریم... ای پروردگار من، مشاهدهی او را علنی کن... . و ما را از کسانی که چشمشان به دیدن ایشان روشن می شود قرار بده و ما را به خدمتگزاری آستانش بگمار.
اینها بهترین آرزوهای یک منتظر امام زمان (علیه السلام) است و اگر کسی واقعاً مهمترین خواستههایش همینها باشد، بهترین و بالاترین گشایشها در امر دین برایش حاصل شده است. چنین کسی اگر زمان ظهور مولایش را هم درک نکند - مطابق آنچه در احادیث اهل بیت (علیهم السلام) آمده است - ضرری نخواهد کرد. (13) نتیجتاً میتوان گفت که نفسِ داشتن چنین آرزوهایی در زمان غیبت امام عصر (علیه السلام) برای شخصِ منتظر، بزرگترین فرج برای اوست. و این همان چیزی است که به عنوان مرحلهی دوم از لوازم انتظار فرج از آن یاد کردیم. امّا این مطلب طرف دیگری هم دارد که آن هم بسیار سازنده و مؤثر میباشد.
تا اینجا آنچه بیان شد تأثیر شاکلهی شخص منتظر در ایجاد آرزوهای برتر در مورد امام زمان (علیه السلام) بود. امّا خود این آرزوها میتواند در شاکله و شخصیّت فرد منتظر اثر عمیقی داشته باشد. به عنوان مثال تمنّای یاری کردن امام (علیه السلام) و امید به پیوستن به ایشان، نیّت تحقق بخشیدن به آن را در انسان ایجاد میکند و این نیّت خیر، همّت شخص را در این مسیر قرار میدهد و اهتمام او را به سوی عملی شدن آن سوق میدهد. چنین کسی خود به خود زندگیاش را به سمت تحقّق این هدف سامان میبخشد و در همهی کارهایش رسیدن به این مطلوب را مدّ نظر خود قرار میدهد. هر چه این نیّت و همّت قویتر شود، همّ و غمّ او را بیشتر به خود مشغول میسازد و به جایی میرسد که اندیشهای جز این در سر نمیپروراند. و اینجاست که دنیای درونش تحت تأثیر همان آرزوهای بلند، شکل میگیرد و از این طریق، تمنّای یاری کردن امام (علیه السلام) شاکلهی او را به نحو مطلوبی میسازد.
این تأثیر روحی اگر با التزام به خواندنِ دعاهای وارد شده در این خصوص همراه شود، عمق بسیار بیشتری پیدا میکند. دعاهایی نظیر آنچه بیان شد، علاوه بر اینکه در تعجیل فرج امام عصر (علیه السلام) و در نتیجه فرج کلّی و نهایی مؤمنان (از جمله خود دعا کننده) مؤثر میباشد. قبل از ظهور نیز در ساختنِ شخصیّت خود فرد، تأثیر بسزایی دارد. خواندن این دعاها - با رعایت کامل آداب و شرایط دعا - در دعا کننده بهترین و والاترین آرزوها و امیدها را در ارتباط با امام زمانش ایجاد میکند و در نتیجه بهترین نیّتها و بالاترین همّتها را در فرد منتظر موجب میشود؛ و این خود، شخصیت او را به گونهای شکل میدهد که متناسب با این همّتهاست.پس همان طور که شخصیت انسان در ایجاد آرزوهای او مؤثر است، آرزوها هم در شکل دادن شخصیّت او تأثیر زیادی دارند. و لذا کسانی که طالب فرج شخصیِ خود هستند، باید کوشش کنند که آرزوهای والاتری در ارتباط با امام زمان خود پیدا کنند و از بهترین راههای تحقّق این مطلوب، جدیّت در خواندن دعاهای وارد شده با این مضامین است.
مثلاً در مورد عباراتی که از دعای شریف افتتاح نقل کردیم، کسی که از جان و دل درخواست کند که نقش محوری و پیشوا در دولت کریمهی امام عصر (علیه السلام) برعهدهاش باشد و از زمرهی سرکردگان یاران ایشان قرار گیرد و این خواسته را همواره به زبان بیاورد و در آرزوی تحقق آن روز شماری - و بلکه لحظه شماری - کند، همین آرزو کردنها و امید بستنهای مداوم، برای او سازنده و راهگشاست؛ زیرا روح و روانش را هر روز و هر زمان با یاد خوشِ روزگار دولت مهدی (علیه السلام) زنده نگه میدارد و نیّت مناسب آن خواستهها را در خود ایجاد میکند و همّتش بر محور تحقّق آن هدفهای عالی رقم میخورد و از همین طریق یک عامل درونی نیرومند، او را همواره با امامش پیوند میزند و در نتیجه شخصیتش با همین آرزوها شکل میگیرد.
اگر بخواهیم یک جمع بندی نهایی از تأثیر و تأثر متقابل شاکله و آرزوها در یکدیگر بیان کنیم، چنین میشود: اگر رتبهی مؤمن از لحاظ معرفت امام (علیه السلام) به درجهای رسیده باشد که بزرگترین آرزوهایش یاری آن حضرت و لوازم آن باشد، همین درجهی معرفت که چنین آرزوهای والایی را در او به وجود آورده، خود از مصادیق فرج است که به برکت انتظار فرج نهایی در شخص منتظر ایجاد میگردد. این از یک طرف. از طرف دیگر همین آرزو کردنها - به خصوص اگر با خواندن دعاهای مربوط به آنها همراه شود - رتبهی شخص را در معرفت وارادتش به امام عصر (علیه السلام) بالاتر میبرد و ترقّی رتبهی معرفت به نوبهی خود، آرزوهای والاتری را در او به وجود میآورد، یا عمق همان آرزوها را در او بیشتر میسازد؛ به طوری که همان دعاهای گذشته را با حال بیشتری میخواند و این خواندنها تأثیر عمیقتری در روح او ایجاد میکند. پس در واقع، شخصیّت او توسّط همین آرزوها اوج میگیرد و این رتبهی بالاتری از فرج معنوی اوست که به برکت انتظار فرج نصیبش شده است. حال، همین مرتبهی بالاتر به نوبهی خود آرزوهایی والاتر از مرتبهی قبل در او ایجاد میکند که باز این هم موجب معرفتی بالاتر از مرتبهی پیشین در او میگردد و این سیر تأثیر و تأثر متقابل همواره ادامه پیدا میکند.
این مقاله را با بیان یکی از زیباترین آرزوهای منتظران که در دعاهای مأثور هم آمده است، به پایان میبریم. این دعا از جهاتی بالاترین آرزوی منتظران فرج امام (علیه السلام) را بیان میکند که در دعای عهد به این صورت آمده است:
اللهُمَّ اجعَلنی مِن ... المُستَشهَدینَ بَینَ یَدَیه. (14)
خدایا، مرا در زمرهی کسانی که پیش روی امام (علیه السلام) به شهادت میرسند، قرار بده.
شهادت در مقابل امام زمان (علیه السلام) به معنای فدا کردنِ بالاترین و عزیزترین دارایی به پای ایشان است. و هر کسی قابلیّت ندارد که جان ناقابل خود را فدای عزیز زهرا (علیهاالسلام) کند و ایشان او را بپذیرند. در روز عاشورای سال یازدهم هجری کسانی بودند که انتظار میرفت که در رکاب جگر گوشهی حضرت زهرا (علیهاالسلام) جانفشانی کنند امّا این افتخار تنها نصیب افراد معدودی شد که از جانب خداوند و خود امام (علیه السلام) انتخاب شده بودند. آری؛ کسی که از عمق جان خود آرزوی شهادت در پیشگاه امامش را داشته باشد، نفسِ داشتن همین آرزو، بالاترین فرج او در زمان غیبت امام عزیزش میباشد. رَزَقَنا اللهُ بِلُطفِه وَ کَرَمه.
پینوشتها:
1. بحارالانوار ج 70 ص 4.
2. بحارالانوار ج 94 ص 155.
3. غرر و درر، ح 10277.
4. غرر و درر، ح 10267.
5. بحارالانوار ج 70 ص 205.
6. غرر و درر، ح 1594.
7. بحارالانوار ج 70 ص 211.
8. اسراء/ 84.
9. اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الاخلاص، ح 4.
10. بحارالانوار ج 102 ص 111.
11. التهذیب ج 3 ص 110.
12. جمال الاسبوع ص 316.
13. رجوع کنید به: اصول کافی، کتاب الحجّة، باب أنّه من عرف إمامه، ح 5.
14. بحارالانوار ج 102 ص 111.
بنیهاشمی، سیّدمحمّد؛ (1390)، سلوک منتظران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ ششم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}