نویسنده: یوسف غلامی




 

 

وقتی دو نفر علاقه مند به یکدیگر، به هم نگاه می‌کنند امواج چشم هر دو به یکدیگر برخورد می‌کند و چیزی مانند جرقه نامریی به سوی هر دو باز می‌گردد و علاقه، به وسیله‌ی همان امواج، به ایشان الهام می‌شود. در این حال، بدون آنکه میان آن دو کمترین گفتگوی محبت آمیزی رخ داده باشد هر یک به علاقه‌ی دیگری پی می‌برد. حال اگر آن دو نفر دختر و پسری بیگانه باشند معلوم است که چه فاجعه‌ای رخ می‌دهد.

تأثیر نگاه

از پدیده‌هایی که در نگرش سطحی بی اهمیت است و با ژرف نگری بسیار حایز اهمیت، موضوع نگاه‌های افراد به یکدیگر است. بیشتر مسایل زندگی ما به همین نگاه‌ها بستگی دارد. نگاههایی کوتاه که گاه کرانه تلاطم و آشوب آفرینی آن معلوم نیست. از میان اقسام نگاه‌ها، نگاه مرد به زن با دیگر نگاه‌ها تفاوت دارد و آنگاه که سن بیشتر شود - بخصوص در دوره جوانی - نگاهها معنی دارتر و با نفوذتر می‌گردد. انتخاب همسر، شغل، خانه، دوست و صدها موضوع دیگر همه با نگاه پیوند دارد. چشم و نگاه آدمی از مهم ترین عناصر مؤثر در تصمیم گیری اوست. منشأ برخی از نفرت‌ها، اشتیاق‌ها و انتخاب‌ها، نگاه است و منظور از این نگاه، دیدن بدون توجه و اراده نیست. نگاهی که منشأ تصمیم و انتخاب است دیدنی است که با توجّه و انگیزه همراه باشد.
نگاه‌ها انواع مختلف دارند. برخی عبادت اند و برخی مایه حسرت و رنج. بعضی درمان اند و بعضی درد. گاهی نگاه، آدمی را هشیار می‌کند و
زمانی مست و بی قرار بعضی از آنها زهرآلودند و بعضی مانند نگاه مادر، محبت آور و امید بخش، نگاه گاهی با التماس همراه است و گاهی با خشم. بعضی از صد نهیب و خشم برنده تر و بعضی از صد هدیه ارزشمندتر، در این همه، ویرانگرترین نگاه، نگاه شهوت آلود افراد به یکدیگر است که حدود ویرانی آن نامعلوم است. می‌نویسند: «در قرون وسطی مردم اروپا، طنازی و عشیوه گری زن در مجامع را سحر و جادو می‌دانستند. زیرا موجب سلب اراده و اختلال روانی مردان می‌شد؛ به طوری که اگر شخصی زنی را در خواب می‌دید، پس از بیداری به محکمه شکایت می‌برد و قاضی نیز آن زن را به عنوان جادوگری که حتی در عالم خواب هم در صدد اغوای مردان است مجازات می‌کرد. به همین سبب زنی را که مرتکب عمل فحشا می‌شد، به مرگ محکوم می‌کردند، امّا مردان تبهکار را به عنوان کسانی که مورد اغوای زن واقع شده اند، مورد تفقد و آمرزش و سپس عفو و بخشش قرار می‌دادند.» (1)
توجه به آثار زیانبار نگاه سبب شده است که قرآن، از اهل ایمان بخواهد که برای حفظ پاکی خود و جامعه، نگاهشان را مهار سازند. با این حال، در هیچ آیه و روایتی لذت آدمی از نگاه، و دشواری «پارسایی از نگاه به مناظر شهوت انگیز» انکار نشده است.
آدمی نمی تواند از تأثیر شنیده‌ها و دیدنی‌هایش بر مغز جلوگیری کند. این تأثیر پذیری به کمک شبکه اعصاب و فعالیت مغز است و شخص نمی تواند با تلقین، چندان از تأثیر آن بکاهد.
نگاه زن و مرد به یکدیگر و نیز به دیگر پدیده‌ها، دارای تفاوتهایی است. نگاه هر دو تنوع طلب و لذت جوست؛ جز اینکه میدان تنوع طلبی نگاه زن بیشتر طبیعت است و حوزه لذت جویی مرد، در امور غریزی. به همین سبب نگاه مرد کمترین تفاوت ظاهری زنان را در می‌یابد و همین امر، میزان توجّه جدّی او در فعالیتهای روزانه اش را کاهش می‌دهد و ذهن او را بی سبب در پی مقایسه امتیازات زنان، دچار آشفتگی می‌سازد. زنان هم کم و بیش می‌دانند که یک عامل مهم انحرافات مردان، توجّه به تفاوتهای زنان با یکدیگر است.

تفاوت چهره‏ها و موها

هیچ قسمتی از بدن زن، پس از پوشیدگی اندام، به اندازه‌ی چهره‌ی زیبا (گردی صورت) حساسیت برانگیز و جاذبه آفرین نیست و در نظر گرفتن همین ویژگی است که سبب شده برخی آشکار کردن چهره بسیار زیبا را برای زنان روا ندانند.
به وسیله چهره است که افراد از یکدیگر باز شناخته شده، یکی زیبا و دیگری نازیبا، سیاه و سفید، خوشرو یا عبوس و کم سن یا بزرگسال معرفی می‌شود. زن خوش سیما، هر چند از بسیاری امتیازات بی بهره باشد، اغلب خواستنی است و در جاذبه آفرینی و خیره کردن چشم‌ها موفق تر از دیگران.
بنابراین، مهم ترین قسمتی که جاذبه‌ی پایدار ایجاد می‌کند چهره و تناسب اجزای آن است. (2) هرگز نشنیده‌ایم که کسی در توصیف علاقه خود به دیگری، بگوید که وی دلباخته‌ی پا یا دست او شده است. اگر اینها نیز نخستین عوامل تحریک کننده بوده است، در نهایت آنچه علاقه را
استمرار بخشیده و تمایل قلبی پدید آورده است، چهره می‌باشد. این عضو در ارضای غرایز نیز سهم بسزایی دارد.
آیا تا به حال شنیده اید که جوانی در هنگام خواستگاری، چندان خواهان دیدن دست یا ساق باشد؟ تنها قسمتی که پیش از هر چیز خواستار دیدار آن است سیما است. پرسش‌های بعدی نیز درباره‌ی تناسب اجزای صورت (لب، چشم، گونه، ابرو و...) است. پسندیدن چهره، کلید انتخاب است. وقتی رخسار را بپسندد گویا سراسر بدن را دیده و پسندیده است. یعنی پدید آمدن این کشش، ناخودآگاه کشش‌های بعدی را به دنبال خواهد آورد. در تأیید آنچه گذشت در جمله‌ای از حضرت محمد امین(ص) می‌خوانیم:
زمانی که تصمیم به ازدواج با زنی داشتید سزاوار است چنانکه از زیبایی سیمایش پرسش و تحقیق می‌کنید، درباره‌ی مویش نیز بپرسید. زیرا مو یکی از دو عنصر مهم در زیبایی زن است.(3)
اصرار و تأکید مردان به مشاهده چهره و موی زنان، یکی به این علت است که چهره و مو و تناسب آنها، از فرد، شمایلی منحصر به خود می‌سازد که مرد نمونه آن را در نزد شخص دیگر مانند همسرش نمی یابد؛ ولی در سایر اعضا (مانند گردن و دست و پا و...) میان افراد تشابه زیادی می‌توان یافت.

لذت نگاه

آدمی موجودی لذت جواست که دوست دارد از همه حواسی خود به نوعی لذت ببرد و چشم نیز ابزار لذت بردن است و نگاهش زمانی منشأ لذت است که با تمرکز همراه باشد و ذهن را به خدمت بگیرد. فلسفه چشم چرانی بیشتر این است که فرد با تمرکز در هنگام نگاه، تخیلاتش را به خدمت گیرد و در دنیای خیالات به هوسرانی بپردازد. بنابراین، آنچه نگاه را لذت آفرین می‌کند بیشتر تخیلات پس از نگاه است.

حالت تجسّم (تناوری)

پس از نگاه متمرکز به چهره زیبا، قوه لذت جوی آدمی در وجود او بیدار می‌شود و تصاویر ذهنی (Eidetic Image)، آن را تقویت می‌کند. آدمی در این مرحله از درون برای ارضای غریزه‌ی تحریک شده به صحنه سازی ذهنی رو می‌کند و خیلی زود تصویر کاملی از خصوصیات پیدا و ناپیدای شخصی به مغز مخابره می‌شود و مغز همانند یک دستگاه رایانه آنها را به هم می‌پیوندد.
در این حال، فرد بیننده با آنچه می‌بیند، تماس ندارد، ولی ذهن می‌تواند در دنیای خیالات، با چشم دیده، هر طور که بخواهد رابطه برقرار کند. در چنین حالتی، ذهن انسان دچار اشتغال ناخواسته و اختلال حواس می‌شود.
در نگاه‌های عادی، شخصی به سرعت می‌تواند چشم و ذهن را از توجّه به یک نقطه به سمتی دیگر متمایل سازد، ولی پس از نگاه متمرکز و ایجاد حالت تجسم، چون شبکه‌های مغز به فعالیت ویژه واداشته شده است، انتقال ذهنی به کندی صورت می‌گیرد.(4) برای همین است که هرگاه فردی غرق تفکر و خیال یا اندوه باشد نمی توان ذهن او را به سرعت از آن حالت دور ساخت و به فعالیت تازه واداشت.
در هر حال، پس از نگاه متمرکز به زن و اوج گرفتن اوهام غریزی و ایجاد حالت تجسم در ذهن، بیننده احساس می‌کند بی اختیار به طرف شخص مورد نظر در حال حرکت و نزدیک شدن است. این احساس، در حقیقت نشان تمایل سرکشی است که در اثر نگاه، پدید آمده است. کم کم شخص دوست دارد صحنه را از فاصله نزدیک تر ببیند و از بقیه آنچه نمی بیند هم لذت ببرد. او در خیال خود با شخص مشاهده شده، به بهره وری جنسی می‌پردازد و در همان دنیای خیالات از این رابطه لذت می‌برد. این آخرین کوشش نقدی است که از او برمی آید. در آن حالت، فرد دچار نوعی استثمار فکری مرموز می‌شود که وی را از هر تفکر دیگر باز می‌دارد.(دقت شود.)(5)
نگاه و تخیل را به سختی می‌توان از یکدیگر جدا ساخت و بیننده، به ویژه اگر پاکدامن نباشد و نگاه هوس آلود کند، نمی تواند ذهن خود را از تخیلات غیر ارادی پس از نگاه فارغ سازد.
به فرموده‌ی حضرت امیر مؤمنان علی (علیه السلام): چشم، دیدبان عقل و پرچمدار و جاسوسی دل است. دیدبان، مشاهدات خود را به مرکز
اطلاعات گزارش می‌کند. در مرکز است که نسبت به مشاهدات دیدبان تصمیم گیری و نیروها بسیج می‌شود. چشم نیز پیام رسان دل است. در مغز است که تلاطم پدید می‌اید و فرمان ترشح هورمون محرک غرایز به سراسر بدن صادر می‌شود. انچه در مغز رخ می‌دهد شاید همان باشد که امام صادق (علیه السلام) فرموده است: النظرة بعدالنظرة تزرع فی القلب الشهوة و کفی بهاالصاحبها فتنة: نگاه پیاپی، بذر شهوت را در دل می‌افشاند و همین برای هلاکت بیننده کافی است.
نگاه مانند کلید برق است. به وسیله آن، نیروی نهفته خواهش‌های نفسانی در سراسر وجود آدمی به جریان می‌افتد و آنگاه فروغ عقل هر خردمندی خاموش، و پند و نصیحت بی اثر، و ترس از آبروریزی و لغزش، فراموش می‌گردد.

آنجا که شهوت خیمه زند جای عقل نیست*** غــــــوغا بــــود دو پـــــادشه انـدر ولایتی
و آنگه که شهوت، دست به تجاوز دراز کند*** معلوم شود که عاقلی ندارد کفایتی

نگاه‌های ناکام

شاید بپرسید: زیان نگاه‌های آلوده و تخیلات نامبرده چیست؟
پاسخ آنها که به زنان کم پوشش نگاه می‌کنند، یا افراد بدون همسرند آن
یا همسر دارند. افراد بدون همسر یا باید برای ارضای غریزه‌ی تحریک شده به گناه آلوده شوند یا تلخی تحمّل را بچشند و دچار اشتغالات رنج آور ذهنی و بیماریهای روانی شوند. (از آن بیماری‌ها یاد خواهیم کرد.)
امّا از گروه دوم، چون مردی سیما و اندام زنان ناپوشیده (کم حجاب) را مشاهده کند به سبب وجود همان تفاوت‌ها که در چهره، مو، صدا و اندام عشوه‌های انها است چهره و اندام و عشوه‌های ان افراد برای وی جذاب تر و لذت آفرین تر از همسر خود او جلوه می‌کند و رفتار آنها برایش تحریک آمیزتر و دلپسندتر است. چون:
اول اینکه: بانوان برای حضور در بیرون خانه معمولا خود را نظیف و
زیبا می‌سازند و عیب جسمی یا اخلاقی آنها بر بیننده مخفی است؛ حال آنکه در خانه همیشه مرتب و تمیز نیستند و شوهر نیز از عیوب آنها با اطلاع است.
دوم: سرشت آدمی گاه به آنچه در اختیار دیگری است بیشتر اشتیاق دارد تا آنچه در دست خود اوست. تصور می‌کند اگر آنچه دیگری دارد به دست آورد از زندگی اش بهتر لذت می‌برد. به همین سبب است که گاه فردی با دارا بودن همسر زیبا، به کسی دل می‌بندد که هیچ زیبا نیست.
سوم: از نظر روانی، دیده‌ی مرد نسبت به زنان زشترو و نامتناسب اندام، بی دقت است. خاطر او معمولاً زنانی را به یاد می‌سپارد که از همسر خود وی زیباتر و خوش اندام ترند. علت این امر به طور خلاصه آن است که چهره نازیبا، خواهش‌های نفسانی را کمتر به هیجان می‌آورد و از همین رو جلب نظر نمی کند و در خاطر نمی ماند. شاید برای شما رخ داده باشد که گاه به دنبال فروشگاهی خاص (مثلاً لوازم برقی) صدها فروشگاه را نگاه می‌کنید تا به محل مورد نظر برسید. در آن حالت اگر از شما بپرسند در بین راه چند کتابفروشی دیدید، نخواهید دانست. چون در جستجوی آن نبوده تا تعداد یا حتی وجود آنها را به ذهن بسپارید. مرد نیز در برخورد و تماسی خود با زنان، از آنجا که چهرههای نازیبا نظر او را جلب نمی کند، جز زیبا رویان خاطره‌ای از مشاهدات دیگر در ذهنش باقی نمی ماند؛ زیبا رویانی که - به تصوّر صحیح یا غلط - از همسر خود وی جاذبه‌ی بیشتری دارند. چنین مردی به طور پیوسته نظاره گر چهره‌ها و اندامهای زیباتر و دلرباتر از همسر خود است. افزون بر اینکه دیگر ویژگیها مانند صدای مهیج، عشوه‌های مخصوصی زنانه، بوی عطر و لباس‌های خوش رنگ، همه در شدّت بخشیدن به این حالت تأثیر می‌نهد.
حال آیا این مرد تنها ساعاتی به چنین مشاهدات می‌پردازد و آنگاه خیالی آسوده دارد؟ هرگز در هر سال صدها خانواده به سبب همین موضوع متلاشی می‌شود و هزاران خردسال از سایه پدر و مادر محروم می‌مانند و هزاران رابطه ناسالم با عواقب تباهی آور رخ می‌دهد که کسی هم از آنها خبر ندارد. بی سبب نیست که امام علی (علیه السلام) فرموده است: آن که نگاهش را مهار کند، دلش را آسوده سازد. (6)
گذشته از این، ناکامی (Frustration) در نگاه، پیامدهای دیگری نیز دارد که در زیر به تشریح آن می‌پردازیم.

تیرهای زهرآگین

در تعبیری بسیار دقیق از حضرت صادق (علیه السلام) چنین آمده است: نگاه به نامحرمان، تیری از تیرهای زهرآگین ابلیس (شیطان بزرگ) (7) است. اثر تیرهای معمولی پس از مدّتی التیام می‌یابد و درد آن به پایان میرسد و گاه حتی جای زخم ناپدید می‌شود. اما تیر زهرآگین را چون از بدن بیرون کشند نه جای زخم آن به زودی التیام می‌یابد و نه اثر زهر آن که به سراسر بدن سرایت کرده است به راحتی برطرف می‌شود. گاه شخص نه در اثر اصابت تیر، بلکه در اثر سرایت زهر آن هلاک می‌گردد.
زهر نگاه آلوده یکی همان اوهام و فشارهای روانی است که در کوتاهترین زمان، سراسر جسم و روح آدمی را دستخوش تلاطم می‌کند. خاطره صحنه مشاهده شده در مغز تداعی می‌شود. فرد که می‌داند دستیابی به آنچه دیده و نیل به ارضای شهوت برایش به آسانی میسر نیست در اندیشه فرو می‌رود و اندوه خود را به درون می‌فرستد و این همان زهر تیری است که از نگاه به قلب و از آنجا به همه اعضا سرایت می‌کند. فروید این پدیده را «امیال واپس رانده» می‌نامید که از بخشی خودآگاه شخص به بخشی ناخودآگاه (unconscious) منتقل می‌شود و فرد را دچار عقده می‌سازد.

امواج الکترومانیتیک (8) چشم

تحقیقات فیزیک دانان پس از کشف پدیده‌ی امواج الکترومانیتیک ثابت کرد که از چشم بعضی از موجودات، امواجی فرستاده می‌شود که سرعت آن مانند سرعت نور (سیصد هزار کیلومتر در ثانیه) است. این امواج که مانند امواج رادیویی است، بر چشم دیگران و بقیه اعضا تأثیر می‌نهد. آزمایشها و مشاهدات تجربی نشان داده است که از چشم مار امواجی فرستاده می‌شود که گنجشک‌ها را از حرکت باز می‌دارد، تا آنکه مار یکی از آنها را شکار کند.(9) چنانکه برخی مرتاضان می‌توانند با امواج چشم جلو حرکت لوکوموتیو را بگیرند.(10) مراتب ضعیف و قوی این امواج در نگاه هر انسانی وجود دارد و چون نگاه با خشم یا خیانت و هوس در آمیزد مؤثرتر می‌گردد. زمانی در همین باره از یک دوست پژوهشگر مورد اعتماد خاطره‌ای شنیدم که آموختنی است. وی گفت:
در یک شب زمستانی به حیاط خانه آمدم تا در را قفل کنم و بخوابم. پس از قفل کردن در، همین که داشتم برمی گشتم احساس کردم کسی در گوشه حیاط مخفی شده است. به پشت سر و اطراف نگاه کردم ولی کسی را ندیدم. هنوز چند قدم حرکت نکرده بودم که وجود او را بیش از قبل احساس کردم. این بار همه جا را به دقت بازرسی کردم ولی کسی نبود. با این حال هیچ تردید نداشتم که کسی از جایی در کمین من است. در یک لحظه برق نگاهی از بالای پشت بام همسایه، نظرم را جلب کرد و دیدم دزدی در پشت کولر مخفی شده و به من خیره شده است. همین که مرا دید، گریخت.
وقتی دو نفر علاقه مند به یکدیگر به هم نگاه می‌کنند امواج چشم هر دو به یکدیگر برخورد می‌کند و چیزی مانند جرقه نامریی به سوی هر دو باز می‌گردد و علاقه، به وسیله‌ی همان امواج، به ایشان الهام می‌شود. در این حال، بدون آنکه میان آن دو کمترین گفتگوی محبت آمیزی رخ داده باشد هر یک به علاقه دیگری پی می‌برد. حال اگر آن دو نفر دختر و پسری بیگانه باشند معلوم است که چه فاجعه‌ای رخ می‌دهد.

فشار روانی و فرمان هیپوتالاموس (11) (hypathalamus)

چون چهره و اندام زنان کم پوشش، روح زیبا پسندی و تنوع طلبی افراد را وسوسه کند و پس از تحریک، زمینه‌ی کامیابی و ارضای غرایز فراهم نباشد روان شخصی در فشار قرار می‌گیرد و رفته رفته ظرفیت عصبی او به انتها می‌رسد. (12) در این هنگام به سرعت هورمونهای آزار دهنده سمّی (زهر نگاه) در خون ترشح می‌شود. در زمانی کمتر از
**1
ثانیه مغز که با شبکه‌های ارتباطی به سراسر بدن وصل است به کمک غده هیپوفیز و فرمان‌های مرکز هیپوتالاموس این سمّ را به همه اعضا روانه می‌کند.(13) بدن برای بیرون راندن این سم به تکاپو می‌افتد و جنگ داخلی اعصاب آغاز می‌شود. شخصی در خود احساس اضطراب (Anxiety) و خستگی (Neutasthenea) می‌نماید. تصور می‌کند چیزی ناشناخته بر روان وی فشار می‌آورد. علایم این حالت، سردرد خفیف، ازدیاد تنفسی و احساس خفقان در اطراف قلب و ناآرامی است. فرد نسبت به وقوع خطری ناشناخته، دلهره و هراس دارد.(14)
با استمرار این حالت، بیماریهای جسمی مانند زخم معده و اثنی عشر فرد را آزار می‌دهد و به گفته روانکاوان او به بیماریهای روان تنی دچار می‌گردد؛ بیماری‌هایی که نه کاملاً جسمی است و نه کاملاً روانی، وقتی فرد دچار فشار روانی می‌شود فعالیت قلب، ریه، جهاز‌هاضمه و غدد درون ریز و دستگاه‌های عصبی افزایش می‌یابد و در صورت ادامه‌ی عوامل فشار، فرد دچار ضعف و اختلال جسمی می‌شود. (15) تحقیقات نیز نشان داده است که یکی از عوامل مهم حملات قلبی، فشار روانی است. (16)
در این باره هنوز آدمیان سخنی پر ارج تر و سنجیده تر از این نگفته اند که پیشوای شیعه حضرت صادق (علیه السلام) فرموده است: هیچ کس غنیمتی به چنگ نیاورده است که پرفایده تر باشد از غنیمتی که آدمی از راه فرو آوردن چشم(17)، به دست آورده است.(18)
امام علی (علیه السلام) فرموده است: آن که چشم خود را آزاد نهد تأسف و اندوه وی بی پایان شود.(19)
نیز امام صادق به فرمود: بسا نگاهی کوتاه که حسرت دامنه داری در پی آورد. (20)
شخصی که نگاهش را مهار نکند، بی آنکه پس از نگاه بهره‌ای به چنگ آورده باشد، تنها حسرت تلخ برایش بر جای خواهد ماند.
به هر تحلیل، آنچه گذشت ویژه نگاه مرد به زن نیست. نگاه معنی دار زن به مرد نیز همین آثار را به جای خواهد گذاشت. از فرموده‌های حضرت محمد امین (صلی الله علیه و آله و سلم) است که: خشم خداوند نسبت به زن شوهرداری که دیدگانش را به غیر همسرش یا به نامحرمان بدوزد، شدید است. در این صورت، خداوند همه‌ی اعمال او را بی نتیجه (بدون پاداش) می‌گرداند.(21)

تنش در محیط خانه

بسیار رخ می‌دهد که انسان رخسار و رفتار ویژه‌ی افراد را پس از گذشت زمان از یاد می‌برد، اما تصویر کلی آن را در خاطر دارد. چون مردی به چهره و پیکر زنان و دختران کم پوشش چشم بدوزد پس از آنکه به خانه باز می‌گردد مجموعه‌ای از ویژگیهای آنان را پیش رو مجسّم می‌بیند و برایش تسلسل خاطر پدید می‌آید. سپس در مقام مقایسه آنها با همسر خود برآمده، به همسرش بی رغبت می‌شود. زیرا انس و مصاحبت با همسر، زیبایی و جاذبه و امتیازات او را عادی می‌نماید یا به طور کلی مرد را از آن غافل می‌کند و امتیازات عادی دیگران را نزدش چشمگیرتر و مهم تر می‌سازد.
پس از مدتی این تلاطم درونی، مرد کم ظرفیت و تنوع طلب را به خرده گیری از زن وامی دارد و زن نیز ناخواسته از زندگی و شوهر دلسرد می‌شود و در وظایف خود در خانه و نظافت و آرایش برای همسر، بیش از گذشته کوتاهی می‌کند و همین امر مشکل آنان را پیچیده تر می‌گرداند. اگر زندگی آنان به جدایی نینجامد کمترین حاصل آن این است که مرد را زود رنج و شکننده می‌کند و رفتارش را تنش آور و بهانه جویانه می‌گرداند؛ هر چند، گاه علت بهانه گیری خود را هم نمی داند. گویا هر دم آماده ستیز است. رفته رفته به لجبازی رو می‌کند. بچه‌ها و مادرشان را بی سبب می‌رنجاند و محیط خانه را کانون عوامل تلخی و تنش می‌گرداند و این هدیه‌ای است که از زنان و دختران کم پوشش دریافت داشته و به خانه برده است. جورج کامینکس، جامعه شناس معروف، می‌نویسد: به عقیده من عامل اصلی اختلاف زن و شوهر در طلاق] این است که برای مردان، امکان نظراندازی و روابط نامشروع با دیگران، فراهم تر از قبل شده است.(22)
آنچه در پایان گفتنی است اینکه: آدمی زمانی که خود نخواهد به خویشتن خیری رساند هیچ کس نمی تواند برای او خیری فراهم سازد. خداوند نیز چون کسی را خیرخواه خویش نبیند و لیاقت خیر را در او مشاهده نکند تأکیدی بر خیر رسانی به او ندارد. پس در این میان ما خودیم که سرنوشت خویش را رقم می‌زنیم. زندگی امروز و آینده ما در گرو کارهای خود ما است. شاید بیشتر مشکلات و امور ناملایمی که ما در زندگی شخصی خود مشاهده می‌کنیم بازتاب نوع نگاه ما به حقایق و وقایع و شیوه ارتباط ما با دیگران است. گذشته از آنکه برخی از آنها نتیجه‌ی کردار نادرست ما است.

پی‌نوشت‌ها:

1. مقدمه‌ای بر روان شناسی زن، ص 85
2. درباره تأثیر پای زن، موی سر و گردن در تحریک غریزه جنسی، ر. ک: میل جنسی، ص 66.
3. بحارالانوار، ج 103، ص 237.
4. درباره‌ی رابطه‌ی «تمایلات و اشتغالات ذهنی» با «ادراک»، ر، ک: روان شناسی احساسی و ادراک، پروفسور ام. وی. ورنون، ترجمه و تلخیص دکتر علی پور مقدس.
5. آنچه یاد شد بدان معنی نیست که همه مردان با مشاهده زنان ناپوشیده دچار چنین تخیلاتی می‌شوند. منظور بیان ماهیت نگاه و چگونگی شدّت تأثیر آن است.
6. غررالحکم، ص 260، (من غض طرفه اراح قلبه).
7. المستدرک، کتاب النکاح، باب 104، ج 5.
8. نور و موج‌های رادیویی و پرتوهای X از امواج الکترومغناطیسی (الکترومانیتیک) است. در بیان ویژگیهای مشترک امواج الکترومغناطیسی نوشته اند: 1- این امواج، انرژی را از محلی به محلی دیگر - بدون انتقال مواد - منتقل می‌کنند. 2- برای انتشار به محیط مادی نیاز ندارند. 3- در خلاً با سرعت 10×3/0 منتشر می‌شوند.
9. اینجانب خود این واقعیت را به طور زنده مشاهده کرده ام.
10. درباره‌ی امواج الکترومانیتیک به کتابهای فیزیک، بخش نظریه ماکسول و هرتز مراجعه فرمایید. نیز درباره شگفت آفرینی مرتاضان، ر، ک: ارمغان هند و پاک، محمد مهدی مرتضوی لنگرودی.
11. ناحیه‌ای در وسط مغز که فرمان‌های مغز از آنجا صادر می‌شود.
12. در کتب روان شناسی برای فشار عصبی (استرس) و سرآمدن ظرفیت آن مثال زیر را مطرح می‌کنند: زمانی که گربه‌ای را در قفسی کنند و به طور پیوسته او را آزار دهند، او نخست با تحمّل آزارها در صدد مقاومت برمی‌آید، ولی چون آزارها قدرت تحمّل او را از بین ببردگویند حیوان به استرس رسیده است؛ یعنی ظرفیت عصبی وی به سر آمده است.
13. درباره کیفیت عملکرد هیپوفیز و تأثیرپذیری آن از نگاه، ر، ک: بهداشت ازدواج، ص 132-125.
14. در این باره، ر، ک: روان شناسی مرضی، ص 355- 418.
15. همان، ص 430.
16. در باره ارتباط «سرطان و سردرد، با فشار روانی، ر، ک: همان، ص 470-478.
17. منظور از فرو آوری چشم (غض البصر) بستن چشم نیست. پایین آوردن چشم و کوتاه کردن نگاه است.
18. المستدرک، کتاب النکاح، باب 80 حدیث 8 نیز مشابه آن: بحارالانوار، ج 104، ص 41 (ما اغتنم احد بمثل ما اغتنم بغض البصر).
19. الکافی، ج 8، خطبه وسیله، غررالحکم، ص 260. (من اطلق طرفه کثر اسفه).
20. بحارالانوار، ج 104، ص 40. (کم من نظرة قصیرة اورثت حسرة طویلة) دراین كفتار سخن از نگاه کوتاه مدت است نه چشم اندازی‌های پیاپی، شک نیست که نگاه هر چه طولانی تر باشد مخاطره انگیزتر است.
21. وسائل الشیعه، ج 14، ص 172.
22. مجله‌ی پجنت، ژوئن 1965، ش 12، ص 31.

منبع مقاله :
غلامی، یوسف؛ (1392)، اخلاق و رفتارهای جنسی، قم: دفتر نشر معارف، چاپ ششم