نویسندگان:
دکتر محمد خدایاری فرد، دکتر یاسمین عابدینی



 

خودکشی منجر به مرگ بسیاری از نوجوانان می‌شود. گاهی خودکشی ممکن است نتیجه‌ی یک عامل تنش‌زای خارجی مانند مرگ فرد مورد علاقه یا قطع رابطه‌ی خاصی باشد. بعضی خودکشی‌ها جنبه‌ی تقلیدی دارند و طی آن برخورد نوجوانان به تقلید از فرد یا شخصیت مشهوری در یک فیلم دست به خودکشی می‌زنند. با وجود این، برخی از خودکشی‌ها ناشی از تجربه‌کردن سال‌ها اضطراب و غمگینی روانی و احساس درماندگی است. از این‌رو به نظر می‌رسد که برای این نوجوانان، خودکشی تنها راه فرار از موقعیتی است که از نظر آنان سخت و جانکاه است و هیچ راهی برای فرار از آن وجود ندارد.

میزان بروز خودکشی و افکار خودکشی

داده‌های یک تحقیق استرالیایی نشان‌دهنده‌ی تعداد زیادی از نوجوانانی است که به خودکشی فکر می‌کنند (زابریک (1) و همکاران، 1995). بر اساس این پژوهش، در حدود 11/5 درصد نوجوانان 12تا 14 ساله و 23/5 درصد نوجوانان 15 تا 16 ساله، گاهی یا بیشتر اوقات به خودکشی فکر می‌کنند.
یافته‌های مربوط به دو کشور استرالیا و آمریکا، نشان می‌دهند که نوجوانان پسر بیشتر از نوجوانان دختر دست به خودکشی می‌زنند، اما میزان سالانه‌ی خودکشی در هر دو کشور کاملاً مشابه است. در سال 1990، میزان خودکشی در دختران استرالیایی 15 تا 24 ساله برابر با 4 نفر در هر 100/000 نفر بوده، در حالی که میزان متناظر آن در ایالات متحده آمریکا در سال 1989 برابر با 4/2 نفر درهر 100/000 نفر است. میزان خودکشی در پسران 15 تا 24 ساله‌ی استرالیایی در سال 1990 برابر با 27 نفر در هر 100/000 نفر است، در حالی که این میزان در آمریکا در سال 1989 برابر با 21/9 است (رایس (2)، 1992).
فیلیپس (3) (2004) میزان اقدام به خودکشی را در نوجوانان چنین بررسی کرد. نتایج نشان داد که 54 درصد خودکشی‌های صورت‌گرفته توسط نوجوانان چینی، با خوردن سموم دفع آفت‌ها انجام می‌گیرد. او همچنین دریافت 91 درصد نوجوانانی که اقدام به خودکشی کرده بودند، هرگز به مراکز تخصصی سلامت روانی رجوع نکرده بودند. علاوه بر این، خودکشی پنجمین علت مرگ در افراد چینی 14 تا 30 ساله است. این محقق چندین راهبرد زیر را برای پیشگیری از اقدام به خودکشی در نوجوانان مطرح کرده است:
1) محدودکردن توانایی دست‌یابی به سموم دفت آفت‌ها و داروهای کشنده؛
2) توسعه‌ی شبکه‌های حمایت اجتماعی برای نوجوانانی که بسیار در معرض خطر اقدام به خودکشی قرار دارند؛
3) به کارگیری عملیات ترویج‌دهنده‌ی سلامت مبتنی بر سلامت روان و خودکشی؛
4) افزایش توانایی متخصصان و دست‌اندرکاران سلامت نوجوانان با افزایش و توسعه‌ی دانش آنها برای بازشناسی و حل مشکلات روان‌پزشکی مرتبط با خودکشی از جمله اختلالات افسردگی؛
5) برنامه‌های سازمانی و منظم برای تشخیص نوجوانانی که در معرض خطر اقدام به خودکشی قرار دارند؛
6) توسعه‌ی سرویس‌های حمایت‌کننده و سلامت روان برای افراد در معرض خطر خودکشی هنگام مواجهه با مشکلات.

اقدام به خودکشی

بر اساس برآوردهای انجام‌شده تلاش‌هایی که برای خودکشی صورت می‌گیرد، 50 تا 200 برابر خودکشی کامل است (گارلند و زیگلر (4)، 1993). در آمریکا، دختران سه برابر پسران دست به تلاش‌های خودکشی می‌زنند، در حالی که پسران 4 برابر دختران دست به خودکشی کامل می‌زنند. این برآوردها در استرالیا برای دختران 14 ساله در سال 1985 برابر با 270 نفر در هر 100/000 نفر و برای پسران برابر با 70 نفر در هر 100/000 نفر است (ماسون، 1990).
به طور کلی، خودکشی سومین عامل مهمی است که منجر به مرگ نوجوانان و جوانان می‌شود. تصادفات و حوادث ناشی از آن و قتل، دو عامل مهم مرگ و میر نوجوانان به حساب می‌آیند. در هر سال در حدود 12 مورد خودکشی در هر 100/000 نوجوان گزارش می‌شود. این 12 نفر اغلب 15 تا 24 ساله‌اند، در هر 2 ساعت و 2 دقیقه (122 دقیقه) یک فرد زیر 25 سال دست به خودکشی می‌زند. در سال 2000، به طور کلی 29350 نفر دست به خودکشی زده‌اند که سن 13/6 درصد آنان زیر 25 سال بوده است. میزان خودکشی در سنین 15 تا 24 سال 300 برابر بیشتر از میزان خودکشی در دهه‌ی 1950 است و این میزان خودکشی طی سال‌های دهه‌ی 1970 تا 1990 ثابت مانده است. رایج‌ترین روش خودکشی در میان نوجوانان دختر و پسر و در تمام قومیت‌ها، استفاده از سلاح‌های گرم مانند تپانچه و سلاح‌های کمری است، که در حدود 3 مورد از 5 مورد منجر به خودکشی موفق می‌شود. نتایج تحقیقات نشان داده که دسترسی آسان به اسلحه، یکی از عوامل مهم افزایش خودکشی در جوانان و نوجوانان است. نسبت خودکشی در مردان نسبت به زنان در سال 2000 در سنین 10 تا 14 سال برابر با 3/7 به 1 و در سنین 15 تا 19 سال برابر با 5 به 1 و در سنین 20 تا 24 سال برابر با 6/2 به 1 است. همچنین نتایج تحقیقات نشان می‌دهد که بیشتر خودکشی‌ها در نوجوانان در بعدازظهر و در اوایل شب و در اتاق مخصوصی صورت می‌گیرد. اقدام قبلی برای خودکشی، مهم‌ترین عامل خطرآفرین برای اقدام به خودکشی توسط نوجوان است (سالوم (5)، 2004).
فکر خودکشی یا اقدام به آن بیشتر ناشی از احساس افسردگی و وجود خلأ روانی است. متأسفانه آمار خودکشی در بین جوانان کشور ما بیش از سایر سنین بوده است. بررسی 122 مورد خودکشی در شهر اصفهان طی سال‌های 1352 تا 1356 نشان داده که بیشترین رقم خودکشی مربوط به جوانان بوده است. این آمار نشان می‌دهد که در سنین 11 تا 19 سالگی 25 نفر و در سنین 19 تا 28 سالگی 31 نفر دست به خودکشی زده‌اند (مهدی‌زاده، 1368).

عوامل مرتبط با خودکشی

محققان عوامل زیادی را با خودکشی مرتبط می‌دانند از جمله، سوءمصرف دارویی و الکلی، تلاش‌های قبلی برای خودکشی، مشکلات روانی یا داشتن سابقه‌ی خانوادگی از رفتار خودکشی، اختلافات و دعواهای خانوادگی، سوء استفاده‌های جنسی، هیجانی، عاطفی و فیزیکی، مشکلات مربوط به مدرسه و همسالان، بیکاری، فقر، بی‌خانمانی و فقدان رابطه با دیگران (ماسون، 1990).
کوفمن (6) و همکاران (2004)، خودکشی‌های مرتبط با موضوعات تحصیلی و مدرسه را در آمریکا در سال‌های 1994 تا 1999 بررسی کردند. آنان دریافتند که طی این 5 سال، 126 نوجوان 13 تا 18 ساله اقدام به خودکشی کردند. از این 126 دانش‌آموز، 98 درصد در خودکشی موفق شده‌اند و از این تعداد، 8 درصد درست قبل از خودکشی به عمد به فرد دیگری صدمه رسانده‌اند، 7 درصد سابقه‌ی تیراندازی به دیگران را داشته‌اند، 14 درصد تا یک سال قبل از اقدام به خودکشی رفتارهای نافرمانی داشته‌اند. هیچ‌یک از این نوجوانان عضوگروه خاصی نبودند و تمام آنها علائم و نشانه‌های خودکشی مانند دارابودن افکار خودکشی، ناراحتی از تنیدگی‌های اجتماعی، مصرف مواد و افسردگی را داشتند. تمام این 126 مورد خودکشی در مدرسه یا هنگام شرکت در کلاس درس یا در حیاط مدرسه صورت گرفته است و به طور کلی 78 درصد این نوجوانان، پسر و 22 درصد دختر بودند. 40 درصد فرزندان خانواده‌هایی بودند که والدینشان یا از هم طلاق گرفته بودند یا جدا از هم زندگی می‌کردند، 39 درصد آنان به طور هفتگی مشروب می‌خوردند، 18 درصد هنگام خودکشی مست بودند و 21 درصد سابقه‌ی جرم‌آفرینی داشتند.
در فنلاند نیز با استفاده از روش کالبدگشایی روانی، وقایع مرتبط با خودکشی نوجوانان طی دوره‌ی یک‌ساله بررسی شد. یافته‌ها نشان‌دهنده‌ی تأثیر عوامل تنش‌زای بین فردی به همراه سایر عوامل تنش‌زا بود (مارتونن، آرو و لانکویست (7)، 1993). عوامل تنش‌زا شامل مشکلات ارتباطی، تعارضات بین فردی و تنش‌زاهای کلی و عمومی مانند مشکلات قانونی و انضباطی، مشکلات تحصیلی، بیکاری، مشکلات مالی و اختلافات خانوادگی و غیره بود. از نظر روانی، متمایزکردن نوجوانان متمایل به خودکشی و نوجوانان افسرده بسیار مشکل است. این نتیجه‌گیری بر اساس تحقیقی که بر روی نوجوانان هلندی انجام گرفت، به دست آمد. (دی‌وایلد (8) و همکاران، 1993). در این بررسی، صفاتی که وجه مشخصه‌ی نوجوانان بهنجار بود، شامل حمایت اجتماعی قوی، پیوستگی و انسجام خانوادگی، نگرش مثبت و امیدواری بود. نوجوانان افسرده و متمایل به خودکشی نیز دارای ویژگی‌هایی مانند دامنه‌ی وسیعی از احساسات و صفات منفی از جمله اضطراب، احساس نابسندگی و عدم کفایت، بی‌اعتمادی به افراد دیگر، عدم انسجام خانوادگی، احساس عدم کنترل بر شرایط و عزت‌نفس ضعیف بودند. احتمال اقدام به خودکشی در نوجوانان، تابع تعداد عوامل خطرزایی است که با آن مواجه می‌شوند. خودکشی بندرت تابع یک عامل یا واقعه‌ی منفرد و خاص است، بلکه ناشی از چندین واقعه‌ی آسیب‌زای روانی است.
نوجوانانی که دست به خودکشی می‌زنند، مهارت‌های کمی برای مقابله با مسائل و مشکلات اجتماعی دارند. به نظر می‌رسد این موضوع به تفکرات غیرمنطقی، تحریفات شناختی و سبک اسنادی آنان وابسته باشد. مدارک موجود نشان می‌دهند نوجوانانی که به خودکشی اقدام می‌کنند، در مقایسه با نوجوانان دیگر، به مشکلات اجتماعی به گونه‌ای می‌نگرند که منجر به استفاده‌ی آنها از راهبردهای تصمیم‌گیری ناقص، نادرست و غیرکارآمد می‌شود، بنابراین این افراد اغلب به راه‌حل‌های ناموفق روی می‌آورند.
کاستله (9) و همکاران (2004)، به بررسی عوامل خطرآفرین مرتبط با خودکشی در نوجوانان سفیدپوست و سیاه‌پوست پرداختند. نتایج نشان داد که چند عامل یا مؤلفه موجب تمایز خودکشی از مرگ به علت حادثه در نوجوانان می‌شود. این مؤلفه‌ها عبارتند از: دارابودن افکار خودکشی و مرگ، رفتارهای انزجاری و تهدیدکردن‌های توأم با خشونت. همچنین مشاهده شد که رفتارهای انزجاری و تهدیدهای همراه با خشونت، خطر اقدام به خودکشی را در سفیدپوست‌ها بیشتر از سیاه‌پوست‌ها افزایش می‌دهد.
والوییس (10) (2004) نیز سلامت نوجوانان دبیرستانی، رضایت از زندگی و خودکشی در آنان را بررسی کرد. یافته‌ها نشان داد که دارابودن سلامت روانی کم طی یک ماه گذشته، سلامت جسمانی ضعیف طی 3 ماه گذشته، افکار خودکشی زیاد طی یک سال گذشته و برنامه‌ریزی برای اقدام به خودکشی در 2 سال گذشته، به طور معناداری رضایت از زندگی را در نوجوانان کاهش و احتمال اقدام به خودکشی را افزایش می‌دهد.
بسیاری از نوجوانان ممکن است یک یا چند مشکل از مشکلات یا علائم مطرح‌شده در زیر را از خود نشان دهند. علائم فهرست‌شده در زیر در واقع عوامل بالقوه‌ی خطرآفرین برای خودکشی در میان نوجوانان هستند. چنانچه این رفتارها در نوجوان یا جوانی مشاهده شوند، توصیه می‌شود که ارزشیابی تخصصی از نوجوان به عمل آید (سالوم، 2004):
• وجود اختلالات روانی مانند افسردگی، اختلالات رفتاری مصرف مواد یا الکل، اختلالات سلوکی مانند فرار از خانه و زندانی‌شدن؛
• نشان‌دادن حالت یا بیان افکار خودکشی، مرگ، مردن یا زندگی پس از مرگ با حالتی غمگین، افسرده، ناراحت و توأم با احساسات منفی دیگر؛
• رفتار تکانشی پرخاشگرانه، نشان‌دادن مکرر خشم و غضب؛
• شاهد مرگ ناشی از خودکشی فرد دیگری در گذشته‌بودن؛
• تنش‌زاهای شدید کنونی (مانند مشکلات جدی جنسی، حاملگی ناخواسته، یا مرگ یکی از عزیزان)؛
• از دست‌دادن ثبات خانوادگی و درگیری‌های خانوادگی با افراد مهم خانواده.

پیشگیری از خودکشی

راهبردهای مختلفی برای کمک به پیشگیری از خودکشی نوجوانان وجود دارد. این راهبردها شامل مداخله‌های درمانی و برنامه‌های آموزشی است که در زیر به آنها اشاره می‌شود.

مداخله‌های درمانی

بورست و نوام (11) (1993) در مورد افرادی که اقدام به خودکشی کرده بودند و خود را بشدت سرزنش می‌کردند و حالت دفاعی- خشمگین داشتند، پژوهشی انجام دادند. نتایج نشان داد که این گروه از افراد برای پیشگیری از خودکشی به رویکردهای درمانی مختلفی نیاز دارند. این افراد معتقدند که انواع دفاع‌های همراه با خشم در منحرف‌کردن افرادی که در اطرافشان هستند. بسیار موفق‌اند، حتی در افرادی که به آنها کمک و یاری می‌رسانند. بسیار حیاتی است که بدانیم این نوجوانان در حین درمان باید آموزش ببینند تا یاد بگیرند که دیدگاه دیگران را در نظر بگیرند. درمان این افراد مستلزم کارهای گروهی و همچنین حمایت از طرف همسالان است، زیرا این افراد به بزرگسالان به عنوان نمادهای قدرت توجه می‌کنند.
اقدام‌کنندگان به خودکشی که بشدت خود را سرزنش می‌کنند، نیاز به رویکردهای درمانی دیگری دارند، از جمله بازسازی شناختی. اگرچه آنها هم به حمایت دیگران نیاز دارند. این افراد از این نوع درمان سود بیشتری می‌برند، زیرا به آنان کمک می‌کند تا کمتر احساس تنهایی و خودشرمنده‌سازی داشته باشند.

برنامه‌های آموزشی

برنامه‌های آموزشی مبتنی بر مدرسه برای آموزش به نوجوانان برای شناسایی افرادی که در معرض خطر خودکشی قرار دارند، مفید و کمک‌کننده است. اهداف این برنامه‌ها عبارتند از: افزایش آگاهی دانش‌آموزان از مشکلات، کمک به آنها برای بازشناسی ابعاد بالینی خودکشی، ارائه‌ی اطلاعاتی درباره‌ی منابع سلامت روانی به دانش‌آموزان و اصلاح و بهبود توانایی‌های مقابله‌ای نوجوانان. در این برنامه‌ها و در جریان آموزش، خودکشی را به منزله‌ی یک بیماری مدنظر قرار نمی‌دهند، بلکه به خودکشی به عنوان واکنشی در مقابل تنیدگی‌ها نگریسته می‌شود. بنابراین متخصصان و آموزش‌دهندگان تلاش خواهند کرد تا معنای خودکشی را به عنوان یک بیماری روانی در کارآموزان تغییر دهند و بدین‌وسیله دانش‌آموزانی را که احتمالاً تمایل به خودکشی دارند، تشویق کنند تا در جست‌وجوی کمک تخصصی و حرفه‌ای برآیند (گارلند و زیگلر، 1993).

پی‌نوشت‌ها:

1. Zubrick
2. Rice
3. Phillips
4. Zigler
5. Salloum
6. Kaufman
7. Marttunen, Aro & Lonnqvist
8. De Wilde
9. Castle
10. Valois
11. Brost & Noam

منبع مقاله :
خدایاری‌فرد، محمد، عابدینی، یاسمین؛ (1391)، مشکلات سلامتی نوجوانان و جوانان، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ دوم