آثار و برکات انتظار در زمان ظهور (2)
ثواب یاری امام منتظَر
زندگی مؤمن از لحاظ معیارهای خداپسندانه باید به نحوی باشد که شبیه سلمان یا حداقل مرحوم شیخ حسن کاظمینی باشد تا امیدوار به این وعدهی بزرگ الهی باشد. در این صورت اگر این وعده را در زمان حیاتش دریافت نکند، باز هم نباید ناامید شود بلکه باید مطمئن باشد که اجر و پاداشش نزد پروردگار محفوظ است و به فضل الهی امید داشته باشد تا ثواب کسانی را ببرد که ظهور مولایشان را درک کرده، در رکاب ایشان به شهادت میرسند؛ اعمّ از اینکه در آن هنگام رجعت به دنیا داشته باشد یا خیر. امام جعفر صادق (علیه السلام) فرمودند:مَن سَرَّهُ أن یَکونَ مِن اَصحابِ القائِمِ (علیه السلام) فَلیَنتَظِر وَلیَعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاَخلاقِ وَ هُوَ مُنتَظِرٌ. فإن ماتَ و قامَ القائِمُ (علیه السلام) بَعدَه، کانَ لَهُ مِنَ الأجرِ مِثلُ اَجرِ مَن اَدرَکَه. فَجِدُّوا وانتَظِروا. هَنیئاً لَکُم اَیَّتُها العِصابَةُ المَرحُومَة. (1)
هر کس از اینکه جزء یاران حضرت قائم (علیه السلام) باشد، شاد و خوشحال میشود، باید منتظر باشد و در حال انتظار اهل ورع و عمل به نیکیهای اخلاقی باشد. پس اگر (در چنین حالی) از دنیا برود و حضرت قائم (علیه السلام) پس از او ظهور فرمایند، پاداشی همچون پاداش کسانی که ایشان را درک کردهاند، خواهد داشت. پس (حال که چنین است) بکوشید و در انتظار باشید. گوارایتان باد ای گروهِ مورد رحمت قرار گرفته!
در این حدیث شریف، سه بار از انتظار سخن گفته شده است و کسانی که آرزوی یاری امام خود را دارند، باید به اهمیت این وظیفهی الهی و آثار و لوازم آن به طور عمیق توجّه داشته باشند. همچنین بر «ورع» و «نیکیهای اخلاقی» تأکید خاص صورت گرفته که باید الگوی منتظران واقعی قرار گیرد. البته این دو باید با روح انتظار همراه باشند. (لِیَعمَل بِالوَرَعِ وَ مَحاسِنِ الاَخلاقِ وَ هُوَ مُنتَظر.) در این شرایط ثواب درک امام زمان (علیه السلام) و یاری ایشان برای مؤمن حاصل است. در بیان دیگری از حضرت باقرالعلوم (علیه السلام) چنین آمده است:
ما ضَرَّ مَن ماتَ مُنتَظِراً لِاَمرِنا ألّا یَمُوتَ فی وَسَطِ فُسطاطِ المَهدیِّ (علیه السلام) وَ عَسکَرِه. (2)
به کسی که در حال انتظار امر (ظهور) ما بمیرد، اینکه در وسط خیمهی حضرت مهدی (علیه السلام) و لشکر ایشان نمیرد، ضرری وارد نمیسازد.
بالاترین آرزوی یک منتظر فرج این است که بتواند در لشکر امام مهدی (علیه السلام) برای پیشبرد هدف ایشان بجنگد و در این راه از بذل جانش هم دریغ نداشته باشد. کسی که این آرزو را دارد، اگر در طول حیاتش توفیق درک آن را پیدا نکند (در میان خیمه و لشکرگاه حضرت از دنیا نرود) در صورت حفظِ حال انتظارِ واقعی، از لحاظ ثوابی که به دست میآورد، ضرری نکرده و چیزی از دست نداده است. بنابراین «انتظار» کیمیایی است که مس وجود مؤمن را به طلای ناب تبدیل میکند و از او انسانی میسازد که در صدر یاران ائمّه (علیهم السلام) قرار میگیرد. چه زیباست تعبیر امیرمؤمنان (علیه السلام) در حق منتظر راستین امام عصر (علیه السلام) آنجا که فرمود:
المُنتَظِرُ لِأَمرِنا کالمُتَشَحِّطِ بِدَمِهِ فی سَبیل الله. (3)
منتظر امر (ظهور) ما همچون کسی است که در راه خدا در خون خود دست و پا میزند.
چه پاداشی از این بالاتر و چه مقامی نزد خداوند ارجمندتر از اینکه مؤمنی در راه خدا جان دهد و در خونش دست و پا بزند؟! مؤمن میتواند به برکت انتظار فرج، به چنین رتبهای برسد. پس اگر فرد منتظر زمان ظهور را هم درک نکند، از ثواب آن و پاداش یاری کردن و جانفشانی در راه امامش محروم نخواهد شد و این وعده آرامش بخش مؤمنان در زمان پنهانی امامشان است.
البته ناگفته نماند که این بشارت هر چند میتواند تسلّی بخش منتظران ظهور مهدی (علیه السلام) باشد، امّا هستند شیفتگان و دلباختگانی که به ثواب و پاداش وصال و نصرت محبوبشان اقناع نمیشوند، بلکه خود او را میخواهند. اینها اساساً در پی کسب ثواب و اجر نبودهاند، لذا هر چند که به آنچه خدایشان برایشان میپسندد، کاملاً راضی و خشنود هستند، ولی در عین حال آرزوی همیشگی آنها همان چیزی است که امثال سلمان و شیخ حسن کاظمینی نصیبشان شد. رَزَقناالله بِمنّه و کَرَمه.
همراهی با امام عصر (علیه السلام) در طلب خون سیدالشهداء (علیه السلام)
یکی از آرزوهای منتظران امام عصر (علیه السلام) همراهی با ایشان در طلب خون سیدالشهداء (علیه السلام) است. در میان همهی مصیبتهایی که حضرت مهدیِ فاطمه (سلام الله علیهما) دیده و چشیدهاند، شاید هیچیک به اندازهی مصیبت شهادت سیّد مظلومان عالم، حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) قلب مبارک ایشان را به درد نیاورده و اشک از چشمان پاک ایشان جاری نکرده باشد. (4) آنقدر این مصیبت برای حضرتش دردناک بوده است که در زیارت ناحیهی مقدّسه خطاب به جدّ غریبش عرضه میدارد:فَلَئن أَخَّرَتنِی الدُّهُورُ وَ عاقَنی عَن نَصرِکَ المَقدُورُ وَ لَم اَکُن لِمَن حارَبَک مُحارِباً وَ لِمَن نَصَبَ لَکَ العَداوَةَ مُناصِباً، فَلَأَندُبَنَّکَ صَباحاً وَ مَساءً ولَأبکِیَنَّ لَکَ بَدَلَ الدُّمُوعٍ دَماً، حَسرَةً عَلَیک وَ تَأَسُّفاً عَلی ما دَهاکَ وَ تَلَهُّفاً حَتّی اَمُوتَ بِلَوعَةِ المُصابِ وَ غُصَّةِ الاکتیابِ. (5)
اگر روزگار مرا به تأخیر انداخت و سرنوشت مرا از یاری تو بازداشت و نتوانستم با آنان که با تو جنگیدند بجنگم و با ستیزندگانت بستیزم، اینک صبح و شام بر تو شیون میکنم و به جای اشک بر تو خون میگریم، به خاطر افسوسِ بر تو و دریغ و سوز بر مصائبی که بر تو فرود آمد، تا از غم مصیبت و غصّهی رنج آن بمیرم.
انصافاً کسی نمیتواند عمق این مصیبت را در دل پُر درد مولایمان درک کند. خون سیدالشهداء (علیه السلام) آنقدر در پیشگاه خداوند شرافت دارد که آن را به خود ذات مقدّسش منسوب فرموده است:
السَّلامُ عَلَیکَ یا ثاراللهِ و ابنَ ثارِه. (6)
سلام بر تو ای خون خدا و پسر خونِ او.
امام عصر (علیه السلام) وارث جدّ غریب خود و صاحب خون ایشان هستند و در انتظار اذن الهی برای طلب این خون خدا میباشند و شعار یاران ایشان هم «یا لثارات الحسین (علیه السلام) است. (7)
پس منتظران ایشان هم طلب کنندگان خون سیدالشهداء (علیه السلام) به شمار میآیند و این عمل (طلب خون امام حسین علیه السلام) خود جزء اشرف اعمال مؤمنان به حساب میآید. اگر کسی امام (علیه السلام) را پدر واقعی خود بداند (الامام ... الوالد الشفیق) خودش را حقیقتاً صاحب خون ایشان میداند و طلب آن خون را هم حقّ مسلّم خود میشمارد. و از همین جهت است که در زیارت سیّدالشهداء (علیه السلام) خون حضرت را به خود منسوب میکند و از خداوند میخواهد که:
أسألُهُ ... أن یَرزُقَنی طَلَبَ ثاری مَعَ امامٍ مَهدِیٍّ ظاهرٍ ناطقٍ مِنکُم. (8)
از او (خدا) درخواست میکنم... که طلبِ خون خودم را همراه با امام هدایت یافته (حضرت مهدی (علیه السلام)) که از میان شما (اهل بیت (علیهم السلام)) آشکار و گویاست، روزی من گرداند.
«ظاهر» و «ناطق» بودن حضرت مهدی (علیه السلام) مربوط به زمان ظهور ایشان است و هر مؤمنی که زیارت پرفیض عاشورا را میخواند، از خدای خود درخواست میکند تا خونخواهی امام حسین (علیه السلام) را به همراه امام زمانش روزی او بفرماید و خود را ولیّ دم (صاحب خون) مولای شهید و مظلومش میشمارد و از خون مولایش به «ثاری» (خونِ من) تعبیر میکند.
از این خون پاک و مقدّس در زیارت عاشورا سه بار با سه تعبیر یاد شده است. در ابتدای آیه «ثار الله» آمده است، یعنی خون خدا، سپس خطاب به سیدالشهدا (علیه السلام) «ثارک» تعبیر شده، یعنی خون امام (علیه السلام). و در مرتبهی سوم «ثاری» گفته میشود، یعنی خون زیارت کننده. در هر کدام از این سه تعبیر، عنایت خاصّی وجود دارد که سومی در این جا مورد بحث میباشد.
از بالاترین آرزوهای یک منتظر واقعی، طلب این خون مقدّس به همراه ولیّ دم واقعی و اصلی آن یعنی وجود مبارک صاحب الزمان (علیه السلام) است. در طول زیارت دو بار این درخواست به پیشگاه الهی عرضه شده است. اگر خداوند این دعا را در حق کسی مستجاب فرماید، سعادت بسیار بزرگی در زمان ظهور مولا صاحب الزمان (علیه السلام) نصیبش میشود و فرج مهمّی در زندگی شامل حالش میگردد.
کسی که ارزش این سعادت عظمی را خوب بفهمد، سعی میکند با مداومت بر زیارت عاشورای امام حسین (علیه السلام)، تقاضای خود را به پیشگاه الهی در هر روز تکرار کند و در برآورده شدن آن، الحاح و اصرار ورزد تا از این فیض عظیم محروم نماند. در این صورت همین مداومت داشتن، خود فرج بسیار بزرگی برای مؤمن منتظر در زمان غیبت امام (علیه السلام) خواهد بود. چرا که این زیارت، افضل زیارتهای سیدالشهدا (علیه السلام) محسوب میشود و مقیّد به زمان و مکان خاصّی هم نیست.
بسیاری از علما و فقهای بزرگ شیعه، در کنار مشغلههای فراوان علمی و اوقات زیادی که صرف رسیدگی به امور مردم میکردند، به مداومت در خواندن این زیارت مقیّد بودند و انجام این عمل شریف را به دیگران نیز توصیه میکردند.
«آیةالله شیخ مرتضی انصاری (رحمهالله) مداوم به زیارت عاشورا بود با صد لعن و صد سلام در حرم آقا امیرالمؤمنین (علیه السلام) ... و اگر کسی مداومت ایشان را ملاحظه میکرد، گمان میکرد که در مسائل علمی کار نمیکند و فقط اهل زیارت است، و از طرفی وقتی کارهای علمی ایشان را مشاهده میکرد، باورش نمیآمد که اهل مداومت به زیارت عاشورا باشد.» (9)
فرزند مرحوم آیة الله امینی مینویسد: «علّامه امینی با کثرت مشاغل و تألیف و مطالعه و تنظیم و رسیدگی به ساختمان کتابخانهی امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نجف اشرف، مواظبت کامل به خواندن زیارت عاشورا داشتند و سفارش به زیارت عاشورا مینمودند.» ایشان همچنین نوشتهاند:
«پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم آیة الله العظمی علّامه امینی نجفی (پدر بزرگوارم) مؤلّف کتاب الغدیر .. یعنی سال 1394 ه.ق شب جمعهای قبل از اذان فجر وی را در خواب دیدم، او را شاداب و خرسند یافتم.» ایشان در همان خواب ضمن سخنانی به پسر خویش فرمودند:
«پسر جان، در گذشته بارها تو را یادآور ساختم و اکنون به تو توصیه میکنم که زیارت عاشورا را هیچ وقت و به هیچ عنوان ترک و فراموش مکن. مرتّباً زیارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظیفه بدان. این زیارت دارای آثار و برکات و فواید بسیاری است که موجب نجات و سعادتمندی در دنیا و آخرت تو میباشد.» (10)
نمونهای از آثار شگفت زیارت عاشورا، قضیهای است که مرحوم آیة الله حاج شیخ مرتضی حائری از پدر بزرگوارشان مرحوم آیة الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری - مؤسس حوزهی علمّیه قم - نقل کردهاند که فرمودند:
«با مرحوم آقای میرزا علی آقای شیرازی» (11) درس خصوصی نزد مرحوم آقای میرزا محمد تقی شیرازی میخواندیم و من به امر مرحوم میرزا (12) به آن درس میرفتم و با آقا میرزا علی آقا مباحثه میکردیم. محل درس در بالاخانهای بود. مرحوم استاد آقای سید محمد فشارکی (13) که از پایین صدای دوست یعنی آقای میرزا محمد تقی را شنید، آمد بالا. و این جریان موقعی بود که صحبت بود که بیماری وبا در سامراء آمده است.
ایشان در ضمن مذاکره و صحبت به مرحوم میرزا که رفیق و با هم بحث دو نفری داشتند رو کرد و گفت: آقای میرزا، من را مجتهد میدانی؟ ایشان گفتند: آری شما را مجتهد میدانیم. دوباره گفتند: من را عادل میدانی؟ گفتند: بلی شما را عادل میدانیم. دفعهی سوم گفتند: حکم مجتهد عادل را نافذ میدانی؟ مرحوم میرزا در جواب گفتند: اطلاق آن محل منع است.ایشان گفتند: من حکم کردم بر تمام رجال و نساء از شیعهی سامراء که زیارت عاشورا بخوانند و ثواب آن را هدیه نمایند به روح جناب نرجس خاتون (علیها السلام) والدهی ماجدهی حضرت حجّت (سلام الله علیه) و ایشان را شفیع نمایند نزد فرزندش حضرت حجّت که ایشان شفاعت نمایند عندالله. و من ضامن میشوم که هر کس این عمل را انجام دهد، مبتلا به بیماری وبا نشود.
این حکم منتشر شد و همه عمل کردند و هیچ کس مبتلا به بیماری وبا از شیعه نشد و علی الظاهر کسی در آن اوان نمرد جز یک پارهدوز شیعی که معلوم نشد آن زیارت را خوانده یا نه و آیا به مرض وبا مرده یا نه. و قدری مطلب روشن بود که سنّیان از خجلت، مردگان خود را شب دفن میکردند و میآمدند و خدمت حضرت هادی و حضرت عسکری (علیهما السلام) میگفتند: إنّا نسلّم علیک مثل ما یسلّم علیک الشیعة. انتهی». (14)
بسیاری از بزرگان برای رفع گرفتاریهای مادّی و معنوی بهترین راه را مداومت بر چهل روز خواندن زیارت عاشورا میدانند و آثار عجیبی برای این عبادت بزرگ بر شمارند. به عنوان نمونه:
«حضرت آیةالله العظمی نجفی میفرمودند: هر وقت روبرو با مشکل بزرگی میشوم و یا گرفتاری سختی به من رو میآورد مدّت چهل روز پیوسته متوسّل به زیارت عاشورا میشوم. هنوز مدّت به آخر نرسیده به طور آشکار اثرات جالب و دلنشین آن بر من معلوم میشود و آن مشکل با لطف خدا و عنایات حضرت ابیعبدالله الحسین (علیه السلام) برطرف میگردد.» (15)
بعضی از منتظران شیفتهی امام عصر (علیه السلام) خواندن چهل زیارت عاشورا را وسیلهای برای درک لقای محبوب خویش قرار میدهند:
«مرحوم آیة الله سیدباقر مجتهد سیستانی برای تشرّف به محضر مبارک امام زمان (علیه السلام) ختم زیارت عاشورا را در چهل جمعه و چهل مسجد آغاز میکند. در یکی از روزهای آخر که مشغول زیارت بوده، ناگهان نوری از خانهای نزدیک آن مسجد نظر او را جلب میکند. نور از درون آن تلألُؤ داشته. به دنبال آن حرکت میکند. خانهی کوچک و فقیرانهای بوده. در را میکوبد و با اجازه وارد میشود. در یکی از اتاقها حضرت را مشاهده میکند. خدمت میرسد و با اشک ریزان عرض سلام میکند.
کنار اتاق جنازهای را که پارچهی سفیدی روی او کشیده بودند مشاهده میکند. حضرت بعد از جواب سلام میفرمایند: چرا اینگونه دنبال من میگردی و چنین رنجهایی را بر خود وارد میسازی؟! مثل این باشید (و اشاره به جنازه میفرمایند) تا من دنبال شما بیایم. و فرمودند: این بانو در دوران بیحجابی (زمان رضاخان پهلوی) هفت سال از خانه بیرون نیامد مبادا مرد نامحرم او را ببیند.» (16)
وقتی عالم بزرگواری همچون مرحوم سیستانی با اخلاص کامل زحمت خواندن چهل زیارت عاشورا را در چهل جمعه و چهل مسجد مشتاقانه بر خود هموار میکند، با وجود اینکه به حاجت خویش نائل میشود، امّا درس بسیار بزرگی هم به ایشان و همهی منتظران حضرتش میدهند که اگر کسی به وظایف خود در هر شرایطی به طور کامل و صحیح عمل کند، دیگر لازم نیست رنجی برای وصال محبوب بر خود هموار سازد، بلکه ایشان خود به سراغ او خواهند آمد و به درد فِراقش خاتمه میدهند.
پس چه خوب است که این بزرگترین وسیلهی تقرّب به سوی پروردگار را در جهت تحقّق بزرگترین حاجت همهی پیامبران و برگزیدگان الهی - یعنی ظهور موفور السرور حضرت بقیّة الله الاعظم ارواحنا فداه - به کار ببریم که همهی خیرات دیگر شعبههایی از این خیر کثیر خواهند بود. منتظر راستین امام عصر (علیه السلام) از توسّل به این وسیلهی بزرگ و مؤثر در پیشگاه خداوند، هرگز کوتاهی نمیکند.
عالم آگاه و متّقی مرحوم آیة الله آقا نجفی قوچانی که از شاگردان مبّرز مرحوم آخوند خراسانی بوده است، در خاطرات زمان طلبگی خود مینویسد:
«از وقتی وارد نجف شدیم، چون دو چلّه زیارت عاشورا را در اصفهان جهت مطالب مشروعه خوانده بودم و منتج به نتیجه و مقضّی المرام (17) شدم، به آن زیارت معتقد بودم. لذا از جمعهی اول ورود به نجف، مشغول شدم به زیارت عاشورا فقط برای تعجیل ظهور دولت محمدیّه و خروج حجّت عصر (علیه السلام) ... و در هر جمعه این زیارت را میخواندم، چه در نجف، چه در کربلا و چه در بین راه، که در سال چهل روز جمعه خوانده میشد. اُشهِدُ اللهَ عَلی سِرِّ قَلبی أنّی اُحِبُّ حُجَّةَ العَصرِ حَبّاً شدیداً... و اسأل الله أن یوَفِّقَنی لِخِدمَتِه وَ یُریَنی الغُرَّةَ الحمیدة.» (18)
بنابراین زیارت عاشورای امام حسین (علیه السلام) گوهر ارزشمندی است که انسان هر قدر به ارزش آن بیشتر واقف باشد، در جهت تقرّب به سوی خدا و اولیای او، استفادهی بهتری از آن میبرد.یکی از ویژگیهای این زیارت شریف تعداد لعنها و سلامهای آن است که هر کدام باید صدبار ادا شوند. امّا مطابق حدیثی که از حضرت امام هادی (علیه السلام) نقل شده است، در چگونگی بیان این لعنها و سلامها تسهیلی قائل شدهاند که افراد میتوانند با صرف وقت کمیتری از فیض این زیارت بینظیر بهرهمند شوند.
مرحوم علّامه شیخ عبدالحسین امینی در کتاب ارزشمند «ادب الزائر» با سند متّصل از حضرت امام هادی (علیه السلام) چنین نقل کرده است:
مَن قَرَأَ لَعنَ زیارَةِ عاشورا المَشهُورَةِ مَرَّةً واحِدَةً ثُمّ قال: اللهُمَّ العَنهُم جَمیعاً، تِسعاً و تِسعینَ مَرَّةً، کان کَمَن قَرأهُ مِأَةً. وَ مَن قَرَأَ سَلامَها مَرَّةً واحِدَةً، ثُمَّ قال: السلامُ عَلی الحُسینِ وَ عَلی علیِّ بنِ الحُسینِ وَ عَلی اَولادِ الحُسَینِ وَ عَلی اُصحابِ الحُسَینِ، تِسعاً و تِسعینَ مَرَّةً، کانَ کَمَن قَرَأَهُ مِأَةَ تامّةً. (19)
هر کس لعن زیارت عاشورای معروفه را یک بار کامل بخواند سپس نود و نه بار «اللهُمَّ العَنهُم جَمیعاً» بگوید، مانند کسی است که لعن کامل را صد بار خوانده است. و هر کس سلام آن را یک بار بخواند، سپس نود و نه بار «السلام علی الحسین ... اصحاب الحسین» بگوید، مانند کسی است که صد بار آن را کامل خوانده است.
پینوشتها:
1. غیبت نعمانی باب 11 ح 16.
2. اصول کافی، کتاب الحجّة، باب أنه من عرف امامه لم یضرّه ...، ح 6.
3. خصال، حدیث اربعمأة ص 625.
4. البته فراموش نمیکنیم که امام صادق (علیه السلام) پس از یادآوری غم و غصّهی کربلای سید الشهدا (علیه السلام) اضافه فرمودند که: «مصیبت روز سقیفه و به آتش کشیدن خانهی امیرالمؤمنین (علیه السلام) و امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) و حضرت زهرا (علیهاالسلام) و حضرت زینب و امّ کلثوم (علیهاالسلام) و فضّه و به شهادت رساندن حضرت محسن (علیه السلام) در شکم مادرش حضرت صدّیقه (علیهاالسلام) با لگد، بزرگتر و سنگینتر و تلختر بود، چون ریشهی همهی مصیبتها و عذابها همان روز بود.» (فاطمة الزهرا (علیهاالسلام) بهجة قلب المصطفی (صلیاللهعلیه و آله و سلم) ص 532 به نقل از نوائب الدهور علّامه میرجهانی ج 3 ص 194).
5. بحارالانوار ج 101 ص 320.
6. زیارت عاشورا (بحارالانوار، ج 101 ص 294).
7. بحارالانوار 52 ص 308 ح 82.
8. زیارت عاشورا (بحارالانوار ج 101 ص 295).
9. زیارت عاشورا و آثار شگفت ص 72 و 73.
10. همان، ص 39 و 40.
11. فرزند مرحوم میرزای بزرگ.
12. آیة الله العظمی سید محمد حسن شیرازی معروف به میرزای بزرگ.
13. استاد مرحوم شیخ عبدالکریم حائری.
14. سرّ دلبران ص 88 تا 90.
15. زیارت عاشورا و آثار شگفت ص 79.
16. زیارت عاشورا و آثار شگفت ص 74 و 75.
17. یعنی حاجت روا.
18. سیاحت شرق ص 379 و 380.
19. ادب الزائر، ص 60 به نقل از «الصدف المشحون» علّامه مولا شریف شیروانی ج 2 ص 199.
بنیهاشمی، سیّدمحمّد؛ (1390)، سلوک منتظران، تهران: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، چاپ ششم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}