تاریخ آفریقا آسیا از زبان مالکوم ایکس

که اخیرا ترجمه اش را به پایان رسیده و صفحات ابتدایی آن را می خوانید:
برادران و خواهران! نخست، طبق تذكر برادر جيمز و روال جلسات هفتگي، از شما سپاسگزاري ميكنم. در ماه ژانويه تقريباً شاهد نزول باران، برف، تگرگ يا هر نوع بدي وضع آب و هوا نبودهايم. اين وضعيت تا شب شنبه ادامه داشته و از شنبه تا يكشنبه وضعيت تغيير كرده و دوباره روز دوشنبه خورشيد بيرون آمده است. اما من از دوران خُردي آموختهام كه يكي از لوازم وصول به مردانگي، فتنهها، ابتلائات و محنتها هستند. شما ميدانيد كه اگر بتوانيد از عهدة برف و باران برآييد، آنگاه وقتي آفتاب برآمده و همه چيز به راه باشد، اوضاع بر وفق مراد خواهد بود. از اينرو از ديدن شما كه هيچ چيز و از جمله وخامت اوضاع جوي مانع حضورتان ]در اين محفل[ نشده، خرسندم.
در سه هفتة آتيه، مجموعه ]جلساتي[ خواهيم داشت كه طراحي شدهاند تا گذشته را بهتر درك كنيم؛ - يا اينكه : حاوي معرفت بهتري دربارة گذشته باشد ؛ كه شايد زمان حال را بفهميم و براي آينده بهتر آماده باشيم. گمان ميكنم كسي از ميان شما منكر اين حقيقت نباشد كه بدون داشتن معرفتي دربارة گذشته بتوان حال را فهميد يا براي آينده آماده شد. و آنچه اكثر ما آفريقا- آمريكائيها را در اين جامعه زمينگير و افليج كرده است حاصل بيبهرگي تام ما از معرفت به گذشتهمان است. حجت موجهم اينكه تقريباً هر كس ديگري ميتواند به اين كشور بيايد و موانع و مشكلات را دريابد. اما ما از دريافتن آن عاجزيم؛ و تنها تفاوت بين ما و آنان، اين كه آنها بهرهاي از دانش گذشته دارند و در اين بهرهشان از علم به گذشته، بهرهاي از علم به «خود» نيز دارند، هويتي دارند. اما سِرّ تفاوت ما و آنها اولاً و با لذات، در فقر ما در معرفت به گذشته نهفته است.
و امشب به همين موضوع خواهيم پرداخت. در يكشنبه شب آتي زمان حال را به بررسي خواهيم نشست: مكروحيلي كه طراحي شدهاند تا ما را در سطحي كه هستيم راكد و ساكن نگه دارند. بدين طريق كه متقاعدمان كنند در حال ترقي و پيشرفت هستيم. حال آنكه در واقع بيحركت و راكد بر جاي ايستادهايم و سپس سومين شب يكشنبه، «‌سازمان اتحاد آفريقا - آمريكا» به تبيين نظرگاه خود درباب بهترين راهكارها خواهد پرداخت و در عين حال برنامه پيشنهادي ما را براي مشاركت اهالي هارلم در تحقق آن اهداف و راهحلها ارائه خواهد داد.
شما وقتي به گذشته ميپردازيد، در واقع به تاريخ و منشأ يك امر پرداختهايد. وقتي منشاء را بشناسيد در واقع به «علت» پي بردهايد و اگر علت را نشناسيد دليل را نميشناسيد؛‌منقطع ]از حقيقت[ و در هوا به حال خود رها شدهايد. پس گذشته، به تاريخ، به منشاء امور ميپردازد: منشأ يك شخص، منشأ يك ملت و منشأ يك حادثه. و آنجا كه منشأ را بدانيد، فهم بهتري از عللي كه منشئات را حاصل آوردهاند و دلايل اين انشاء و دلايل آن براي موجود بودن، خواهيد داشت. براي من و شما داشتن ذهنيتي متعادل و بر صواب در اين جامعه ناممكن است، چه، در اين جامعة بخصوص كه ما در آن جاي گرفته و عمل ميكنيم، سخت مظلوم و محنت كشيده و لگدمال شدهايم و ديگران،ما را بواقع به هيچ گرفتهاند. حال اگر راه به گذشته نگشاييم و درنيابيم چگونه چنين شدهايم، ]به غلط[ گمان خواهيم برد هميشه بر اين حال و مقام بودهايم و اگر بينگاري كه از ازل بر همين احوال كه اكنون هستي، بودهاي، برايت اتكا و اعتماد به نفس مكفي ناممكن خواهد بود وتا سرحد نيستي بياعتبار خواهي شد.
اما هنگامي كه قدم به گذشته مينهيد و درمييابيد كه زماني در چه حالي بودهايد، خواهيد فهميد كه همواره در اين سطح نبودهايد. كه روزگاري به سطح بالاتري ترقي كردهايد. ‌دستاوردهايي عظيم داشتهايد و خدماتي به جامعه، تمدن، علم و چون آن ارائه كردهايد و خواهيد فهميد كه اگر روزگاري چنان بوده و چنين كردهايد، اكنون نيز ديگر بار ميتوانيد چنين كنيد؛ بيدرنگ داعي، منبع الهام و نيروي لازم براي امتثال آنچه پيشتر نياكانمان انجام دادهاند، بدست خواهيم آورد. اما آنكه بر ما تسلط دارد، با منقطع نگه داشتن ما از احوال گذشتهمان، به سهولت ميتواند اقناعمان كند در همين سطح و حال بمانيم زيرا گمان خواهيم برد همواره بر همين سطح و حال نازل بودهايم. به همين دليل است كه ميگويم من و شما امروز لازم است براي تعلم گذشتهمان وقتي صرف كنيم تا بتوانيم به درك بهتري از حال برسيم، به تحليل آن بنشينيم و آنگاه دربارة‌آن كاري كنيم