نویسنده: بهرام طوسی




 

در آخر هر نوشته‌ی پژوهشی (خواه یک مقاله‌ی کوتاه و یا رساله و کتابی طولانی باشد) لازم است کلیه‌ی منابعی را که در متن نوشته از آنها استفاده کرده ایم به ترتیب حروف الفبا از روی نام خانوادگی نویسندگان تنظیم کرده و ذکر کنیم.
(بعضی نویسندگان در قدیم فهرست منابع را به ترتیب عنوان کتاب می‌آوردند که ظاهراً این رسم منسوخ شده است).
توضیح: برای تنظیم الفبائی منابع به شرح زیر عمل می‌کنیم:
آن دسته از اسامی که با یک حرف شروع می‌شوند به ترتیب حرف دوم و اگر حرف دوم یکی باشد به ترتیب حروف سوم و چهارم و بعد از آن مرتب می‌شوند.

مثال:

طباطبائی، طلوع، طوسی، طبرستانی، طبرسی به ترتیب زیر می‌آیند:
طباطبائی
طبرستانی
طبرسی
طلوع
طوسی
دو اسم اول از روی حرف سوم (به ترتیب «الف» و «ر») و اسمهای دوم و سوم از روی حرف‌های پنجم (به ترتیب «ت» و «ی») و اسمهای چهارم و پنجم از روی حرف دوم («ل» و «و») منظم شده‌اند.
ذکر منابعی که در کتابخانه به آنها برخورده ایم ولی از آنها استفاده نشده جایز نیست.
اگر کارتهای منابع خود را طبق آنچه در فصلهای قبل آمده است به طور کامل نوشته و تهیه کرده باشیم ملاحظه خواهیم کرد که تنظیم این فهرست بسیار ساده نخواهد بود. فقط با صرف چند لحظه وقت کافی است که آنها را به صورت الفبائی مرتب کنیم، مشروط بر آنکه در طی مرحله‌ی نوشتن و پاکنویس مقاله کارتهای اضافی را کنار گذاشته باشیم و هربار که از منبع تازه‌ای استفاده کرده ایم، کارت آنرا نوشته و به مجموعه‌ی کارتهای خود افزوده باشیم.(1)
بنابراین:
1- کلیه منابعی را که در نوشته خود به کار برده ایم در کتابنامه ذکر می‌کنیم.
برای رفع هرگونه‌ اشتباه یکبار نوشته را از اول ورق زده و از وجود هر منبعی که برای اولین بار ذکر شده است اطمینان حاصل می‌کنیم.
2- در صورت تمایل می‌توانیم منابعی که در کتابخانه پیدا کرده بودیم ولی در متن نوشته از آنها استفاده نکرده ایم بعد از پایان کتابنامه زیر عنوان «برای کسب اطلاعات بیشتر» یا «منابع مربوط به موضوع مقاله» یا «برای مطالعه‌ی بیشتر، و چیزی ازین قبیل آنها را برای استفاده‌ی خوانندگان خود بیاوریم به شرط آنکه مربوط به موضوع مقاله‌ی ما باشد. تشخیص ضرورت انجام این کار با خود ما است.

شکل فهرست منابع

1- کلیه منابع را به ترتیب حروف الفبا مرتب می‌کنیم.
2- هر منبع را از سر سطر شروع کرده و سطرهای بعد مربوط به همان منبع را با فاصله‌ای کمتر از سطر قبلی (با دو فاصله‌ی ماشین تحریر) نوشته و آن سطر را با تقریباً 5 فاصله‌ی ماشین تحریر یا حدود یک سانتیمتر نسبت به سطر قبلی داخلی می‌بریم به طوری که نام خانوادگی نویسنده هر منبع در اول هر سطر بر جسته تر باشد.
اگر بعد از نام نویسنده تاریخ را در پرانتز می‌آوریم زیباتر آن خواهد بود که سطر بعدی را از زیر عنوان کتاب شروع کنیم به طوری که نام نویسنده و تاریخ از متن کتابنامه مشخص باشد.
3- منبع بعدی را با فاصله‌ای بیشتر (سه فاصله‌ی ماشین تحریر) از سر سطر شروع می‌کنیم. به گونه‌ای که فاصله‌ی هر منبع از منبع قبل و بعد از آن کمی بیشتر و فاصله‌ی سطرهای هر منبع به هم نزدیکتر باشد.
دو نمونه‌ی داده شده‌ی زیر (شکل 28 و 29) را با دقت ملاحظه فرمائید.
توضیح تصویر:
شکل 1- نمونه فهرست منابع یا کتابنامه (1)
توضیح تصویر:
شکل 2- نمونه فهرست منابع یا کتابنامه (2)

اطلاعاتی که باید در کتابنامه ذکر کرد

اطلاعاتی که باید در کتابنامه ذکر شود از سه قسمت تشکیل می‌گردد که آنها را با نقطه و جزئیات مربوط به هر قسمت را با نشان درنگ (ویرگول) از یکدیگر جدا می‌کنیم.
این اطلاعات عبارتند از:
1- مشخصات کاملی نویسنده
2- عنوان کامل کتاب
3- اطلاعات مربوط به چاپ

1- اطلاعات مربوط به نویسنده

ابتدا نام خانوادگی نویسنده را ذکر کرده ویرگول و نام کوچک وی را می‌آوریم. توجه داشته باشید که در کتابنامه لازم است نام نویسنده را هرچه کاملتر که در دسترسی داریم ذکر کنیم و از به کار بردن علائم اختصاری خودداری نمائیم مگر اینکه دسترسی به نام کامل وی نداشته باشیم.

مثال:

دهخدا، علی اکبر نه دهخدا، ع. ا.
در صورتی که در مشخصات کتاب نام کوچک نویسنده به صورت اختصاری ذکر شده باشد ولی نام کامل وی را بدانیم اما شک داشته باشیم بهتر است نام کامل را در دو قلاب [ ] قرار دهیم.

مثال:

سایه، ه. ا. [هوشنگ ابتهاج ]. ...
پس از ذکر نام کامل نویسنده نقطه می‌گذاریم.
1- اگر مایل باشیم تاریخ انتشار کتاب را بعد از نام نویسنده قرار دهیم لازم است آنرا داخل پرانتز بگذاریم و نقطه قبل یا بعد از آن لزومی ندارد.
2- عناوین و القاب مانند دکتر، مهندس، علامه، آیت الله و مانند آنرا بعد از نام خانوادگی و قبل از نام کوچک می‌آوریم:

مثال:

فرّخ، دکتر فریدون...
بازرگان، مهندس مهدی...
طباطبائی، علامه محمد حسین ...
جعفری، حجت الاسلام محمدتقی... الخ
در بعضی از آثار مربوط به نگارش و نظیر آن تأکید شده است که عناوین و القاب باید حذف شود نگارنده نتوانست علت آنرا درک کند. ناگفته نماند این عناوین و القاب به خاطر حفظ ترتیب الفبائی نباید به نام خانوادگی مقدم شود.
2- عنوان کامل کتاب
پس از مشخصات کامل نویسنده عنوان کامل کتاب را می‌آوریم. و زیر آن خط می‌کشیم (به هنگام چاپ عناوین کتابها با حروف سیاه چاپ می‌شود دراین صورت کشیدن خط در زیر آن ضرورت ندارد.)
در صورتی که کتاب دارای زیر- عنوان (Subtitle) نیز باشد ابتدا عنوان کتاب را آورده دو نقطه و بعد زیر- عنوان را نوشته و نقطه می‌گذاریم و زیر هر دو قسمت را خط می‌کشیم:
طوسی، بهرام مهارتهای خواندن ناخودآموز تندخوانی: (چاپ چهارم) مشهد: انتشارات ترانه، 1371.

3- اطلاعات مربوط به چاپ.

ابتدا محل چاپ را ذکر کرده دو نقطه می‌گذاریم و بعد نام ناشر را می‌آوریم ویرگول گذاشته تاریخ چاپ را آورده و سپس نقطه می‌گذاریم.

مثال 1

سروشیان، جمشید سروش. به یاد پیرمغان. تهران: مؤلف، 1369.
یا :
سروشیان، جمشید سروش (1369) به یاد پیرمغان. تهران: مؤلف.

مثال 2

آشتیانی، مهندس جلال الدین، زرتشت (مزدیسنا و حکومت). تهران: شرکت سهامی انتشار، بهار 1367.
یا :
آشتیانی، مهندس جلال الدین (بهار 1367) زرتشت (مزدیسنا و حکومت). تهران: شرکت سهامی انتشار.
توجه: عنوان کتاب بالا در شناسنامه‌ی آن به همان صورت بالا یعنی مزدیسنا و حکومت داخل پرانتز آمده است و نویسنده دو نقطه به کار نبرده لذا از عین آنچه نویسنده نوشته استفاده شده است. همیشه اصالت را حفظ کنید زیرا گاه علامتها به منظورهائی خاص به کار برده شده‌اند که همیشه متوجه آن نمی‌شویم!

تعدّد مکان چاپ

بعضی از سازمانهای انتشارات دارای شعبه‌هائی در چند شهر یا کشور می‌باشند و نام همه‌ی آنها را به دنبال هم ذکر می‌کنند. در چنین مواردی اشاره به اولین نام مکان به عنوان مکان چاپ کافی است.

مثالهای مربوط به انواع کتابنامه

1- چند اثر از یک نویسنده

هرگاه دو یا چند اثر از یک نویسنده مورد استفاده قرار گرفته باشد اولین بار نام کامل وی را برابر با آنچه در بالا آمد به کار برده و مشخصات اثر را می‌آوریم و برای کتابهای بعدی به جای نام و مشخصات نویسنده فقط یک خط ممتد یا چند خط فاصله (حدود 12 خط فاصله با ماشین تحریر) قرار داده و مشخصات کتاب بعدی را می‌آوریم. درین صورت کتابهای وی را از روی حرف اول عنوان به صورت الفبائی مرتب می‌کنیم:

مثال:

ایرانی، دینشاه. اخلاقی ایران باستان، (چاپ پنجم). تهران: سازمان انتشارات فروهر، 1361.
_____، فلسفه‌ی ایران باستان، (چاپ پنجم). تهران: سازمان انتشارات فروهر، 1361.
درین مثال اخلاق «به ترتیب حروف الفبا» قبل از فلسفه قرار گرفته است.

2- بیش از یک نویسنده

الف- هرگاه کتابی دارای دو نویسنده باشد نام اولی را (طبق آنچه در صفحه‌ی عنوان یا شناسنامه کتاب آمده) به صورت معکوس می‌نویسیم و حرف عطف واو را آورده و نام دومی را به طریق عادی می‌آوریم.

مثال:

بهزاد، دکتر پرویز و دکتر فرّخ شادان. فیزیولژی پزشکی عمومی اعصاب، عضلات.
تهران: (-)، (-).
توضیح: در کتاب فوق نام ناشر و تاریخ چاپ ذکر نشده است.
ب- اگر کتاب دارای بیش از دو نویسنده باشد اولین نام را به صورت معکوس ذکرکرده بقیه‌ی نامها را به طریق معمول می‌آوریم و هر کدام را با ویرگول از یکدیگر جدا کرده و قبل از آخرین نام به جای ویرگول واو عطف قرار می‌دهیم.

مثال:

ملکزاده، فریدون، حسین دیانت نژاد ، حسین دانش فر و محمد علی شمیم زیست شناسی سال دوم. تهران: وزارت آموزش و پرورش، 1369.

توضیح:

معمولاً کتابهائی را که تا سه نویسنده دارند نامهای آنها را به شکل بالا ذکر می‌کنند و کتابهائی که دارای بیش از سه نویسنده هستند بعد از ذکر معکوس اولین نام ویرگول و کلمه‌ی «و دیگران» را می‌آورند.(2)
به نظر نگارنده لازم است اطلاعات کتابنامه هرچه ممکن است کامل تر باشد و همه‌ی نامها ذکر گردد زیرا در بسیاری از کتابخانه‌ها علاوه بر کارت مؤلف کارتهائی برای همکاران مؤلف (اسامی دوم و سوم و چهارم...) تهیه می‌کنند گاه ممکن است دسترسی به کارت مؤلف در کتابخانه‌ای مشکل باشد یا عملی نباشد در این صورت خواهیم توانست کتاب را با نام همکار وی پیدا کنیم.

3- مقاله‌ی چاپ شده در مجله 1

به طوری که در قسمت قبل بیان شد زیرنویس مقاله‌ی چاپ شده در مجله را به طریق زیر می‌نویسیم:
دکتر فریدون فرخ، «پیدایش رمان در ادب قرن هیجدهم انگلیسی»، مجله‌ی دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد،3، (پائیز 1351) ص. 629.
هنگامی که همین منبع در کتابنامه یا فهرست مآخذ و منابع قرار می‌گیرد باید به شکل زیر نوشته شود:
فرخ، دکتر فریدون. «پیدایش رمان درادب قرن هیجدهم انگلیسی» مجله دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی مشهد. 3(پائیز، 1351)، 52-629.
به طوری که از مقایسه‌ی این دو مثال بر می‌آید ذکر مقاله چاپ شده در کتابنامه با زیرنویس آن دارای شش تفاوت به شرح زیر می‌باشد:
1- در کتابنامه شماره گذاری نمی‌شود
2- سه قسمت اصلی آن یعنی نام نویسنده، عنوان و اطلاعات مربوط به چاپ با نقطه از یکدیگر مجزی می‌شود در صورتی که در زیرنویس ویرگول به کار برده می‌شود.
3- نام نویسنده معکوس می‌شود یعنی اول نام خانوادگی ویرگول نام کوچک وی به شکل کامل (تا حدی که در دسترس باشد) ولی در زیرنویس معکوس کردن نام لزومی ندارد.
4- شروع سطر اول کتابنامه یعنی نام نویسنده در سطر اول به ‌اندازه‌ی تقریبی پنج فاصله‌ی ماشین تحریر برجستگی دارد و سطر یا سطرهای بعدی تورفتگی دارد در حالی که در زیرنویس این ترتیب به عکس است.
5- به جای شماره‌ی صفحه یا صفحات مورد استناد در زیرنویس، باید در کتابنامه شماره‌ی تمام صفحاتی را که تمام مقاله در آن چاپ شده بیاوریم.
6- اگر در زیرنویس عنوان مجله را به شکل مخفف نوشته باشیم (که بیشتر در زبان‌های خارجی معمول است). در کتابنامه باید عنوان کامل مجله را بیاوریم.
بنابراین ذکر منبعی که مربوط به مقاله‌ی چاپ شده در مجله باشد، مانند فصل کتاب و مقاله‌ای که در یک مجموعه جمع آوری شده باشد یا مجموعه‌ی سخنرانی‌ها و گفتارهای مربوط به کنفرانسها و گردهمائی‌ها و جز آن را به شرح زیر می‌نویسیم:
1- نام خانوادگی نویسنده ویرگول نام کوچک وی به کاملترین شکلی که در دسترس است نقطه.
2- عنوان مقاله داخل نشان بیان گویش « » ویرگول عنوان مجله یا کتاب که زیرآن خط می‌کشیم نقطه (می توان کلمه‌ی «در» با دو نقطه را بر عنوان مجله مقدم داشت).
3- شماره‌ی مجله و سپس ماه و سال نشر داخل پرانتز ویرگول، و
4- شماره‌ی تمام صفحاتی که مقاله در آن به چاپ رسیده است

توضیح:

شماره‌ی اولین صفحه را در سمت چپ نوشته خط تیره گذاشته شماره‌ی آخرین صفحه را در سمت راست می‌آوریم. به کار بردن حروف ص. یا صص، یا کلمه‌ی صفحات و غیره لزومی ندارد.

4- روزنامه

در مورد روزنامه به طریق زیر عمل می‌کنیم:

مثال 1:

- «سر مقاله»، خراسان. پنجم اسفندماه 1365، ص 4. (از نظر ردیف الفبائی در حرف س قرار می‌گیرد).

مثال 2:

- «آگهی تحدید حدود اختصاصی»، (م الف 9329) خراسان. 27 اسفند 1371، ص. 16. (م الف 9329 شماره‌ی آگهی است). (در حرف آ).

مثال 3:

- «جن پینه دوز»، خراسان، 27 اسفند 1371، ص. 16. (در ردیف حرف ج ).
(در مثال فوق مقاله یا داستان مورد استناد نام نویسنده نداشته است)

مثال 4:

ناظمی، «آیا بروکراسی موجود در ادارات قابل حل است؟». خراسان. 27 اسفند1371، ص، 7.
(مقاله‌ی فوق دارای نام نویسنده بوده است).

توضیح:

در مواردی که لازم بدانیم می‌توانیم شماره‌ی ستونی را که مطلب در آن قرار گرفته بعد از شماره‌ی صفحه ویرگول گذاشته حرف س (خلاصه شده‌ی ستون) را بیاوریم:

مثال:

- «گذری بر تاریخ اسلام»، خراسان، شنبه، 4 اردیبهشت 1372 ص. 7، س. 9. (نام نویسنده ندارد)

5- قسمت یا فصلی از کتاب که مورد استناد قرار گرفته است

مانند مقاله، عنوان آن قسمت یا فصل را داخل نشان بیان گویش « » قرار داد ویرگول نام کتاب را که زیر آن خط می‌کشیم بعد از این آورده و کلمه‌ی «در» با دو نقطه را بر آن مقدم می‌داریم:

مثال1:

نهرو، جواهر لعل، «اروپا در آستانه‌ی تغییرات بزرگ» در: نگاهی به تاریخ جهان، جلد دوم، ترجمه‌ی محمود تفضلی، تهران: امیرکبیر، 1366.(فصلی از یک کتاب).

مثال 2:

خواهی، محمود «قشنگترین عروسک دنیا» در: عصردلتنگی. مشهد: انتشارات ترانه، زمستان 1371. (داستانی از یک مجموعه با یک نویسنده)

مثال 3:

شکسپیر، ویلیام، «رؤیاهای نیمه شب تابستان» در: شاهکارهای شکسپیر ترجمه و نگارش: م. ب. آذینفر، تهران: مؤسسه آسیا، (-) (نمایشنامه‌ای از مجموعه‌ی آثار یک نمایشنامه نویس که در یک کتاب به چاپ رسیده است).

توضیح:

نام مترجم کتاب م. ب. آذینفر نوشته شده است و نگارنده اطلاعی از نام کامل وی نداشته ناچار آنرا به همان صورت مخفف در کتابنامه آورده است. ضمناً کتاب بدون تاریخ به چاپ رسیده است که در جای تاریخ داخل پرانتز خط تیره گذاشته شده است.

مثال 4:

گالزورثی، جان. «زیر شکوفه‌های سیب» در: شراب شیراز، ترجمه ی: شجاع الدین شفا. تهران: بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه، 1342. ((داستانی از مجموعه‌ی گرد آوری شده‌ی چند داستان کوتاه اثر چند نویسنده)

مثال 5:

تورگنیف، ایوان. «شراب شیراز» در: شراب شیراز، ترجمه ی: شجاع الدین شفا، تهران، بنگاه مطبوعاتی صفی علیشاه، 1342. (داستانی از مجموعه‌ی چند داستان کوتاه اثر چند نویسنده که مترجم نام همان داستان را برای مجموعه‌ی خود انتخاب کرده است).

6- بروشورها و نشریات دانشگاهها، ادارات و مؤسسات و...

1- هرگاه کتابی مربوط به سازمان یا مؤسسه یا انتشارات دانشگاهی باشد که نام نویسنده، مترجم یا مؤلف نیز داشته باشد کلیه‌ی اطلاعات صفحه‌ی عنوان را ذکر می‌کنیم زیرا امکان دارد برای خواننده‌ای که بخواهد آن کتاب را تهیه کند باعث تسهیلاتی بشود:

مثال:

وزیری، علینقی (استاد دانشگاه تهران). تاریخ عمومی هنرهای مصور قبل از تاریخ تا اسلام. تهران: انتشارات دانشگاه تهران، شماره 529: گنجینه‌ی تاریخ و تمدن، شماره‌ی 23، 1346.

توضیح:

عنوان نویسنده به همین صورت روی کتاب بعد از نام وی آمده و در صفحه‌ی عنوان نیز تکرار شده است. لذا آنرا بعد از نام معکوس وی داخل پرانتز ذکر کرده ایم.
2- اگر کتابی توسط سازمان یا مؤسسه‌ای بدون نام مؤلف نشر شده باشد نام آن سازمان یا مؤسسه را به جای نام مؤلف و نویسنده (در ردیف الفبائی) قرار می‌دهیم:

مثال:

سازمان برنامه و بودجه: کمیسیون اقتصادی برآورد خسارات جنگ تحمیلی. خلاصه‌ی گزارش برآورد خسارات اقتصادی جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تا اسفند ماه 1361. تهران: انتشارات سازمان برنامه و بودجه، خرداد 1363.

توضیح:

در مورد بروشورها، کتابهای قانون که نام نویسنده ندارد و جز آن نیز به همین ترتیب عمل می‌کنیم.

مثال:

آئین نامه‌ی شورای پژوهشی دانشگاه مشهد: معاونت پژوهشی دانشگاه فردوسی، 1371.

7- مترجم و مؤلف

الف- اگر کتابی علاوه بر نام نویسنده نام مترجم یا مؤلف نیز داشته باشد کتابنامه را با نام معکوس نویسنده می‌نویسیم و بعد از عنوان ویرگول گذاشته کلمه‌ای مانند مترجم، ترجمه ی، تألیف، و نظایر آن را با دو نقطه آورده (بهتر است همان کلمه‌ای که در کتاب آورده شده است به کار ببریم) و سپس نام مترجم یا مؤلف را نوشته نقطه می‌گذاریم و بعد از آن اطلاعات مربوط به چاپ را ذکر می‌کنیم.

مثال:

اگری، لاجوس، فن نمایشنامه نویسی، ترجمه ی: دکتر مهدی فروغ، تهران، انتشارات زوار، فروردین ماه 1336.
ب- ولی اگر بخواهیم مقاله‌ای از یک مجموعه را که دارای مؤلف است و آثار چند نویسنده را جمع آوری کرده در کتابنامه ذکر کنیم کتابنامه را با نام معکوس نویسنده‌ی مقاله شروع می‌کنیم و بعد از آن نقطه گذاشته عنوان مقاله را داخل نشان بیان گویش « » قرار داده ویرگول به کار می‌بریم و بعد کلمه‌ای مانند «در»، «مؤلف»، «گردآوری» و نظیر آنرا با دو نقطه قرار داده و نام کتاب را آورده در زیر آن خط می‌کشیم و بقیه را مطابق معمول عمل می‌کنیم.
یارمحمدی، [دکتر] لطف الله. «کتابشناسی ترجمه و واژه سازی و معادل یابی»، در: برگزیده مقاله‌های نشر دانش (3) درباره‌ی ترجمه، تهران: انتشارات مرکز دانشگاهی، شماره‌ی مسلسل 252، 1365.
(پ) امکان دارد چنین مقاله‌ای خود ترجمه باشد که هم دارای نام نویسنده بوده و هم نام مترجم داشته باشد:

مثال:

کوان، مارسل. «زبانشناسی و تاریخ: روح زبانشناسی و اختراع خط»، ترجمه ی: دکتر رضا ذات علیان، در: روش‌های آموزش زبان و مسائل زبانشناسی: نه مقاله، به کوشش: گروه زبانشناسی کاربسته و آموزش زبان‌ها، مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی، خرداد 1365.
(ت) ولی اگر در مقاله‌ی پژوهشی خود، کار مترجم یا مؤلف را مورد تحلیل قرار داده باشیم نام وی را در کتابنامه به صورت معکوس در ابتدا ذکر کرده و کلمه‌ی مؤلف یا مترجم را بعد از آن داخل پرانتز قرار می‌دهیم و بقیه را به صورت ذکر شده‌ی معمول می‌آوریم:
مثال: مستوفی، هوشنگ (مترجم)، یاد دوست (چاپ چهارم). تهران: مؤسسه‌ی انتشارات امیر کبیر، 1344.

8- تکرار چاپ

اگر از کتابی استفاده کرده باشیم که چاپ اول نباشد دفعه‌ی چاپ را بعد از عنوان داخل پرانتز قرار می‌دهیم.
طوسی، بهرام. هنر نوشتن یا مهارتهای مقاله نویسی (چاپ هفتم). مشهد: انتشارات ترانه 1371.

9- مجموعه‌ی چند جلدی

(الف) هرگاه کتاب مورد استفاده مربوط به مجموعه‌ای چند جلالی باشد که فقط از یک جلد آن استفاده کرده ایم عدد جلد مورد نظر را بعد از کلمه‌ی «جلد» به صورت عدد توصیفی بیان می‌کنیم و ویرگول می‌گذاریم و بعد اطلاعات مربوط به چاپ را می‌آوریم:

مثال:

نفیسی، سعید. تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره‌ی معاصر، جلد دوم. تهران: انتشارات بنیاد، 1366.
(ب) ولی اگر از همه‌ی مجلدات مربوط استفاده کرده باشیم به طریق زیر عمل می‌کنیم:
نهرو، جواهر لعل. نگاهی به تاریخ جهان (سه جلد)، ترجمه‌ی محمود تفضلی. تهران: مؤسسه‌ی انتشارات امیرکبیر، 1366.
در صورت تمایلی می‌توانیم «جلد دوم» و «سه جلد» را داخل پرانتز قرار دهیم.
تذکر مهم: در هر مورد هر روشی را که انتخاب می‌کنید توجه داشته باشید که حتماً باید در سراسر نوشته شما یکنواخت عمل شود.

10- نبودن محل یا تاریخ چاپ

الف- اگر در کتابی محل یا تاریخ چاپ ذکر نشده است، در جای مربوط به این اطلاعات داخل پرانتز خط تیره می‌گذاریم:

مثال:

سارتر، ژان پل، اصول فلسفه‌ی اگزیستانسیالیسم، ترجمه‌ی پزشکپور. (-): انتشارات شهریار، (-).
ب- لازم است برای کسب اطلاعات مربوط به مشخصات کتاب همه‌ی احتمالات را بررسی نمائیم. اما اگر محل یا تاریخ چاپ روی جلد یا در صفحه‌ی عنوان یا در شناسنامه‌ی کتاب یا پشت جلد یا در صفحه‌ی قبل از پشت جلد نوشته نشده باشد ولی از آن اطلاع داشته باشیم و یا در متن به نحوی ذکر شده باشد می‌توانیم آنرا در جای مربوط داخل دو قلاب قرار دهیم:

مثال:

فروغ، دکتر مهدی. شعر و موسیقی . تهران: نشر سیاوش، 1363.

11- نبودن نام مؤلف یا نویسنده

در صورتی که نام مؤلف یا نویسنده کتاب معلوم نباشد عنوان کتاب (به ترتیب الفبائی) به جای نام نویسنده قرار می‌گیرد.
ولی اگر کتابی نام نویسنده نداشت ولی در جائی ذکر شده بود: در صورتی که از صحت آن مطمئن باشیم نام وی را داخلی دو قلاب [ ] در جای خود قرار می‌دهیم.

12- نام مستعار

هرگاه کتابی با نام مستعار به چاپ رسیده باشد آنرا در کتابنامه با همان نام مستعار می‌نویسیم و بعد از آن کلمه ی(مست)- مختصر شده‌ی کلمه مستعار را- داخل پرانتز می‌نویسیم.
ولی اگر نام نویسنده را بدانیم یا به نحوی در جائی آمده باشد، نام مستعار را در جای خود به ترتیب حروف الفبائی می‌نویسیم و نام اصلی نویسنده را به ترتیب عادی (معکوس نمی‌کنیم) بعد از آن داخلی دو قلاب [ ] قرار می‌دهیم:

مثال 1:

م. سرشک [محمدرضا شفیعی کدکنی]. در کوچه باغهای نشابور...(3)

مثال 2:

م. امید (مسلم: )، دوزخ اما سرد ... (4)

13- دائرة المعارف

کتابنامه را با نام نویسنده‌ی مقاله شروع می‌کنیم ولی اگر نام نویسنده‌ی مقاله ذکر نشده بود عنوان مقاله را داخل نشان بیان گویش « » قرار داده و جانشین نام نویسنده می‌نمائیم و شماره‌ی صفحاتی را که مطلب در آن چاپ شده می‌آوریم.

مثال:

بایتون، اچ. وی. «نبرد چاتانوگا»، دائرة المعارف امریکانا (1960) جلد ششم، 359-356.

توضیح:

در مورد کتابهای معروف مانند دهخدا فرهنگ معین یا، دائرة المعارف‌هائی مصاحب، بریتانیکا و امریکانا و جز آن نیازی به ذکر محل چاپ و نام نشر نیست. لذا بعد از عنوان کتاب سال چاپ و شماره جلدی که مقاله در آن قرار دارد و شماره‌ی صفحه یا صفحاتی که مقاله در آن قرار گرفته است ذکر می‌شود.

مثال:

دهخدا، «ذوالقرنین»، لغت نامه. (1329)، شماره‌ی مسلسل 8 (ذ- دیونوسیوس ) 107-92.
یا:
دهخدا. «ذوالقرنین»، لغت نامه. (1329)، 107-92.

توضیح:

در مورد شخصیت‌های شناخته شده مانند، دهخدا، سعدى، حافظ و فردوسی، گالیله، نیوتون، و جز آن می‌توان فقط به ذکر همان نام معروف وی اکتفا کرد ولی در هر حال نوشتن نام کامل یعنی کاملترین اطلاعات در کتابنامه اولی است.

مثال:

دهخدا ، علی اکبر یا سعدی، شیخ مصلاح الدین، نیوتون، اسحق
فردوسی، حکیم ابوالقاسم، و جز آن قابل قبول و به نظر بسیاری از اهل فن بهتر است.

14- شعر

کتابنامه را با نام معکوس شاعر شروع می‌کنیم. اگر شعر دارای عنوان خاصی باشد آنرا مانند مقاله در داخل نشان بیان گویش قرار می‌دهیم سپس نام دیوان را (دیوان شمس، دیوان انوری) آورده و زیر آنرا خطا می‌کشیم و بقیه اطلاعات را می‌آوریم. اگر شعر با عنوان مشخص در مجموعه‌ی دیگری چاپ شده باشد به طریق زیر عمل می‌کنیم:

مثال:

خانلرى، دکتر پرویز. «عقاب» در : آخرین برگ، گردآوری: هوشنگ مستوفی. چاپ چهارم، تهران: مؤسسه‌ی چاپ و انتشارات امیر کبیر، 1344.

15- تصحیح، تحشیه،...

کتابنامه را با نام صاحب کتاب به صورت معکوس شروع می‌کنیم و بعد از نام کتاب که زیر آن خط می‌کشیم ویرگول گذاشته و طبق آنچه در کتاب آمده، کلمه‌ای مانند به تصحیح، با تحشیه‌ی و نظایر آن را با دو نقطه قرار داده نام مصحح یا تحشیه نویس را آورده نقطه می‌گذاریم و اطلاعات مربوط به چاپ را می‌آوریم:

مثال:

فصیح، احمد بن جلال الدین محمد خوافی مجمل فصیحی، بتصحیح و تحشیه ی: محمود فرخ، مشهد: کتابفروشی باستان، 1339.

کتابنامه برای سایر موارد

16- تز و پایان نامه و رساله

الف- رساله‌ی چاپ شده

اگر رساله و پایان نامه به چاپ رسیده باشد بعد از نام معکوس نویسنده نقطه گذاشته عنوان رساله را می‌آوریم و زیر آن خط می‌کشیم نقطه می‌گذاریم و کلمه یا عبارت «رساله » «پایان نامه‌ی تحصیلی » «پایان نامه‌ی فوق لیسانس یا دکتری» و جز انرا می‌نویسیم، ویرگول گذاشته و محل چاپ دو نقطه‌ی ناشر و تاریخ چاپ را می‌آوریم.

ب- رساله‌ی چاپ نشده

درین صورت بعد از عنوان معکوس نویسنده و نقطه عنوان رساله را داخل نشان بیان گویش قرار داده نقطه می‌گذاریم و عبارت «رساله‌ی چاپ نشده» و نظیر آن را نوشته نام دانشگاه یا مرکزی که رساله در آنجا نوشته شد (اگر مربوط باشد) می‌آوریم و ویرگول گذاشته و تاریخ را ذکر می‌کنیم و نقطه می‌گذاریم.

17- مصاحبه

مثال:
«مصاحبه با دکتر ولایتی هنگام عزیمت برای شرکت در بیست و یکمین اجلاس وزیران خارجه عضو کنفرانس اسلامی در پاکستان»، شنبه چهارم اردیبهشت ماه 1372 .

18- سخنرانی

مثال:
صدر نبوی، دکتر رامپور. «مسائل اشتغال زن»، سخنرانی در تالار فردوسی دانشکده‌ی ادبیات، مشهد آبان ماه 1369.

19- نامه‌های شخصی و خصوصی

یادداشتهای دکتر خلیل خان اعلم الدوله، در: تارییخ انقلاب مشروطیت ایران. دکتر مهدی ملکزاده، (جلد 3-1)، تهران: انتشارات علمی، 1371.
توضیح: کتاب فوق الذکر هفت جلد است که جلدهای 1 و 2 و 3 در یک مجلد، جلدهای 4 و 5 در یک مجلد و جلدهای 6 و 7 در یک مجلد چاپ شده است.

مثال: چاپ نشده:

نامه‌ی خصوصی دکتر فریدون فرخ به نگارنده مورخ اردیبهشت ماه1351.

20- مقاله‌ی چاپ نشده

طوسی، بهرام «تحقیق کتابخانه ای: چند نکته درباره‌ی آموزش مقدمات روش پژوهش» (مقاله‌ی چاپ نشده)

21- برنامه‌ی تلویزیونی و رادیوئی

مثال 1:

«دیدنی‌ها»، کانال دو، 3 آبان، 1371، گوینده: جلال مقامی.

مثال 2:

«تفسیر سیاسی روز» رادیو، سوم دیماه 1371. (مثال فرضی است)

توضیح:

در صورتی که نام گوینده معلوم باشد مانند مثال قبلی عمل می‌کنیم.

22 - قرآن کریم

کلمه‌ی قرآن را در ردیف الفبائی «حرف ق» قرار می‌دهیم و بعد از آن نقطه می‌گذاریم کافی خواهد بود از نظر احترام آوردن کلماتی مانند: مجید، کریم و جز آن خوب است.
در صورتی که لازم بدانیم نوع آنرا مشخص کنیم. مشخصات را داخل پرانتز قرار می‌دهیم.
توضیح: گاه امکان دارد خواننده‌ی مقاله‌ی شما برای بررسی آنچه به قرآن مجید استناد کرده‌اید، از نظر ترجمه و تفسیر و غیره بخواهد به منبعی که شما از آن استفاده کرده‌اید دسترسی پیدا کند لذا ذکر مشخصات مترجم و چاپ قرآنی که مورد استفاده قرار داده‌اید بهتر است.

مثال:

قرآن حکیم. (ترجمه ی: محمد خواجوی، تهران: انتشارات مولی، 1369).
قرآن کریم. (ترجمه ی: دکتر مهدی الهی قمشه ای، تهران: طاهری آشتیانی، 1361).

23- انجیل مقدس (و تورات) نظر به اینکه قسمت اول کتاب انجیل (عهد عتیق) تورات به حساب می‌آید لذا در صورتی که از این دو کتاب (که معمولاً در یک مجلد به چاپ رسیده است) استفاده شده باشد در کتابنامه کافی است که کلمه‌ی انجیل را در ردیف حرف الف قرار داده نقطه گذاشته و نوع آنرا (لوقا، متی، یوحنا یا مرقس) مشخص کنیم. در صورتی که در کتاب مشخصات چاپ نیز آمده باشد ذکر آن بهتر است.

24- اوستای پاک

در صورتی که به کتاب مقدّس اوستا استناد کرده باشیم در کتابنامه در ردیف حرف الف کلمه‌ی اوستا را می‌نویسیم و نقطه می‌گذاریم. سپس هر عبارتی که به خواننده کمک کند تا او را به راحتی به جای دقیق مورد استناد در متن ما راهبر باشد (از قبیل اوستای کهن، اوستای کنونی، دینکرد و جز آن) در داخل پرانتز می‌آوریم و اگر اطلاعاتی در مورد چاپ آن در کتاب آمده باشد نظیر محل چاپ، ناشر و سال چاپ ذکر می‌کنیم.

پی‌نوشت‌ها:

1- لستر، ص. 117.
2- در تنظیم این قسمت از کتاب، Lester استفاده شده است. صص 26-125. (توضیح اینکه مثالها را نویسنده از نمونه‌های فارسی انتخاب کرده است).
3 و 4 - مثال فوق از: دکتر محمد جعفریاحقی و دکتر محمد مهدی ناصح، راهنمای نگارش و ویرایش، مشهد: موسسه‌ی چاپ و انتشارات استان قدس رضوی، 1346.
توضیح: در کتاب مذکور کلمه‌ی مست داخل نشان بیان گویش قرار گرفته که مراجع دانشگاهی غربی معمولاً داخل پرانتز قرار می‌گیرد.

منبع مقاله :
طوسی، جواد؛ (1390)، راهنمای پژوهش و اصول علمی مقاله نویسی، مشهد: نشر تابران، چاپ چهاردهم