نویسنده: برنارد اسپادک
مترجم: محمدحسین نظری نژاد



 

هرچند درباره مؤثّرترین شکل برنامه ریزی اختلاف نظر بسیار است ولی اغلب متخصّصان تعلیم و تربیت معتقدند معلّم قبل از شروع هر نوع برنامه‌ای برای کودکان باید یک رشته فعّالیّتهای مقدماتی را بیاموزند.
برای ارزیابی یک نوع برنامه هیچ راهی وجود ندارد مگر آنکه آن برنامه دارای اهدافی باشد تا بتوان نیل به آن هدف را ارزیابی کرد. البته برنامه‌ها دارای عناصر خاصّی هستند که می‌توان آنها را ضمن سال تحصیلی پیش بینی کرد. گرچه امکان خرید انواع کامل طرح درس شامل همه نوع فعّالیّت، آواز، بازیهای تیمی و بازیهای انگشتی برای هر روز از سال تحصیلی وجود دارد، اما این عمل کاراترین شکل برنامه ریزی آموزش دوران کودکی نخواهد بود زیرا در این شیوه نیازهای آموزشی و روش یادگیری هر فرد کودک در نظر گرفته نمی‌شود.

برنامه ریزی درازمدت

در برنامه‌ای که هدف آن دستیابی به انواع نتایج گسترده باشد طرح ریزی درازمدت و ثمربخش یک امر مهّم است. اگر برنامه ریزی در میان نباشد معلّم انبوه تجربه‌های گوناگون را انجام می‌دهد بی آنکه از نحوه ارتباط آنها با یکدیگر آگاه شود در این صورت تنها انگیزه او این است که «چگونه جلب توجه کودکان را بکند و آنها را یک روز سرگرم نگهدارد.» در برنامه ریزی درازمدت سعی بر آن است که رشته‌های اتّصال عناصر مختلف برنامه طی یک سال شناخته شود. این رشته‌ها همان طرحهای مفهومی دلخواه معلّم یا مهارتهای خاصّ و صفات ویژه‌ای است که او مایل به پرورش آنهاست. بعد از آن معلّم باید در این مورد تصمیم بگیرد که انتظار او از هر کودک برای نیل به این اهداف تا چه حد باشد.
انعطاف پذیر بودن طرحهای درازمدت نیز امری ضروری است. معلّم باید در طول اجرای برنامه آموزشی، به موازات افزایش آگاهی کودکان، در طرحهای خود تعدیل ایجاد کند تا مطمئن شود تناسب برنامه همواره حفظ می‌شود. فعّالیّتهای آموزشی روزانه بدون در نظر گرفتن طرح و تدارک قبلی الزاماً محدود می‌شوند.
این تنها معلّم است که از سابقه خاصّ کودکان کلاس خود آگاه است. هیچ مؤلف کتاب درسی یا متخصص طرح برنامه آموزشی نسبت به اهداف اصلی برنامه، یعنی کودکان، چنین شناختی ندارد. فقط معلّم است که می‌تواند، با شناخت کودکان - آشنایی با نقاط قوت و ضعف، سوابق و محیط آموزشی آنها- برنامه را تعدیل کند و آن را برازنده و متناسب با کودکان کلاسش درآورد. او با اطلاع از ضعفهای کودکان در زمینه زبان تجارب زبانی خاصّی را در مورد آنها اجرا می‌کند، مواد بیشتری تدارک می‌بیند، یا در مورد درسی خاصّ، گردشهای علمی پرباری را برای کودکان در نظر می‌گیرد.
برنامه ریزی باید تا حد امکان انعطاف پذیر باشد تا بتوان آن را بر اساس خواستهای خود انگیخته کودکان تغییر داد. گاه نیز ممکن است معلم بخواهد، ضمن تغییر عقیده به علت خواندن کتاب، شنیدن سخنرانی یا بررسی مجدد روش آموزشی خود، علایق و مهارتهای خویش را به کار بندد.
به هر حال، آشنایی با طرحهای یکساله سبب می‌شود معلّم از پیش درباره برنامه‌اش بیندیشد و به جمع آوری منابع لازم برای اجرای آن بپردازد. شاید لازم باشد فیلم و فیلم استریپ مورد نیاز را از پیش سفارش دهد. گردش علمی را باید از قبل پیش بینی کند. تهیه کتابهای جدید یا وسائل لازم اغلب مدتها وقت می‌گیرد. تردیدی نیست که صرف نظر کردن از یک سفر به تعویق انداختن یک گردش علمی یا حذف کردن تماشای یک فیلم از برنامه همواره آسانتر از آن است که بخواهیم فعّالیّتها را بطور کامل انجام دهیم و به دنبال موادی که نایاب است بگردیم.

برنامه ریزی کوتاه مدت

معلّمان باید علاوه بر برنامه ریزی یکساله کار کلاس را بر اساس یک روز، یک هفته یا یک دوره سازماندهی کنند. چنین طرحی شامل تعیین منابع لازم برای موقعیتهای آموزشی خاصّ است. مرحله بعد فراهم آوردن و تعیین منابع است. معلّم باید همه چیز را از قبل پیش بینی کند بطوریکه مثلاً ضبط صوت در موقع لزوم آماده باشد یا برگهای تمرین به تعداد کافی تهیه شده باشد و یا مقدمات حضور یکی از والدین که قرار است درباره سرگرمیها و اوقات بیکاری خود در کلاس با کودکان صحبت کند فراهم شده باشد.
در بسیاری موارد، اهدافی که معلّم برای آموزش زبان در نظر می‌گیرد با طرحهای کوتاه مدّت ارتباط چندانی ندارد. فعّالیّتهای روزانه‌ای که توسط معلّمان طرح ریزی می‌شود. باید به منزله واسطه‌ای بین حال، یعنی نیازهای ضروری روز و طرحهای درازمدت باشد. هرچند معلّم باید در طرح خود مشکلات اداره کلاس را در نظر بگیرد، امّا هدف از طرح فعّالیّتها نباید صرفاً برای حل این مشکلات باشد.
در برنامه ریزی کوتاه مدت، تناسب برنامه برای یک روز و ایجاد ارتباط بین زمینه‌های مختلف درسی را باید در نظر داشت. بهتر است معلّم راههایی را برای ارتباط زمینه‌های مختلف برنامه به یکدیگر بررسی کند. برای مثال، کودکان با نوشتن داستانهایی درباره اعداد و تجربه‌هایی که در زمینه اندازه گیری داشته‌اند می‌توانند ریاضی را با فعّالیّتهای زبانی تلفیق کنند. همچنین قصّه‌های کتاب را بصورت نمایشی پانتومیم یا نمایش عروسکی اجرا کنند. در آزمایشهای علوم آنها اغلب با ارقام سروکار دارند. تعداد راههایی که می‌توان زمینه‌های آموزش را با یکدیگر ارتباط داد از شمار بیرون است. هر یک از این راهها معلّم را در گسترش بیش از حد تجربه‌های کودک یاری می‌دهد.
بسیاری از نظامهای آموزشگاهی معلّمان را در تهیه طرح درس هفتگی موظف می‌دانند. هدف از این قبیل طرح درسها ایجاد آمادگی در معلّم برای آموزش روزانه است. معلّم معمولاً به مدد طرح درس هفتگی آموزشهای پیوسته‌ای را دنبال می‌کند، بطوری که آنچه کودک در یک روز می‌آموزد با آموخته‌های روز قبل ارتباط دارد و از تجربه‌های روز قبل بهره می‌گیرد. در مورد ویژگی طرحهای درسی و اهداف آنها اختلاف نظرهایی بچشم می‌خورد ولی وجود این اهداف ضروری است. گروهی از متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند اجزای یک برنامه آموزشی باید پیشاپیش مورد بررسی قرار گیرد، در موقعیتهای مشابه تجربه شود و در باره تأثیر آن بر کودکان اطلاعاتی به دست آید.
هرچند در امر تدریس بحث درباره داشتن اهداف آموزشی خاصّ مرسوم است ولی متخصّصان تعلیم و تربیت کودک بر گستره وسیعی از فعّالیّتهای معمول برای کودکان تأکید داشته‌اند. اگر فعّالیّتها تا حد امکان متنوع باشند و اگر کودکان نقش خود را در اجرای هر فعّالیّت تشخیص دهند، در آن صورت با یافتن زمینه‌هایی از برنامه که با نیازهای فردی آنها ارتباط دارد به رشد خود کمک خواهند کرد. در صورتی که در فعّالیّتها به عنصر «انتخاب توسط خود کودک» بها داده شود در امر آموزش اهمیت بسیاری دارد، البته این در صورتی است که انتخابهای گوناگون با دقت در برنامه گنجانده شود. یک برنامه ریزی درست همواره انتخابهای مناسبی در اختیار کودکان قرار می‌دهد. این امر می‌رساند که اهداف برنامه آموزشی باید از کودکی به کودک دیگر تفاوت کند و نمی‌توان در همه حال آنها را از پیش تعیین کرد.

اجرای فعّالیّتها

واحد تدریس در مهد کودک و کودکستان فعّالیّت است. فعّالیّت برخلاف درس، که به واحد تدریس دبستان اطلاق می‌شود، نیاز به آغاز، ادامه و پایان رسمی ندارد. در حقیقت فعّالیّتها اغلب بشکل باز اجرا می‌شوند، به یک نتیجه قالبی نمی‌رسند بلکه ممکن است مدتها بعد بار دیگر آغاز شوند. این فعّالیّتها بطور کامل در کنترل معلّم نیست بلکه او طرح فعّالیّت را می‌ریزد، مواد آن را در اختیار کودکان قرار می‌دهد، برای آن زمان معینی را در نظر می‌گیرد و حتی جهت آن را تعیین می‌کند، اما اجرای بازی و تعیین محتوای آن در تحلیل نهایی بر عهده کودکان است. هر فعّالیّت یک واحد شمرده می‌شود و با فعّالیّت دیگر هیچ ارتباطی ندارد یا اغلب ممکن است از مجموعه فعّالیّتهای مرتبط تشکیل شود. کودک در یک روز مدرسه به ساختمان سازی با مکعب، موزیک و نقل قصّه که همه به یک موضوع واحد مربوط می‌شوند سرگرم است، یا از روزی تا روز دیگر با چند کار پیاپی سر و کار دارد که فعّالیّت هر روز شکل تکامل یافته فعّالیّت روز قبل است. فعّالیّتها را می‌توان طرح ریزی یا به واحدهایی تقسیم کرد تا مفاهیم و اندیشه‌های پایه بطور متناوب تکرار شوند.
معلّم باید برنامه خود را در باره گستره وسیعی از فعّالیّتها طرح ریزی کند. او باید برای این منظور هر جلسه کلاس را به چند بخش تقسیم کند تا کودکان از زمینه‌های مختلف برنامه بهره گیرند. برای هر فعّالیّت فضای لازم، مواد و ابزار خاصّ را در نظر بگیرد تا بتواند چند فعّالیّت را همزمان و بدون تداخل با یکدیگر به اجرا درآورد.

حلقه‌ی بازخورد

در بحث برنامه ریزی اغلب به لزوم انعطاف پذیری و تعدیل اشاره داشتیم. بر این امر نمی‌توان بیش از حد تأکید داشت زیرا برنامه مؤثر آن است که نسبت به کودکان از حساسیت زیادی برخوردار باشد و فقط در موارد لزوم تغییر کند. معلّم باید با میزان کارایی برنامه و نتایج فعّالیّتهایی که با کودکان دارد آشنا باشد. برای این منظور نظارت گاه به گاه بر آنچه کودکان می‌آموزند ضروری است. در کلاسهای پیشرفته اجرای آزمون یا شبه آزمون توصیه می‌شود.
با پیشرفت وسایل الکترونیک سیستمهای کنترل کننده شکل دیگری به خود گرفته است. اصطلاح «بازخورد» را اغلب در الکترونیک می‌شنویم. یک دستگاه ممکن است بخشی از علامت مخابره شده‌اش را به خود بازگرداند تا بتواند مدام اِشکال خود را اصلاح کند و به کارایی لازم برسد. توجیه این نکته در کلاس آن است که معلّم باید، علاوه بر نظارت گاه گاه، در جستجوی راههایی برای تجزیه و تحلیل مدام فعّالیّتهای کلاس و تغییر برنامه به سمت اهداف خاصّ خود باشد. برای نیل به این منظور لازم است بطور سنجیده زمان مقرری را به مشاهدات کلاسی اختصاص دهد. او باید بتواند، با مشاهده‌ی رفتار عینی کودکان، درباره آنچه در کلاسش می‌گذرد و نیز ادامه اجرای طرحهایش یا تعدیل آنها بطور شایسته قضاوت کند. ادامه کسب اطلاعات از این طریق در آموزش مؤثر تأثیری حیاتی دارد.
منبع مقاله :
اسپادک، برنارد؛ (1379)، آموزش در دوران کودکی، ترجمه محمّدحسین نظری نژاد، مشهد: شرکت به نشر، چاپ نهم