كيفر راهزن گستاخ
كيفر راهزن گستاخ
كيفر راهزن گستاخ
نويسنده:محمد محمدي اشتهاردي
در مسير راه به بيابان بين مكه و مدينه رسيد و همچنان سوار بر شتر حركت مي كرد، ناگاه يك دزد و راهزن قلدري به آن حضرت رسيد و سر راه او را گرفت و گفت : پياده شو! امام فرمود: از من چه مي خواهي ؟ دست بردار! او گفت : مي خواهم تو را بكشم و اموالت را براي خودم بردارم . امام فرمود: هر چه دارم ، آن را جدا كرده و به تو مي دهم و براي تو حلال مي كنم ، فقط مقدار اندكي بر مي دارم تا مرا به مقصد برساند. راهزن قبول نكرد، همچنان اصرار داشت كه مي خواهم تو را بكشم . در اين هنگام ، امام سجاد (ع) به او فرمود: فاين ربك ؟ پس خداي تو در كجاست ؟ اگر مرا بكشي خداوند قصاص خواهد كرد. او با كمال گستاخي گفت : هونائم : خدا در خواب است . در اين هنگام امام سّجاد (ع) به خدا متوجه شد و از او مدد خواست ، ناگاه دو شير در بيابان حاضر شدند، يكي از آنها سر آن راهزن ، و ديگري پاي او را گرفتند و كشيدند و دريدند، امام در اين حال به او فرمود: تو گمان كردي كه خدا در خواب است ، اين است جزاي تو، اكنون بچش عذاب گستاخي خود را.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}