Social Welfare
رفاه اجتماعی
این اصطلاح تعریفی است برای رفاه و آسایش کل جامعه. به این معنا، در مفهوم رفاه اجتماعی فرض بر این است که امکان سنجش رفاه شخصی، و مقایسهی رفاه افراد با یکدیگر، و ایجاد تعادل میان این رفاه فردی و کل رفاه جامعه وجود
نویسنده: اس. جِی. دی. گرین
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
Social Welfare
این اصطلاح تعریفی است برای رفاه و آسایش کل جامعه. به این معنا، در مفهوم رفاه اجتماعی فرض بر این است که امکان سنجش رفاه شخصی، و مقایسهی رفاه افراد با یکدیگر، و ایجاد تعادل میان این رفاه فردی و کل رفاه جامعه وجود دارد. این مفهوم، در بلندپروازانهترین شکل خود به صورت تابع رفاه اجتماعی درمیآید، ایدهای که دو اقتصاددان مطرح کردهاند، برگسن (Bregson, 1938) و ساموئلسن (Samuelson, 1947). مدل آنها که عملاً تمرین انتقال دادن «مقیاسهای ترجیح فردی» به «مقیاس ترجیح اجتماعی» (که حاصل جمع ترجیحهای فردی فرض میشود) است، در صدر تعریف رفاه کل جامعه به صورت تابعی از تخصیص منابع جامعه قرار دارد. این مدل مورد انتقاد ارو قرار گرفته است که معتقد است هر تابع یا قاعدهای که درصدد تطبیق دادن ترتیبهای ترجیح فردی با یک مقیاس ترجیح اجتماعی باشد، و کمترین شروط کاربردپذیری عام (یعنی همهی ترتیبهای منطقاً ممکن ترجیحهای فردی لحاظ میشوند)، ناوابستگی بدیلهای بیربط (یعنی به هیچگونه اطلاعات غیرضروری که به حریم خصوصی اشخاص تعدی کند، نیازی نیست)، و اصل خفیف پارتو (یعنی دستکم یک نفر نفع میبرد و هیچکس ضرر نمیکند) را رعایت کند باید وجود یک دیکتاتور را بپذیرد، یعنی کسی که ترجیحهای او به جامعه تحلیل شود.تلاشهای گوناگونی که برای عبور از «قضیهی عدم امکان» ارو انجام گرفته، به پیدایش رشتهی جدید نظریهی انتخاب اجتماعی یا جست و جوی منطق هنجاری برای تصمیمگیریهای اجتماعی در جامعههایی که در آنها افراد ترجیحات متفاوتی برای استفاده از منابع موجود دارند، منجر شده است. برای نیل به چنین هدفی، نظریهی انتخاب اجتماعی با جمع زدن منافع، ترجیحات یا راه و آسایشهای فردی به صورت شاخصهای جمعی منافع ملی، ترجیح ملی یا رفاه ملی سروکار دارد. و به این ترتیب دستکم روشهای نظری برای اندازهگیری و مقایسه به وجود آمده است که دقت و ظرافت آنها تحسینبرانگیز است؛ در اینجا حتی خلاصهای از آنها هم نمیتوانیم ارائه دهیم. اما نظریهی انتخاب اجتماعی با همهی پختگی و پیچیدگیِ تردیدناپذیرش، محدود باقی میماند، چون منطقاً امکان دارد که شاخصهای جمعی مختلف وجود داشته باشد بسته به این که دقیقاً چه چیزی جمع زده میشود (منافع، ارجحیتها، رفاه، یا حتی قضاوت اخلاقی دربارهی این سه چیز)؛ و بسته به این که نتیجهی مطلوب این کار چه چیزی تلقی میشود، اندازهگیری ساده یا دگرگونسازی فعال (مثلاً در زمینهی برابری رفاه و آسایش) در نتیجهی این عمل (نک. Sen, 1977 and 1986).
به همین ترتیب، در مدلهای انتخاب اجتماعی نیز به منزلهی مدلهای اصل موضوعی (آگزیوماتیک) ترجیح و تخصیص منابع، معمولاً فرض را بر این میگذارند که امکان دستیابی به اطلاعات کامل اما غیر مزاحم برای تصمیمگیرنده وجود دارد و روشهای دیکتاتوری در تصمیمگیری برای رسیدن به حداکثر رفاه اجتماعی در نتیجهی محاسبههای مذکور مشروعیت دارد. از این جهت، شاید مهمترین دستاوردهای این رشته، از مطالعهی نظاممند روشهای رأیگیری به دست آمده باشد، البته نه فقط به عنوان مدلهای محاسبهی نظری جمع ترجیحات اجتماعی، بلکه به عنوان نشانههای امکان محاسبهی عملی آنها در آینده؛ و شاید بتوان در این دستاوردها پاسخی برای مقابله با درخواست بری (Barry, 1991) برای حذف مفهوم رفاه اجتماعی (و فردی) از مباحث تأمین و تدارک جمعی پیدا کرد.
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام؛ باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}