Competition
رقابت
«رقابت کردن» به معنای فعالیت توأم با همچشمی بین دو یا چند فرد یا گروه است. رقابت کردن به معنای تلاش برای پیشیگرفتن از دیگران است، همچون رقابت ورزشی
نویسنده: پیتر جِی. بوتکی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
Competition
«رقابت کردن» به معنای فعالیت توأم با همچشمی بین دو یا چند فرد یا گروه است. رقابت کردن به معنای تلاش برای پیشیگرفتن از دیگران است، همچون رقابت ورزشیولی در فرهنگ واژگان اقتصادی، در تعریف رقابت این همه روشنی وجود ندارد. پیکرهی اصلی تفکر اقتصادی در قرن بیستم رقابت را نه به منزلهی فعالیت بلکه به مثابه وضعی تعریف میکند که در بازار آرمانی وجود دارد مدل رقابت کامل. از طرف دیگر، در سراسر قرن بیستم صداهای مخالفی (از سراسر طیف ایدئولوژیها) وجود داشته که با ناخرسندی از این تعریف ایستا و آرمانی، خواهان کشف فرایندهای واقعی پویش رقابت هستند که در بازار واقعاً رخ میدهد.
کمبود و جیرهبندی
رقابت نتیجهی اجتنابناپذیر کمبود است. این نکته در تاریخ اندیشهها به خوبی درک نشده بود چون اکثر متفکران قرن نوزدهم مفهوم کمبود را با وفور مادی یا ثروت مرتبط میدانستند. کمبود به معنای فقدان عرضهی کافی یک محصول است، اما معنای اساسیتری هم دارد. کمبود مفهومی منطقی است که هیچ ربطی به ثروت ندارد و به گذشت زمان و ضرورت انتخاب مربوط میشود. ما نمیتوانیم همهی کارها را یک جا و در یک لحظه انجام دهیم. بنابراین باید انتخاب کنیم. تحلیل اقتصادی به پیامدهای این انتخاب میپردازد.افراد در نتیجهی کمبود باید اولویتهای خود را مشخص و اوقات خود را برای دستیابی به آنها تقسیمبندی کنند. به همین سیاق، نظام اجتماعی تولید و توزیع نیز باید بر مبنای نوعی شیوهی جیرهبندی عمل کند تا با کمبودهای چارهناپذیری مقابله کند که پیش روی ماست- خواه در زمینهی قیمتها باشد یا انتخابات سیاسی، زیبایی، یا هر چیز دیگری- و به تخصیص منابع کمک کند. رقابت را نمیتوان حذف کرد، فقط میتوان شکل آن را تغییر داد.
رقابت در اقتصاد بازاری کامل موجب هماهنگی تصمیمگیریهای اقتصادی از طریق جیرهبندی قیمتها میشود. قیمتی که در بازار فعلی بیش از حد بالا باشد، به فروش نرفتن کالاها و فشار برای کاهش قیمت منجر میشود، در حالی که قیمتهای بیش از حد پایین موجب افزایش تقاضا برای آن و فشار برای افزایش قیمت میشود. افزایش قیمتها به هنگام فزونی گرفتن تقاضا بر عرضه بر تقاضا موجب تخصیص منابع از طریق تعدیل بازار میشود. رقابت بر سر قیمتها موجب هماهنگی عرضهکنندگان واقعی و متقاضیان واقعی یک کالا است.
قیمتها موجب هماهنگی طرح و برنامههای متعدد افرادی میشود که بازار را تشکیل میدهند، چون کنشگران اقتصادی را از وضعیت و شرایط بازار فعلی و موفقیت یا شکست برنامههای قبلی آنها مطلع میکند. قیمتها از طریق فراهم ساختن انگیزه و دانش برای کنشگران بازار چنین عملکردی را ایفا میکنند. قیمت هر کالا بازتابی از کمبود نسبی آن کالا در مقایسه با کالاهای دیگر است. اگر قیمت کالایی بالا باشد، کنشگران بازار متوجه میشوند که این کالای خاص نسبتاً کمیاب شده و باید با صرفهجویی بیشتری آن را خرید و فروش کرد. از طرف دیگر، قیمت پایین یک کالا علامتی است دال بر فراوانی نسبی آن کالا. به این ترتیب، تصمیمگیرندگان اقتصادی بر مبنای علامتها و هشدارهایی که قیمتها به آنها میدهند اطلاعاتی دربارهی شرایط فعلی بازار کسب میکنند و این در انتخاب به آنها کمک میکند.
قیمتها اطلاعاتی هم دربارهی شرایط فعلی بازار کسب میکنند و این در انتخاب به آنها کمک میکند.
قیمتها اطلاعاتی هم دربارهی توجیه اقتصادی تصمیمهای قبلی به دست میدهند. ارزان خریدن و گران فروختن با پاداش همراه است، در حالی که گران خریدن و ارزان فروختن نوعی مجازات محسوب میشود. نظام سود و زیان نوعی سازوکار یادگیری است که به وسیلهی آن میتوان خطاهای سیستماتیک را حذف کرد. قیمتها، علاوه بر این کارکردها، در حکم پسزمینهای هستند که افراد بر مبنای آنها میتوانند شیوههای تنظیم و بازتنظیم منابع خود را کشف کنند و به نحو مؤثرتری برای تأمین اهداف خود به کار بندند. اختلاف میان دامنهی فعلی قیمتها و تصور دامنهی آتی قیمتها محرک تکاپوی انتروپرونری برای کسب سود خالص است.
این شناختها از عملکرد فرایند بازار رقابت در اقتصاد قرن بیستم با گسترش یافتن مفهوم رقابت کامل و تعادل عمومی تاحدی رو به ابهام رفت.
رقابت کامل
در اقتصاد نوکلاسیک، که شیفتهی روشهای فیزیک بود، مدل بسیار ظریف و پیچیدهای از رقابت آرمانی طراحی شد که آن را رقابت کامل مینامند. مفروضات حیاتی و ضروری این مدل «بیخدشهی رقابت شامل موارد زیر است: تعداد نامحدودی از خریداران و فروشندگان (به نحوی که هیچ خریدار یا فروشندهی منفردی صاحب قدرت زیادی در بازار نباشد)، اطلاعات کامل دربارهی کاربردهای بدیل، جابه جایی و تحرک بدون هزینهی منابع و محصولات همگون. پیامد چنین وضعی از این قرار است: قیمت هر کالا معین و مشخص است و به تصمیم تولیدکنندگان (قیمتگذاری) بستگی ندارد؛ این قیمت به طور کامل بازتاب هزینهی تولید است (قیمتگذاری بر اساس هزینهی نهایی)؛ نرخ بهرهی اقتصادی صفر است (ایجاد سطحی از بازده اقتصادی که متوسط هزینههای تولید را کاهش دهد). چنین گفته میشود که تحت چنین شرایطی و با چنین پیامدهایی تخصیص منابع به حالت بهینه درمیآید، یعنی بهرهوری تخصیصی حاصل میشود. هیچیک از طرفین نمیتواند وضع بهتری داشته باشد مگر این که در همان حین دیگری وضع بدتری داشته باشد. به عبارت دیگر، تمامی عواید حاصل از مبادله در یک تعادل رقابتی به مصرف خواهد رسید.این مدل به پیدایش پارادایم ساختار- رفتار- عملکرد در اقتصاد صنعتی منجر شد. ساختار بازار یا کاملاً رقابتی یا تکقطبی پنداشته میشد. این مسئله که آیا یک شرکت در وضعیت رقابت قرار دارد یا در وضعیت انحصار تکقطبی، از طریق سهم این شرکت در بازار قابل سنجش بود؛ چون در شرایط رقابت کامل هیچ شرکتی نمیتوانست صاحب قدرت زیاد در بازار باشد. نرخ تمرکز میتوانست برای سنجش میزان قدرت در بازار به کار رود. هر شرکتی که صاحب سهم بیش از حد زیادی در بازار بود میتوانست تکقطبی محسوب شود.
علاوه بر این، رفتار یک شرکت در قیمتگذاری از ساختار بازار قابل استنتاج بود. در یک نظام صنعتی رقابتی، منطق این مدل همهی شرکتها را مجبور به قیمتگذاری بر پایهی هزینهی نهایی میکند. از طرف دیگر، در شرایط انحصار تکقطبی شرکتها میتوانند تولید خود را محدود کنند و قیمتها را بالاتر از هزینهی نهایی ببرند. در نتیجه، در شرایط رقابت میتوانیم عملکرد شرکتها را بهینه بدانیم، حال آن که در شرایط تکقطبی، عملکرد شرکت از سطح بهینه پایینتر است. اکثر کنترلهای اقتصادی حکومت بر صنعت در قرن بیستم، مثل قانون ضد تراست، با همین پارادایم اقتصاد صنعتی توجیه میشد.
ولی این پارادایم غالب دچار اشکالات جدی بود. از ابهامهای اساسی در تعریف درست بازار (ملی یا بینالمللی) تا معضلات تحلیلی جدی در تبیین نحوهی کار فرآیند بازار رقابتی، این پارادایم استاندارد ساختار- رفتار- عملکرد ناقص از کار درآمد. مثلاً اگر همه قیمت را عامل مثبتی به شمار میآورند چگونه قیمتها برای تعدیل بازار تغییر میکند؟ علاوه بر این، این مدل حاوی این معضل جدی است که در وضعیت دانش و اطلاع کامل فرصت سودی که همه از آن خبر دارند در عمل به این معناست که هیچکس به دنبال کردن فرصتهای سود ترغیب نمیشود- و منطق مدل تعدیل بازار از بین میرود. معلوم شد که با مدل اساسی تعادل رقابتی حتی نمیتوان وجود شرکتها یا استفاده پول را تبیین کرد، چه رسد به پدیدههایی مثل تبلیغات، تمایز تولیدات، وفاداری به مارکها، کرد و کارهای مربوط به قراردادها و غیره. این مدل کلی تعادل رقابتی به منزلهی ابزار تحلیلی برای توضیح عملکرد اقتصاد بازار محض نیز چندان سودمند نبود.
این مدل رقابت کامل را، در بهترین حالت، فقط میشد به عنوان برساختهای تخیلی به کار برد که با روش مقایسه و مقابله کمک میکند دنیای واقعی سرشار از عدم قطعیت زمانبندی درک کنیم. به عبارت دیگر، با مطالعهی دنیای بدون تغییر شاید بتوانیم دشواریها و معضلاتی را درک کنیم که تغییر و تحول به زندگی اقتصادی وارد میکند. ولی متأسفانه در جریان اصلی تفکر اقتصادی این مدل بسیار انضمامیتر و توصیفیتر قلمداد میشود.
ضدانقلاب
با طراحی مدل رقابت تکقطبی اولین نقد درونی مدل رقابت کامل ارائه شد. مدل رقابت کامل نمیتوانست وجود تمایزیابیهای محصولات را که در بازارهای واقعی دیده میشد، تبیین کند. ولی مدل رقابت تکقطبی چنین تبیینی را ارائه میداد. ولی هنوز پرسشهای دیگری باقی بود، مثل نقش حقوق مالکیت و قوانین و نهادهای قرارداد. اقتصاددانان کمکم دریافتند که مسئلهی اصلی انحصار تکقطبی، امکان و توانایی قیمتگذاری بالاتر از سطح هزینهی نهایی نیست، بلکه مسئلهی اصلی آن دسته از موانع ورودی است که امکان چنین اعمال مصنوعی محدودکنندهای را فراهم میسازند. اقتصاددانان نظریهای ایجابی دربارهی انحصار تکقطبی ندارند بلکه نظریهای هنجاری دربارهی حقوق مالکیت دارند.تکوین رهیافت مبتنی بر حقوق مالکیت در تحلیل اقتصاد صنعتی، کانون تحلیل را از شرایط تعادل رقابتی به بحث اقتصاددانان کلاسیک دربارهی فرایندهای پویایی بازار در متن و زمینههای متفاوت نهادی برگرداند. در نتیجه، رفتار رقابتآمیز افراد و شرکتها در فرایندهای اقتصادی بار دیگر مورد توجه قرار گرفت. رقابت به جای آنکه وضعیت و شرایطی باشد که بر مبنای سهم از بازار و شرایط فرضی تعادل سنجیده میشود، فرایند فعال یادگیری دربارهی چگونگی آرایش دادن به منابع برای تأمین هرچه بهتر اهداف مورد نظر است.
رقابت، در حیطهی نهادی مالکیت خصوصی، روشی برای اکتشاف است که هم انگیزهها و هم دانش را برای تخصیص اثربخش منابع به بار میآورد. شاید مهمترین خاصیت فرایند رقابت در بازار این است که خطاها را هویدا میسازد و انگیزه و دانشی به افراد میدهد که اشتباه گذشتهی خود را تصحیح کنند. این خاصیت خطایابی و تصحیح در بازار رقابتی، ویژگی حیاتی این نظام برای افزایش رفاه و رونق اقتصادی است.
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام؛ باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، ترجمه حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}