مستعمره هاى قديم، امپراطورهاى امروز اقتصاد جهانى
مستعمره هاى قديم، امپراطورهاى امروز اقتصاد جهانى
مستعمره هاى قديم، امپراطورهاى امروز اقتصاد جهانى
نويسنده: مونا مشهدى رجبى
دومینیک استراوس کاهن از روز اول نوامبر سال جارى ریاست پنج ساله خود را در صندوق بین المللی پول آغاز مى کند.اصلی ترین برنامه او اصلاح ساختار صندوق و بیشتر کردن نقش کشورهای در حال توسعه در صندوق است.
وزبیست وهشتم سپتامبرسال 2007 میلادی ازمیان کاندیداهای ریاست صندوق بین المللی پول، دومینیک استراوس کاهن- کاندیدای فرانسوی اتحادیه اروپا – برگزیده شد.
وی که وزیراقتصاد سابق دولت فرانسه بود پس ازانتشارخبرکناره گیری رودریگوراتو-رییس فعلی صندوق بین المللی پول- بعد ازاجلاس اواسط اکتبرصندوق بین المللی پول به عنوان نماینده اتحادیه اروپا اعلام آمادگی کرد.
این نماینده 58 ساله فرانسوی ریاست پنج ساله خود را درصندوق بین المللی پول ازروز اول نوامبر سال 2007 میلادی آغازخواهد کرد واصلی ترین برنامه خودرا اصلاح ساختار صندوق و بیشتر کردن نقش کشورهای درحال توسعه درصندوق ذکر کرده است.
"کسانی که مسایل سیاسی جهان را پیگیری می کنند می توانند به راحتی توافق های پشت پرده میان آمریکا و اتحادیه اروپا برای انتخاب رییس صندوق را متوجه شوند". الکسی کوردین تحلیل گرفایننشال تایمزضمن ابرازاین مساله گفت:"زمانیکه آمریکا واتحادیه اروپا درمورد مسایل مختلف ازجمله ریاست صندوق بین المللی پول با یکدیگر به توافق رسیدند، موفقیت استراوس برای این پست امری بدیهی واز پیش تعیین شده بوده است.
اما سوال این است که با وجود این مساله ومسلما با وجود اطلاع روسیه ازاین توافقهای پشت پرده چرا این کشوربزرگ آسیایی –اروپایی کاندیدایی جایگزین را برای ریاست معرفی کرد؟
چرا جوزف توسوفسکی با وجود آگاهی از شانس کمی که برای موفقیت دراین عرصه داشت بازهم خود را به عنوان کاندیدای روس معرفی کرد و دررای گیری شرکت کرد؟ برای یافتن پاسخ این سوالات باید موقعیت روسیه درجهان را طی 60 سال اخیرمورد بررسی قرار دهیم.
درنیمه دوم دهه 1940 میلادی یعنی بعد ازتوافق"برتون وودز"کشور آمریکا و کشورهای بزرگ و پیشگام اروپای غربی تصمیم گرفتند تا نظا م مالی جهان را تحت کنترل خود درآورند.
آنها می خواستند اقتصاد جهان که البته درآن روزگار تقریبا درانحصار آنها بود را تحت کنترل داشته باشند و به همین دلیل موسسات مالی بین المللی را با نظارت کامل خود راه اندازی و اداره کردند. این تصمیم گیری دردورانی که اروپا حاکم براقتصاد جهان بود چندان عجیب نبود ولی امروز داستان دیگری است.
امروز بیشتراز نیم قرن ازآن تصمیم گیری می گذرد و تغییرات زیادی درجهان ایجاد شده است. دوره امپراطوری های بزرگ سپری شده ونقش کشورهایی مثل چین، هند و برزیل که درآن روزها مستعمره های اروپا و آمریکا بودند دراقتصاد جهان بسیارپررنگ شده است. بنابراین نایده گرفتن این کشورها واقتصاد آنها درنظام مالی و پولی بین المللی غیر ممکن است.
البته این مساله ای نیست که غربی ها ازآن غافل باشند. زیرا رشد سریع اقتصادی چین،توسعه صنایع مختلف دراین کشور، تصاحب بازارهای مختلف صنعتی ازقبیل فولاد ونساجی وغیره همگی به آمریکا واروپا ثابت کرد که باید حضوراقتصادی دیگران را میان خود بپذیرند.
همین مساله هم سبب شد تا چین یک کرسی دایمی درسازمان ملل به خود اختصاص دهد وازحق وتو برخوردار باشد. حقی که تا چندین سال پیش درانحصار اروپای غربی وآمریکا بود.
این موضوع تا اندازه ای اهمیت پیدا کرد که درسال 2000 میلادی وزیراقتصاد وقت ایتالیا نیزدریک سخنرانی رسمی میان سران اقتصادی جهان برآن اذعان داشت. وی درسخنرانی سال 2000 میلادی هشدار داد نظام انتخاب ها دربازار مالی جهان نادرست و بی ثبات است.
برطبق این نظام نانوشته آمریکا واروپای غربی همچون سالهای دهه 1940 توافق کردند که ازمیان خود یکی را برای کنترل موسسات مهم مالی بین المللی انتخاب کنند و مابقی کشورهای جهان تنها نظاره گر تصمیمات و تحولات مالی ایجاد شده توسط این موسسسات مالی بزرگ باشند.
وی تاکید کرد که این نظام دردنیای کنونی کارایی ندارد ودرمدت کوتاهی با بحران جدی مواجه خواهد شد.
درجولای سال جاری نیزسران وزارت اقتصاد ودارایی کشورهای استرالیا،برزیل و آفریقای جنوبی اعلام کردند که هم اکنون زمان تغییر نظام مدیریتی موسسات مالی بزرگ جهان فرا رسیده است.
باید تعلق این موسسات به یک یا چند کشورخاص ازبین برود وتمام جهان بتوانند با داشتن حقی مساوی نمایندگانی برای ریاست صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی انتخاب کنند و پس ازبرگزاری انتخاباتی عادلانه و بدون غرض ورزی مسوول این پایگاههای مالی جهانی انتخاب شود.
معرفی آقای تاسکوفسکی به عنوان کاندیدای ریاست صندوق بین المللی پول نیز برمبنای همین نظریه صورت گرفت. این نماینده معرفی شد تا درصورت برگزیده شدن این موسسه مالی بزرگ ازتصاحب امپراطوریهای قدیم خارج شود.
وی که تجربیات زیادی درمورد مدیریت بحران اقتصادی درجریان فروپاشی اقتصاد اجتماعی و تفکیک واحدهای پول درکشورهای چک واسلواکی دارد می توانست نماینده خوبی برای ریاست صندوق بین المللی پول باشد.
این تجربیات درشرایط کنونی اقتصاد جهانی و با توجه به بحرانهای مالی جاری درکشورهای مختلف جهان بسیارسودمند است ولی همچون همیشه قدرتهای قدیمی دنیا راه را برای حضور اقتصادهای بزرگ امروزی مسدود کردند.
دومینیک استراوس رییس جدی صندوق بین المللی پول نیزبرای انتخاب شدن از این موضوع استفاده کرد. وی درمقاله ای که درماه سپتامبر سال جاری درمورد الویتهایش درصندوق بین المللی پول ارایه داده بود نوشت:"من درنظر دارم این صندوق مالی را به گونه ای متفاوت ازقبل به بازارهای اقتصادی جهان عرضه کنم."
افزایش سطح حمایتهای بین المللی، افزایش سهم کشورهای درحال توسعه درصندوق، تغییرمکانیزم رای گیری درصندوق، تغییرقوانین صندوق به منظور بیشترشدن نقش کشورهای مختلف به خصوص کشورهای در حال توسعه درتصمیم گیریهای صندوق دربرنامه کاری من قرار دارد.
ستراوس تاکید کرد من اصلاحات زیرساختی درصندوق ایجاد می کنم و برای اجرای این برنامه های اصلاحاتی هیچ تعللی نخواهم کرد.
بانک جهانی وصندوق بین المللی پول برای کنترل موثربحرانهای مالی باید بسیارمقتدرانه عمل کنند وکلید موفقیتش دراین عرصه جلب اعتماد جهانیان است. اعتمادی که با بیشتر شدن سهم کشورهای درحال توسعه درصندوق و تاثیر گذاری آنها درتصمیم گیریهای این سازمان بزرگ مالی هرروز بیشترمی شود.
بدون شک الویتهای ذکرشده توسط استراوس مسایلی است که نمی توان با آنها موافق نبود. این مسایل سالهاست درمجامع بین المللی مورد بحث قرارمی گیرد وهمگان برضرورت اعمالشان درصندوق بین المللی پول وبانک جهانی اذعان می کنند.
ولی دردنیای خشک وسخت اقتصاد ازحرف تا عمل فاصله زیادی است و نمی توان تنها به نظریات و دیدگاههای آرمانی یک یا چند فرد دل خوش کرد. به هرحال جهان چاره ای جز نظارت برعملکرد این رییس فرانسوی تبارصندوق ندارد تا فاصله بین حرف وعمل را ببیند.
وزبیست وهشتم سپتامبرسال 2007 میلادی ازمیان کاندیداهای ریاست صندوق بین المللی پول، دومینیک استراوس کاهن- کاندیدای فرانسوی اتحادیه اروپا – برگزیده شد.
وی که وزیراقتصاد سابق دولت فرانسه بود پس ازانتشارخبرکناره گیری رودریگوراتو-رییس فعلی صندوق بین المللی پول- بعد ازاجلاس اواسط اکتبرصندوق بین المللی پول به عنوان نماینده اتحادیه اروپا اعلام آمادگی کرد.
این نماینده 58 ساله فرانسوی ریاست پنج ساله خود را درصندوق بین المللی پول ازروز اول نوامبر سال 2007 میلادی آغازخواهد کرد واصلی ترین برنامه خودرا اصلاح ساختار صندوق و بیشتر کردن نقش کشورهای درحال توسعه درصندوق ذکر کرده است.
"کسانی که مسایل سیاسی جهان را پیگیری می کنند می توانند به راحتی توافق های پشت پرده میان آمریکا و اتحادیه اروپا برای انتخاب رییس صندوق را متوجه شوند". الکسی کوردین تحلیل گرفایننشال تایمزضمن ابرازاین مساله گفت:"زمانیکه آمریکا واتحادیه اروپا درمورد مسایل مختلف ازجمله ریاست صندوق بین المللی پول با یکدیگر به توافق رسیدند، موفقیت استراوس برای این پست امری بدیهی واز پیش تعیین شده بوده است.
اما سوال این است که با وجود این مساله ومسلما با وجود اطلاع روسیه ازاین توافقهای پشت پرده چرا این کشوربزرگ آسیایی –اروپایی کاندیدایی جایگزین را برای ریاست معرفی کرد؟
چرا جوزف توسوفسکی با وجود آگاهی از شانس کمی که برای موفقیت دراین عرصه داشت بازهم خود را به عنوان کاندیدای روس معرفی کرد و دررای گیری شرکت کرد؟ برای یافتن پاسخ این سوالات باید موقعیت روسیه درجهان را طی 60 سال اخیرمورد بررسی قرار دهیم.
درنیمه دوم دهه 1940 میلادی یعنی بعد ازتوافق"برتون وودز"کشور آمریکا و کشورهای بزرگ و پیشگام اروپای غربی تصمیم گرفتند تا نظا م مالی جهان را تحت کنترل خود درآورند.
آنها می خواستند اقتصاد جهان که البته درآن روزگار تقریبا درانحصار آنها بود را تحت کنترل داشته باشند و به همین دلیل موسسات مالی بین المللی را با نظارت کامل خود راه اندازی و اداره کردند. این تصمیم گیری دردورانی که اروپا حاکم براقتصاد جهان بود چندان عجیب نبود ولی امروز داستان دیگری است.
امروز بیشتراز نیم قرن ازآن تصمیم گیری می گذرد و تغییرات زیادی درجهان ایجاد شده است. دوره امپراطوری های بزرگ سپری شده ونقش کشورهایی مثل چین، هند و برزیل که درآن روزها مستعمره های اروپا و آمریکا بودند دراقتصاد جهان بسیارپررنگ شده است. بنابراین نایده گرفتن این کشورها واقتصاد آنها درنظام مالی و پولی بین المللی غیر ممکن است.
البته این مساله ای نیست که غربی ها ازآن غافل باشند. زیرا رشد سریع اقتصادی چین،توسعه صنایع مختلف دراین کشور، تصاحب بازارهای مختلف صنعتی ازقبیل فولاد ونساجی وغیره همگی به آمریکا واروپا ثابت کرد که باید حضوراقتصادی دیگران را میان خود بپذیرند.
همین مساله هم سبب شد تا چین یک کرسی دایمی درسازمان ملل به خود اختصاص دهد وازحق وتو برخوردار باشد. حقی که تا چندین سال پیش درانحصار اروپای غربی وآمریکا بود.
این موضوع تا اندازه ای اهمیت پیدا کرد که درسال 2000 میلادی وزیراقتصاد وقت ایتالیا نیزدریک سخنرانی رسمی میان سران اقتصادی جهان برآن اذعان داشت. وی درسخنرانی سال 2000 میلادی هشدار داد نظام انتخاب ها دربازار مالی جهان نادرست و بی ثبات است.
برطبق این نظام نانوشته آمریکا واروپای غربی همچون سالهای دهه 1940 توافق کردند که ازمیان خود یکی را برای کنترل موسسات مهم مالی بین المللی انتخاب کنند و مابقی کشورهای جهان تنها نظاره گر تصمیمات و تحولات مالی ایجاد شده توسط این موسسسات مالی بزرگ باشند.
وی تاکید کرد که این نظام دردنیای کنونی کارایی ندارد ودرمدت کوتاهی با بحران جدی مواجه خواهد شد.
درجولای سال جاری نیزسران وزارت اقتصاد ودارایی کشورهای استرالیا،برزیل و آفریقای جنوبی اعلام کردند که هم اکنون زمان تغییر نظام مدیریتی موسسات مالی بزرگ جهان فرا رسیده است.
باید تعلق این موسسات به یک یا چند کشورخاص ازبین برود وتمام جهان بتوانند با داشتن حقی مساوی نمایندگانی برای ریاست صندوق بین المللی پول یا بانک جهانی انتخاب کنند و پس ازبرگزاری انتخاباتی عادلانه و بدون غرض ورزی مسوول این پایگاههای مالی جهانی انتخاب شود.
معرفی آقای تاسکوفسکی به عنوان کاندیدای ریاست صندوق بین المللی پول نیز برمبنای همین نظریه صورت گرفت. این نماینده معرفی شد تا درصورت برگزیده شدن این موسسه مالی بزرگ ازتصاحب امپراطوریهای قدیم خارج شود.
وی که تجربیات زیادی درمورد مدیریت بحران اقتصادی درجریان فروپاشی اقتصاد اجتماعی و تفکیک واحدهای پول درکشورهای چک واسلواکی دارد می توانست نماینده خوبی برای ریاست صندوق بین المللی پول باشد.
این تجربیات درشرایط کنونی اقتصاد جهانی و با توجه به بحرانهای مالی جاری درکشورهای مختلف جهان بسیارسودمند است ولی همچون همیشه قدرتهای قدیمی دنیا راه را برای حضور اقتصادهای بزرگ امروزی مسدود کردند.
دومینیک استراوس رییس جدی صندوق بین المللی پول نیزبرای انتخاب شدن از این موضوع استفاده کرد. وی درمقاله ای که درماه سپتامبر سال جاری درمورد الویتهایش درصندوق بین المللی پول ارایه داده بود نوشت:"من درنظر دارم این صندوق مالی را به گونه ای متفاوت ازقبل به بازارهای اقتصادی جهان عرضه کنم."
افزایش سطح حمایتهای بین المللی، افزایش سهم کشورهای درحال توسعه درصندوق، تغییرمکانیزم رای گیری درصندوق، تغییرقوانین صندوق به منظور بیشترشدن نقش کشورهای مختلف به خصوص کشورهای در حال توسعه درتصمیم گیریهای صندوق دربرنامه کاری من قرار دارد.
ستراوس تاکید کرد من اصلاحات زیرساختی درصندوق ایجاد می کنم و برای اجرای این برنامه های اصلاحاتی هیچ تعللی نخواهم کرد.
بانک جهانی وصندوق بین المللی پول برای کنترل موثربحرانهای مالی باید بسیارمقتدرانه عمل کنند وکلید موفقیتش دراین عرصه جلب اعتماد جهانیان است. اعتمادی که با بیشتر شدن سهم کشورهای درحال توسعه درصندوق و تاثیر گذاری آنها درتصمیم گیریهای این سازمان بزرگ مالی هرروز بیشترمی شود.
بدون شک الویتهای ذکرشده توسط استراوس مسایلی است که نمی توان با آنها موافق نبود. این مسایل سالهاست درمجامع بین المللی مورد بحث قرارمی گیرد وهمگان برضرورت اعمالشان درصندوق بین المللی پول وبانک جهانی اذعان می کنند.
ولی دردنیای خشک وسخت اقتصاد ازحرف تا عمل فاصله زیادی است و نمی توان تنها به نظریات و دیدگاههای آرمانی یک یا چند فرد دل خوش کرد. به هرحال جهان چاره ای جز نظارت برعملکرد این رییس فرانسوی تبارصندوق ندارد تا فاصله بین حرف وعمل را ببیند.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}