مترجم : بهروزی
منبع:راسخون




 

اگر شما هم جزو افرادی هستید که نمی‌توانند به مردم نه بگویند و بسیار نازنین بودن را ادامه می‌دهند پس این مقاله می‌تواند ناجی شما باشد! یاد بگیرید که چرا بسیار نازنین بودن ایده‌ی بدی است و چگونه آن را می‌توانید متوقف و یا رها کنید.
چیزی که آدمی را بیش از انجام دادن یک کار اشتباه برای یک فرد درست آزار می‌دهد و اذیت می‌کند، انجام دادن کارهای درست بسیار برای فرد اشتباه است!
گیج شده‌اید؟ آن را دوباره بخوانید – آن کاملاً معنادار است! گاهی اوقات مشکل برخی افراد این است که خیلی نازنین هستند. آنها اولین کسانی هستند که برای کمک می‌شتابند، آنها اولین کسانی هستند که از دیگری حمایت می‌کنند، آنها اولین کسانی هستند که برای دیگران تکیه گاهی برای مشکلات‌شان می‌شوند . . . آنها همیشه آنجا هستند وقتی که مردم آنها را می‌خواهند. آیا این شما را تعریف می‌کند! پس به موضوع بپیوندید! هیچ چیز اشتباهی در خیلی نازنین بودن وجود ندارد اما همکاری و تعاون فقط چیزی نیست که ما بزرگ شده‌ایم تا به آن اعتقاد داشته باشیم، تعاون و همکاری در نژاد انسان رشد کرده است. اما چه چیز اشتباهی در خیلی نازنین بودن در اغلب اوقات و یا نسبتاً تمام اوقات وجود دارد؛ برای مردم اشتباه و به خاطر دلایل اشتباه.
بنابراین، افراد اشتباه چه کسانی هستند و دلایل اشتباه کدام‌ها هستند؟ و از همه مهم‌تر، چرا خیلی نازنین بودن اشتباه است؟ و چگونه آن را رها کنیم؟ این مقاله برای پاسخ به تمام این سوالات به شما کمک خواهد کرد.

چرا باید شما خیلی نازنین بودن را رها کنید :

اکثریت ما برای دیگران نازنین هستیم چون ما دوست داریم خوبی را در افراد باور کنیم، چون انجام دادن کارهایی برای افرادی که مراقب آنها هستیم به ما حس خوبی می‌دهد و چون ما واقعاً دوست داریم به مردم جامعه کمک کنیم. اما اغلب این طبیعت‌مان، ما را دچار مشکل می‌کند چون ما به خاطر خوبی خودمان، بسیار خوب بودن را ادامه می‌دهیم! این هرگز ایده‌ی خوبی نیست که به مردم اجازه بدهید حق شما را ضایع کنند و از شما بهره ببرند. همان طور که شما باید به مردم اطراف خود کمک بکنید باید حداقل چند تن افراد نیز در کنار شما باشند که بتوانید در زندگی خود بر روی آنها حساب کنید. اگر کل زندگی شما صرف انجام دادن کارهایی برای هرکسی در اطراف شما می‌شود پس زمان برای خودتان کجاست؟
من به پاره‌ای از سوالهای قبلی همین جا جواب خواهم داد. افراد اشتباه که برای آنها نازنین هستید چه کسانی هستند؟ افراد اشتباه کسانی هستند که قدردان آنچه که برای آنها انجام می‌دهید نیستند. دلیل اشتباه چیست؟ دلیل اشتباه زمانی است که شما خوبی می‌کنید تا این که آنها تشکر کنند و یا این که آنها شما را بپذیرند. ممکن است مضحک به نظر برسد اما برخی افراد اطراف ما به دیگران خوبی می‌کنند چون آنها دوست دارند که چنین احساسی بکنند: " اوه، همه به من نیاز دارند؛ هیچ کس نمی‌تواند کاری بدون من انجام دهد؛ من بسیار مهم هستم؛ من بهترین هستم؛ دنیا به پایان می‌رسد اگر من انجام دادن کار برای دیگران را رها کنم." آنها وقتی که به مردم کمک می‌کنند احساس برتری می‌کنند. این هرگز دلیل درستی برای کمک به دیگری یا نازنین بودن برای آنها نیست. همین طور اگر شما نازنین هستید و به مردم خوبی می‌کنید فقط برای این که ارزش اجتماعی خود را بالا ببرید و باعث شوید که دیگران شما را بپذیرند و دوست بدارند، این نیز ایده‌ی خوبی نیست.
برخی افراد وجود دارند که کاملاً از خود گذشته هستند و نازنین بودن روش زندگی آنها است. آنها "جامی سولیوان‌های" جامعه هستند. اما اگر شما واقعاً جامی سولیوان نیستید و فقط یک دوست نازنین کمک رسان هستید پس از بسیار نازنین بودن برای هر کسی در نقطه‌ای از زمان خسته خواهید شد؛ نازنین بودن شما ممکن است دقیقاً قبل از موقع منفجر شود. شما ممکن است سرکش شوید و بخواهید که هر چیزی به غیر از نازنین بودن برای مردم باشید. اما مردم اطراف شما این را دوست نخواهند داشت! آنها به نازنین بودن شما خیلی عادت کرده بودند و درک نخواهند کرد که این چیز خوبی نبود که شما در اولین فرصت و زمان کار آنها را تضمین شده انجام می‌دادید و تمام این هرج و مرج‌های عاطفی باعث خواهند شد که شما احساس خستگی، شکست خوردگی و واقعاً بیچارگی بکنید. باور کنید که وقتی این را می‌گویم واقعاً اتفاق می‌افتد. بودن در چنین وضعیتی حس رقت انگیز و تأسف باری می‌دهد.

چگونه خیلی نازنین بودن را رها کنید :

این کار بر عکس آنچه که به نظر می‌رسد خیلی هم دشوار نیست. در یک خط، اولین و نخستین کاری که باید انجام دهید این است که به مردم (شامل خانواده شما، بستگان‌تان، دوستانتان، همکاران شما، ما فوق‌هایتان) به بهترین روش ممکن بفهمانید که شما نمی‌توانید هر زمان که آنها نیاز داشتند در خدمت آنها باشید. شما نیز یک فرد هستید و زندگی شخصی خود و علایق و نفرت‌های خودتان را دارید و مجموعه کارهایی که مجبورید و یا نیاز دارید و یا می‌خواهید هر روز انجام دهید. توصیه‌های زیر ممکن است به شما کمک کنند که پاهای خود را بر زمین بگذارید بدون این که پای کسی دیگر را له کنید!

1. لبخند بزنید و نه بگویید

نه، نه، نه، نه، نه نه. دیدید؟ شما بارهای زیادی آن را همین حالا گفتید، مگر نه؟ حالا در آینه نگاه کنید و به خودتان نه بگویید. به چشمان خود نگاه کنید و نه بگویید. توانستید، مگر نه؟ بنابراین چرا شما نباید قادر باشید آن را به مردم بگویید؟ با دوستان خود و یا افرادی که با آنها بیشتر راحت هستید مثل خانواده‌تان، آشنایان و غیره، شروع کنید. سپس به سمت کسانی پیش روی کنید که با آنها کمتر آشنا هستید مثل همتایان‌تان، همکارانتان و ما فوق‌هایتان. نه را با حالت بی‌احترامی و یا سرکشی نگویید. آن را با اطمینان و با نجابت بگویید. و از همه مهم‌تر آن را با لبخند بگویید!

2. از خودتان دفاع کنید

از مردم دیگر انتظار نداشته باشید شما را نجات دهند. از دیگری انتظار نداشته باشید که بیاید و نگذارد که دیگران از شما بهره کشی کنند. فقط مثل حالتی که وقتی گرسنه هستید و به مادر خود می‌گویید و یا به برادر خود وقتی که می‌خواهید استراحت کنید و برای مدتی تنها باشید، به دوست خود بگویید که نمی‌توانید بسته را به فرد قاصد برسانید. اگر شما در حال رفتن به تختخواب هستید و دوست‌تان با شما تماس می‌گیرد و از شما می‌خواهد که در ارائه‌اش به او کمک کنید علی رغم میل خود عمل نکنید و این کار را انجام ندهید. به آنها بگویید که چه روز طولانی و خسته کننده‌ای داشته‌اید و واقعاً نیاز دارید که استراحت بکنید.

3. اولویت بندی بکنید

کارها را در زندگی خود تقسیم بکنید و اولویت بندی بکنید و به اولویت‌های خود وفادار بمانید. آنها را تغییر ندهید فقط به خاطر این که کس دیگری فکر می‌کند آنها اشتباه هستند. اگر شریک زندگی‌تان اولویت شما است اجازه دهید که انتخاب شما باشد و نه آرزو و یا فرمایش او! خیلی نازنین بودن در هر نوع رابطه‌ای – احساسی و یا غیره – روشی نیست که آن را کارساز کند. بدانید که چه کار باید بکنید تا رابطه را کارساز کنید و به تلاش‌های خود و به خودتان ایمان داشته باشید.

4. شما قبل از دنیا

بله، اولویت بندی بکنید. اما حداقل هر از گاهی خودتان را قبل از دنیا قرار دهید! شما قبل از کودکانتان، شما قبل از همسرتان، شما قبل از بستگان و آشنایان‌تان، شما قبل از دوستانتان، شما قبل از هر کسی و هر کسی. حداقل یک کاری در روز انجام دهید که کاملاً به خاطر خودتان است؛ چون شما می‌خواهید آن را انجام دهید. پیاده روی بکنید، خرید بروید، به سینما بروید، به باشگاه کتاب بپیوندید، به جلسات رقص بروید، یک زبان خارجی یاد بگیرید، هر چیزی . . . اما اجازه دهید ساعت شما در روز باشد.

5. خودتان را دوست بدارید

خودتان را دوست بدارید – کاملاً، مطلقاً و صادقانه! هر از گاهی خودتان را با کادویی متنعم کنید و این کار را بدون احساس گناه انجام دهید. اجازه ندهید که هیچ کسی به زمان شخصی‌تان، احساسات‌تان و خود شما تخطی کند و احساس نکنید که شما مجبورید به مردم در همه‌ی اوقات خوبی بکنید و به جای آن احساس کنید که هر از گاهی مجبور هستید به خودتان خوبی بکنید و نسبت به خودتان نازنین باشید.
همیشه به خاطر داشته باشید – لحظه‌ای که برای کمتر در زندگی خود برنامه ریزی بکنید کمتر از آنچه که برای آن برنامه ریزی کرده‌اید به دست خواهید آورد. دنیا اینجا، قبل از شما بود و در مورد هیچ چیزی مدیون و بدهکار شما نیست. اما این به این معنی نیست که شما نیز چیزی به دنیا مدیون هستید. تفاوت بین نازنین بودن و خیلی نازنین بودن را یاد بگیرید و انتخاب کنید که خیلی نازنین بودن را رها کنید – این به منفعت و خوبی خود شما است.