سرنوشت انقلابهای بزرگ دنیا (3)
اعدام آزادی زیر گیوتین؛ پایان یک دهه انقلاب با تاجگذاری ناپلئون
وقتی به مرور بیانان رهبر معظم انقلاب درباره چرایی و چگونگی و سرنوشت انقلابهای جهان میپردازیم، در وهله نخست این حقیقت هویدا میشود که ایشان تسلط و اشراف خاصی بر تاریخ انقلابهای جهان دارند. نقل ظرایف و جزییاتی از
وقتی به مرور بیانان رهبر معظم انقلاب درباره چرایی و چگونگی و سرنوشت انقلابهای جهان میپردازیم، در وهله نخست این حقیقت هویدا میشود که ایشان تسلط و اشراف خاصی بر تاریخ انقلابهای جهان دارند. نقل ظرایف و جزییاتی از سوابق انقلابها که تنها برای یک اهل فن ممکن است، نشان از این دارد که این شناخت حاصل یک مطالعه دقیق و عمیق در طول سالیان است، که خود این امر، اهمیت این موضوع را هویدا میسازد.
رهبر انقلاب بارها جوانان را به مطالعه تاریخ انقلابها و درسآموزی از عبرتهای آن فراخواندهاند. از همین رو بنا داریم تا به مناسبت فرا رسیدن سالگرد انقلاب پرشکوه اسلامی ایران، مجموعهای از گزارشها را با موضوع شناخت اجمالی انقلابهای مهم جهان به مخاطبان گرامی مشرق ارایه دهیم، باشد که آشنایی با این مبحث مهم و نسبت انقلابهای دیگر تاریخ با انقلاب اسلامی ایران، تا حدی به شناخت جایگاه امروز جوان انقلابی و راهی که پیش رو دارد، یاری برساند.
انقلاب فرانسه - بخش پایانی
با وجود پذیرش انقلاب از سوی لوئی، وضع دهقانان همچنان بحرانی بود. بیکاری و گرسنگی آنها را به شورش علیه اشراف واداشته بود به طوری که در بسیاری از روستاها دهقانان املاک اشراف را به تصرف درآوردند و همه قواعد قبلی ارباب-رعیتی را زیر پا گذاشتند (پرداخت مالیات، ممنوعیت شکار در اراضی اشرافی و...)
همزمان در شهرهای غیر از پاریس هم کارگران تهیدست شهری، با الهام گرفتن از پیروزیهای کارگران پاریسی، سر به قیام برداشتند. این کارگران چون شلوارهای کوتاه مخصوص اشراف (کولوت) را نمیپوشیدند، به «سان کولوت» معروف شدند. کمبود نان، انگیزه اصلی آنها از غارت مغازهها و حمله به انبارهای غله بود.
صنوف مختلف سان کولوت ها
نمایندگان مجمع ملی فرانسه که کماکان از سه طبقه بودند، در چنین شرایطی تصمیم گرفتند با اعطای بعضی امتیازات به طبقات فقیر، التهاب را بکاهند و نظم را بازگردانند. در یک فضای شور رمانتیک انقلابی، بسیاری از نمایندگان اشراف از بسیاری از امتیازات خود چشمپوشی کردند و روحانیون هم از امتیازاتی چون دریافت یک دهم درآمد (عشریه) گذشتند. اینگونه بود که در عرض چند روز، نظام فئودالی کهن تقریبا از بین رفت. مجمع ملی دست به کار تهیه منشوری به نام «منشور حقوق انسان و شهروند» شد. دو اصل اساسی این منشور برابری و و آزادی تک تک انسانها از نظر حقوق، و تعلق داشتن حاکمیت به مردم بود.
پادشاه با این اصلاحات رادیکال مخالف بود و آن را غارت اشراف و روحانیون میدانست. حضور او در ورسای، نه در پاریس، باعث میشد که درباریان بر او تاثیرگذار باشند و او از التهاب انقلابی پاریس تا حدی دور باشد. با این حال احساس تهدید او از شورشها و آشوبها، باعث شد که هنگی از سربازان را به ورسای احضار کند. خبر شادخواری و شادنوشی بیش از حد سربازان در آن شب در اعلام وفاداری به پادشاه که منجر به لگدمال کردن نشانهای سه رنگ انقلاب و توهینهای رکیک به مجمع ملی شد، فردای آن روز به پاریس رسید، و گویی بهانه تسویه حساب نهایی با پادشاه را به عوام داد.
در صبح روز 5 اکتبر، زنان کارگر پاریسی با شعار نان، ابتدا ساختمان شهرداری پاریس را تصرف کردند. اعضای کمون پاریس به آنها گفتند که باید نان خود را از پادشاه بگیرند. سیل زنان مسلح به چاقو، داس و چنگک به سوی ورسای به راه افتاد و در بین راه شماری از مردان هم به آنان پیوستند.
زنان پاریسی مسلح شدند
وقتی زنان به ورسای رسیدند، با سر و صدا و هیاهو و الفاظ رکیک خواهان ملاقات با شاه شدند. شاه در نهایت مجبور به ملاقات با نمایندگان آنها شد و قول داد که هر چه نان در ورسای است به آنها خواهد داد.
حمله زنان به ورسای
نفوذ زنان به اتاق خواب ملکه
صبح فردا، زنان سر نگهبانان کشته شده را بر چوب کردند و در حالیکه کالسکه شاه و خانوادهاش مثل کاروان اسرا از پی گارد ملی به سوی پاریس روانه بود، با فحشهای رکیک به ملکه توهین میکردند.
پادشاه و خانوادهاش در چنین شرایط خفتباری به پاریس برده شدند و در کاخ تویلری که قریب یک قرن بلا استفاده بود، سکونت داده شدند.
کاخ تویلری؛ محل بازداشت خاندن سلطنتی
ژاکوبنها
در مجمع ملی، نمایندگان به سه گروه تقسیم میشدند: طرفداران سلطنت که در سمت راست رییس مجمع مینشستند. طرفداران حقوق مردم و مخالفان سلطنت که در سمت چپ قرار میگرفتند. انقلابیون میانهرو که خواهان سلطنت مشروطه بودند در میانه این دو. از همین جا بود که اصطلاحات چپ و راست و میانه در عالم سیاست شکل گرفت.
یک باشگاه ژاکوبنی
ژاکوبن ها؛ تندروترین جناح انقلابیون
ماکسیمیلین روبسپیر
رهبران افراطیون
کارتونی قدیمی که مصادره اموال کلیسا توسط انقلابیون را به تصویر می کشد
وقتی شاه فرانسه و خانوادهاش تصمیم گرفتند با لباس و هیات مبدل به اتریش بگریزند تا تحت حمایت پادشاه اتریش (برادر ماری آنتوانت) قرار بگیرند، در میانه راه شناسایی شدند و با خفت و خواری به پاریس بازگردانده شدند. دیگر عملا فرانسه پادشاهی نداشت.
اعدام پادشاه
هر چه که از شروع انقلاب فرانسه میگذشت، نقش سان کولوتها (یا طبقه فقیر شهری) در آن پررنگتر میشد. آنها با خواستههای رادیکال خود بسیاری از انقلابیون میانهرو مثل لافایت را به کناری زدند. آنها شاه و مجمع ملی را واداشتند که به اتریش اعلام جنگ کنند.
یک سان کولوت انقلابی
هجوم سان کولوتها به کاخ تویلری
سان کولوتها بر سر شاه کلاه سرخ انقلابی میگذارند
در دهم اوت مجمع تسلیم انجمن انقلابی شد و شاه را عزل کرد. سرانجام پس از کش و قوسهای بسیار در میان جناحهای مختلف انقلابیون (به ویژه ژیروندینها و ژاکوبنها) در 21 سپتامبر 1792، مجمع سلطنت را ملغی کرد و حکومت جمهوری اعلام کرد.
وداع لوئی شانزدهم با خانواده
اعدام لوئی شانزدهم با گیوتین
دوران وحشت
رهبر کمیته امنیت عمومی، ژرژ دانتون نتوانست از پس کوه مشکلات بر بیاید و در نهایت مجبور به کنارهگیری شد. از سوی دیگر، «ژان پل مارا»، شاعر و نویسنده انقلابی و نماد انقلاب برای سان کولوتها توسط یک زن طرفدار ژیروندینها کشته شد.
تابلوی مرگ ژان پل مارا، شاعر انقلاب
روبسپیر در راس کمیته امنیت عمومی قرار داشت که دو بازوی اجرایی داشت: دادگاه انقلابی و کمیته مراقبت انقلاب (نوعی سزمان اطلاعاتی)
کمیته امنیت عمومی با راهبرد «ایجاد وحشت برای کنترل اوضاع» هر کسی را که مخلّ تحقق آرمانهای انقلاب تشخیص میداد، با کوچکترین بهانه اعدام میشد. سربازان فرار کرده از جنگ، طرفداران ژیروندنها، احتکارکنندگان بخشی از قربانیان این کمیته بودند. در این دوره، «گیوتین»، دستگاهی که به یک اشاره سر محکومین را قطع میکرد، به نماد انقلاب تبدیل شد و تصویر آن بر همه جا نقش بست (حتی بر زیورآلات خانمهای پاریسی!)
در دوره وحشت زندگی مردم فرانسه با گیوتین گره خورد
پایان کار ملکه
محکومان در دستههای چند ده تایی به طور همزمان محاکمه و به گیوتین سپرده میشدند. حتی روشهای ابتکاری مثل اعدام با آتش توپ و غرق کردن دسته جمعی هم رونق گرفت. عدالت انقلابی جای خود را به وحشت انقلابی داده بود.
گاری های مرگ به سوی گیوتین می روند
ژرژ دانتون
دانتون به قدری مستبد و دیکتاتور شده بود که حتی دستور داد یک دین جدید ملی به نام «پرستش خدای متعال» بر فرانسه حاکم شود. با گذشت روزها جنون و بدگمانی او به طرز وحشتناکی بالا رفت و کار به جایی رسید که مردم فرانسه در هراس دایمی از مرگ به سر میبردند.
در نهایت بخشی از رهبران انقلابی که نامشان در فهرست مرگ دانتون قرار داشت، در دهمین روز از ماه ترمیدور (انقلاب حتی نام ماهها را هم تغییر داده بود!) سال دوم انقلاب، وقتی روبسپیر میخواست از تریبون مجمع ملی فهرست جدید توطئهگران را برای اعدام اعلام کند، او را کنار زدند و خواستار اعدامش شدند. چند روز بعد، روبسپیر و یاران نزدیکش از جمله سن ژوست به همان گیوتینی سپرده شدند که با آن دوره وحشت را به راه انداخته بودند. این جا بود که مثل «انقلاب فرزندان خود را میخورد» بر سر زبانها افتاد.
اعدام روبسپیر؛ خیاط در کوزه افتاد!
آغاز دوره ترمیدور
بعد از حذف ژیروندنها و ژاکوبنها، مجمع در اختیار نمایندگان میانهرو قرار گرفت و آنها یک قانون اساسی جدید تصویب کردند. حق برابری کامل شهروندان پس گرفته شد و در بسیاری از امتیازات داده شده به توده مردم تجدیدنظر صورت گرفت. قوه مجریه فرانسه در اختیار یک هیات 5 نفره موسوم به «دیرکتوار»(هیات مدیره) قرار گرفت.
دیرکتوار (هیات مدیره) مدتی کوتاه عهدهدار امور فرانسه شد
افسر مستعد توپخانه ناپلئون بناپارت درخشش خود را آغاز کرد
ناپلئون در هیات امپراتور فرانسه
منبع مقاله :
«انقلاب فرانسه»/ فیلیس کورزَن/ ترجمه: مهدی حقیقت خواه/ نشر ققنوس/ 1385
«تاملاتی بر انقلاب در فرانسه»/ ادموند برک/ ترجمه: سهیل صفاری/ نشر نگاه معاصر/ 1393
«انقلاب فرانسه و رژیم پیش از آن»/ الکسی دوتوکویل/ ترجمه: محسن ثلاثی/ انتشارات مروارید/ 1391
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}