والدين نمازگزار به كودكان عزت نفس و آرامش مي دهند

نويسنده:دكتر محسن ايماني
پدر و مادرها بايد تلاش كنند با ايفاي نقش عبادي خود در مقام والد در خانواده زمينه ساز گرايش بيشتر فرزندان به نماز، اين فريضه ارزشمند الهي باشند. تا در پرتو آن، خيمه دين استوار بماند، چرا كه نماز ستون دين است و با بهره گرفتن از الطاف الهي و با مدد جستن از او كه با انجام عبادت ميسر مي گردد، بتوانيم خانه اي روشن به نور الهي بنا كنيم.
اگر در درون خانواده اي يكايك اعضا به سعادت برسند، خانواده اي سعادتمند را تشكيل مي دهند كه در پرتو عبادت و نماز از آرامش برخوردارند و در پرتو عنايات و الطاف الهي به سر مي برند و از فحشا و منكرات به دورند و چون از نماز فارغ مي شوند، دوباره به ذكر خدا مي پردازند و به تعبير آن: «پس وقتي از نماز فراغت يافتيد باز در همه احوال، ايستاده و نشسته و بر پهلو و در هر حال كه مي توانيد خدا را ياد كنيد.»

نماز در خانواده

يكي از ويژگي هاي بارز انسان مسلمان انجام عبادت و برگزاري فريضه است. وظيفه پدر آن است كه همسر و فرزندان خود را امر به نماز كند و قرآن مي فرمايد: «اهل خود را به برگزاري نماز امر كن. «لقمان حكيم نيز فرزند خويش را به نماز امر كرده و مي فرمايد:«فرزندم نماز را به پادار» پس پدر كه متولي دعوت اعضاي خانواده به ديانت در معناي وسيع است، بايد وظيفه امر به معروف را عهده دار شود نماز يكي از مصاديق بارز امر نيك و معروف است. پس پدر بايد احساس وظيفه كرده و نسبت به وظيفه خطير خويش واقف باشد تا ديگران را نسبت به ايفاي آن وظيفه تذكر دهد و در بيان نيز لحني صميمانه داشته باشد، چنان كه اين صميميت در لحن لقمان هويدا است. علي(ع) نيز در نامه 31 نهج البلاغه، فرزند خويش امام حسن(ع) را به همين نحو و با همين لحن مورد خطاب قرار داده و مي فرمايد: «يا بني». پس هنگام دعوت فرزندان خويش نيز پدران از همين لحن صميمانه استفاده كرده و بگويند: « پسرم نماز را به پا دار» و اين لحن گرم و صميمي است كه آنان را به عبادت تشويق و ترغيب مي نمايد. پس دعوت با لحن نيك و صميمي تاثير مضاعف دارد و آنجا كه امر و دعوت و لحني صميمانه نباشد، قطعا گرايش به انجام فريضه و استمرار آن نيز چندان قابل توجه نخواهد بود.
ايجاد انسجام و همدلي: از جمله عواملي كه خانواده را پايدار ساخته و حيات آن را استمرار مي بخشد، وجود انسجام در آن است. پس هر اندازه هم سويي در آن بيشتر باشد و همدلي در آن قوت گيرد، خانواده منسجم تر خواهد بود. براي تحقق انسجام، خوب است نماز به جماعت برگزار شود. نماز جماعت فاصله ها را در خانواده از بين مي برد و همه را در كنار يكديگر قرار مي دهد. پدر، مادر و فرزندان همه با هم رو به سوي قبله مي نشينند كه اولين خانه اي است كه خداوند آن را براي مردم قرار داد. قرآن مي فرمايد: «صداي موذن بلند مي شود و چون به نام رسول خدا مي رسد، همه بر ايشان و خانواده شريف وي درود مي فرستند و چون به پايان مي رسد، همه با هم قيام مي كنند و يك صدا تكبير مي گويند و به امام جماعت اقتدا مي كنند و در اين قامت و ركوع و سجده، هماهنگ و همدل و همسو عمل مي كنند زيرا خداوند فرمود: نماز را بر پاي داريد و نيز فرمود: با ركوع كنندگان ركوع كنيد و از سجده گزاران باشيد و بدين ترتيب با رعايت اركان نماز و توجه به موالات آن و با بيان اذكار و اوراد آن، نماز را به پايان مي رسانند و چون به راست و چپ مي نگرند، جمال يكديگر را هم در پي اين عمل مستحبي مي بينند و چون با يكديگر مصافحه مي كنند گرماي دستان صميمي يكديگر را لمس كرده و مي گويند «فتقبل الله»، همه براي قبولي نماز يكديگر، دعا مي-كنند و سپس به ذكر الهي پرداخته و تسبيح منسوب به حضرت زهرا«س» را كه حاوي اذكار ارزشمند است، بيان مي دارند و سپس براي شكرانه خداي سر بر سوي تربت حسين«ع» برده و پيشاني خود را بر آن قرار داده و بعد بر آن بوسه مي زنند و نماز از اين دست به آستانه قبولي مي رسد و بالا مي رود. نمازي كه به جماعت خوانده شده و مهر آن خاك كربلاي سرور آزادگان بوده و همه براي قبولي نماز ديگري به دعا برخاسته اند. اينك سؤال اين است كه آيا اين همه اذكار الهي و افعال معنوي همسو و منسجم موجب انسجام خانواده نمي شود؟ قطعاً پاسخ مثبت است، چرا كه آن ها دست خدا را در معيت خود خواهند داشت. آنها همه با هم به سوي يك قبله، با اذكاري واحد و با افعالي مشابه، حول محور حق و با هم دلي و همراهي با يكديگر به عبادت خالقي يگانه مي پردازند. اين امر موجب انسجام معنوي خانواده مي گردد و انسجام معنوي خانواده، دوام و بقاي آن را ضمانت مي كند. زوجين طلاق را مبغوض ترين حلال ها دانسته و براي اندك اختلافي رو به جدايي نمي آورند.
تامين بهداشت رواني خانواده: از ديگر اموري كه نماز در خانواده به تحقق آن كمك مي كند، بهداشت جسماني و رواني است، اينك سؤال اين است كه نماز چه نقشي در تأمين بهداشت جسماني و رواني دارد و چگونه بعد جسماني و رواني آدمي را سامان مي بخشد؟ در پاسخ بايد گفت كه تقرب به خداوند موجب امنيت خاطر آدمي است و نماز عامل نزديكي و تقرب به پروردگار عالميان است. «در روايتي از حضرت امام صادق«ع» از برترين چيزي كه بندگان به واسطه آن به خدا تقرب مي جويند، سؤال مي كنند، حضرت مي فرمايد: پس از شناسايي خداوند، از اين نماز مسئله برتري سراغ ندارم. آيا نمي بيني كه بنده نكوكار، عيسي بن مريم«ع» گفت كه خداوند به من سفارش نماز را فرمود.»
نماز عامل ايجاد آرامش در وجود آدمي است و قرآن مي فرمايد: فقط دل ها با ياد خدا آرامش مي گيرد و برترين ذكر خداوند نماز است و قرآن مي فرمايد: و اگر انساني نماز نخواند آرامش از وجودش رخت برمي بندد. مهاتما گاندي مي گويد:«اگر دعا و نماز نبود، من مدتها قبل ديوانه و مجنون شده بودم.» و هر وقت ما با شور و حرارت، خداوند را در دعا و نماز مخاطب مي سازيم، هم روح و هم جسم خود را به وجهي احسن تغيير مي دهيم پس تحقق سلامتي در جسم و روان آدمي مي تواند از جمله برآيندهاي نماز و عبادت باشد. كه سلامت يكي بر ديگري مؤثر است پس آدمي كه نماز مي گزارد ضمن دست يافتن به آرامش رواني و اعتماد به نفس، به عزت نفس نيز دست مي يابد، چرا كه به درگه بي نياز سر نياز مي سايد و اعتلا پيدا كرده و اوج مي گيرد و لذا فرموده اند: نماز معراج مؤمن است و در آن از نام و ذكر خدا ياد مي شود كه هر آن شفابخش است و لذا علي«ع» در دعاي كميل بن زياد نخعي مي فرمايد: نام و ياد خدا دوا و شفاست و براي هر دو بعد جسماني و رواني نيز صادق است.
از آنجا كه سلامت رواني بر جسم آدمي تأثيرگذار است و سلامت جسماني زمينه ساز سلامت رواني است وقتي اعضاي خانواده اي در هر دو بعد جسم و روان از سلامت برخوردار باشند، فضاي خانواده نيز از سلامت برخوردار خواهد بود. چرا كه نيازهاي اساسي رواني همچون نياز به امنيت و محبت و نياز به تعلق به جمع و عزت نفس و خود شكوفايي تأمين مي گردد و در پرتو آن ها، فضاي خانواده از سلامت و امنيت عاطفي برخوردار مي گردد و اين امر خود جسم انسان ها را به سلامت نگاه مي دارد و نماز و عبادات به نحو مطلوب منشأ تأمين اينها خواهد بود.

دست يافتن به تعالي و سعادت:

فارابي هدف مطلوب حيات آدمي را دست يافتن به سعادت دانسته و معتقد است كه اين امر در مدينه فاضله و در اثر زندگي در آن به نيكي محقق مي گردد. او سعادت را در گرو بندگي خدا دانسته و رهبر مدينه فاضله را نبي و يا فيلسوف مي داند كه هر دو با عقل فعال (جبرئيل) در تماس هستند. نبي با قوه متخيله خود و فيلسوف با عقل خويش با وي در تماس مي باشند. اما آن چه كه آدمي را به سر منزل مقصود سعادت مي رساند، اطاعت از رهبر مدينه است كه پيام الهي را ابلاغ مي كند و يكي از پيام هاي ارزشمند رهبر مدينه عبادت و اطاعت از خداوند است و اگر انسان ها چنين كردند، به تعالي مي رسند و مدينه آنان نيز مدينه فاضله خواهد بود، در غير اين صورت آن ها فاسق و جاهل هستند و دل هاي آنان به سعادت و تعالي دست نخواهد يافت. حال سؤال اين است كه چگونه نماز آدمي را اعتلا مي بخشد. همين كه انسان به فضيلت عبادت خدا دست مي يابد و به شهوات خويش غلبه مي كند، سيرتعالي را طي كرده است و مهم تر از آن اين است كه او در تمام سخن گفتن با ذاتي بي همتا قرار گرفته و خالق عالم به آدمي چنين اذن و اجازه اي داده است و عطاي چنين اذني به انسان موجب اعتلاي او مي گردد. پس آن كه بيش تر با خدا سخن گفته است و بخش بيش تري از عمر خود را با خداي تعالي سپري كرده و به ذكر او اشتغال داشته است، از تعالي بيش تري برخوردار گشته و به امكان بهتري براي دست يافتن به سعادت دسترسي پيدا كرده است. اگر اعضاي خانواده اي به چنين امكاني دست يافته باشند، مي توان گفت آن خانواده اعتلا يافته است.

توسعه فرهنگ ديني در خانواده

نماز و برپا داشتن آن در فضاي خانه، خانواده را در بسط و توسعه فرهنگ ديني كمك مي كند، زيرا نماز احكام خاص خود را دارد و نمازگزار بايد بر مقدمات، مقارنات، موالات، اركان، اوقات و مستحبات نماز واقف گردد، تا بتواند اين فريضه را به نحو احسن برگزار نمايد. پس جهت افزايش اطلاعات در خصوص نماز، سؤالاتي توسط فرزندان از والدين پرسيده مي شود. از سويي والدين نيز بر رفتار عبادي فرزندان خويش نظارت مي كنند تا آنان را در جهت برگزاري بهتر نماز ياري رسانند. لذا ضمن تشويق فرزندان، گاه خطاهاي آنان را نيز تذكر مي دهند و فرزند را در جهت كسب شناخت بيش تر نسبت به كيفيت نماز و مطلوب برگزار شدن آن مدد مي رسانند و بدين ترتيب فضاي بحث و گفت وگو درباره نماز و نيز مسائل ديگر ديني آغاز مي شود. بچه ها سؤالاتي درباره فلسفه نماز و ضرورت اقامه آن مطرح مي كنند و اگر والدين پاسخ هاي غني و مناسبي بدهند، فرهنگ نماز و نمازخواندن را بسط و گسترش داده اند. به طور مثال ممكن است كه فرزند از والدين در خصوص اهميت و جايگاه سجده در نماز سؤال كند. آن ها مي توانند به احاديثي در اين باب اشاره كنند، مثلا در كتاب كافي آمده است كه مردي نزد رسول خدا(ص) آمد و عرض كرد براي من از خدا بخواهيد كه مرا به بهشت درآورد، حضرت به ايشان فرمود «مرا كمك كن به زيادتي سجده»، يعني من براي تو دعا مي كنم ولي تو هم براي اين درخواست بايد مرا ياري كني و سجده زياد بنمايي. پس معلوم مي شود كه كثرت سجده سبب دخول در بهشت است و در هر نماز چندين مرتبه اين فضيلت سجده وجود دارد كه انسان موفق مي شود پيشاني خود را براي خداوند عالم بر خاك نهد. به اين ترتيب با مجموعه سؤالاتي كه مطرح مي شود و پاسخ هايي كه ارائه مي گردد، بر ميزان دانش و درك ديني فرزندان افزوده مي شود و گاه سؤال به گونه اي مطرح مي شود كه والدين نيز بر پاسخ دادن به آن واقف نيستند و بايد اقدام به مطالعه نمايند و با افزايش ميزان مطالعه آن ها فرهنگ ديني در خانواده بسط و توسعه مي يابد.