بازتاب انقلاب اسلامی ایران بر كشور بحرین

نويسنده: دكتر منوچهر محمدی
چکیده: هنگام پیروزی انقلاب اسلامی مقامات بحرینی از آن استقبال كردند و مطبوعات به تجلیل از رهبری آن پرداختند نماینده سازمان آزادی‌بخش بحرین طی یك مصاحبه پیرامون انقلاب اسلامی ایران اظهار داشت ملت مسلمان بحرین از اوایل نهضت عملیات و تظاهرات بزرگ ملت مسلمان ایران ،‌علیه رژیم منحوس شاه را پیگیری میكردند و هر لحظه‌ در انتظار دریافت اخبار جدید از اوضاع داخلی ایران به سر می‌بردند. وی كه از روابط عمیق دو ملت مسلمان ایران و بحرین سخن می‌گفت اضافه كرد: تنها آرزوی ملت بحرین پیروزی انقلاب در ایران بود و اهمیت اخبار ایران به جایی رسید كه در بحرین هر كسی فكر میكرد این اخبار در داخل بحرین جریان دارد و به خود مردم بحرین مربوط است. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مردم بحرین با حمل پلاكارد تظاهرات عظیمی به حمایت و همبستگی با انقلاب اسلامی ایران بر پا كردن همبستگی و اتحاد مردم مسلمان بحرین با مردم مسلمان و انقلابی ایران به حدی بود كه سازمان آزادی بخش بحرین به عنوان نماینده همین مردم قبل از پیروزی با رهبران انقلابی ایران ارتباط داشته و همكاری می كرد.

بحرین

آنچه امروز از لفظ بحرین گفته می‌شود، ‌همانا جزیره نسبتا وسیعی است كه در زاویه جنوب غربی قاره آسیا در منطقه خاورمیانه در ناحیه خلیج فارس قرار گرفته است. مجمع الجزایر بحرین متشكل از 35 جزیره بزرگ و كوچك با وسعتی معادل 695 كیلومتر مربع می‌باشد كه بزرگ‌ترین جزیره این كشور كه پایتخت آن هم می‌باشد، منامه نام دارد. این كشور با هیچ كشور دیگری مرز خاكی ندارد. از جنوب و غرب با عربستان سعودی ، از شرق و جنوب شرقی با قطر و از شمال با ایران همسایه است.
جمعیت بحرین بالغ بر 690000 نفر می‌باشد كه حدود یك سوم آن را خارجیان تشكیل می‌دهند ایرانیان درصدر اتباع خارجی قرار دارند. به علت كم شدن در آمد نفتی ،‌كشور بحرین با كاهش مهاجرین خارجی رو به روگشته است كه از این كل جمعیت حدود 83% جمعیت بحرین شهر نشین و مابقی روستای می‌باشند. بخش اعظم جمعیت بحرین را اعراب بومی تشكیل می‌دهند.
زبان رسمی بحرین عربی است و مردم عموما به لهجه عربی خلیج تكلم می‌كنند. زبان انگلیسی نیز در سطح وسیعی تكلم می‌شود و در مدارس متوسطه به عنوان زبان دوم تدریس میگردد.
بعد از ظهور اسلام ، ‌بحرین اولین سرزمین در خارج از جزیره العرب بود كه این دین را پذیرفت این سرزمین در عین حال بعد از مدینه دومین جامعه‌ای بوده داوطلبانه و بدون جنگ به دین اسلام در آمد امروزه دین رسمی مردم بحرین اسلام است و بیش از 98% سكنه این كشور مسلمان و بیش از 80% شیعه هستند. ظاهرا شیعیان بحرین از اخلاف نخستین ساكنان این سرزمین هستند و بخش قابل ملاحظه‌ای از آنان ایرانی الاصل هستند.
اهل تسنن این سرزمین ،‌عمدتا مالكی و بعضا حنبلی‌اند و اكثرا در شهرهای بزگر بحرین زندگی می‌كنند. بخش قابل ملاحظه‌ای از اهل تسنن بحرین را اعراب و یا اعرابی كه زمانی در سواحل جنوبی ایران می‌زیسته‌اند تشكیل می‌دهند در گذشته،‌ بحرین همچون احساء‌ از مراكز سنتی شیعه به حساب می‌امد اما با تغییراتی كه به دلایل عدیده تاریخی و جغرافیایی پیش آمد ،‌این مركزیت از دست رفته است.
علی‌رغم اكثریت عددی شیعیان ،‌ حكومت در دست خاندان سنی آل خلیفه می‌باشد و به تبع فقر بالنسبه چشم‌گیر ،‌ شیعیان این امارت در ساختار سیاسی آن جایگاهی نداشتند. با پیروزی انقلاب اسلامی و اوج گیری مجدد شور و احساسات شیعی و مألا تجدید مطلع یافتن دعاوی دیرینه اكثریت شیعه به برخورداری از حق برابر در حاكمیت و مجددا در سالهای 1980 – 1979 از سر گرفته شد. اظهارات برخی از مقامات غیر رسمی ایرن در زمینه طرح مجدد دعاوی حاكمیت ایران بر بحرین و الحاق آن به ایران به نوبه خود باعث تشدید فشار خاندان آل خلیفه بر شیعیان بحرین گردید. متعاقب حمایت عملی حكومت بحرین از رژیم عراق در جنگ با ایران و تأیید تلویحی اعدام برخی از برجسته‌ترین رهبران شیعیان عراق از جانب حكومت آل خلیفه برانگیخته بود، از جمله عوامل عمده تشدید دیگر باره منازعات در بحرین به حساب می‌آید. نیروهای دولتی این امیرنشین نیز ،‌ بنا بر انگیزه‌های سیاسی و عصبیت‌های مذهبی ،‌هرگونه تظاهرات از ناحیه شیعیان بحرین را سركوب كرده‌اند . برخوردهای خشونت‌بار نیروهای دولتی بحرین با شیعیان این امارت كه به نوعی هم معلول حاكمیت اقلیت به حساب می‌آمده و هم ازجمله علل سركوب تظاهرات شیعیان این امیرنشین در آوریل 1980 بود كه در اعتراض به اعدام آیت‌الله سید محمدباقر صدر توسط رژیم عراق بر پا شده بود به اوج خود رسید.
به دلایل مختلف سیاسی واقتصادی،‌ انگلیس در سال 1968 اعلام كرد كه تا پایان سال 1971 نیروهای خود را از " شرق كانال سوئز "‌ من جمله از خلیج فارس خارج خواهد ساخت این تصمیم در موعد اعلام شده جامه عمل پوشید در این فاصله بحرین بنا به درخواست انگلیس مذاكراتی به منظور تشكیل "فدراسیون امارت عربی" با قطر و امارات متصالح "‌امارات متحده عربی كنونی" آغاز كرد. بعد از سال 1968 بحرین به طور صوری عضو فدراسیون مزبور به حساب می‌آمد ،‌ اما به لحاظ داشتن جمعیت معادل نصف جمعیت فدراسیون مزبور و سطح بالای رفاه اجتماعی و آموزشی كه طی بیش از 40 سال بدان دست یافته بود، با امرای شیخ نشین‌های ثروتمند اما عقب مانده حاشیه جنبی خلیج فارس بر سر قانون اساسی فدراسیون و نحوه تخصیص منابع مالی مشترك و نظایر آن به توافق نرسید.
سیستم اداره و نوع حكومت بحرین به صورت مطلقه استبدادی و فردی بود و حكومت بحرین از قرن 18 به این سو در اختیار خاندان آل خلیفه بوده است و از آن زمان تا كنون اعقاب او این سرزمین را به طور موروثی در قبضه خود دارند اخیرا نیز عنوان امیرنشینی را به پادشاهی تغییر داده و حاكم بحرین نیز خود را پادشاه خوانده است . نمایندگان مجلس مستقیما و با رأی مخفی مردم و برای مدت 4 سال ( طبق قانون اساسی ) انتخاب میكردند طبق ماده 65 قانون اساسی بحرین ف‌پادشاه میتواند مجلس ملی را منحل نماید. در این صورت انتخابات مجلس بعد باید در خلاف مدت یك ماه به عمل آید و مجلس جدید تشكیل گردد. چنانچه در طی یك ماه به عمل آید و مجلس جدید تشكیل گردد. چنانچه در طی یك ماه پس از انحلال مجلس ،‌انتخابات جدید به عمل نیاید، ‌مجلس قبلی می‌تواند مجددا تشكیل مشده و دوره خود را تا پایان ادامه دهد. مجلس ملی در سال 1975 به بهانه اخلال در امور كشور تعطیل گشت و در سال 1993 به جای آن مجلس شورای مشورتی با 30 نفر عضو تشكیل شده است. این شورا طرح‌ها و لوایح مختلف را به بحث می‌گذارد و به دولت پیشنهاد میدهد. اعضای شورا هیچ گونه قدرتی برای وضع قانون ندارند و همه امور بسته به نظر شخص امیر و نخست‌وزیر بحرین است.
فعالیت احزاب و گروه بندی‌های سیاسی در بحرین تا چند سال قبل ممنوع بوده و هیچ گونه فعالیت جزیی مستمر و پیوسته‌ای در این كشور به چشم نمی‌خورد ولی احزابی بودند كه در خارج از كشور و یا به صورت زیر زمینی در بحرین فعال بودند.
اخیرا با آزادی‌های نسبی كه داده شده است،‌احزاب مختلفی در این سرزمین شكل گرفته‌اند از جمله این احزاب جبهه آزادی‌بخش اسلامی بحرین می‌باشد كه شیعی مذهب بوده و در 1979 به رهبری شیخ عصفور و شیخ عسگری تشگیل گردید . اهداف اصلی این جبهه قطع ایادی بیگانه اخراج كلیه كارگران و مستشاران خارجی است در بیانیه‌ای كه در 15 ژانویه 1980 از سوی این جبهه منتشر شد، جبهه آزادی بخش اسلامی بحرین با استقلال بحرین به عنوان یك كشور اسلامی موافقت كرد،‌ ولی حكومت آل خلیفه را به علت داشتن روابط نزدیك با رژیم پهلوی و سپس به دلیل اتخاذ مواضع مخالفت آمیز در قبال جمهوری اسلامی ایران و رهبران آن مورد حمله قرار داد. در این بیانیه به تعدادی از اقداماتی كه از سوی مقامات بحرینی نسبت به حامیان انقلاب اسلامی صورت گرفته بود اشاره شده بود. به علاوه در این بیانیه مقامات بحرین از این كه به آمریكا اجازه استفاده از پایگاه برای فعالیت‌های نظامی آمریكا داده بودند مورد هجوم قرار گرفتند و از كلیه مسلمانان جهان در خواست شده بود كه از مسلمانان بحرینی در منازعه علی آمریكا و صهیونیسم حمایت كنند. در 13 دسامبر 1981 كودتایی كه از سوی اعضای این جبهه علی رژیم بحرین برنامه‌ریزی شده بود خنثی و تعدادی از افراد آن دستگیر و تعدادی نیز تبعید شدند.
در ناآرامی‌های كه از دسامبر 1994 آغاز شد ، ‌این جبهه با انجام مصاحبه‌ها و صدور بیانیه‌هایی بر خواسته های سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی مردم تأكید كرده است. دبیر كل این جبهه شیخ عمد علی محفوظ است كه به استمرار قیام مردم تا موافقت دولت به برگزاری انتخابات پارلمانی در كشور و تحقق دموكراسی به معنای پایان حكومت آل خلیفه نیست

جبهه‌ آزادی بخش ملی بحرین

در اوایل دهه 60 میلادی جهت گیری‌های سیاسی مردم بحرین دستخوش دگرگونی‌هایی شد و نفوذ اندیشه‌های ناصریسم و بعثی رفته رفته در جنبش‌های سیاسی بحرینی‌هاخودنمایی كرد. بدین ترتیب تلاش‌های یك عنصر كمونیستی منجر به تشكیل جبهه آزادی بخش ملی بحرین گردید. شوروی سابق این جبهه را به رسمیت شناخت . اكنون مقر آن در دمشق است و از قدرت سیاسی چندانی برخوردار نیست.

روابط ایران و بحرین قبل از پیروزی انقلاب

در سال 1967 (1347) با مطرح شدن تصمیم انگلیس به خروج از خلیج فارس تا پایان سال 1971 ‌(‌اواخر 1350) ،‌ایران ابتدا با استناد به دو قرن حاكمیت بلا انقطاع و بلا منازعش بر بحرین طی قرون 17 و 18 و نیز استشهاد به برخی اسناد و مداك تاریخی ،‌ مصرانه در پی اعاده حاكمیت بر این سرزمین بر آمد و حتی زمانی آن را استان چهاردهم خود نیز به حساب می‌آورد؛ اما در 29 مارس 1970 به طرزی غیر مترقبه و در واقع در هماهنگی با سیاستهای انگلیس و آمریكا در منطقه از این ادعای دیرینه انصراف داد و طی توافقی كه با انگلیس به عمل آمد ،‌ایران پذیرفت كه در ازای اعاده حاكمیتش بر سه جزیره ایرانی تنگه هرمز ( یعنی تنب كوچك ،‌تنب بزرگ و ابوموسی )‌داوری در مورد مسأله بحرین را به سازمان ملل متحد و شخص دبیركل این سازمان ارجاع كند و عملا بر استقلال بحرین گردن نهد.
پس از قبول استقلال بحرین از سوی ایران ، فصل جدیدی در روابط فیمابین گشوده شد. در همان زمان ( 1349 شمسی ) یك هیأت حسن نیت از جانب ایران ،‌رهسپار بحرین شد، ‌پس از بازگشت این هیأت روابط ایران و بحرین به سرعت گسترش یافت . شیخ بن سلمان برادر امیر بحرین و رئیس شورای دولتی (‌نخست‌وزیر بحرین ) بنا به دعوت وزیر خارجه ایران در تاریخ 23/5/49 به تهران سفر كرد. یكی از اهداف این سفر فراهم نمودن مقدمات سفر امیر بحرین بود متعاقبا امیر بحرین در تاریخ 28/8/49 رسما از تهران دیدن كرد. از هنگام سفر هیأت حسن نیت ایران و بحرین (1349) گام‌های مؤثری در جهت گسترش و تحكیم مناسبات بین دو كشور برداشته شد. می‌توان مهم‌ترین اقدامات را به شرح زیر نام برد:
در خلال این مدت روابط دو كشور بسیار نزدیك و دوستانه شد. در پرتو شرایط جدیدی كه در پی توافق‌های 1975 بین ایران و عراق و نیز نزدیكی تهران و ریاض در منطقه خلیج فارس پدید آمد ،‌ تفاهم عمومی برای حفظ امنیت و ثبات در سراسر منطقه را بیشتر ساخت و همزمان با آن با شكست شورش ظفار،‌ موقعیت گروه‌های چپ‌گرا و رادیكال به نابودی نزدیك شده و تحركات و تلاش های عوامل كمونیست نیز به شدت محدود گشت. وقوع انقلاب اسلامی در 1975 و جنگ ایران و عراق و سپس بحران جنگ عراق با نیروهای متحدین در قضیه اشغال كویت كه همگی از مهم‌ترین حوادث تعیین كننده در منطقه ژئوپلتیك خلیج فارس به حساب می‌آیند،‌ جغرافیایی سیاسی بحرین را تغییر و با تحول عمده‌ای مواجه ساخت.

روابط ایران و بحرین بعد از پیروزی انقلاب

سقوط رژیم پهلوی در ایران ،‌ مشخصا به لحاظ حسن روابط رژیم بحرین با آن فی حد نفسه برای رژیم بحرین ناخوشایند و نگران كننده بود. این نگرانی بر اثر شور و شوق و تظاهرات مردم مسلمان و خصوصا شیعیان بحرین در پشتیبانی و ابراز هم بستگی با انقلاب اسلام ایران و به خصوص متعاقب اظهارات برخی از مقامات غیر رسمی ایران در مورد لزوم اعاده حاكمیت ایران بر بحرین ،‌شدت یافت و روابط بحرین با جمهوری اسلامی ایران به نحو فزاینده‌ای به سردی گرایید رژیم بحرین به فشار بر ایرانیان مقیم آن كشور و نیز سخت‌گیری در مورد ورود ایرانیان به آن كشور افزود . تشدید نگرانی رژیم بحرین از تحولات اوضاع جمهوری اسلامی ایران در سالهای بعد این كشور را به عدد یك پیمان امنیتی متقابل با سعودی كشانید. پیمان دو جانبه مزبور كه به ابتكار و پیشنهاد عربستان سعودی منعقد گردیده بود،‌ در مارس 1981 با عضویت كویت ،‌قطر ،‌ عمان و امارات متحده عربی در آن ، به اعلام تشكیل " شورای همكاری خلیج "‌ (‌فارس )‌ انجامید . حدود دو هفته قبل از روز ملی بحرین در آذر ماه سال 1360 ، نیروهای امنیتی بحرین گروهی از مسلمانان بحرینی را به اتهام حمل و نگهداری سلاح‌های متعدد و توطئه برای براندازی رژیم بحرین در روز ملی بحرین دستگیر كردند. متعاقبا وزارت كشور بحرین طی بیانیه‌ای اعلام كرد كه گروه دستگیر شده پس از آموزش در ایران جهت انجام عملیات خرابكاری به بحرین اعزام شده بوده اند. اگر چه مقامات جمهوری اسلامی ایران اتهام مزبور را تكذیب كردند،‌ ولی حكومت بحرین خواهان فراخواندن كاردار ایران از منامه شد و روابط دو كشور به سردی گرایید. بحرین از آذرماه 1362 سفارت خود را در ایران تعطیل كرد و روابط رسمی و دیپلماتیك یك جانبه ایران با بحرین از خرداد ماه 1362 به این سو به سطح كاردار تقلیل یافت .
با بروز جنگ تحمیلی و تجاوز عراق به خاك ایران بحرین به طور رسمی بی‌طرفی خود را اعلام كرد، ‌ولی در عمل ،‌موضع گیری مثبت آن كشور و سایر كشورهای خلیج فارس نسبت به عراق آشكار بوده و مطبوعات آن كشور و سایر كشورهای منطقه در جهت حمایت از عراق فعالیت می‌كردند.
از آنجا كه عربستان سعودی همسایه نزدیك بحرین است و كمكهای مالی فراوانی به بحرین نموده و می‌نماید، از این رو عاملی مؤثر در تعیین خطا مشی سیاسی این كشور می‌باشد، از سوی دیگر عدم برخورداری بحرین از یك سیستم دفاعی نیرومند و احساس ضعف در این مورد دولت بحرین را متمایل و متكی به قدرت‌های دیگر ساخته است بدین جهت علاوه بر تكیه به پوشش دفاعی عربستان سعودی و ارتش كوچك خود ،‌ به نیروهای خارج از منطقه خلیج فارس – به ویژه آمریكا و انگلیس – نیز چشم دوخته است .
پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی جمهوری اسلامی ایران و ایجاد آتش بس در جبهه‌های جنگ ایران و عراق ،‌ وضعیت رابط میان دو كشور ایران و بحرین دچار تحول گردید . روابط سیاسی ایران با كشورهای عضو شورای همكاری خلیج فارس از جمله بحرین رو به بهبودی رفت و در جهت گسترش روابط سیاسی و اقتصادی گام‌های مثبتی برداشته شد، با این حال همواره این بهبود روابط حالتی ناپایدار و سست داشت. پس از ملاقاتهای مختلف میان مسئولین دو كشور در سال 1369 روابط دو كشور به سطح سفیر ارتقا یافت و اولین سفیر جمهوری اسلامی ایران استوارنامه خود را به ولیعهد و جانشین امیر بحرین تقدیم كرد. از این رو در خلال 1369 روابط فیمابین قدری جدی‌تر و با اقدامات عملی تؤام گردید. در این سال می‌توان به سفر قائم مقام وزارت امور خارجه برای تسلیم پیام ریاست جمهوری ایران به امیر بحرین اشاره كرد. همچنین دكتر ولایتی وزیر خارجه وقت در تاریخ‌های 8/2/1369 و 26/9/1369 از بحرین دیدار كرد
روابط سیاسی میان دو كشور از ماه‌های پایانی 1372 روندی معكوس و در جهت عدم تفاهم متقابل پیش رفت. در همان زمان ممانعت از صدور ویزا برای نفر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در بحرین زمینه تیرگی روابط را مهیا و آماده كرد. در نیمه اول 1373 این كدورت و تیرگی روابط آشكار شد و در نیمه دوم سال به دلیل طرفداری بحرین از امارات در اختلافات ارضی بین ایران و امارات در سخنرانی وزیر امور خارجه این كشور در سازمان ملل متحد (‌مهر ماه 1373 )‌ روابط دو كشور مجددا رو به وخامت نهاد.
در واقع این تیرگی روابط سرآغاز فصل جدیدی از روابط میان دو كشور گردید. از آن به بعد روند روابط به زیان یك رابطه سالم و همه جانبه پیش رفت،‌ در این سال دولت بحرین اقدام به مراقبت پلیسی از سفارت جمهوری اسلامی ایران و كنترل رفت و آمدها به داخل نمایندگی ایران كرد. مقامات بحرینی بروز تحركات و اعتراض‌های مردمی در صحنه داخلی این كشور را به ایران نسبت دادند یادداشت اعتراض آمیزی نیز از سوی وزارت امور خارجه بحرین در خصوص انتشار اخبار آن در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به ایران ارسال كردند. به دنبال این امر، سفیر بحرین در تاریخ 3/10 / 73 از تهران فراخوانده شد ولی پس از گذشت حدود 85 روز از احضار به كشورش در اسفند ماه 1373 به تهران بازگشت.
در 1375 به دنبال كودتایی كه در 14/3/1375 در بحرین صورت گرفت ،‌دولت بحرین با خنثی نمودن این كودتا و دستگیری 44 تن از معارضین بحرینی،‌این كودتا را به ایران نسبت داد و تبلیغات سیاسی شدیدی را علیه دولت ایران آغاز كرد روابط به شدت تیره شد، طرفین سفرای خود را فرا خواندند و سطح روابط به كاردار تنزل پیدا كرد.
دكتر ولایتی اتهام نسبت دادن این كودتا به ایران را تكذیب كرد و اعلام داشت كه ایران حتی حاضر به میانجی‌گری بین دولت بحرین و مخالفان آن میباشد. فاروق الشرع وزیر امور خارجه سوریه برای بهبود روابط ایران و بحرین وارد صحنه شد و به دنبال تلاش های وی ،‌ طرفین ایرانی و بحرینی توافق كردند كه از حملات تبلیغاتی علیه یكدیگر در رسانه‌های رسمی خود جلوگیری نمایند.
در گذشته دولت بحرین در مجامع بین‌الملل نسبت به ایران حالتی ملایم داشت. در جلسات شورای همكاری خلیج فارس نیز به صورت ملایم نسبت به مسائل ایران برخورد می‌كرد. ولی در 1374 یكی از طرفداران سرسخت در این شورا برای صدور قطعنامه‌ای تند علیه ایران بود. در سال 1375 به دنبال نسبت دادن اتهام كودتا به ایران در كنفرانس اتحادیه‌ عرب در قاهره علیه ایران موضع گرفت به طوری كه تلاش بحرین سبب شد تا این كنفرانس طی بیانیه‌ای نسبت به دخالت ایران در امور بحرین هشدار دهد . در سالهای اخیر به ویژه پس از روی كار آمدن امیر جدید و تحولات داخلی بحرین موضع این دولت نسبت به ایران نرم‌تر شده است . از جمله در آخرین بیانیه صادره در 1996 از سوی سازمان ملل ،‌ رأی بحرین ممتنع بوده است
در عین حال دولت ایران در راستای مواضع كلی خود بر ضرورت اعتماد اطمینان بین كشورهای منطقه دوستی و همكاری با آنان به عنوان تضمین صلح و ثبات و امنیت منطقه تأكید كرده و بر تداوم آن می‌كوشد.

تأثیرات انقلاب اسلامی بر مردم و حركت‌های مردمی

بحرین ،‌ چه قبل و چه بعد از انقلاب ایران ،‌ كانون رستاخیز شیعی در كشورهای خلیج فارس بوده است. این امر به طور مستقیم از وضع جمعیتی ،‌ اجتماعی و اقتصادی جزیره ناشی می‌شود. در مقایسه با حاكمه سنی كه بر این كشور مسلط هستند شیعیان از اكثریت جمعیتی برخوردار می‌باشند. هم خانواده حاكم شیخ عیسی آل خلیفه و هم بیشتر نخبگان سیاسی به آیین سنی متعلق هستند بیگانگی جامعه شیعه ‌(‌ باحكومت )‌ بیشتر به علت اصلیت ایرانی بعضی اعضای آن ،‌تقویت می‌شود زیرا كه در میان شیعیان بحرین همیشه احساساتی به طرفداری از ایران وجود داشته است به علاوه دعاوی طولانی ایران نسبت به جزیره بر شكاف میان سنی و شیعه افزوده است با یك چنین سابقه‌ای بنیادگرایی شیعه به دنبال انقلاب ایران به عنوان یك جنبش نیرومند در صحنه ظاهر شد.
تا قبل از قیام امام خمینی (ره) شیعیان خلیج فارس فاقد سابقه مقاومت ستیزجویانه در برابر حكومتهای زورگو بودند. آنان در بسیاری موارد احساس می كردند كه در حاشیه قراردارند،‌ لیكن هیچ‌گاه شكایات و نارضایتی‌های خود را به صورت قیام و طغیان بروز نداده و نیز نكوشیده بودند كه از طریق كودتا دولتی را سرنگون كنند برخی از آنان حداكثر از طریق تظاهرات و ناآرامی به نفوذهای خارج از جامعه خود واكنش نشان می‌دادند حتی در آن زمان نیز شیعیان به تنهایی عمل نمی‌كردند بلكه بیشتر به عنوان بخش از یك ائتلاف گسترده‌تر اپوزیسیون دست به عمل می‌زدند طی دهه 1970 نارضایتی‌ها رو به فزونی نهاد تسریع تجدد و مدرنیزاسیون كه كشورای عربی خلیج فارس آن را تجربه كرده بود ، باعث بروز مسائل اجتماعی شد كه دامن‌گیر شیعیان نیز گردید. از جمله این مسائل می‌توان به ورود صدها هزار كارگر خارجی كه هم با كراگران محلی رقابت می‌‌كردن و هم غالبا تأثیرات افراطی بر جای میگذاشتند اشاره كرد. شكاف اقتصادی اجتماعی نیز میان سرمایه گذاران موفق جدید و كارگران و نیز شكاف فرهنگی رو به گسترش میان افراد متخصص تازه تحصیل كرده و طبقات سنتی پدیده گسترش شهرها زوال ارزش‌های اجتماعی سنتی و فساد ملازم این روند بود. تحت این شرایط شیعیان غیر متمكن و غیر متخص احساس می‌كردند كه دچار نوعی نابسمانی اجتماعی هستند. مصرف در حد افراط دولتمردان و بسیاری از خانواده‌های ثروتمند سنی نیز احتمالا باعث انزوای بیشتر شیعیان می‌شد با این حال تا هنگام انقلاب ایران چنین نارضایتی‌هایی كه در اثر ثروت نفتی پدید می‌آمد امكان بروز سیاسی نیافت.
هنگام پیروزی انقلاب اسلامی مقامات بحرینی از آن استقبال كردند و مطبوعات به تجلیل از رهبری آن پرداختند نماینده سازمان آزادی‌بخش بحرین طی یك مصاحبه پیرامون انقلاب اسلامی ایران اظهار داشت ملت مسلمان بحرین از اوایل نهضت عملیات و تظاهرات بزرگ ملت مسلمان ایران ،‌علیه رژیم منحوس شاه را پی گیری میكردند و هر لحظه‌ در انتظار دریافت اخبار جدید از اوضاع داخلی ایران به سر می‌بردند. وی كه از روابط عمیق دو ملت مسلمان ایران و بحرین سخن می‌گفت اضافه كرد: تنها آرزوی ملت بحرین پیروزی انقلاب در ایران بود و اهمیت اخبار ایران به جایی رسید كه در بحرین هر كسی فكر میكرد این اخبار در داخل بحرین جریان دارد و به خود مردم بحرین مربوط است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، مردم بحرین با حمل پلاكارد تظاهرات عظمیی به حمایت و همبستگی با انقلاب اسلامی ایران بر پا كردن همبستگی و اتحاد مردم مسلمان بحرین با مردم مسلمان و انقلابی ایران به حدی بود كه سازمان آزادی بخش بحرین به عنوان نماینده همین مردم قبل از پیروزی با رهبران انقلابی ایران ارتباط داشته و همكاری میكرد.
در ماه اوت 1979 رسانه‌های همگانی ایران اعلام كردند هادی مدرسی از طرف امام خمینی به عنوان نماینده شخصی او در بحرین منصوب شده است. در بحرین سخنرانی مدرسی به دو تظاهرات علنی منجر شد یكی از آنها با اجازه مقامات روز 17 اوت مصادف یا روزی كه امام خمینی آن را روز قدس نامیده بود، برگزار شد تظاهرات دوم روز 19 اوت به دنبال بازداشت او سبب شد كه حدود 500 نفر تظاهرات كرده و خواستار آزادی او شوند كه 28 تن از آنان بازداشت شدند آنگاه مقامات بحرینی روز 31 اوت مدرسی را اخراج كردند اگر چه این اقدامات سبب آرامش نسبی اوضاع گردید با این حال موج تظاهرات و ناآرامی‌ها شكل و محتوای خود را مرهون ابتكار و برنامه‌ریزی ایران بود بدین سان اعلامیه‌ها یا افرادی كه الهام بخش این تظاهرات بودند،‌ ضرورتا بر شكایات و نارضایی‌های جوامع شیعه متمركز نكرده بلكه بیشتر بازتاب خواسته‌های سیاسی ایران بود.
به دنبال بازداشت مدرسی ،‌آیت‌الله منتظری ضمن ابراز حمایت معنوی خود از او اعلام كرد كه دولتهای خلیج فارس به جای بازداشت نمایندگان اسلام باید دعوت آنان را اجابت كنند مدرسی قصد و نیت ایران را دیدار بر صدور انقلاب به زبان آورد و خود را مبلغان تحقق بخشیدن انقلاب اسلامی و ترویج فرهنگ انقلابی نامید نهایت این كه رهبران مبارزه در واقع روحانیونی بودند كه تحصیلات مشترك آنان را به طبقه حاكمه روحانی ایران ارتباط می‌داد
معهذا انقلاب ایران ،‌در بین شیعیان بومی كشورهای خلیج فارس پاسخ مساعدی یافته بود تظاهرات 19 اوت 1979 در بحرین نمودار چیزی بیش از یك پاسخ ساده به تحریكات خارجی بود.
روز 31 دسامبر 1981 مقامات بحرین اعلام كردند توطئه‌ای را كه علیه رژیم حاكم پی‌ریزی شده بود سركوب و ده‌ها تن را كه در این توطئه مشاركت داشته‌اند بازداشت كرده‌اند. آنها این توطئه را متوجه جبهه آزادی‌ بخش اسلامی بحرین به رهبری مدرسی نمودند كه در آن هنگام پخش رادیویی امور خلیج شبكه رادیویی ایران را رسما اداره میكرد.
بنا به ادعای دولت بحرین عده‌ای از ساكنان پیشین كشورهای خلیج فارس با كمك احتمالی مقامات ایران در كار با مواد منفجره و خرابكاری تعلیم دیده و پنهانی وارد بحرین شده بودند. آنان قرار بود سلاحهایی را به كار برند كه توسط یك گروه محلی تحت كنترل ایران درچنین مخفیگاه نزدیك منامه كار گذاشته شده بود آنگاه قرار بود كه آنها لباس افراد پلیس را به تن كنند و مردم را به قیام همگانی فرا خوانند هدف نهایی عبارت از برپایی یك جمهوری اسلامی به رهبری مدرسی در بحرین بود . دولت ایران به دست داشتن در توطئه متهم و از جمله ادعا گردید كه پنج هاوركرافت پر از افراد مسلح و تجهیزات آماده بود از بوشهر عزیمت و به اجرای شورش مزبور یاری رسانند. این ادعا از طرف دولت ایران تكذیب گردید.
مسلمانان بحرین با تأثیر پذیری از انقلاب اسلامی و نیز حمایت انقلابیون ایرانی حركات چندی بر علیه حكام خود انجام دادند . ایران مبارزه تبلیغاتی شدیدی در جهت صدور انقلاب در حوزه خلیج فارس به راه انداخت و از طریق انتشار جزوه‌ها و پیامهای رادیویی " صدای انقلاب اسلامی "‌ به زبان عربی و نوارها و سخنرانیها و توده‌های مسلمان عموما و شیعیان را خصوصا تحت تأثیر قرار می‌داد در روز 24 آوریل 1980 و به دنبال بازداشت و اعدام آیت الله سید محمد باقر صدر رهبر مذهبی شیعیان عراق شیعیان در منامه پایتخت بحرین دست به تظاهرات زدند. پلیس جمعیت تظاهر كند گان را متفرق و عده‌ای از آنها را بازداشت شدگان چند روز بعد در گذشت و گفته شد كه مرگ او در اثر شكنجه به دست افراد پلیس بوده است. این واقعه به نوبه خود باعث بروز چندین تظاهرات دیگر در ماه مه گردید.
برخلاف تظاهرات مردمی سالهای 1979 و 1980 اعتراضات بعدی شیعیان ، تقریبا به طور تمام و كمال خشونت بار بوده است تشدید خشونت تا حد زیادی معلول شعله ور شدن جنگ ایران و عراق در سپتامبر 1980 و جهت گیری بعدی این كشورها بوده است كشورهای خلیج فارس به عراق كمك مالی می كردند و تسلیحات و تجهیزات در اختیار آن كشور قرار می‌دادند.
طی سال‌های 1979 و 1980 رژیم‌هایی كه مواجه به اعتراضات شدید و بعضا خشونت بار بودند توجه بی‌سابقه‌ای به تدوین فرمول سیاسی در قبال سكنه شیعه خود مبذول داشتند این هم بر تشویق مبتنی بود و هم بر تنبیه فی‌المثل در عربستان سعودی منابع مالی برای برق رسانی در مقیاس وسیعی پروژه‌های خشك كردن باتلاق‌ها احداث مدارس و بیمارستانه در قطیف و سایر شهرهای شیعه نشین تخصیص یافت اعضای طراز اول خاندان سلطنتی از این منطقه دیدار می‌كردند تا با بزرگان و مشاهیر شیعه ملاقات كنند.
در سایر كشورهای خلیج فارس نیز برنامه‌های مشابهی به مورد اجرا گذاشته شد. در عین حال شیوه‌های توسل به زور نیز از نظر مقاات برای سركوب كردن شورش‌های شیعه دور نگه داشته نشد اخراج افرادی نظیر مدرسی شیعیان انقلابی را از وجود رهبران‌شان محروم ساخت و همین امر به احتمال قوی ضربه‌ای جدی بر قیام‌های مردمی وارد آورد از این گذشته شورش‌ها،‌ بی‌رحمانه سركوب شده و بازداشتهایی صورت می گرفت كه غالبا با شكنجه همراه بود.
رهبران جبهه آزادی‌بخش اسلای بحرین به این نتیجه رسیدند كه تظاهرات مردمی هرگز به سرنگونی رژیم منجر نمی‌شود ،‌ بنابراین به روش‌های ستیزه‌ جویانه متوسل شدند بنا به گفته رهبر جبهه ،‌تظاهرات آوریل و مه 1980 كه به "شهادت" برخی از شركت كندگان شیعه منجر شد، جبهه را بر آن داشت كه تكوین یك جنبش مردمی فی‌نفسه كافی نیست و واكنش مناسب‌تر ،‌ توسل به اقدامات مستقیم ضد حكومتی است. سازمانهای انقلابی شیعه با در پیش گرفتن اقدامات تند عملی ، ‌بهانه لازم را به حكومت برای تشدید اقدامات سركوبگرانه دادند.
اگر چه با كمك نمایندگان امام خمینی ،‌هم آوازی و وحدت شیعیان خلیج فارس با انقلاب ایران رو به رشد نهاد،‌ اما در 1980 هنگامی كه این ناآرامی به اوج خود رسید،‌ جوامع شیعه موفق نشدند خشم خود را در قالب یك نهضت سیاسی سازمان دهند گروه‌های اپوزیسیون رادیكال شیعه در خلیج فارس كه از پشتیبانی مردمی و رهبری پویا و اصیل محروم بودند تماما به حمایت خارجی متكی باقی ماند و ایران مطابق با ضروریات استراتژی منطقه‌ای خود از آنها حمایت می‌كرد.
از آنجایی كه حكومتهای این كشورها (‌كشورهای خلیج فارس ) ‌هنوز مراحل گذار از بحران‌های هویت ،‌مشروعیت و مشاركت را طی نكرده بودند و از نظر سیستم سیاسی بسیار عقب مانده و از نوع خانوادگی قبیله‌ای و سنتی هستند بنابراین در هر زمانی می‌‌توانند دچار یك شورش و بحران عمومی شوند،‌ به خصوص كه در سالهای اخیر مردم این كشورها از جمله نسل با سواد و متخصص خواستار مشاركت سیاسی شده‌اند وعلی‌رغم این كه حاكمان این كشورها به طرق مختلف از جمله با استفاده از ثروت‌های به دست آمده از فروش نفت این بحران را به تأخیر انداختند ،‌ وجود بعضی عوامل تحریك كننده مانند حضور نیروهای دولت بیگانه باعث بروز بحرانهای دیگر از جمله بحران مشروعیت و به دنبال آن مشاركت گردید و بدنی وسیله اغتشاش و ناآرامی را برای دولتهای منطقه به ارمغان خواهد آورد. هر چند در دو دهه اخیر عامل قدرت و مشروعیت آنها را در آمدهای نفتی تشكیل داده است. آنان نیز با استفاده از این درآمد و از طریق فراهم نمودن نیازهای اقتصادی مردم یعنی ایجاد رفاه ،‌ مشروعیت اقتصادی برای حكومت‌های خود فراهم كرده‌اند اما عواملی مانند عدم افزایش درآمدهای نفتی نوسانات قیمت و مقدار نفت صاد شده و تخصیص قانونی و غیر قانونی بخش عظیمی از درآمدهای نفتی به خانواده‌های حام این نتیجه را در بر داشته‌اند كه افزایش در آمد نفتی دیگر امكان پذیرنیست ،‌ از دست داده است از بعد دیگر كلا تحولات منطقه‌ای و در مواردی تحولات بین‌المللی ،‌مشروعیت حكومت های موجود را شدیدا خدشه دار كرده است.
امیر بحرین به اعتبار همین عوامل ، حركتهای اصلاح گرایانه‌ای در چند سال اخیر صورت داد به طوری كه آزادی‌های بیشتری به مردم بحرین داده شد ،‌ امكان انتخاب نمایندگان شیعه در مجلس ملی این كشور فراهم گردید؛ زندانیان سیاسی به طور عموم آزاد گردیده و تبعیدیان به كشور بازگشتند تبلور این تحولات رفرمیستی را می‌توان در تظاهرات ضد آمریكایی بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 و حمله آمریكا به افغانستان و عراق مشاهده كرد، معهذا در آینده در این جزیره شواهدی دال بر ثبات اوضاع با توجه به فاصله حكومت و مردم وجود ندارد و آن كشور آبستن حوادث دیگری خواهد بود.

پی نوشت ها:

1. وزارت امور خارجه كتاب سبز بحرین ،‌ ص 15
2. همان ،‌ ص 20
3. مرتضی اسدی، جهان اسلام، ج 1 ،‌ص 364
4. همان،‌ص 369
5. وزارت امور خارجه ،‌كتاب سبز ،‌ص 147
6. همان ،‌ص 369
7. وزارت امورخارجه ، كتاب سبز ، صص 160-161
8. همان ،‌ ص 161
9. مرتضی اسدی ،‌جهان اسلام ، ج 1 ،‌ص 174
10. همان ،‌ص ص 376-375
11. همان ،‌ ص 177
12. همان ،‌ص ص 204-203
13. همان
14. همان،‌ ص 205
15. همان ،‌ص 206
16. هراید دكمجیان ،‌جنبش‌های اسلامی معاصر درجهان عرب ،‌ص 232
17. بهروز اردلان راد حركتهای اسلامی در بحرین ،‌ ص 15
18. انقلاب اسلامی ایران از چشم انداز دیگران ،‌ص 80
19. تشیع مقاومت و انقلاب ،‌ص 244
20. همان،‌ص 246
21. همان ص 245
22. همان ص 248
23. همان ،‌ ص 250
24. تشییع مقاومت و انقلاب ،‌ ص 254

منبع: www.irdc.ir