عملكرد سياست خارجي روسيه در قبال هر سه قطعنامه مصوب در خصوص موضوع هسته اي عليه ايران

نويسنده: داريوش صفرنژاد
حاكميت فعلي در روسيه عليرغم سعي خود در ارائه و تصوير سازي نظرات نسبتاً متفاوت در رويدادها و مسايل بين المللي در برابر جريان غرب و آمريكا، نسبت به حاكميت قبل از آن (يعني در دوران يلتسين)، ولي در قبال بحث پرونده هسته اي كشورمان و پيگيري مسائل مرتبط به آن در مجموعه شوراي امنيت سازمان ملل متحد و با دادن راي مثبت به هر سه قطعنامه مصوب بر عليه كشورمان در شوراي امنيت (قطعنامه هاي 1737 و 1747 و 1803) در عمل نشان داد كه در خصوص موضوع ايران و بحث هسته اي مترتب بر آن، منويات دروني اش متفاوت از شعارهايي مي باشد كه آنها پس از روي كار آمدن طي 8 سال اخير سرداده اند.
سياست حركت با چراغ خاموش و احتياط بيش از اندازه و واهمه از رويارويي نزديك و حتي رودررو با آمريكا و غرب در مقوله ج. ا.ايران، باعث شده تا مجموعه عوامل دست اندركار در حاكميت فعلي در روسيه در نهايت اقدام عملي و معدل گيري عملكرد در خصوص مقوله هسته اي ايران، حركت متفاوت با جريان آمريكا و غرب را كنار گذاشته و به صورت مستقيم و با گذاشتن پاي خود در جاي پاي آنها حركت و اقدام نمايد.
- در اين راستا و با بررسي اظهار نظرهاي مسئولين رسمي مختلف روسي، نظير ويتالي چوركين سفير روسيه در سازمان ملل متحد، ايگور ايوانف دبير شوراي امنيت ملي روسيه و تعدادي ديگر از مسئولين بلند پايه روسي در برهه هاي قبل و بعد از تصويب هر سه قطعنامه تحريمي عليه كشورمان (در يكساله اخير)، همراه با فضا سازي هاي انجام شده در سطح افكار عمومي در روسيه توسط برخي رسانه ها، روزنامه ها و خبرگزاري هاي غير دولتي و يا برخي احزاب و گروههاي سياسي و اجتماعي و برخي بنيادها در روسيه، همگي مويد موارد فوق الذكر مي باشند.
البته در اين راستا ولاديمير پوتين، رئيس جمهوري روسيه نيز در اظهار نظرهاي گوناگون اما با لحني ملايم تر، با حمايت از قطعنامه هاي صادره و مصوب در شوراي امنيت، ايران را به حركت در چارچوب آژانس بين المللي انرژي اتمي و توقف فعاليتهاي غني سازي اورانيوم دعوت نموده است.
- با بررسي موارد فوق و موارد متعدد و بسيار ديگري كه در اين مدت (به صورت برنامه ريزي و كاملا حساب شده و هماهنگ) از زبان مسئولين مختلف روسي ( و با انجام تقسيم وظيفه از سوي آنها) به صورت رسمي و يا به نقل از آنها در افكار عمومي مطرح و انتشار يافته است، موارد بسياري به ذهن متبادر مي گردد كه همگي آنها بيانگر وجود واقعيتهايي غير قابل انكار به عنوان اعتقاد و باور قلبي و عملي در بين مسئولين حاكم در روسيه مي باشد.
در اين راستا نكات مهم و قابل توجهي نيز مطرح و از زواياي مختلف قابل تحليل و بررسي مي باشد كه ذيلاً به برخي از آنها اشاره مي گردد:
1- حركت محتاطانه و محافظه كارانه، شيوه اي بوده كه از ابتدا به عنوان يك اصل كلي در دستور كار تيم فعلي حاكم بر مسكو در برابر ايران قرار داشته و دارد، يعني آنها ضمن حركت آرام و چراغ خاموش سعي دارند در برخي موضوعات مهم بين المللي به منظور جلوگيري از رويارويي با رقبا در مقوله ج.ا.ايران، (به اصطلاح) سياست و حركت يكي به نعل كوبيدن و يكي به ميخ را پيگيري و دنبال نمايند.
2- اينكه روسيه و حاكميت فعلي در آن، رفتاري را به صورت مستقل و متناسب با نيازهاي طرف مقابل انجام دهد، تقريباً امري غيرممكن است و اين موضوع ريشه در مشكلات ساختاري حكومتي در روسيه دارد. اين مشكلات كه به ويژه پس از فروپاشي اتحاد شوروي تا به امروز روسيه هنوز هم با آنها دست و پنجه نرم مي كند، به روسيه اين امكان را نمي دهد تا آنها لااقل يك نگاه منفعت حداقلي به اين موضوع داشته باشند.
3- لحن روسها به خصوص حول و حوش تصويب هر سه قطنامه تحريمي، از ديدگاه برخي صاحب نظران در داخل و خارج از كشورمان كمي دور از انتظار بنظر مي رسيد و سوالاتي را در اين مسير به جا گذاشته است كه هنوز هم بدون پاسخ مانده اند.
4- اين اقدام روسها با حركت شان در جاي پا و دنباله روي از غرب و آمريكا، يك بي‌اعتمادي عميق را در كشورمان و اذهان خواص و عوام نسبت به روسها (كه از گذشته نيز اين بي اعتمادي رسوباتي را داشته است) به راه انداخته و بدان دامن زده است و بدون شك اين موضوع بر روند همكاري هاي دوجانبه نيز (خواه نا خواه) تاثير خود را نشان مي دهد.
5- در حال حاضر برخي از كشورهاي جهان، همكاريهاي روسيه و ايران را در عرصه هاي گوناگون دنبال نموده و منتظر اين هستند كه ببينند نتيجه اين همكاريها چه مي شود، لذا قطعاً حركت منفي روسها در اين مسير و همراهي آنها با آمريكا و غرب در اين جريان، بر روابط اين كشورها با روسها نيز تاثير خودش را خواهد گذاشت.
اين موضوع هم در كوتاه مدت و هم در دراز مدت تاثير خود را در عرصه هاي ديگر نيز بروز داده و حاصل آن چيزي به جز كسب بي اعتمادي نخواهد بود.
6- البته تمامي صحنه سياسي در روسيه شامل حال اين حاكميت و حكومت فعلي موجود بر مصدر امور نمي باشد، در روسيه تفكرات و جريانات و گرايشات مختلف ديگري هم وجود دارند و در واقع اين حاكميت نماينده يكي از اين تفكرات مي‌باشد.
7- چون در روسيه اكثر سياستمداران و سران قطبهاي سياسي مطرح، بر جريانات اقتصادي موجود در كشورشان اشراف و سيطره دارند، لذا بحثها و موضوعات اقتصادي نيز با مسائل سياسي گره خورده و عجين گشته است. در اين مسير نتيجه حركات و اقدامات فعلي روسيه نيز اين را به اثبات مي رساند كه در بحثهاي اقتصادي هم، روسها طرفهاي مطمئني نيستند، به ويژه در اجراي پروژه هاي كلان و ملي در يك كشور
8- حاكميت فعلي روسيه به منظور توجيه هر چه بيشتر اقدامات خود، به صورت هدفمند و طراحي شده، مواضع خود را در قبال موضوع هسته اي كشورمان در سطح وسيعي به افكار عمومي خود كشانده است تا از آن بتواند به نفع مثبتي براي خود در عرصه داخلي اش نيز ( همراه با مسائل بين المللي) بهره برداري هاي لازم را بنمايد.

متغيرهاي موجود در اين راستا:

در مجموع چهار متغير در مورد بحث هسته اي كشورمان از ابتدا مدنظر روسها بوده است:
- متغير اول: بحث در نظر گرفتن ملاحظات غرب از طرف روسيه، در روابط خود با كشورمان بوده است (چه در دوران حكومت يلتسين و چه در دوران حكومت فعلي در روسيه). روسها پس از جنگ سرد در راستاي سياستهاي كلان خود در مقابل بلوك غرب هميشه به دنبال اين بوده اند تا در روابط خود با ايران ملاحظات غرب و آمريكا را در نظر بگيرند.
- متغير دوم: اشراف روسها به محدوديتهاي ژئوپولتيكي كه به زعم آنها ج.ا.ا با آن روبرو مي باشد. ج.ا.ايران در سه دهه اخير و از پس از پيروزي انقلاب اسلامي همواره با تحريم هاي گوناگون و مختلف از سوي غرب و آمريكا و كشورهاي بزرگ در جهان روبرو بوده است. روسها از همان ابتدا مي دانستند كه ايران در مسئله ساخت نيروگاه اتمي بوشهر و بحثهاي هسته اي نياز به آنها دارد، لذا روسيه در بحث هسته اي ايران، خودش را از ابتدا يك بازيگر بي رقيب مي داند.
- متغير سوم: شرايط فعلي هسته اي ج.ا.ايران و مخلوط شدن اين موضوع با بحث نيروگاه بوشهر باعث شده تا جريان غرب به رهبري آمريكا، با تشديد نمودن روند اوضاع به دنبال تقويت تحريم ها عليه ج.ا.ايران باشد. بي شك روسيه نمي تواند به عنوان يك بازيگر بين المللي بي تاثير از اين موضوع بوده و حركت نمايد.
- متغير چهارم: از ديدگاه برخي از جناحهاي سياسي و حكومتي در روسيه، كه عمدتاً افراد و گروههاي غرب گرا مي باشند، بهترين شرايط در اين وضعيت براي روسيه اين است كه ج.ا.ايران همواره تحت فشار باشد، ولي به اين كشور حمله اي صورت نپذيرد، چرا كه در آن صورت شرايط منطقه و كل قاعده بازي بهم خواهد خورد. لذا آنها بدشان نمي آيد تا شرايط فعلي موجود همچنان حفظ گرديده و روند به همين گونه به پيش رود.

وجود نظرات و جناحهاي مختلف در حاكميت روسيه:

هم اكنون در خصوص روابط با ج.ا.ايران ديدگاهها، جناحها و سلايق مختلفي در سطح روسيه و حتي در درون حاكميت سياسي آنها وجود دارد كه ذيلا به عمده ترين نظرات و ديدگاههاي موجود در درون حاكميت روسيه مي پردازيم:
- گروه اول: افرادي هستند كه خواهان مستقل انديشي و مستقل تصميم گيري در عرصه داخلي و خارجي كشورشان هستند و در مجموع موافق روابط خوب با كشورمان بوده و حتي آن را قدمي در راستاي ايجاد يك همگرايي جديد در منطقه و كلاً سطح بين المللي قلمداد مي نمايند.
در واقع اين گروه خواهان احياي نقش روسيه در معادلات بين المللي و جهاني و تصميم گيري مستقل از جريان آمريكا و غرب و در تقابل با آنها هستند.
- گروه دوم: افراد و جريانات طرفدار غرب و آمريكا هستند، كه به واسطه نظر اربابان اصلي خود، در برابر اين مسئله موضعگيري نموده و سعي در بازگويي جنبه هاي منفي روابط خود با ج.ا.ايران و بزرگنمايي پيرامون آن را دارند و در اين راستا در افكار عمومي نيز به جو سازي عليه كشورمان مشغول بوده و به عنوان يك خط ديكته شده اين مسير را دنبال مي نمايند.
- گروه سوم: افراد و گروههايي كه معتقدند روسيه بايستي با ج.ا.ايران متناسب با وزن واقعي اش در عرصه روابط با روسيه، برخورد و حركت نمايد. آنها اعتقاد دارند كه جايگاه واقعي فعلي ايران در سياست خارجي و حتي تراز بازرگاني و مبادلات اقتصادي با روسيه جايگاه حدوداً پنجاهم مي باشد و با يستي در همين سطح به روابط با ايران پرداخته شود. تعدادي از اين معتقدين هم اكنون در مصدر امور در روسيه و در حاكميت آن قرار دارند. آنها به ج.ا.ايران و روابط با آن از اين زاويه مي نگرند.
- گروه چهارم: افرادي مي باشند كه در دل شان بر نظرات گروه اول اعتقاد دارند، ولي در ظاهر و علناً بنا به ملاحظات بسيار، جرات بيان نمودن نظرات و اعتقادات دروني خودشان را ( بنا به مرام محافظه و ملاحظه كاري در مسائل بين المللي و حتي داخلي در روسيه و...) ندارند و ترجيح مي دهند تا بدون جلب توجه و به اصطلاح با چراغ خاموش حركت نموده و به اصطلاح يكي به نعل بزنند و يكي به ميخ، تا واكنشي جدي از سوي آمريكا و غرب متوجه آنها نگردد.
اين گروه از رويارويي جدي و مستقيم با آمريكا و غرب و تصميم گيري مستقل در قبال ج.ا.ايران و رخدادها و مسائل بين المللي مترتب بر آن، به گونه اي خاص ملاحظه و واهمه دارند. اين طيف عمدتاً شامل حال قشرقابل توجه و ديگري از افراد حاكم فعلي در روسيه مي باشد.
- حال اينكه مدودوف به عنوان رئيس جمهوري منتخب در جمهوري فدراتيو روسيه، متاثر از كدام دسته و گروه خواهد بود خود جاي بحث و بررسي بيشتري را دارد.

نتيجه اينكه:

1- روسيه دارد با كارت ما در بحث انرژي هسته اي در برابر رقباي خود در عرصه بين الملل بازي مي كند و ما بايستي نسبت به اين مهم بسيار هوشيار و آگاه بوده و هوشمندانه حركت و اقدام نمائيم و اجازه سوء استفاده را به آنها ندهيم.
2- روسها معتقدند كه پرونده هسته اي ايران در اين مقطع به هر مرحله و سرانجامي كه برسد، براي آنها نفع در پي خواهد داشت و آنها كمترين ضرر و زياني را از قبل اين موضوع متوجه خواهند شد. لذا سياست كج دار و مريز و غير منسجمي را در اين مسير در پيش گرفته اند، غافل از اينكه هرگونه تبعات منفي ناشي از اين روند بدون ترديد گريبانگير آنها نيز خواهد شد.
3- حمايت روسيه از نظرات غرب و آمريكا در قبال تصويب قطعنامه هاي تحريمي در شوراي امنيت سازمان ملل در برابر ج.ا.ايران، نشان داد كه روسها تنها تفاوت شان با آمريكائيها و غربي ها - در عملكرد خود در قبال ايران - افزايش تدريجي فشارهايشان عليه ما بوده است.
4- جمهوري اسلامي ايران به واسطه اينكه كشوري بزرگ در منطقه و عرصه بين المللي مي باشد، و هم اينكه كشوري همجوار به جهت دارا بودن مرزهاي آبي با روسيه محسوب مي گردد، براي مدودوف ( به عنوان رياست جمهوري جديد روسيه) و سياست خارجي آتي وي مي تواند نقش و اهميت بسيار مهمي را داشته باشد.
ايران و روسيه مي توانند توام با همكاري هاي كلان اقتصادي و انرژي، به ويژه در تحقق پروژه هايي نظير شكل گيري و ايجاد سازمان اوپك گازي، همكاريهابي در عرصه كشورهاي ساحلي در درياي خزر و امثالهم، در بعد سياسي و بين المللي نيز در قالب سازمانهايي همچون شانگهاي، كريدور شمال - جنوب و... همانند يك متفق استراتژيك عمل نمايند، موضوعي كه بدون شك خواست آمريكا و جريان غرب، نبوده و نمي باشد.