نویسنده: محمدرضا عابدی شاهرودی





 

20

از آنجا که «نمادها» سهم زیادی در پول درآوردن دارند، بسیار مورد توجّه هستند. شما وسایل زیادی را که به نماد ویژه‌ای آذین شده‌اند، به چند برابر قیمت می‌خرید؛ انگشتر، گردن بند، مچ بند و بسیاری از چیزهایی که می‌توانند با نمادی شما را منتسب به یک فرقه یا آیین کنند، بدون آنکه شما چیزی از آنها بدانید. در دوران گذشته، نمادها عاملی برای یافتن اعضای یک فرقه پنهانی بودند. از آن جا که اعضای آن فرقه، نمی‌توانستند آشکارا همدیگر را پیدا کنند، از این نمادها برای یافتن یا علامت دادن به هم استفاده می‌کردند. در سوی دیگر، عده‌ای هم از نمادها برای مراسم جادوگری سود می‌جستند. با این دلیل که نمادها، صرفاً نماد و نشانه نیستند، بلکه خصوصیّتی جادویی دارند که می‌تواند باعث تغییراتی در پیرامون خود شود.
در این بخش برخی از معروف‌ترین نمادهایی که در جهان شیطان پرستی مورد توجّه و فروش قرار گرفته‌اند، معرفی می‌شوند.

21

علامت «چشم جهان بین» (29) که نماد یکی از خدایان مصر باستان، به نام حوروس(30) یا رع بوده است؛ نمادی که امروزه در بسیاری از فرقه‌های شیطان پرستی و خصوصاً فراماسونری، دیده می‌شود. این نکته نباید نادیده گرفته شود که بسیاری از مراسم جادوگری شیطانی، وابسته به دنیای جادوگری در مصر باستان است و به همین دلیل فرقه‌های شیطان پرست، احترام زیادی برای خدایان و اهریمنان مصری قایل‌اند.
هر چند شیطان پرستان در دوران جدید- به علّت مخلوط شدن عقاید مسیحی، مصری و جادویی- «چشم جهان بین» را «چشم لوسیفر» می‌دانند. امروزه این نماد، حتی در پشت دلار هم دیده می‌شود؛ همان چشمی که روی هرم قرار دارد و طوری به نظر می‌رسد که انگار همه چیز را می‌بیند. و همین مسئله، نشان می‌دهد که چرا این نماد، تا این اندازه مهم است.

22

امّا شاید مهم‌ترین نمادی که شیطان پرستان از آن استفاده می‌کنند، «ستاره پنج پر» باشد، نشانه ستاره صبح که به لوسیفر تعلّق دارد. ولی ماجرای ستاره پنج پر، به زمان‌های بسیار دور باز می‌گردد و در برخی از تمدن‌های دور و نزدیک به چشم می‌خورد؛ مهم‌ترین نشانه ستاره پنج پر، نشانه «ونوس» یکی از خدایان دوران یونانی است.
در زمان یونان باستان، فیثاغورث عدد پنج را نمادی از انسان میدانست. بنابراین هر گوشه ستاره پنج پر، نماد یکی از عناصر پنج گانه بود: آتش، خاک، هوا و روح.
بنابراین ستاره پنج پر، تا قبل از زمانی که آنتوان لاوی این علامت را با سَرِ بُز- یعنی بافومت- به عنوان شیطان پرستی به کار نگرفته بود، نشانه شیطان پرستی به حساب نمی‌آمد.
امّا این ستاره، به دو شکل رو به پایین و رو به بالا، دیده می‌شود. اگر ستاره رو به بالا باشد، نماد خوبی و جذب کننده ارواح خوب است امّا اگر ستاره رو به پایین باشد، نماد بدی و شیطان قلمداد می‌شود.

23

«آنخ» (31) از دیگر نمادهای شیطانی است که سمبل باروری و شهوت- در مصر باستان- در انسان‌ها‌ست.
این نماد به صورت امروزی، به عنوان نماد زن، نزد فمنیست‌ها به کار می‌رود. همانطور که ‌اشاره شد، فمنیست‌های تندرو، سهم زیادی در گسترش گرایش‌های شیطان پرستی دارند [لیلیت را به یاد بیاورید].

24

«صلیب شکسته» (32) یا علامت «چرخ خورشید» یک علامات مذهبی و باستانی در ادیان گذاشته است و در بسیاری از فرهنگ‌ها و تمدن‌ها دیده می‌شود. از این نشانه در آیین پرستش خورشید استفاده می‌شد. در قرن بیستم، پس از استفاده هیتلر و نازی‌ها از این نماد، به عنوان نشانه‌ای برای نژادپرستی و شیطان پرستی به کار گرفته شد.
از آنجا که تمایلات نژادپرستی نیز در میان شیطان پرستان رواج دارد [زیرا سردسته و اولین نژادپرست، خود شیطان است] از این نماد بسیار زیاد استفاده می‌کنند.

25

«صلیب وارونه» (33) هم یکی از نمادهای ساخته شده شیطان پرستان است که از وارونه کردن صلیب به دست می‌آید و نشانه وارونه کردن تعالیم الهی است؛ همان طور که در شیطان پرستی، هدف خود را مسخ و وارونه کردن تعالیم مسیحی و آسمانی می‌دانند.
این نماد، یکی از معروف‌ترین نمادهای شیطان پرستان است که از قرون وسطا به این طرف، رواج یافته است.

26

علامت «666» که به علامت حیوان یا شیطان- برگرفته از مکاشفات یوحنا- اشاره دارد و به نظر شیطان پرستان، نشانه‌ی (ضد مسیح) است. این نماد، یکی از پر استفاده‌ترین نمادهای شیطان پرستی است که در گروه‌های موسیقی، فیلم‌های سینمایی و حتی دیوارنوشته‌های شهری، بسیار به چشم می‌خورد.

27

ستاره «شش پر» از دیگر نشانه‌های شیطان پرستی است. البته این نماد، امروزه به نام «ستاره داوود» شهرت دارد که صهیونیست‌های یهودی از آن به عنوان سمبل و نماد در پرچم خودشان استفاده می‌کنند. امّا تاریخ این نماد، بسیار قدیمی‌تر است و اشاره به کافر کیشی و طبیعت پرستی دارد.
مثلث رو به بالا، در این نماد نشانه مرد است و اشاره به آلت تناسلی دارد، مثلث رو به پایین نیز نشانه زن است و اشاره به شکل رَحِم دارد. بر اساس عقاید پگانی، از اتّحاد میان زن و مرد، هستی در عالم شکل می‌گیرد. و به همین دلیل این نماد، بسیار مورد توجّه شیطان پرستان است؛ زیرا این نماد را نشانه زندگی، باروری و هستی بخشی می‌دانند.

28

ستاره شش پر، مورد توجّه فرقه‌های فراماسون هم است که از این نماد و سایر نمادهای مصر باستان، در آیین‌ها‌، مراسم و مناسک خود استفاده می‌کنند. همچون «ابلیسک» که شبیه بُرجی بلند با سری مخروطی شکل است. ساختمان‌های ابلیسک زیادی در جهان وجود دارد که دو تا از آنها، شهرت جهانی دارند؛ اوّل، در واشنگتن [نماد یادبود جورج واشنگتن] که در کنار «کاخ سفید» است و دوّم، در «مكّه» و جایی که حاجیان، هر ساله در «رمی جمرات» به آن سنگ می‌زنند.

29

امّا شاید مهم‌ترین و معروف‌ترین این نمادهای فراماسونری، نماد «پرگار و گونیا» باشد؛ نمادی که طبیعتاً شما را به یاد معماری و اندازه گیری هم می‌اندازد، یک علامت «G» هم در میان این پرگار و گونیا دیده می‌شود. ولى این نماد، یعنی چه؟
همان‌طور که در بحث مربوط به بافومت خواندید، علامت جی، علامت Goat به معنای «بُز» است. همان بزی که مصریان باستان آن را می‌پرستیدند یا همان گوساله‌ای که بنی اسرائیل شروع به پرستش آن کردند.(34) و (35)

30

امّا ریشه استفاده از نمادها به کجا برمی‌گردد؟ این پرسشی است که بسیاری از تاریخ دانان، نمادشناسان و اسطوره‌شناسان و البته شیطان‌پرستان و شیطان‌پژوهان درباره آن تحقیق می‌کنند.
همان طور که گفته شد، ریشه‌ی اوّلیه‌ی استفاده از نماد، جمع کردن نیروهای جادویی و شیطانی بود. هر نماد، یک شیطان یا یک نیروی اهریمنی را به خود جذب می‌کرد. طبق این عقیده، نمادها می‌توانستند شیاطین را به خدمت بگیرند و دارنده‌ی هر نماد، می‌توانست هر فرمانی که می‌خواهد را به آن شیطان و اهریمن بدهد.
ریشه‌ی بعدی، یافتن نیروهای هم عقیده بود. طبق این عقیده، استفاده از نمادها، یک نوع نشانه گذاری بود؛ یعنی اینکه «شما دیگر یکی از ما هستید». در سال‌های بسیار دور، نمادها را به گردن نمی‌آویختند یا در دست نمی‌کردند، بلکه آن نمادها را بر بدن حک می‌کردند تا برای همیشه بماند. به همین دلیل (خالکوبى) کارى نبود که هر کسی بتواند انجام دهد و کسی که خالکوبی می‌کرد هم هر کسی را خالکوبی نمی‌کرد. هر کسی که تقاضای خالکوبی داشت، ابتدا باید مورد تأیید قرار می‌گرفت و درونش توسط خالکوب دیده می‌شد. آنگاه متناسب با چیزی که خالکوب درون او می‌دید، نوشته یا نشانه‌ای روی پشت، دست یا بدنش، حک می‌شد.
ریشه بعدی ارتباط نمادها با ستارگان آسمان بود. طبق این عقیده، نمادها می‌توانستند با ستارگان آسمان ارتباط برقرار کنند. بدین ترتیب بود که نمادها را برای پیشگویی آینده استفاده می‌کردند. آنها این عقیده را داشتند که نمادها، دروازه ورود به جهان‌های دیگر هستند.
ریشه‌ی بعدی ارتباط با جهان طبیعی و حیوانی است. طبق این عقیده، انسان‌ها می‌توانستند با استفاده از نمادها، قدرت طبیعت و حیات وحش را به دست بگیرند و به چهره واقعی انسان‌ها یا حیوانات دست پیدا کنند.

31

امّا زمان گذشت و گذشت تا به دوران ما رسید. در دوران حاضر، نمادها هیچ کدام از این معانی را نمی‌دهند. بگذارید ابتدا مثالی دراین‌باره بزنم. امروزه کلاس‌های «یوگا» و خصوصاً یوگا درمانی، رواج زیادی دارد. شما به یکی از این کلاس‌ها مراجعه می‌کنید و با پرداخت وجه قابل توجهی، به یوگا و «نیروانا» دست پیدا می‌کنید. البته بعد هم به یک کلوب شبانه می‌روید، با دوستانتان به جزایر تفریحی سفر می‌کنید و بعد هم سوار یک اتومبیل گرانقیمت می‌شوید.
هیچ کدام از کارهای گفته شده، بد نیستند، امّا ماجرا این است که در چندین هزار سال گذشته که یوگا و نیروانا به وجود آمد، تنها دلیلش این بود که می‌خواستند از تعلقات دنیا رها شوند و به دنیای دیگری از آرامش و سکون قدم گذارند. شما نمی‌توانید از همه امکانات دنیوی استفاده کنید و بعد هم برای آرامش و سکون، با پرداخت وجه قابل توجهی به کلاس یوگا بروید و نیروانا را درک کنید!
ماجرای نمادها هم از همین قرار است. امروز نمادها و خالکوبی کردن را بیشتر به دلیل جذاب بودن و بدون آنکه بدانند چه معنایی دارد یا چه تاریخی را گذرانده است، استفاده می‌کنند. متأسفانه این گرایش در اقشار متوسط و رو به پایین، بیشتر دیده می‌شود. ظاهراً به این دلیل که این اقشار، توجّه زیادی را در جامعه به خودشان جلب نمی‌کنند و به همین خاطر، دست به چنین جلب توجّهاتی می‌زنند تا این مسئله را نزد خودشان حل کنند.

32

چه چیز جالبی درباره این نمادها وجود دارد؟ اینکه نمادهای جالبی هستند یا به تعداد زیادی در فروشگاه‌ها و بوتیک‌ها به فروش می‌رساند به کنار، امّا نکته دیگری که توجّه زیادی را به خود جلب می‌کند، شباهت بسیار زیاد این نمادها و رسومات شیطانی، به کارهای گروه و فرقه‌ای است که ما به نام «فراماسونها» می‌شناسیم. حتماً تا به حال با این نام در خواندن این کتاب، روبه رو شده‌اید. ماجرای شوالیه‌های معبد و حفاری‌های اورشلیم تا قتل عام شان توسط پاپ‌های کاتولیک و در نهایت پایه گذاری «لژ اسکاتلند» که اولین لژ فراماسونری است را به خاطر بیاورید.
امّا به واقع، فراماسون‌ها چه کسانی هستند؟ در اینجا، چندین تئوری و فرضیه اصلی را مورد بررسی قرار می‌دهیم، با توجّه به این نکته که هنوز قطعیّتی در مورد هیچ کدام از این تئوری‌ها وجود ندارد.
گروه‌های فراماسونری تنها چند دهه است که به خاطر نوع فعالیّت‌ها‌یشان- خصوصاً بعد از عملیات‌هایی که در فلسطین و اسرائیل انجام می‌دهند- برای ما آشنا شده‌اند. اگر شما به دهه‌های دورتر باز گردید، تنها چیزی که از آنها به دست می‌آورید، رازهای پشت پرده‌ای است که کمتر کسی از آن چیزی می‌داند.

33

اگر سری به سرزمین‌های اشغالی توسط صهیونیست‌ها بزنیم، بسیار ساده و راحت متوجه می‌شویم که انگار ماجراهای شوالیه‌های معبد، در حال تکرار است. واقعیت هم به همین نکته‌اشاره می‌کند. اینکه یکی از مهم‌ترین اهداف صهیونیست‌ها در فلسطین، آرزوی شوالیه‌های معبد در اورشلیم بوده است.
یکی از دلایلی که صهیونیست‌ها وجود خودشان را در فلسطین توجیه می‌کنند، یافتن «معبد سلیمان» است؛ یعنی همان معبدی که شوالیه‌های معبد، در آرزوی پیدا کردن آن بودند؛ شرط تحقق یافتن این معبد که باید دوباره سر به افتخار بلند کند، بسیار سخت و طاقت فرساست. از یاد نبرید که سلیمان برای شوالیه‌های معبد و صهیونیست‌ها‌، یک پیامبر الهی- یعنی آنگونه که ما به آن اعتقاد داریم- نیست. بلکه شاه سلیمان، در واقع نماد حکومت جادو، ثروت و قدرت جاودانه است؛ آرزویی که با احیای دوباره رسوم جادوگری مصر باستان و ظهور دوباره معبد سلیمان، آغاز خواهد شد.
به همین دلیل، شما همه جا می‌توانید این نمادها و تصاویر را ببینید؛ از نماد «چشم خورشید» و ساختمان‌های «ابلیسک» تا هرم‌هایی که در همه جا- چه در میان صهیونیست‌ها و چه در آمریکا- به چشم می‌خورند، نشان می‌دهد که چقدر مصر باستان و آیین‌های جادویش، برای فراماسون‌ها عزیز است.
بنابراین همان‌طور که متوجه شدید، فراماسون‌ها همان شوالیه‌های معبد باستانی هستند که تحتِ حمایت صهیونیست‌های اسرائیلی و آمریکایی، می‌خواهند قدرت نظامی دنیا را به دست بگیرند.(36)
امّا از سوی دیگر، فراماسون‌ها نبرد دیرینه‌ای هم با کلیسای کاتولیک دارند؛ زیرا آنها خود را وارث رازی می‌دانند که می‌تواند قدرت کلیسای کاتولیک را نابود کند؛ رازی که می‌گوید: (مسیح نه تنها پسر خدا نبود، بلکه حتی با مریم مجدلیّه هم ازدواج کرده و از او صاحب ذریه و فرزند است». همان مریمی که سال‌ها بعد، کلیسا به او تهمت بدکاره بودن زد تا از قداستش بکاهد؛ رازی که شوالیه‌های معبد و فراماسون‌ها از آن نگهداری می‌کنند!
طی سال‌های گذشته، چندین مستند و فیلم درباره این موضوع سـاخته شده است که یکی از مستندها که توسط جیمز کامرون ساخته شد، سر و صدای زیادی درباره این موضوع به راه‌انداخت. کارگردان معروف کانادایی تباری که فیلم‌هایی همچون: «ترمیناتور»، «دروغ‌هـاى حقیقی» (از اولین فیلم‌هایی که چهره‌ای تروریست از مسلمانان نشان می‌داد)، «تایتانیکا» و «آواتار» ساخته است، از مستند سازی درباره اقیانوس دست برداشت و شروع به ساخت مستندی درباره حفاری‌های اورشلیم کرد و در نهایت به تابوتی دست یافت که جسد مسیح را در خود جای داده بود؛ این یعنی- البته به حساب خودشان- پرده برداشتن از رازی که کلیسای کاتولیک می‌خواست آن را مخفی نگه دارد.

34

امّا اصلاً این فراماسون یعنی چه؟ «ماسون» (37) یعنی «بنّا» و طبیعتاً «فراماسون» (38) یعنی «بنّای آزاد». به یاد بیاورید که کار اساسی و اصلی شوالیه‌های معبد در اورشلیم، حفاری‌های اورشلیم بود. از همین جا، علاقه و اشتیاق فراماسون‌ها به معماری روشن می‌شود؛ بسیاری از نمادهای فراماسون‌ها‌، ریشه در معماری داشته و بیشتر نمادهایشان، حالت ساختمان، بُرج، هرم و ... دارد.
از زمانی که شوالیه‌های معبد به اسکاتلند پناهنده شدند، تا امروز که قدرت زیادی در اسرائیل و آمریکا دارند، تاریخ زیادی گذشته است.
هنگامی که قدرت کلیسا در اروپا شکسته شد و به بیان دیگر، عصر روشنگری آغاز شد، تغییرات بنیادین زیادی شکل گرفت؛ دیگر کلیسای کاتولیکی در کنار نبود که بخواهد شوالیه‌های معبد را تحتِ تعقیب قرار دهد. فراماسون‌ها که هنوز یک تشکیلات کاملاً مخفی با مراسم مرموز بودند، به اروپا هجوم بُردند.
در این قرن بود که انواع و اقسام لژهای فراماسونری در اروپا ساخته شد و بسیاری از چهره‌های سرشناس علمی و سیاسی به آن پیوستند. حتّی عدّه‌ای اعتقاد دارند که آتش سوزی بزرگ در لندن که تقریباً به سوختن کامل لندن انجامید، کار آنها بود تا دوباره این شهر را آنطور که می‌خواهند، معماری و بازسازی کنند. کاری که در بنا نهادن شهر مورد علاقه شان، یعنی واشنگتن هم انجام دادند؛ شهری پُر از نمادهای شیطانی و فراماسونری.
امّا هنوز چیزی کم بود، هنوز تشکیلات رسمی و قانونی در دست فراماسون‌ها نبود بنابراین به فکر تشکیل یک کشور افتادند؛ جایی که بتوانند به صورت کاملاً مستقل شروع به کار کنند بنابراین در سال 1789، آمریکا به عنوان اولین کشور فراماسون شکل گرفت و به استقلال رسید.
جورج واشینگتن که «استاد اعظم» فراماسون بود، اولین رئیس جمهور فراماسون این کشور شد و ماجرای اصلی آغاز شد. حالا باید همه چیز دوباره به فلسطین بازمی گشت بنابراین همه تلاش‌ها به کار افتاد تا «سرزمین موعود»، دوباره پذیرای فراماسون‌ها شود. تشکیل اسرائیل در سال 1948، کوششی در همین راستا بود تا همه چیز برای به قدرت رسیدن آنها مهیّا شود.(39)
به همین دلیل است که آمریکا، خود را متعهّد به حفظ موجودیّت اسرائیل می‌داند؛ زیرا ریشه و بنیان هر دو، یکی است. به همین دلیل در آن کشور، هیچ رئیس جمهوری به قدرت نمی‌رسد، مگر اینکه با صدای بلند در لابی‌های صهیونیست این کشور، فریاد بزند که در خدمت موجودیّت اسرائیل تلاش کند. تنها دو رئیس جمهور در ایالات متحده آمریکا چنین فریادی نزدند که هر دو به شکل ساده‌ای، ترور شدند.
آبراهام لینکلن و جورج کندی که این دوّمی، حتّی به خانواده و برادرش هم رحم نکردند. این است ماجرای آمریکا، اسرائیل و فراماسون‌هایی که در حال تلاش برای بازگرداندن قدرتِ جادو، خرافه، ظلم و ستم هستند.

35

البته باید به یاد داشت که امروزه، با توجه به فاش شدن و پرده برداشتن از بسیاری از اتفاقاتی که در فلسطین می‌افتد، فراماسون‌ها سعی می‌کنند چهره‌ای علمی، عرفانی و بشردوستانه به فعالیّت‌های خود بدهند، خصوصاً که نفوذ آنها در مجامع بین المللی که هزینه ‌ها‌یشان را می‌پردازند، بسیار زیاد است؛ سازمان‌هایی همچون: سازمان ملل متّحد، موسسه صلح نوبل و سازمان دیده بان حقوق بشر.
بنابراین اگر مشاهده کردید که در دهکده‌های گزینش شده آفریقا برای خبرنگاران، چند سازمان بین المللی در حال ساختن مدرسه و غذاخوری هستند، زیاد تحت تأثیر قرار نگیرید و اصل ماجرا را فراموش نکنید.

پی‌نوشت‌ها:

29- All Seeing Eye.
30- Horus.
31- Ankh.
32- Swastica.
33- UpSide Down Cross.
34- از بخش 21 تا 29، با نگاهی به:Kathleen Jenks Phd: www.mythinglink.org
35- Symbol: www.designboom.com/history/cross.
36- ژاک شابو، فراماسونری، تاریخ، اسطوره و واقعیت؛ ص 85.
37- Mason.
38- Freemason.
39- ‌ها‌رون یحیی، مبانی فراماسونری.

منبع مقاله :
عابدی شاهرودی، محمدرضا؛ (1392)، در محضر تاریکی، تهران: کانون اندیشه جوان، چاپ اول.