نویسنده: مصطفی مُسلِم
مترجم:‌ هادی بِزدی ثانی



 

پیش از آغاز تفسیر سوره بایسته است به بحثی آغازین پردازیم که با نام «در محضر سوره» یا «بر کرانه‌ی سوره» می‌تواند باشد و به موارد زیر می‌پردازد:

الف) شناخت سبب نزول سوره یا اسباب نزول بخشهای آن:

چه بسا سوره به تمامی فرود آمده و یک سبب نزول داشته باشد و چه بسا یک سوره به مناسبتهای گوناگون بخش بخش فرود آمده باشد.
در بررسی‌ای ژرف، می‌یابی که مطالب عمومی و کلی سوره یا محوری که سوره به گرد آن می‌چرخد با این بخشها یا آیات در ساختاری معین مرتبط است.
از این رو شناخت اسباب نزول در آشنایی با این ساختار که چارچوب یا محور سوره است، یاری می‌رساند.

ب) شناخت هدف اساسی سوره یا محوری که سوره پیرامون آن می‌چرخد:

1. شناخت هدف اساسی سوره بر پایه معناشناسی نام سوره یا نامهای آن که از راه وحی - یعنی به گونه‌ی توقیفی از سوی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مسجل گشته - شدنی است. بقاعی در «نظم الدُّرر» می‌گوید: «شیخ ما، امامِ محقق ابوالفضل محمد بجائی مالکی گفت:... برای شناخت تناسبها و همگونیهای آیات قرآن شرط کلی آن است که هدفی را که سوره برای آن فرستاده شده است، بنگری و مقدماتی را که آن هدف بدان نیازمند است، دریابی و مراتب این مقدمات را در نزدیکی یا دوری با آنچه مورد بحث و پژوهش است، بررسی، و به هنگام سخن درباره‌ی مقدمات به آنچه پرسش شنونده است و به قواعد و لوازم آن توجه داشته باشی که بلاغت و سخنوری، اقتضای آن دارد که درمان رنج پاسخ به پرسشها و توضیح خواهیهای خواننده و قواعد و لوازم آن، در آگاهی و وقوف بر آنهاست. این است آن قاعده‌ی کلی و فراگیری که در ارتباط [معنایی] میان همه‌ی بخشهای قرآن، جاری است. چنانچه این قاعده را به کاربندی... وجوه نظم در میان آیه به آیه‌ی هر سوره به تفصیل آشکارت خواهد شد...
با به کار بستن این قاعده و پس از رسیدن به سوره سبأ در دهمین سال نگارش «نظم الدُّرر»، هویدایم گشت که نام هر سوره، ترجمان و بیانگر مقصود آن سوره است چه نام هر چیزی، تناسب و همگونی میان خود و نامورش (مسما) را آشکار می‌دارد و عنوان اجمالی سوره دال و رهنمون است به تفصیل آنچه در آن است. (1) این است همان چیزی که آدم (علیه السلام) به هنگام عرضه‌ی [اسما] بر فرشتگان بدان آگاهانیده شده است. مقصود و هدف هر سوره‌ای راهنمایی است به سوی تناسب آن سوره، پس [در این کتاب] مقصود و هدف هر سوره را یاد می‌آورم و میان هدف و نام سوره، به سنجش می‌پردازم ...» (2).
2. شناخت هدف سوره یا محور آن براساس بررسی رخدادهای برجسته و یا مسایل بنیادینی که سوره به آن پرداخته، شدنی است.

از این رو چون به مسائل برجسته سوره ژرف بنگریم، درمی‌یابیم میان این مسائل وجه جامعی یافت می‌شود که آنها را به هم مرتبط می‌سازد. این وجه جامع که دقیق و باریک است، دریافتنی نیست مگر پس از بررسی ژرف سوره و زیستن با آن و در سایه سارش نشستن.

3. همچنین شناخت هدف سوره یا اهداف آن با توجه به دوره‌ای زمانی که سوره در آن فرود آمده، امکان پذیر است. بنابراین روشن است که سوره‌های مکّی در بیان چهار چیز انگشت نهاده‌اند: ایمان به خداوند بی همتا، ایمان به رستاخیز، ایمان به پیامهای آسمانی و دعوت به اصول اخلاق. پس سوره مکّی از این که اهداف بنیادین آن یکی از مبانی چهارگانه [یاد شده] - چه به صورت یکجا یا پراکنده - باشد، تهی نیست. سوره‌های مدنی افزون بر آنچه گذشت آهنگ بنای جامعه‌ای اسلامی بر پایه‌ی اصول ایمان، فرمانبری از خدا و قانونگذاریها و تشریعات تفصیلی در امور زندگی را دارند. همچنین با برملا ساختن نقشه‌های آشوبگران کینه‌توز یهود و ترسا که در زمین به فساد و تباهکاری کوشیده‌اند، حمایت و پاسبانی از جامعه اسلامی را در برابر خطرهای داخلی و خارجی، آماج خویش داشته‌اند. بنابراین همانگونه که شناخت هدف اساسی از خلال شناخت مسائل یاد شده در سوره ممکن است، همین گونه است شناخت آن، با توجه به دوره‌ی زمانی که جامعه اسلامی در آن متحول شده و از گونه‌ای دیگر نموده است.
یادآوری این نکته را فراموش نکنیم که برای برخی سوره‌ها چندین محور می‌توان یافت که بی هیچ تعارض و ناسازی گرد سوره می‌چرخند. تشخیص و بازنمود هر محور و شناخت محدوده‌ی آن از زاویه‌ی دیدی که آن سوره‌ها را برمی‌رسیم، شدنی است.
این امر به تمامی همانند شناخت ما از مسیر مدارات اجرام آسمانی است که گاه بی هیچ برخوردی از میان یکدیگر می‌گذرند و بر پایه‌ی زاویه رصد می‌توان مدارات آنها را نشان داد.
از این رو سوره‌ی کهف می‌تواند چند محور یا هدف داشته باشد. نمونه را:
سوره کهف، سوره‌ای است مکّی که در مرحله‌ی آغازین از مراحل دعوت الهی فرود آمده است، چنانکه در صحیح بخاری، از ابن مسعود نقل شده است که وی درباره‌ی سوره‌های بنی اسرائیل (اسراء)، کهف و مریم، گفت: «این سوره‌ها، از سوره‌های دیرین و آغازینند و چون میراث [گذشته (3)].»
همان گونه که گفتیم سوره مکّی برای استوار داشت مبانی چهارگانه‌ی [ایمان به خدا، رستاخیز، پیامهای آسمانی و اصول اخلاق] آمده است. از این رو، از نگاه هر یک از این مبانی بررسی آیات این سوره [کهف] شدنی است.

اگر موضوع دعوت و فراخوانی به توحید و یکتاپرستی خدای پاک و والا را در نظر داریم، و به آغاز سوره، داستانهای چهارگانه آن و پایان سوره نگاهی افکنیم، درمی‌یابیم که این موضوع شایان توجه است به گونه‌ای که هیچ بخشی از این بخشهای سوره از فراخوانی آشکار به پرستش خداوند پاک و والا و اخلاص برای او در گفتار و کردار، و وانهادن پرستش طاغوتها و خدایان پنداری و شریکان خدایی، تهی نیست.

اگر در پژوهشِ سوره‌ی کهف و داستانهای چهارگانه و پایان آن، نگاهمان را به ایمان به قیامت معطوف سازیم، به راستی این مهم را از برجسته‌ترین موضوعات در تمام این بخشهای سوره می‌یابیم به گونه‌ای که در این باره به جز بررسی تند و گذرای آیات به چیز دیگری نیاز نداریم و دلایل در این باره بیشتر از آنند که نمونه آورده شوند.
اگر در میان آیات سوره، پژوهشگرانه به دنبال اثبات مسأله پیامبری محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) باشیم، درمی‌یابیم که این مسأله، محوری بنیادین است که سبب نزول سوره، آغاز و پایان آن، به گونه‌ای استوار و توجه برانگیز، ویژگیهای آن را بازمی‌نمایند. در این سوره درمی‌یابیم که روابط و پیوندهایی استوار هست که داستانهای چهارگانه‌ی سوره را با این محور گرهی ناگشودنی می‌زند.
اگر بخواهیم اصول اخلاق را که استوار داشت آن، آرمان سوره‌ی کهف است، بازنمایانیم و بر آن گردیم تا ارزشهای ثابتی را روشن داریم که سوره، گاه آشکارا بدان فراخوانده است؛ و گاه با تمثیلهایی درباره‌ی ارزشهای راستین و ارزشهای دروغین که نادرستی را برای مردم، به صورت غیر حقیقی‌اش می‌نمایانند؛ و گاه دیگر به تشویق و پایبندی به حقایق و ارزشهای والای اخلاقی و پرهیز از ارزشهای دروغین و گمراه برمی‌انگیزد؛ درمی‌یابیم این هدف نیز که خواستِ سوره بوده، از اهداف سه گانه نخست، اهمیت کمتری ندارد.
بدین‌سان است که چون زاویه‌ی دیدمان را در بررسی آیات گرانسنگ و بخشهای سوره مشخص سازیم - مشروط به آن که دیدمان درست باشد و به مسائل کلی سوره و اسباب نزول دقیق آن آگاهی داشته باشیم - درمی‌یابیم که هر سوره‌ای، شخصیت مستقل و هدف یا اهداف معینی دارد. سبک ویژه‌ی سوره در بیان این اهداف و انتخاب شیوه‌ی بررسی موضوعات و مسائل و بیان داستانها به گونه‌ای کوتاه یا بلند و یا با اشاراتی گذرا، شخصیت سوره و فضای آن را شکل می‌بخشند تا هدف بنیادین سوره یا مسائل و موضوعاتی اساسی که سوره بدانها پرداخته است، نمایانده شوند.
4. تناسبهای معنایی میان بخشهای سوره و نقش آنها در شناخت هدف سوره یا محور آن: به هنگام دسته بندی سوره به بخشها یا عبارات که متناسب با ارتباط آیات با موضوع است، گزیری از رجوع به کتابهای معتبر تفسیری، برای آگاهی از روایات صحیح سنت نبوی و گفته‌های صحابه و تابعان درباره‌ی آیات نیست همچنان که چاره‌ای جز رجوع به کتابهایی که به تناسبهای معنایی میان آیاتِ سوره پرداخته‌اند، نمی‌باشد، همانند تفسیر «مفاتیح الغیب» از فخر رازی، «نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور» از برهان الدین بقاعی، و «فی ظلال القرآن»، از سید قطب.
این کار برای آگاهی از آموزه‌ها و معانی آیات و تلاش برای شناخت تناسبهای معنایی میان این بخشهاست. با وجود این گاه تناسب معنایی میان این بخشها روشن و آشکار است و گاه به اندازه‌ای دقیق است که هویدا نیست. همچنین، تناسب معنایی میان این بخشها با محور سوره گاه آشکار است و گاه باریک و پوشیده بسیار می‌شود که شناخت تناسبهای معنایی میان بخشهای سوره راهی است برای شناخت هدف اساسی سوره یا محوری که سوره گرد آن می‌چرخد. چه بسا بررسی آغاز سوره و پایان آن و بیان مسائل مشترک میان آن دو رهنمایی باشد به سوی هدف اساسی سوره چنان که در بسیاری از سوره‌های قرآن تکرار در پایان و آغاز آنها [ردالعجز علی الصدر]، به قصد تثبیتِ مفاهیم و آموزه‌هایی مشخص یا یادکردِ موضوعی است که سوره برای آن آمده است.(4)
پس از شناخت هدف اساسی سوره و تعیین محوری که سوره برگرد آن می‌چرخد، تناسبهای معنایی میان همه‌ی بخشها، تناسب معنایی میان بخشها و محور سوره، و تناسب معنایی میان آغاز و پایان آن، نمود می‌یابند و پژوهشگر چراییِ پرداختن به موضوعات گوناگون یک سوره را در می‌یابد و بسته به توانایی او در پژوهش و ژرف کاوی‌اش در معانی، حکمتها و اسراری از قرآن، آشکارش می‌شود.
آثار شناخت تناسبهای معنایی میان بخشها و اجزای سوره در شناخت هدف سوره اهمیت دارد، و در برابر روشن شدن هدف سوره، در شناخت تناسبهای معنایی میان بخشها و عبارات سوره کمک بسیاری می‌کند. بدین سان بخشی از سوره از دو سوی روشن می‌گردد و راه را برای پژوهشگر روشن می‌سازد تا استوار در پژوهش خویش گام نهد. از این روست که در تفسیر موضوعی سوره این جنبه فروگذار نمی‌شود.

پی‌نوشت‌ها:

1- شیخ عبدالحمید طهماز، عنوان «جان پناه از فتنه‌ها» را برای سوره‌ی کهف برگزیده است. او در دیباچه‌ی کتابش یاد می‌آورد که در انتخاب این عنوان دو انگیزه داشته است: نخست نام سوره؛ به گونه‌ای که مال و رخدادهایی که در سوره گفته شده - اگر از سوی آدمی پذیرفته آید- چون پناهگاه و جان پناهی است وی را از فتنه‌ها و گمراهیها، و بدین سان، وی به اِشکفِتی (غار= کهف) پناه جسته است که او را از گرفتاریها و سختیهای این فتنه‌ها، در امان می‌دارد.
انگیزه‌ی دوم حدیث رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) است که هر که 10 آیه از آیات آغازین سوره‌ی کهف را بخواند آن آیات او را نگاهبان خواهند بود از دجال»؛ گویی چنین کسی به اشکفت یا جان پناهی پناه گرفته است که وی را از فتنه و آشوب دجال حفاظت می‌کند. این دریافت دریافتی است نغز از شیخ طهماز-که خدایش پاداش نیک دهاد!-
2- بقاعی، نظم الدرر فی تناسب الآیات والسور، ج1، صص 17-19.
3- بخاری، الصحیح، ج5، ص 223، کتاب تفسیر. [برای منابع شیعی نک: فضل بن حسن طبرسی، جوامع الجامع، تحقیق مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، ج2، ص 357 (م)].
4- دکتر محمد عبدالله دراز می‌گوید: آنچه برایمان روشن شده و شگفتی ما را برانگیخته است، وجود طرح و نقشه‌ای است واقعی، روشن و تعریف شده که از مقدمه (دیباچه)، موضوع و پایان، شکل گرفته است. بنابراین نقشه، آیات آغازین سوره، موضوعی را که در آیات کلی سوره بررسی خواهد شد، روشن می‌سازد و در ادامه، بررسی موضوع گام به گام او در ساختاری هماهنگ و منسجم انجام می‌یابد. در حقیقت هر بخشی جایگاه مناسب خود را در کل سوره دارد و در فرجام پایان سوره متناظر با دیباچه جای می‌گیرد. نک: محمد عبدالله دراز، مدخل الی القرآن الکریم، ص 119.

منبع مقاله :
مسلم، مصطفی؛ (1390)، پژوهشی در تفسیر موضوعی، ‌ترجمه‌ی هادی بزدی ثانی، مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی، چاپ دوم