نویسنده: آلن پالمر (1)
مترجم: بابک حاجی‌آقابیگی



 

پیرنگ‌های فرعی به چهار دسته تقسیم می‌شوند: اولی آن‌ها که ناسودمندند، دومی آن‌ها که بسیار خطرناک‌اند، سومی تأثیرگذارها و اگر می‌‌خواهید نقطه اوج فیلمنامه تأثیر بسزایی بر مخاطب بگذارد، از نوع چهارم که درباره آن سخن خواهیم گفت، بهره ببرید (پیرنگ فرعی مرتبط با نقطه اوج فیلمنامه).
پیرنگ فرعی برخلاف نامش بسیار مهم و تأثیرگذار است. اگر فیلمنامه‌ای در پرده‌های دوم و سوم جذابیتش را از دست بدهد و شکست بخورد، مشکل بدون شک در پیرنگ فرعی نهفته است تا در داستان اصلی فیلمنامه.
بیایید نگاهی به چهار شکل پیرنگ فرعی بیندازیم و ببینیم که چگونه می‌شود از بی‌فایده بودن آن پرهیز کرد، از خطرش دوری جست، از تأثیرگذاری آن بهره گرفت و مطمئن شد که فیلمنامه باید دارای یکی از این پیرنگ‌های فرعی باشد.

دسته اول؛ پیرنگ فرعی ناسودمند

اگر روی صندلی سینما، از دیدن فیلمی کلافه شدید، بدانید که درست در چنگ این دسته از پیرنگ‌های فرعی گرفتار شده‌اید. پیرنگ‌های فرعی بی‌فایده یا ناسودمند، همان طور که به خوبی از نامشان پیداست، در خدمت هدف اصلی فیلمنامه نیستند. این پیرنگ‌ها سبب رشد شخصیت‌ها نمی‌شوند، هسته مرکزی داستان را پیش نمی‌برند و موجب کشف مواردی تازه در درون مایه داستان نمی‌شوند.
این اتفاق برای بیشتر نویسندگان روی می‌دهد که هنگام نوشتن به سرعت پیش می‌روند و تا 35 صفحه می‌نویسند و فضاهای خالی در پرده دوم را پر می‌کنند. سپس ناگهان می‌ایستند و در فکر فرو می‌روند که چگونه با این سرعت به این صفحه رسیده‌اند؟ جواب را من می‌دانم، با استفاده از پیرنگ فرعی.
برادران کوئن فیلم‌سازان بسیار خوبی‌اند و فارگو یکی از بهترین فیلم‌های آن‌هاست. اما من می‌خواهم به این برندگان اسکار چیزی را در مورد پیرنگ فرعی دسته اول گوشزد کنم. اگر کسی بتواند به من هدف اصلی قرار شام مارجی با دوست احمقش مایک را بگوید، بی‌صبرانه مشتاق شنیدنش خواهم بود.
با توجه به نبوغ کوئن‌ها، از آن‌ها بعید است که چند صفحه از فیلمنامه را برای این ماجرا صرف کنند. اما چه جادویی در این صحنه است که به آن‌ها اجازه گذشتن از آن را نمی‌دهد؟ این یک راز است.
شاید این نکته بدیهی به نظر برسد، اما اولین ویژگی پیرنگ فرعی این است که در خدمت هدف اصلی داستان باشد.

دسته دوم؛ پیرنگ فرعی خطرناک

دومین دسته پیرنگ فرعی به موضوع و درون مایه مربوط می‌شود. این پیرنگی است که شما احتمالاً با استفاده از شخصیت‌های فرعی و کم‌رنگ طراحی می‌کنید. این دیگر به نوع دیدگاه شما بستگی دارد و نیز آن چه می‌خواهید بگویید. یکی از کمدی‌های عاشقانه مورد علاقه من فیلم دیوانه است که پیرنگ فرعی آن شامل درون‌ مایه‌های مختلفی می‌شود.
داستان اصلی درباره این است که آیا لورتا با نامزد احساساتی‌اش جانی ازدواج می‌کند، یا او را برای ازدواج با برادر پرشور و حرارتش رها می‌کند. چه کسی انتخاب می‌شود؟ این مسئله پیچیده‌ای است. لورتا در حالی که دعوت‌نامه عروسی‌اش با جانی را برای مهمانان می‌فرستد، به رونی نزدیک می‌شود. در این جا دو پیرنگ فرعی مختلف وجود دارد. پدر لورتا، گوزمو، با دختری به نام مونا رابطه دارد و مادرش، رز، مجذوب یک استاد دانشگاه شده است. پیرنگ فرعی رز و استاد دانشگاه تم داستان را به خوبی منتقل می‌کند، اما در خط اصلی داستان تأثیری نمی‌گذارد.
نمی‌خواهم بگویم که داستان اصلی با هر یک از دو پیرنگ دیگر آمیخته شده است، اما آن‌ها ابعاد دیگری از عشق، خیانت و روابط عاطفی و جسمانی را به تصویر می‌کشند.
آیا این پیرنگ‌ها در فیلم دیوانه کارکرد دارند؟ بله، کارکرد دارند. پس چرا من اسم این پیرنگ فرعی را خطرناک گذاشته‌ام؟ چون هیچ یک از ما نبوع جان پاتریک شانلی را نداریم. او برای این فیلمنامه کاندیدای اسکار شده است. این نویسنده بسیار حرفه‌ای است. و مثل آرن سورکین می‌تواند کارهایی انجام دهد که نویسندگان دیگر نمی‌توانند. اما برای کسانی که این توانایی را ندارند، دسته دوم پیرنگ‌های فرعی نیز مانند دسته اول بی‌فایده خواهند بود.
برای پیشرفت در نوشتن، من در استفاده از این دو نوع پیرنگ فرعی به شما اخطار می‌دهم، اما هم‌زمان شما را به استفاده از دو پیرنگ فرعی بعدی ترغیب می‌کنم.

دسته سوم: پیرنگ فرعی تأثیرگذار

قطعاً همه ما دوست داریم از پیرنگ‌های فرعی تأثیرگذار استفاده کنیم، اما چگونه به این موفقیت دست بیابیم؟ برای موفقیت در استفاده از پیرنگ‌های فرعی، آن‌ها باید بر داستان اصلی تأثیر بگذارند.
ممکن است در آغاز کمی نامفهوم و حتی غیرممکن به نظر برسد، اما یک پیرنگ فرعی خوب باید در ساختار درام تأثیر بگذارد و کار قهرمان را برای رسیدن به هدف دشوار کند. پیرنگ فرعی تأثیرگذار جایگاه خود را در فیلمنامه توجیه می‌کند و در نهایت باعث ایجاد موقعیتی پیچیده برای قهرمان می‌شود.
نگاهی به فیلم یک افسر و یک جنتلمن می‌اندازیم. داستان اصلی حول محور شخصیت زاک مایو می‌گذرد؛ جوانی دانا که از محله‌ای فقیرنشین می‌آید و در تلاش است تا از مدرسه نیروی دریای فارغ‌التحصیل شود. خط اصلی داستان ماجرای اوست. اما زاک وارد بازار سیاه کفش‌های براق و سگک کمربند می‌شود تا به نیازمندان کمک کند که آخر هفته را آزاد باشند. این پیرنگ فرعی بسیار مهم است، چرا؟ زیرا این پیرنگ تأثیر بسزایی بر خط اصلی داستان دارد. گروهبان فولی به عنوان حریف در برابر زاک قرار می‌گیرد و متوجه کار غیرقانونی او می‌شود و از او می‌خواهد که از این کار کنار بکشد.
این موقعیت عالی سبب می‌شود شخصیت دچار تغییر مهم و کارآمدی شود. این یک پیرنگ فرعی ساده است که بدون هیچ خودنمایی معرفی می‌شود، اما در نهایت به شرایطی پیچیده منجر می‌شود که در آن قهرمان در رسیدن به هدفش مصمم‌تر شده و شخصیتش دگرگون می‌شود. این یک پیرنگ فرعی تأثیرگذار است که نقش خود را به خوبی ایفا می‌کند و در ساختار درام و پیچیده ساختن آن اثری ویژه می‌گذارد.

دسته چهارم؛ پیرنگ فرعی تأثیرگذار بر نقطه اوج

در فیلم انجمن شاعران مرده، داستان اصلی درباره پسری به نام نیل است که در پی یافتن جنبه دیگری از زندگی، رویکرد شاعرانه به حیات، تحت تأثیر معلمی کاریزماتیک قرار می‌گیرد. اما پیرنگ فرعی این داستان حول محور رابطه نیل و پدرش می‌چرخد و روی داستان اصلی تأثیری شگرف می‌گذارد.
اگر پدر خودکامه نیل از ماجرای بازی کردن نیل در نمایشنامه رویای نیمه‌شب تابستان باخبر می‌شد، اجازه این کار را به پسرش نمی‌داد. به همین دلیل خود نیل فرم رضایت‌نامه را به جای پدرش پر می‌کند. این رویداد قبل از آغاز پرده دوم روی می‌دهد. هنگامی که ما لبخند رضایت‌بخش نیل را می‌بینیم، از عمق این اتفاق خبر نداریم، اما نویسنده بذری را در این بخش از فیلمنامه کاشته است.
زمانی که پدر متوجه فریب خوردنش می‌شود، نیل را از مدرسه بیرون می‌آورد و تهدیدش می‌کند که او را به مدرسه نظامی خواهد فرستاد. این برخورد و تهدید سبب خودکشی نیل می‌شود و این عطف برای تاد، قهرمان دوست نداشتنی فیلم، فرصت‌ رهایی از قید و بندهای درونی‌اش را فراهم می‌کند و به این ترتیب موجب می‌شود داستان به نقطه اوج برسد.
اگر این پیرنگ فرعی در داستان نبود، نیل راه خود را می‌رفت و تاد نیز به زندگی‌اش در سایه ادامه می‌داد. این نقطه اوج نه تنها روی داستان اصلی تأثیر می‌گذارد، بلکه سرانجامی جذاب و مهیج خلق می‌کند. درواقع می‌خواهم بگویم این را می‌توان نوعی از پیرنگ فرعی تأثیرگذار نیز به شمار آورد.
در فیلم وقتی هری سالی را ملاقات کرد پیرنگی فرعی در بین دوستان آن‌ها شکل می‌گیرد؛ میان جس و ماری. در ظاهر شاید فکر کنید این یک پیرنگ فرعی تماتیک است؛ عبور سریع از مرحله آشنایی به ازدواج و تأثیر اندک آن بر شخصیت‌های اصلی داستان فیلم، اما این پیرنگ فراتر از این‌ها عمل می‌کند.
جشن عروسی جس و ماری به هری و سالی فشار می‌آورد که دوباره به زیر یک سقف بازگردند. این اتفاق سبب تغییر حال و هوا در آشپزخانه رستوران می‌شود؛ درست همان جایی که سالی هری را در آغوش کشیده است. این کنش موجب تغییر در پرده دوم می‌شود. نه جس، نه ماری و نه نویسنده (نورا افرون) نیازی به شیوه تصنعی دیگری برای ایجاد بحران نداشتند، چون این پیرنگ فرعی به خوبی این بحران را می‌سازد. زیرا این پیرنگ، یک پیرنگ بی‌نظیر است.
به هر حال موضوع‌های متعددی برای پیرنگ فرعی وجود دارد، اما پیرنگ‌های فرعی که درباره آن‌ها نوشتیم، آن دسته از پیرنگ‌هایی به شمار می‌آیند که سبب می‌شوند فیلمنامه شما خوانده شود.

پی‌نوشت‌ها:

1- آلن پالمر متولد و مقیم استرالیاست. او تحصیلاتش را در حوزه فیلم در ال.ای گذراند و سپس به عنوان تحلیل‌گر در نشریه گرانادا فیلم در لندن مشغول به کار شد و هم‌زمان در جامعه فیلم بریتانیا و کارگاه فیلمنامه به فعالیت پرداخت. او فیلم‌های متعدد و سریا‌ل‌های زیادی در تلویزیون بی‌بی‌سی، فیلم چهار و دریم ورک انیمیشن کار کرده است.

منبع مقاله :
مجله‌ی فیلم نگار، شماره 153، شهریور 1394، سال چهاردهم.