نویسنده: گوین سی. رید
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی




 

 Industrial organization
تحلیل نظام‌مند فعالیت اقتصادی و گروه‌بندی‌های این فعالیت، ذیل این عنوان قرار می‌گیرد. به بیان کلی، چنین تحلیلی شامل موارد زیر است: (1) گردآوری، سازماندهی و ارائه داده‌ها؛ (2) نظریه‌ی اقتصادی که غالباً به صورت ریاضی و بحث‌های کاملاً مستدل و نطقی یا به شکل هندسی بیان می‌شود؛ (3) تحلیل آماری یا اقتصادسنجی که دربرگیرنده‌ی آزمون این نظریه‌ی اقتصادی با داده‌های به دست آمده است. معادل رایج برای سازمان صنعتی، اقتصاد صنعتی است که نشان می‌دهد موضوع اصلی صنعت است که از دیدگاه اقتصاددانان مطالعه می‌‎شود.
مطالعه‌ی هر صنعت شامل جست و جوی الگوهای تکراری هم در رفتار فعالیت‌های اقتصادی منفرد در همه‌ی شکل‌های فراوان آن، و هم در جمع این فعالیت‌هاست که صنعت را تشکیل می‌دهد. به عبارت دیگر، مطالعه‌ی صنعت هم با شرکت‌ها، در سطح تک‌تک آن‌ها سروکار دارد و هم با انواع و اقسام رقابت‌ها در سطح گروهی. این تحلیل به اقتصادهای صنعتی یا سرمایه‌داری محدود نمی‌شود، بلکه اقتصادهای متمرکز یا برنامه‌ریزی شده را نیز که در مراحل گوناگون توسعه‌ی اقتصادی قرار دارند در برمی‌گیرد. طیف وسیعی از شکل‌های صنعتی مورد بررسی قرار می‌گیرد که شامل انواع کاملاً نامتمرکز و صرفاً مبتنی بر بازار تا انواع بسیار متمرکز و بوروکراتیک می‌شود.
با توجه به علاقه‌ی پاینده‌ای که همه‌ی انواع اقتصادها، در خط مشی اقتصادی خود، به کنترل و نظارت بر صنعت نشان می‌دهند، داده‌های مربوط به سازمان صنعتی عموماً بسیار پرمایه و تحت حمایت مؤسسه‌های دولتی است. طبقه‌بندی استاندارد صنعتی (SIC) در سطح بین‌المللی مورد پذیرش گسترده‌ای قرار دارد و دسته‌بندی جامعی از صنایع به دست می‌دهد که از گروه‌بندی‌های بزرگی همچون صادرات و خدمات تا گروه‌بندی‌های ظریف‌تر مبتنی بر جزئیات محصولات تولیدی را دربر می‌گیرد. ولی چنین داده‌هایی همیشه به صورتی نیست که بتوان نظریه‌های اقتصادی درباره‌ی صنعت را به کمک آن‌ها آزمود. جمع‌آوری داده‌ها از منابع دست اول همیشه یکی از فعالیت‌های مهم اقتصاددانان صنعتی است؛ مخصوصاً کسانی که طرفدار رهیافت مطالعه‌ی موردی هستند (برای نمونه، Fisher et al., 1983).
کانون توجه نظریه‌ی سازمان صنعتی شرکت یا کارخانه و رقابت است. با این که در نظریه‌های اقتصادی انتزاعی‌تر ممکن است نوع شرکت مشخص نشود، در نظریه‌ی سازمان صنعتی مشخص کردن نوع شرکت بسیار حساس و حیاتی است. روش تحلیل شرکت کوچکی که توسط یک انتروپرونر اداره می‌شود (Ried and Jacobson, 1988) بسیار متفاوت با شرکت صنفی بزرگ است (Jensen and Meckling, 1976). رقابت در عمل شکل‌های بسیار پرتنوعی به خود می‌گیرد، ولی در نظریه‌ی سازمان صنعتی، رقابت غالباً از دو جنبه تحلیل می‌شود: درجه‌ی تمایز تولید (یعنی محصولات تولیدشده تا چه حد همگون‌اند یا تفاوت‌های کوچک و ظریف در طرح یا بسته‌بندی دارند) و مقدار و ماهیت تعامل‌های میان شرکت‌ها. بنابراین، رقابت کامل مربوط به وضعیت‌هایی است که در آن‌ها شرکت‌های بسیار که همگی کالای همگونی را تولید می‌کنند، تعامل چندانی با هم نداشته باشند. چندقطبی ناهمگن به وضعیت‌هایی گفته می‌شود که در آن‌ها چند شرکت معدود محصولات متمایزی تولید کنند و تعامل درخور توجهی با یکدیگر داشته باشند. طبعاً، روش‌های تحلیل حالت اول ساده‌تر از حالت دوم است، و پیشرفت نظریه‌ی سازمان صنعتی در قرن بیستم بر مبنای تحلیل‌های دقیق رقابت کامل به دست آمده است، مثل کارهای نایت (knight, 1921)، هیکس (Hicks, 1939) و دبرو (Debreu, 1959)، تا تحلیل‌های متأخرتر درباره‌ی چندقطبی‌ها، مثل کارهای فلنر (Fellner, 1960)، تلسر (Telser, 1972) و شابیک (shubik, 1984). نظریه‌پردازان سازمان صنعتی در مطالعه‌ی ساختارهای پیچیده‌تر چندقطبی‌ها که در آن‌های پای ملاحظات استراتژیک به میان می‌آید، از ابزارهای ریاضی نظریه‌ی بازی استفاده‌ی زیادی کرده‌اند.
آزمون نظریه‌های سازمان صنعتی شامل روش‌های فراوانی است که از رهیافت مطالعه‌ی موردی تا رهیافت اقتصادسنجی و تشکیل دستگاه معادلات را دربرمی‌گیرد. سازمان صنعتی، در طول رشد و تکامل خود در قرن بیستم، به واسطه‌ی وفاداری به روش علمی با بسیاری از حوزه‌های پژوهش اقتصادی تفاوت داشته و همیشه اصرار ورزیده است که نظریه باید با شواهد محک زده شود. یکی از چارچوب‌های بسیار پرنفوذ برای آزمون نظریه‌ها، چارچوب ساختار، کردار و اجرا (s/c/p) بوده است که میسن (Mason, 1939) پروراند و شرر و سایرین آن را تدوین کردند (scherer and Ross, 1990). این چارچوب، در ساده‌ترین شکل خود بیانگر این است که ساختار (مثل تعداد شرکت‌ها، و درجه‌ی تمایز تولیدات) تعیین‌کننده‌ی کردار (مثل به حداکثررساندن سود، و میزان زد و بند) است که کردار نیز به نوبه‌ی خود اجرا (مثل تهیه‌ی کالاها با کمیت و کیفیت مطلوب مصرف‌کنندگان) را تعیین می‌کند. این رهیافت ساده را می‌توان چنان بسط و تغییر داد که شکل‌های پیچیده‌تر علت را نیز دربرگیرد، مثل اثر بازخوردی یا اثر دوسویه، و همچنین شامل انواع گوناگون ساختار، کردار و اجرا شود. انعطاف‌پذیری این چارچوب می‌تواند دوام و ماندگاری آن را توضیح دهد، و اگر به صورت مناسبی تعدیل شود می‌تواند در نظریه‌های مدرن صنایع و شرکت‌های اواخر قرن بیستم نیز به کار آید، مثل چارچوب‌های حاصل از ریاضیات نظریه‌ی بازی‌ها و خصوصاً از رهیافت منسوب به ویلیامسن (williamson, 1985) که بر هزینه‌های معامله‌ها تأکید می‌کند. در هر حال، چارچوب s/c/p، با همه‌ی رواج و احترامش، تأثیر قاطع و جزمی بر کاوش‌های تجربی درباره‌ی سازمان صنعتی نمی‌گذارد، و همچنان این کاوش‌ها را با رهیافت بسیار کثرت‌گرایانه دنبال می‌کنند.
منبع مقاله:
آوتویت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، مترجم: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول.