فدك و ميراث عايشه

نويسنده: محمد رضا اکبري
برو و ميراث پدرت (فدك) را بگير. فاطمه عليها السلام نزد ابوبكر آمد و گفت : ميراث پدرم رسول خدا را كه به من تعلق دارد بده . ابوبكر گفت : پيامبران ارث نمي گذارند. فاطمه عليها السلام فرمود: آيا سيلمان براي داود ارث نگذارد؟
ابوبكر كه در برابر منطق محكم فاطمه عليها السلام عاجز ماند غضبناك شد و دوباره گفت : پيامبران ارث نمي گذارند. فاطمه عليها السلام فرمود: آيا زكريا (در قرآن) نگفت : فهب لي من لدنك وليا يرثني ويرث من آل يعقوب(فرزندي به من عطا فرما تا از من و آل يعقوب ارث برد). ابوبكر كه دوباره با دليل محكم فاطمه عليها السلام روبرو شد بدون هيچ منطقي حرف خود را تكرار كرد و گفت : پيامبران ارث نمي گذارند. فاطمه عليها السلام فرمود: آيا در قرآن نيامده است يوصيكم اللّه في اولادكم للذكر مثل حظ الا نثيين(خداوند درباره فرزندانتان سفارش كرده است كه پسر به اندازه دو دختر ارث مي برد). ابوبكر دوباره حرف خود را تكرار كرد كه پيامبران ارث نمي گذارند! اين سخن كه پيامبران ارث نمي گذارند را عايشه و حفصه همسران پيامبر صلي اللّه عليه و آله به آن حضرت نسبت داده اند. اتفاقا وقتي عثمان به خلافت رسيد عايشه به او گفت : ميراث مرا از رسول خدا بده . عثمان به او گفت : تو نگفتي رسول خدا صلي اللّه عليه و آله فرمود ما پيامبران چيزي به ارث نمي گذاريم و حق فاطمه را ضايع كردي ؟ من هم چيزي به تو نخواهم داد.
منبع: قصه هاي تربيتي چهارده معصوم (عليهم السلام)