Opinion
عقیده
در میان تعریفهای بسیار متفاوتی که از عقیده شده است، دو عنصر مشترک هست: یکی این که عقیده به امور مناقشهبرانگیز مربوط میشود، و دوم این که عقیده قابلیت توجیه عقلانی دارد.
نویسنده: تِرنس ایچ. کوئالتر
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی
Opinion
در میان تعریفهای بسیار متفاوتی که از عقیده شده است، دو عنصر مشترک هست: یکی این که عقیده به امور مناقشهبرانگیز مربوط میشود، و دوم این که عقیده قابلیت توجیه عقلانی دارد.نخستین نکتهی مهم و حساس این است که نمیتوان دربارهی موضوعی که درستی یا نادرستی آن قابل اثبات است عقیدهای داشت. نمیتوان «عقیده» داشت که سه زاویهی مثلث با دو زاویهی قائمه برابرند، و نمیتوان عقیده داشت که استرالیا وجود ندارد. این مطلب آنقدرها که به نظر میرسد ساده و سرراست نیست. ما پیوسته با ماهیت آزمایشی و موقتی معرفت رویارو میشویم، چون این جهان آنطور که بعضی خیال میکنند جای امن و مطمئنی نیست. حتی در چارچوب زمانی- مکانی مشخصی با پیکرهای از «واقعیتهای» اثبات شده که چالش مهمی در برابر آنها وجود ندارد و بنابراین موضوع عقیده نیستند، اوضاع ممکن است به قسمی تغییر کند که آن چه قطعی پنداشته میشد مورد بحث و جدل واقع شود. بسیاری از واقعیاتی که روزگاری تصور میشد مناقشهناپذیر باشند- مثلاً، تقسیمناپذیر بودن اتم- غلط از آب درآمده است. بسیار محتمل است که مناقشهای در اینباره به راه بیفتد که آیا پرسشی که پیش از این محل مجادله نبوده اکنون قابل چون و چراست یا نه. بسیاری از کسانی که دیدگاههایی دربارهی مسائل مناقشهبرانگیز دارند با قاطعیت انکار میکنند که در عقاید و باورهای آنها جای هیچگونه شک و چون و چرایی باشد. این مطلب که آیا موضوع معینی امر عقیدتی است یا نه، خودش یک عقیده است. در جامعهای که پیچیدگی روزافزونی دارد و در آن قطعیتهای جامعهی قدیمیتر و متجانستر به چالش کشیده میشود، دامنهی چیزهایی که دربارهی آنها میتوان عقیدهای داشت، گستردهتر شده است. همهی حوزههای فکری نوین، همهی بازآزماییهای نظامهای سنتی و رسمی، مسائل عقیدتی ایجاد میکند.
عنصر دوم بیانگر این است که عقاید دیدگاههایی هستند با این قابلیت که ذهن عقلانی آنها را به عنوان حقیقت بپذیرد. مقصود این نیست که هر عقیدهای که هر فردی به آن معتقد است، پایه و اساس منطقی و مستدلی دارد. عقاید را میتوان به شیوههای متعدد کسب کرد و از میان آنها استدلالهای منطقی بر مبنای مقدمات عینی یا مشاهدات تجربی فقط گاهی عامل مهمی است. بسیاری از مردم عقاید خود را از روی عادت کسب میکنند، یا آنها را به دلیل مرجعیت یا اعتبار دیگران قبول میکنند. شرط ضروری این است که محتوای درونی این عقاید با تفسیر و تعبیرهای قابل دفاعی دربارهی دادههای عمومی مطابقت و سازگاری داشته باشد، و با روشهای معمول استدلال عقلی بتوان به آنها رسید.
عقاید، هر طور که تدوین یا کسب شوند، در مفهوم نگرشها ریشه دارند. عقیده را میتوان بیان یک نگرش یا موضع دانست، که شاید به دلیل نیاز به ابراز و بیان جرح و تعدیل شده باشد. ایستار مفهوم پیچیدهی دیگری است که بعضی تاروپودهای مشترک در متن تعاریف مفصل آن دیده میشود. نکتهی اول این است که ایستارها حالتهای ذهنی درونیاند که در گرایش به پاسخ دادن به محرکهای بیرونی به صورت مساعد یا نامساعد، منعکس میشوند. ایستارها تجسم ارزیابیهای اساسی دربارهی جهاناند- ترکیبی از عقاید مربوط به «واقعیت» همراه با قضاوتهای اخلاقی دال بر تأیید یا تکذیب، علاقه یا بیزاری.
هیچ همبستگی دقیقی میان مجموعه ایستارهای فرد و عقاید ابراز شدهی او در وضعیت معینی وجود ندارد. زیرا عقیدهای که به زبان میآید ممکن است از دو ایستار احتمالاً متضاد مشتق شده باشد- یکی ایستاری که به خود محرک مربوط میشود و دیگری ایستاری که به اوضاع و شرایط ابراز و بیان آن مربوط است.
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، مترجم: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}