نویسنده: حیدر کامل




 
س) آیا سفیانی نام و نسبی دارد؟ خروج او چه زمانی رخ می دهد؟ و این خروج چگونه است؟
ج) در خبری از امیرالمؤمنین (علیه السلام) آمده است که فرمودند:
«یَخرُجُ ابنُ آکِلَة الأکبَادِ مِنَ الوَادِی الیَابِسِ وَ هُوَ رَجُلٌ رَبعَة وَحشُ الوَجهِ ضَخمُ الهَامَة بِوَجهِهِ أثَرُ جُدَرِیٍّ إِذَا رَأیتَهُ حَسِبتَهُ أعوَرَ اسمُهُ عُثمَانُ وَ أبُوهُ عَنبَسَة وَ هُوَ مِن وُلدِ أبِی سُفیَانَ حَتَّی یَأتِیَ أرضاً ذَاتَ قَرَارٍ وَ مَعِینٍ فَیَستَوِیَ عَلَی مِنبَرِهَا؛ (1)
پسر هند جگر خوار از بیابانی خشک خروج می کند و او مردی است چهارشانه، زشت رو، کلّه گنده و آبله رو و چون او را ببینی، می پنداری که یک چشم است. نامش عثمان و نام پدرش عنبسه و از فرزندان ابوسفیان است تا به سرزمینی که دارای قرارگاه و خرّمی است، می رسد و در آنجا بر تخت سلطنت می نشیند.»
امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند:
«ثُمَّ یَخرُجُ السُّفیَانِیُّ المَلعُونُ مِنَ الوَادِی الیَابِس وَ هُوَ مِن وُلدِ عُتبَهَ بنِ أبِی سُفیَانَ؛ (2)
سپس سفیانی ملعون از بیابان یابس می آید. سفیانی از اولاد عتبة بن ابی سفیان است.»
امّا در مورد خروج او سخن ما این است:
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که فرمودند:
«خُرُوجُ الثَّلَاثَة الخُرَاسَانِیِّ وَ السُّفیَانِیِّ وَ الیَمَانِیِّ فِی سَنَة وَاحِدَة فِی شَهرٍ وَاحِدٍ فِی یَومٍ وَاحِدٍ وَ لَیسَ فِیهَا رَایَة بِأهدَی مِن رَایَة الیَمَانِیِّ یَهدِی إِلَی الحَق؛ (3)
آمدن این سه نفر، خراسانی، سفیانی و یمنی در یک ماه و یک سال و یک روز خواهد بود. پرچم هیچ کدام مانند شخص یمنی نیست. او مردم را به سوی حق راهنمایی می کند.»
صدوق نیز در کتاب «کمال الدّین» خود از ایشان این روایت را نقل می کند که فرمودند:
«إِنَّ أمرَ السُّفیَانِیِّ مِنَ المَحتُومِ وَ خُرُوجَهُ فِی رَجَب؛ (4)
امر سفیانی از امور حتمی است و زمان آن هم ماه رجب است.»
امّا مکان خروج سفیانی:
صدوق از ابی منصور بجلی نقل می کند که گفت:
از امام صادق (علیه السلام) درباره ی نام سفیانی پرسیدم. فرمودند:
«وَ مَا تَصنَعُ بِاسمِهِ إِذَا مَلَکَ کُوَرَ الشَّامِ الخَمسَ دِمَشقَ وَ حِمصَ وَ فِلَسطِینَ وَ الأردُنَّ وَ قِنَّسرِینَ فَتَوَقَّعُوا عِندَ ذَلِکَ فَرَجاً قُلتُ یَملِکُ تِسعَة أشهُرٍ قَالَ لَا لَکِن یَملِکُ ثَمَانِیَة أشهُرٍ لَا تَزِیدُ یَوما؛ (5)
به نام او چه کار داری؟ در حالی که او نواحی پنج گانه ی «شام»، یعنی «دمشق»، «حمص»، «فلسطین»، «اردن»، و قِنَّسرین» را به تصرّف خود در می آورد. در آن هنگام در انتظار فرج باشید.»
پرسیدم: آیا مدّت نُه ماه این مناطق را در تصرّف خود خواهد داشت؟ فرمودند: «نه، هشت ماه، بدون حتّی یک روز اضافه.»
و نیز نعمانی از ابی جعفر، محمّد بن علی (علیه السلام) حدیثی طولانی را نقل می کند که امام در ضمن آن فرمودند:
«لَا بُدَّ أن یَملِکَ بَنُو العَبَّاسِ فَإِذَا مَلَکُوا وَ اختَلَفُوا وَ تَشَتَّتَ أمرُهُم خَرَجَ عَلَیهُمُ الخُرَاسَانِیُّ و السُّفیَانِیُّ هَذَا مَنَ المَشرِقِ وَ هَذَا مَنَ المَغرِبِ یَستَبِقَانِ إِلَی الکُوفَة کَفَرَسَی رِهَانٍ هَذَا مِن هَامُنَا وَ هَذَا مِن هَاهُنَا حَتَّی یَکُونَ هَلَاکُهُم عَلَی أیدِیهِمَا أمَا إِنَّهُمَا لَا یُبقُونَ مِنهُم أحَداً أبَدا؛ (6)
لاجرم فرزندان فلان، حکومت می کنند. پس از اینکه حاکم شدند، دچار اختلاف شده و حکومتشان متفرّق و امورشان پراکنده می گردد تا اینکه خراسانی و سفیانی علیه آنان خروج می کنند؛ یکی از مشرق و یکی از مغرب. آنگاه همچون اسب شرط بندی شده، در رفتن به کوفه از یکدیگر سبقت می گیرند؛ یکی از این سو و دیگری از آن سو تا اینکه فرزندان فلان به دست آنان به هلاکت می رسند؛ امّا هیچ یک از خود آنان نیز باقی نمی مانند.»
سپس فرمودند:
«خُرُوجُ السُّفیَانِیِّ وَ الیَمَانِیِّ وَ الخُرَاسَانِیِّ فِی سَنَة وَاحِدَة وَ فِی شَهرٍ وَاحِدٍ فِی یَومٍ وَاحِدٍ وَ نِظَامٍ کَنِظَامِ الخَرَزِ یَتبَعُ بَعضُهُ بَعضاً فَیَکُونُ البَأسُ مِن کُلِّ وَجهٍ. وَیلٌ لِمَن نَاوَاهُم وَ لَیسَ فِی الرَّایَاتِ أهدَی مِن رَایَة الیَمَانِیِّ هِیَ رَایَة هُدًی لِأنَّهُ یَدعُو إِلَی صَاحِبِکُم فَإِذَا خَرَجَ الیَمَانِیُّ حَرَّمَ بَیعَ السِّلَاحِ عَلَی النَّاسِ وَ کُلِّ مُسلِمٍ وَ إِذَا خَرَجَ الیَمَانِیُّ فَانهَض إِلَیهِ فَإِنَّ رَایَتَهُ رَایَة هُدًی وَ لَا یَحِلُّ لِمُسلِمٍ أن یَلتَوِیَ عَلَیهِ فَمَن فَعَلَ فَهُوَ مِن أهلِ النَّارِ لِأنَّهُ یَدعُو إِلَی الحَقِّ وَ إِلی طَرِیقٍ مُستَقیمٍ ثُمَّ قَالَ لِی إِنَّ ذَهَابَ مُلکِ بَنِی فُلَانٍ کَقِصَعِ الفَخَّارِ وَ کَرَجُلٍ کَانَت فِی یَدِهِ فَخَّارَة وَ هُوَ یَمشِی إِذ سَقَطَت مِن یَدِهِ وَ هُوَ سَاهٍ عَنهَا فَانکَسَرَت فَقَالَ حِینَ سَقَطَت هَاه شِبهَ الفَزَعِ فَذَهَابُ مُلکِهِم هَکَذَا أغفَلُ مَا کَانُوا عَن ذَهَابِه؛
آمدن سفیانی، یمنی و خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است؛ مانند گردنبدی که دانه های آن منظّم و یکی از پی دیگری باشد. در آن وقت، منتظران از هر جهت مأیوس می گردند. بیچاره کسانی که با آنها مخالفت کنند در میان آنها پرچم حقّی جز پرچم یمنی نیست. جمعیّت او در طریق حق گام بر می دارند؛ زیرا او مردم را به پیروی از صاحب شما دعوت می کند. وقتی یمنی قیام کرد، فروش اسلحه بر هر مسلمانی حرام است. وقتی او خروج کرد به طرف وی بروید؛ زیرا لشکر او لشکر بر حق است و نمی باید که مسلمانی از وی سرپیچی کند. هر کس از دعوت وی سرپیچید، از اهل دوزخ به شمار می رود؛ چه وی مردم را دعوت به حق و راه راست می کند.»
و نیز همین مؤلّف، حدیثی را از ابی جعفر باقر (علیه السلام) روایت می کند که فرمودند:
«لَا بُدَّ أن یَملِکَ بَنُو العَبَّاسِ فَإِذَا مَلَکُوا وَ اختَلَفُوا وَ تَشَتَّتَ أمرُهُم خَرَجَ عَلَیهُمُ الخُرَاسَانِیُّ و السُّفیَانِیُّ هَذَا مَنَ المَشرِقِ وَ هَذَا مَنَ المَغرِبِ یَستَبِقَانِ إِلَی الکُوفَة کَفَرَسَی رِهَانٍ هَذَا مِن هَامُنَا وَ هَذَا مِن هَاهُنَا حَتَّی یَکُونَ هَلَاکُهُم عَلَی أیدِیهِمَا أمَا إِنَّهُمَا لَا یُبقُونَ مِنهُم أحَداً أبَدا؛ (7)
گریزی از حکومت بنی عبّاس نیست. پس از حکومت، اختلاف و تشتّت امرشان، خراسانی و سفیانی یکی از شرق و یکی از غرب خروج می کنند و همچون اسب شرط بندی شده یکی از آن سو و دیگری از سوی دیگر در رفتن به کوفه از هم سبقت می گیرند تا اینکه به دست این دو هلاک می شوند؛ امّا هیچ یک از این دو نیز ابداً باقی نمی مانند.»

پی‌نوشت‌ها:

1. کمال الدّین و تمام النعمة، ج 2، ص 651.
2. بحارالأنوار، ج 52، ص 213.
3. بحارالأنوار، ج 52، ص 210.
4. کمال الدّین و تمام النعمة، ج 2، ص 652.
5. إعلام الوری بأعلام الهدی، ص 457.
6. بحارالأنوار، ج 52، ص 235.
7. غیبت نعمانی، ص 259.

منبع مقاله :
کامل، حیدر؛ (1391)، دجال آخرالزمان، تهران: موسسه فرهنگی موعود عصر (عج)، چاپ اول