جامعه شناسی وضعیت رانندگی در ایران

نويسنده:حمید رضاانوری
شاید رفتار رانندگی ما ایرانیان از مناسب ترین نمادها برای تایید چنین دیدگاهی باشد، زیرا ما ایرانیان تعامل با وسیله ای به نام خودرو كه محصولی است غربی را با روحیه خاص خود آمیخته ایم و برآیند آن شده رانندگی ایرانی. اما این پایان ماجرا نیست! می دانیم كه هر ملتی (درست یا نادرست) به دارا بودن یك ویژگی شخصیتی شناخته می شود و در این میان اگر چه ایرانی ها از گذشته های دور با عناصری همچون: میهمان نوازی و فرش و پسته و... نام آور بوده اند، لیكن در سال های اخیر ویژگی دیگری نیز به این فهرست افزوده شده و آن شیوه خاص رانندگی ایرانی است؛ چنانكه خارجی هایی كه به ایران می آیند، پس از بازگشت به كشورشان، هنگام بیان خاطرات و برداشت های خویش از سفر به ایران، بدون استثناء به شیوه رانندگی ایرانیان نیز گریزی می زنند و از موتورسوارانی سخن می گویند كه بی باكانه و بی هراس از خطراتی كه برای خود و دیگران ایجاد می كنند، در بین خودروها می لولند، یا رانندگانی كه اصولا توجهی به علائم و مقررات و احترام به حقوق دیگران ندارند و در كل از شیوه رانندگی ایرانی یاد می كنند كه در خیابان ها بسیار نزدیك به هم و بدون رعایت خط مسیر (لاین) با فاصله سانتی متری از كنار هم حركت می كند.
دهها و صدها مورد از این دست، گویای آن است كه شیوه رانندگی قریب به اتفاق ایرانیان، به پدیده ای نیازمند توجه تبدیل شده كه برآیند آن از یك سو خراشیدن روح، آزردن جسم، هرز رفتن توانایی ها، آسیب های روحی و اجتماعی و صد البته تلفات جانی و خسارات مالی فراوان و از سوی دیگر و چه بسا مهمتر زیر سوال بردن حیثیت اعتبار ایرانی است.
براساس آمار رسمی تنها در سال ۱۳۸۳ بیش از ۲۸ هزار نفر در تصادفات مختلف رانندگی درون شهری و بین شهری جان خود را از دست دادند. بگذارید از یك زاویه دیگر به موضوع نگاه كنیم، ایران به لحاظ نسبت مرگ و میر ناشی از تصادفات به هر ده هزار نفر جمعیت در بین تمامی كشورهای عضو سازمان ملل متحد، مقام اول را دارد!! یعنی به نسبت هر ده هزار نفر در ایران حدود ۴/۳ نفر كشته می شوند و آمار دیگر گویای آن است، در حالی كه مرگ و میر ناشی از تصادفات در دنیا در رتبه نهم عوامل مرگ و میر قرار دارد، اما در ایران بین رتبه اول و دوم در نوسان است!
گزارش از وقوع تصادفات عجیب با تلفات بالا در ایران به یكی از محورهای خبری رسانه های خارجی در چند سال اخیر تبدیل شده است و برآیند چنین روندی متاسفانه این خواهد بود كه بسیاری از مخاطبین چنین گزارش ها و اخباری، شیوه رانندگی ایرانیان را به سایر وجوه جامعه ایرانی تعمیم می دهند و از آن به یك برداشت كلی در خصوص وضعیت اجتماعی و روحیات ایرانی می رسند.

شیوه رانندگی ایرانیان به عنوان یك ناهنجاری اجتماعی

زمانی كه می شنویم آمار متوسط سالیانه تلفات جاده ای در ایران از میانگین كشته شدگان جنگ تحمیلی بیشتر است، بدان معناست كه ما با وضعیتی فاجعه آمیز روبرو هستیم و براین اساس به دلایل گوناگون باید گفت كه شیوه رانندگی در ایران به یك ناهنجاری تبدیل شده است. هنگامی كه از شیوه رانندگی در ایران به عنوان پدیده ای ناهنجار یاد می كنم، منظور اشاره به مجموعه رفتارهایی است كه تخلفات جریمه شده تنها سهمی از آنها را دربرمی گیرند. این پدیده ناهنجار در دو سوی یك صحنه جان و مال این مردم را به بازی گرفته است، اگر یك سوی پرده این نمایش را تلفات و خسارات مادی و جانی و یا هزینه های بیمه پرداختی ببینیم، متاسفانه در مورد پشت پرده كه سخنی از آن نمی رود و یا بسیار كم مورد توجه قرار می گیرد؛ روندی پیچیده در جریان است كه در آن تاثیرات متفاوتی از ایجاد یك هراس و اضطراب كوچك یا بروز تنش و آزردگی روحی و درگیری های فیزیكی تا درد و آزردگی ناشی از جراحت و در نهایت دلتنگی و رنج از دست دادن عزیزی كه تاثیراتی پایدار و غیرقابل جبران برجای می گذارد، قابل شناسایی است.
كجروی اجتماعی به مفهوم رفتاری است كه به طریقی با انتظارات مشترك اعضای یك جامعه سازگاری ندارد و بیشتر افراد آن را ناپسند و نادرست می دانند، به دیگر سخن یك رفتار زمانی ناهنجار قلمداد می شود كه از سوی اكثریت جامعه قبیح و زشت شمرده شود و اكثریت بتوانند آن را از رفتار بهنجار یا درست تمیز دهند كه به نظر می رسد بخش عمده ای از رانندگان ایرانی چه از نظر آگاهی و رفتاری، به چنین شناختی رسیده اند؛ بیان دو پدیده در سطح جامعه ایرانی تاییدكننده این دیدگاه است: نخست: تقریبا اكثریت مردم شهرنشین از وضعیت كنونی رانندگی در ایران سرخورده و دلزده و از این وضعیت نالان هستند و نسبت به ضرورت تغییر این شرایط اصرار دارند، اما...؟؛
پدیده جالب توجه آنكه در زمان تصادفات بسیاری از مردم با گردآمدن به دور صحنه تصادفات، بدرستی و با دیدی فنی و كارشناسی می توانند مقصر را شناسایی كنند، لیكن نكته ظریف اینجاست كه این اظهار نظر برای گروهی! تنها در هنگام تشخیص مقصر بكار می آید نه برای رعایت در هنگام رانندگی! (بگذریم از اینكه عده ای از رانندگان حرفه ای اصول فنی رانندگی و مقررات را برای رقم زدن صحنه تصادف به نفع خود بكار می گیرند.)

رانندگی نمادی از ویژگی های روانشناختی اجتماعی مردم

گسستن از سرشت و شخصیت خود، برای بسیاری اگر ناممكن نباشد، حداقل بسیار دشوار و نیازمند ممارست و مراقبه طولانی مدت است و این كار در سطح جامعه بویژه سخت تر خواهد بود اگر بخش بزرگی (حال اگر آبرو داری كنم و نگویم اكثریت) از افراد جامعه بدان ویژگی شهره شوند كه در كمال تاسف شیوه رانندگی در ایران به نمادی از سرشت و ویژگی شخصیتی اكثریت جامعه تبدیل شده است؛ چنانكه زمانی كه با انتقاد روبرو می شویم، (اگر محترمانه بخواهند پاسخ بدهند)، می گویند: همه اینطوری رانندگی می كنند! و یا رانندگی خودت مگر بی ایراد هست و... راهنما نزدن، عدم رعایت حق تقدم، حركت ورود ممنوع و یكطرفه، حركت به عقب و خروجی بزرگراه ها (البته نه خدای ناكرده برای صدمه زدن به دیگران، بلكه تنها برای جبران یك اشتباه كوچولو و صرفه جویی در وقت و بنزین!) از جمله رفتارهای رایجی است كه نشان می دهند در ایران رعایت مقررات راهنمایی و اصول رانندگی (بخوانیم رعایت و احترام به قانون) در اندیشه مردم جا نیفتاده یا به اصطلاح نهادینه و درونی نشده است، حتی گاهی می انگاریم با دقت و زرنگی و البته بی آنكه به دیگران آسیبی وارد سازیم، این مقررات را نادیده بگیریم.
منبع: روزنامه همشهری