نویسنده: کی یونگ
برگرداننده: حسن چاوشیان
ویراستار: محمدمنصور هاشمی


 

 Evolutionalry processes in the society

این اصطلاح به معنای تغییراتی در ساختار اجتماعی است که با ابقای گزینشی دگرگونی‌های انحرافی تصادفی به وقوع می‌پیوندد. تبیین فرایندهای تکاملی به یکی از تلاش‌های فراگیر بین رشته‌ای علم مدرن تبدیل شده است. در علوم اجتماعی این تبیین‌ها خیلی دیر خود را از سیطره‌ی تصور تقدیرگرایانه و تک‌خطی تاریخ بشر که بر تفکر اجتماعی قرن نوزدهم سایه انداخته بود (اگوست کنت، کارل مارکس، هربرت اسپنسر)، رها ساخته است. این نوع تکامل‌گرایی گاهی با این جاه‌طلبی آشکار همراه بود که می‌خواست شکل تازه‌ای از دین دنیوی باشد. حتی امروز هم اصطلاح «تکامل» هنوز به معنای پیشاداروینی و مترادف با رشد و پیشرفت به کار می‌رود، البته با فراوانی کم‌تر، و تقریباً همه‌ی منتقدان چنین رهیافت‌هایی را آماج حمله‌های خود قرار می‌دهند (Nisbet, 1986). در گرایش‌های پساداروینی متأخر برای اجتناب از این انتقادها فرایند تکامل را به معنایی محدودتر و مشخص‌تر به کار می‌گیرند (Toulmin, 1972, pp. 319-56). برای بررسی فرایندهای تکاملی باید سازوکارهای کور تغییر و تحول را از سازوکار ابقای گزینشی تمیز دهیم. فقط همین تمایز است که به ما امکان می‌دهد فرایندی اجتماعی را تکاملی بدانیم و آن را صرفاً نوعی رشد و توسعه‌ی خودشکوفا قلمداد نکنیم.
اکثر جامعه‌شناسان امروزی کار خود را به نظام‌های معنایی و جلوه‌های ارتباطی آن‌ها محدود می‌کنند. آن‌ها بیش‌ترین حزم و احتیاط را نسبت به تعامل‌های گسترده میان تکامل زیستی و اجتماعی روا می‌دارند و چنین موضوعاتی را برای تحلیل جامعه بی‌اهمیت تلقی می‌کنند. ولی یقیناً در مراحل آغازین تکامل انسان همه‌ی این موضوعات بسیار متفاوت با امروز بوده است، و تعدادی از زیست‌شناسان و انسان‌شناسان کم‌کم به تکامل توأمان و پیوند ساختاری وراثت ژنتیک و نظام‌های وراثت فرهنگی یا سطوح ژنتیکی و فرهنگی انتخاب طبیعی توجه بیش‌تری می‌کنند (Boyd and Rcherson, 1985).
فرایندهای تکاملی را نمی‌توان پیشاپیش محاسبه کرد. هر نظریه‌ی جامعه‌شناختی که بکوشد این فرایندها را مشاهده کند حداکثر می‌تواند دامنه‌ی امکانات آینده‌ی آن‌ها و انواع تحولات بالقوه‌شان را تخمین بزند، در حالی که نتیجه‌ی قطعی این فرایند ضرورتاً وابستگی زیادی به تصادف خواهد داشت. فرایندهای تکاملی با تداوم بخشیدن به دگرگونی‌های تصادفی امکان و مجالی برای تصادف و بخت ایجاد می‌کنند. ممکن است این فرایندها نظم موقتاً پایدار تازه‌ای به وجود بیاورند که مبتنی بر گزینش چنین دگرگونی‌های تصادفی‌ای است، ولی این نظم تازه نیز دوباره تغییر می‌کند و شاید احتمال گزینش رویدادهایی را افزایش دهد که پیش از پیدایش این نظم کاملاً غیرممکن به نظر می‌رسید. گزینش یک گونه‌ی جدید موجب مشروط شدن دامنه‌ی امکانات آینده می‌شود. فرایندهای تکاملی ضرورتاً جهت‌دار و اصلاً تک‌جهتی نیستند. تکامل به معنای گزینش حتمی انواع پیچیده‌تر نیست و همیشه هم به سمت سازگاری با محیط زیست پیش نمی‌رود. هیچ‌گونه ضابطه‌ای که بتوان با آن تکامل را از پیش ارزیابی کرد وجود ندارد، هرچند چنین ضابطه‌هایی ممکن است در چشم معتقدان به آن وجود داشته باشد یا بعداً به داده‌ها تحمیل شود (weick, 1979; Luhmann, 1982).
تکامل پرشتاب جوامع دنیای مدرن را می‌توان با ملاحظه‌ی تمایزیابی فزاینده در میان سازوکارهای اساسی خودتکامل، یعنی جداشدن تنوع، انتخاب و ابقاء، برآورد کرد (Luhmann, 1982). این تکامل یافتن تکامل در جامعه، یعنی در یک نظام ارتباطی، را نمی‌توان با جست و جو در پی انسان‌ها یا اندیشه‌ها به عنوان عناصر انتخاب، به درستی فهمید. تنوع‌های درون فرایند ارتباط باید تفاوت‌هایی باشند که در ارتباطات بعدی تأثیر مهمی بر جای می‌گذارند. این نوع جدید ممکن است ارتباطی انحرافی تلقی شود، یعنی ارتباطی که با الگوی رایج چشمداشت‌ها همخوانی ندارد. این اعمال را می‌توان کور یا تصادفی دانست چون توجیه آن‌ها همیشه تنها پس از پیدایش و آزمودن‌شان پدید می‌آید (weick, 1979, p. 123). معمولاً این اعمال با مجازات رو به رو می‌شوند، ولی تجربه‌ی کنش‌های ارتباطی منحرف نیز ممکن است موجب تغییر در ساختار چشمداشت‌ها شود و در نهایت در آن ادغام شود.
هر ارتباطی می‌تواند نفی شود، و ارتباط انحرافی به خصوص در معرض خطر طردشدن قرار دارد. مقبولیت ارتباط‌های انحرافی، یعنی گزینش و درج آن‌ها در الگوی کلی چشمداشت‌ها، در ساختارهای اجتماعی مبتنی بر قیدوبندهای تعامل رودر رو بسیار نامحتمل است. این محدودیت‌ها از لحاظ تاریخی همراه با گسترش امکانات ارتباطی به فراسوی دامنه‌ی تعامل رو در رو، که نتیجه‌ی ابداع خط، علایم آوانگاری، مطبوعات و تا حد هنوز نامعلومی، اختراع رسانه‌های الکترونیک است رفع شد. این امکانات موجب جداشدن سازوکار تکاملی تنوع می‌شد و تکامل وسایل ارتباطی تعمیم‌یافته‌ی نمادین به مثابه سازوکارهای نوین انتخاب را برانگیخت. این وسایل ارتباطی، مثلاً پول، قدرت نمادین، حقیقت علمی، یا عشق رمانتیک، ارتباط انحرافی را قابل قبول می‌سازند مادام که به ضابطه‌های خاص رفتار که بر اساس یکی از قواعد متفاوت این وسایل ارتباطی تعریف شده است، ملتزم بماند. در این صورت می‌توان انتظار داشت که مثلاً نشانه‌های پولی به رغم رسوم محلی و هشدارهای اخلاقی پیروز خواهند شد، قدرت سیاسی ضوابط اخلاقی خود را جدا از علایق دینی برپا خواهد کرد، حقیقت علمی خود را از تأثیر مستقیم سیاسی آزاد خواهد ساخت، و عشق به رغم قیدوبندهای منزلتی پیروز خواهد شد. این نشانه‌های ارتباطی موجب تسهیل خودمختاری خرده‌نظام‌های جامعه از طریق تحریک بازتولید پی در پی آن‌ها می‌شود. این خرده‌نظام‌ها آزادی‌های تازه‌ای کسب می‌کنند که پیش از وقوع این فرایند تکاملی جداکننده برای آن‌ها مقدور نبود. تمایزیابی جامعه به چندین خرده‌نظام کم و بیش خودمختار موجب تثبیت رویّه‌های گزینش یعنی وسایل ارتباطی مختلف آن‌‌ها می‌شود و به این ترتیب نوعی سازوکار ابقاء برای آن‌ها فراهم می‌کند.
خرده‌نظام‌های متعدد جوامع جهان مدرن، از زمان خیزش تکاملی‌شان، هرچه بیش‌تر خودمختار و پیش‌بینی‌ناپذیر شده‌اند، نه فقط نسبت به یکدیگر، بلکه حتی برای خودشان. فرایندهای تکاملی در جامعه به سوی تمایز و شتاب می‌روند و جامعه‌ی مدرن همراه با این تکاملِ تکامل، فاقد مرکز می‌گردد و محافظه‌کاریش کم‌تر و کم‌تر می‌شود. چیزی که نظریه‌ی تکامل اجتماعی باید به ما عرضه کند فهم بهتر آن دسته از فرایندهای تکاملی است که جوامع دنیای مدرن را برمی‌سازند. چنین نظریه‌ای می‌تواند نامحتمل‌بودن انحراف تکاملی جامعه را نشان دهد، و مخاطرات تمایزهای مختلفی را منعکس کند که ممکن است به عنوان رهنمودهایی برای توصیف جامعه از خود عمل کنند. با این حال، تکامل به منزله‌ی فرایندی هدایت‌ناپذیر همچنان ادامه خواهد یافت.
منبع مقاله :
آوتویت، ویلیام، باتامور، تام؛ (1392)، فرهنگ علوم اجتماعی قرن بیستم، مترجم: حسن چاوشیان، تهران: نشر نی، چاپ اول.