حساسيت زمان ولادت حضرت مهدي عليه السلام
حساسيت زمان ولادت حضرت مهدي عليه السلام
حساسيت زمان ولادت حضرت مهدي عليه السلام
قبلا اين نکته را بيان کنم که دوران ولادت امام زمان (ع) دوران بسيار حساس و اختناق آميزي بوده است . بني عباس از زمان امام رضا (ع) سياستي را اتخاذ کردند که ائمه معصومين (ع) را در کنار خود داشته باشند و زندگي آن ها را تحت نظر بگيرند تا بين ائمه و مردم فاصله ايجاد کنند .
به همين منظور ، امام رضا (ع) را به جبر به طوس آوردند . بعد از شهادت امام رضا (ع) نيز همين حصر و مراقبت شديد را براي امام جواد (ع) اعمال کردند ، لکن به اين صورت که مامون دختر خود ، ام الفضل را به ازدواج امام جواد (ع) در آورد تا از درون خانه ،آن حضرت را تحت کنترل داشته باشد .
سرانجام از همين طريق امام جواد (ع) را به شهادت رساندند و امام هادي و امام عسکري (ع) را در کنار زندگي شاهانه و حکومت جبارانه ي خود ، تحت نظر گرفتند و در شهر سامرا اين دو امام را يکي پس از ديگري در يک محيط نظامي سکونت دادند و در اطراف آن ها نيروهاي مسلح مخصوص دربار خودرا گماشتند تا کاملا آن ها را در کنترل داشته باشند ؛ لذا به عسکريين ملقب شدند .
در چنين وضعيتي بايستي خداوند وعده ي خود را محقق کند و امام دوازدهم را به بشريت هديه نمايد . لکن با توجه به وضعيت اختناق آميز ودر محاصره بودن زندگي امام حسن عسکري (ع) ، ولادت امام زمان (ع) هم در پرده اي از پنهان کاري و راز داري از جانب خدا صورت مي گيرد.
بني عباس شديدا در اين فکر بودند که از نسل امام عسکري (ع) فرزندي به جاي نماند تا مبادا او بر حسب پيش بيني هايي که در روايات شده ، حکومت ظالمانه آن ها را سرنگون کنند .
براي اين که از اين خطر در امان باشند تصميم شان اين بود که نگذارند از امام عسکري (ع) فرزندي به دنيا بيايد و پسري از او بماند که زمامدار امت اسلامي گردد . به همين خاطر مي بينيم ظاهرا امام عسکري (ع) ازدواج دائم انجام نداد و نيز ولادت امام زمان (ع) به صورت راز آلود و در پرده و پوششي از پنهان کاري صورت مي گيرد .
به عنوان مثال اسم مادر امام زمان (ع) متعدد است . همان طور که قبلا اشاره شد اسمش مليکه ، نرجس خاتون ، سوسن ، و بعضي ديگر اسامي مثل ريحانه بوده که يکي از علت هايش اين بود تا کسي متوجه نشود وضعيت و شخصيت مادر امام زمان (ع) چيست و کداميک از زناني است که در آن محيط و خانواده زندگي مي کنند. جايگاه نرگس خاتون ، جايگاهي است که بايستي به عنوان همسر امام عسکري (ع) داراي فرزندي شود و اين در حقيقت مثل اسم مستعاري که مصطلح است يک نوع پنهان کاري بود .
بسياري از اخباري که ما درباره ي ولادت امام زمان (ع) داريم ،ظاهرا تنها از طريق حکيمه خاتون عمه امام عسکري (ع) است .روايتي که از حکيمه خاتون نقل مي شود مختلف است ، البته با يکديگر تناقض ندارد ولي به گونه اي است که بخشي از خبرها را به کسي مي گويد و حرف هاي ديگري را به شخص ديگري مي گويد و علتش اين است که اينان مي دانستند مسئله امام زمان (ع) و وجود مبارکش مساله اي است که بايد در راز و رمز بماند . ايشان اخبار ولادت را به افرادي که مورد اعتماد بودند ، به نوعي به آن ها منتقل مي کرد ، لذا اخباري که در کتب مختلف مي بينيم به صورت پاره پاره براي افراد نقل شده است ، دقيقا به همين خاطر است که مي خواهند راز قضيه براي همه روشن نشود.
ما بعد از شهادت امام عسکري (ع) که به همين نکته مي رسيم مي بينيم امام عسکري (ع) به محض اين که شهادت رسيد ، معتمد عباسي دستور داد بروند خانه ي امام عسکري (ع) را تفتيش کنند و آن را مهر و موم نمايند ، به تعبير امروزي لاک مهر کنند .
کنيزاني که در اين خانه بودند توسط زن هاي متخصص و قابله ها معاينه شدند تا ببينند کداميک از آن ها باردار هستند . اتفاقا يکي از خانم ها را که باردار بود به زندان منتقل کردند و تحت نظر داشتند . در پاورقي کتاب بحارالانوار در جلد 51 يک نکته تاريخي نقل شده است که توسط جعفر ، برادر امام عسکري (ع) به دستگاه بني عباس خبر داده شده که نرجس خاتون جزوهمان خانم هايي هست که ممکن است از او فرزندي به دنيا بيايد يا فرزندي از او به دنيا آمده باشد . آن ها حضرت نرجس خاتون را بازداشت کردند و از او راجع به فرزند امام عسکري (ع) پرسيدند و او اظهار بي اطلاعي کرد . آن ها که فکر مي کردند شايد نرجس خاتون باردار باشد لذا او را به دست قاضي مورد وثوق دستگاه عباسي به نام « ابن الشوراب » سپردند که چون فرزندي متولد شود بکشد . ناگاه عبيدالله بن يحيي وزير از دنيا رفت و صاحب الزنج در بصره خروج کرد و آن ها مشغول فرو نشاندن قائله شدند که از حال نرجس خاتون غافل و آن حضرت به خانه خود بازگشت و نجات پيدا کرد . (1)
اين ها همه بيانگر آن است که آن ها شديدا در فکر بودند که نگذارند فرزندي از امام عسکري (ع) به دنيا بيايد اما : ( يريدون أن يطفؤا نور الله بأفوا ههم و يأبي الله إلا أن يتم نوره و لو کره الکافرون ) . (2) خدا آنچه که اراده فرموده انجام مي شود و کسي جلوي اراده ي خدا را نمي تواند بگيرد ، اين وعده را خدا محقق کرده است و اين فرزند را به دنيا آورده است و تقديم بشريت نموده است .
به همين منظور ، امام رضا (ع) را به جبر به طوس آوردند . بعد از شهادت امام رضا (ع) نيز همين حصر و مراقبت شديد را براي امام جواد (ع) اعمال کردند ، لکن به اين صورت که مامون دختر خود ، ام الفضل را به ازدواج امام جواد (ع) در آورد تا از درون خانه ،آن حضرت را تحت کنترل داشته باشد .
سرانجام از همين طريق امام جواد (ع) را به شهادت رساندند و امام هادي و امام عسکري (ع) را در کنار زندگي شاهانه و حکومت جبارانه ي خود ، تحت نظر گرفتند و در شهر سامرا اين دو امام را يکي پس از ديگري در يک محيط نظامي سکونت دادند و در اطراف آن ها نيروهاي مسلح مخصوص دربار خودرا گماشتند تا کاملا آن ها را در کنترل داشته باشند ؛ لذا به عسکريين ملقب شدند .
در چنين وضعيتي بايستي خداوند وعده ي خود را محقق کند و امام دوازدهم را به بشريت هديه نمايد . لکن با توجه به وضعيت اختناق آميز ودر محاصره بودن زندگي امام حسن عسکري (ع) ، ولادت امام زمان (ع) هم در پرده اي از پنهان کاري و راز داري از جانب خدا صورت مي گيرد.
بني عباس شديدا در اين فکر بودند که از نسل امام عسکري (ع) فرزندي به جاي نماند تا مبادا او بر حسب پيش بيني هايي که در روايات شده ، حکومت ظالمانه آن ها را سرنگون کنند .
براي اين که از اين خطر در امان باشند تصميم شان اين بود که نگذارند از امام عسکري (ع) فرزندي به دنيا بيايد و پسري از او بماند که زمامدار امت اسلامي گردد . به همين خاطر مي بينيم ظاهرا امام عسکري (ع) ازدواج دائم انجام نداد و نيز ولادت امام زمان (ع) به صورت راز آلود و در پرده و پوششي از پنهان کاري صورت مي گيرد .
به عنوان مثال اسم مادر امام زمان (ع) متعدد است . همان طور که قبلا اشاره شد اسمش مليکه ، نرجس خاتون ، سوسن ، و بعضي ديگر اسامي مثل ريحانه بوده که يکي از علت هايش اين بود تا کسي متوجه نشود وضعيت و شخصيت مادر امام زمان (ع) چيست و کداميک از زناني است که در آن محيط و خانواده زندگي مي کنند. جايگاه نرگس خاتون ، جايگاهي است که بايستي به عنوان همسر امام عسکري (ع) داراي فرزندي شود و اين در حقيقت مثل اسم مستعاري که مصطلح است يک نوع پنهان کاري بود .
بسياري از اخباري که ما درباره ي ولادت امام زمان (ع) داريم ،ظاهرا تنها از طريق حکيمه خاتون عمه امام عسکري (ع) است .روايتي که از حکيمه خاتون نقل مي شود مختلف است ، البته با يکديگر تناقض ندارد ولي به گونه اي است که بخشي از خبرها را به کسي مي گويد و حرف هاي ديگري را به شخص ديگري مي گويد و علتش اين است که اينان مي دانستند مسئله امام زمان (ع) و وجود مبارکش مساله اي است که بايد در راز و رمز بماند . ايشان اخبار ولادت را به افرادي که مورد اعتماد بودند ، به نوعي به آن ها منتقل مي کرد ، لذا اخباري که در کتب مختلف مي بينيم به صورت پاره پاره براي افراد نقل شده است ، دقيقا به همين خاطر است که مي خواهند راز قضيه براي همه روشن نشود.
ما بعد از شهادت امام عسکري (ع) که به همين نکته مي رسيم مي بينيم امام عسکري (ع) به محض اين که شهادت رسيد ، معتمد عباسي دستور داد بروند خانه ي امام عسکري (ع) را تفتيش کنند و آن را مهر و موم نمايند ، به تعبير امروزي لاک مهر کنند .
کنيزاني که در اين خانه بودند توسط زن هاي متخصص و قابله ها معاينه شدند تا ببينند کداميک از آن ها باردار هستند . اتفاقا يکي از خانم ها را که باردار بود به زندان منتقل کردند و تحت نظر داشتند . در پاورقي کتاب بحارالانوار در جلد 51 يک نکته تاريخي نقل شده است که توسط جعفر ، برادر امام عسکري (ع) به دستگاه بني عباس خبر داده شده که نرجس خاتون جزوهمان خانم هايي هست که ممکن است از او فرزندي به دنيا بيايد يا فرزندي از او به دنيا آمده باشد . آن ها حضرت نرجس خاتون را بازداشت کردند و از او راجع به فرزند امام عسکري (ع) پرسيدند و او اظهار بي اطلاعي کرد . آن ها که فکر مي کردند شايد نرجس خاتون باردار باشد لذا او را به دست قاضي مورد وثوق دستگاه عباسي به نام « ابن الشوراب » سپردند که چون فرزندي متولد شود بکشد . ناگاه عبيدالله بن يحيي وزير از دنيا رفت و صاحب الزنج در بصره خروج کرد و آن ها مشغول فرو نشاندن قائله شدند که از حال نرجس خاتون غافل و آن حضرت به خانه خود بازگشت و نجات پيدا کرد . (1)
اين ها همه بيانگر آن است که آن ها شديدا در فکر بودند که نگذارند فرزندي از امام عسکري (ع) به دنيا بيايد اما : ( يريدون أن يطفؤا نور الله بأفوا ههم و يأبي الله إلا أن يتم نوره و لو کره الکافرون ) . (2) خدا آنچه که اراده فرموده انجام مي شود و کسي جلوي اراده ي خدا را نمي تواند بگيرد ، اين وعده را خدا محقق کرده است و اين فرزند را به دنيا آورده است و تقديم بشريت نموده است .
پي نوشت :
1. منتهي الامال ، ج 2، ص 469.
2. سوره توبه ، آيه 32.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}