مصاحبه تفصیلی پیرامون سفر احمدی نژاد به نیویورک و حواشی ناگفته
مصاحبه تفصیلی پیرامون سفر احمدی نژاد به نیویورک و حواشی ناگفته
مصاحبه تفصیلی پیرامون سفر احمدی نژاد به نیویورک و حواشی ناگفته
چکیده:
زمانی كه وارد دانشگاه شدیم و رئیس دانشگاه آن نطق موهن را ایراد كرد و برایش كف زدند، چهره مظلومانه دكتر كه روی سن ایستاده بود اشك ما را در آورده بود؛ ولی خوشبختانه با عنایت خداوند و با تدبیر و حوصله دكتر همه چیز عوض شد، هیأت حاكم امریكا و نظام سلطه غرب به محاكمه كشیده شدند.
گفت گوی زیر عیناً از نشریه پرتو سخن نقل می شود .
اشاره :
سفر تاریخی دكتر احمدینژاد - رئیس جمهور كشورمان به نیویورك بهویژه سخنرانی ایشان در دانشگاه كلمبیا بسیار پرجاذبه و پرخاطره بود. ازاینرو سعی كردیم در مصاحبه با یكی از همراهان ایشان - آقای تمدن - حاشیههای زیبای این سفر را برای خوانندگان عزیز به تصویر بكشیم.تركیب هیأت همراه رئیسجمهور را شخص خود ایشان تعیین كرده بود و در بین نمایندگان مجلس نیز از بنده و آقای رسولی نژاد دعوت بهعمل آمد ما هم افتخار شركت در این سفر تاریخی را بهدست آوردیم.
هیأت ایرانی از دو گروه اصلی و فرعی تشكیل شده بود. گروه اصلی عبارت بود از آقایان دكتر الهام،هاشمی ثمره ، مشایی، سردار كارگر، شعر دوست، رسولی نژاد و اینجانب و گروه فرعی؛ برخی كارشناسان انرژی هستهای تعدادی از وزارت خارجه برای تنظیم ملاقاتها، خبرنگارها و ... البته از خبرنگارها فقط به گروه خبری اجازه داده شد و از گروه تولیدی جلوگیری به عمل آمد؛ البته دعوت رئیسجمهور از افراد بر حسب نیاز و ضرورتی بود كه احساس میِشد.
هنگامی كه میخواستیم فرودگاه مهرآباد را به قصد نیویورك ترك كنیم، از دفتر مقام معظم رهبری استفتا كردیم و معلوم شد كسانی كه دائم السفرند و این سفر هم سفر شغلی آنها محسوب میشود، باید روزه بگیرند. تقریبا 7 ً نفر از این هیأت 37 نفره از جمله رئیسجمهور به این سبب روزه میگرفتند. جالب است بدانید به دلیل اینكه هر چه به طرف امریكا میرفتیم به روز نزدیكتر میشدیم، روزه روز اول 25 ساعت طول كشید! این درحالی بود كه پرواز ما 15 ساعت طول كشیده بود و پس از ورود بلافاصله طبق برنامه نشست با ایرانیان مقیم امریكا در دستور كار قرار داشت كه انجام شد.
حدود یك میلیون ایرانی در امریكا زندگی میكنند كه 250 هزار نفر از آنها در شهر نیویورك ساكن هستند. نمایندگی جمهوری اسلامی از 1500 نفر دعوت به عمل آورده بود ولی بیش از 2000 نفر شركت كرده بودند.
شركت كنندگان از طیفهای مختلف بودند؛ از شخصیتهای علمی مانند پروفسور مولانا گرفته مردم عادی، اپوزوسیونهای قبل از انقلاب، سلطنت طلبهای غیر معاند، همه آمده بودند. ایرانیان به شدت به دكتر احمدینژاد ابراز احساسات میكردند. فضای خاصی بر جلسه حاكم شده بود. من زنان سر برهنه را دیدم كه اشك میریختند و به احترام دكتر برای عكس گرفتن با ایشان از زنان دیگر روسری قرض میگرفتند. هر وقت دكتر به موضوع هستهای میرسید، بی استثنا همه كف میزدند و تشویق میكردند. امروزه موضوع هستهای ایران به یك غرور ملی تبدیل شده است و همه به آن افتخار میكنند. یك خانواده امریكایی در حالی كه چفیه بسیجی به گردن و سرش انداخته بود، در جلسه حاضر شده بود. او دوستی با یك خانواده ایرانی را عامل علاقهاش را به ایران و شركت در این جلسه ذكر میكرد. در آن جلسه مشكلات ایرانیان توسط مسؤولان مربوطه حل و فصل میشد و اعتماد خاصی در آنها پیدا شده بود.
فكر میكنم اولاً شخصیت دكتر احمدینژاد برای آنها خیلی جاذبه دارد. ثانیاً تبلیغات شدید رسانههای غربی به ویژه امریكا علیه سفر ایشان بود كه همه مباحث روی زمین مانده بود و فقط سفر ایشان مطرح بود. طبیعی است وقتی غیر ایرانیان اینگونه برای شنیدن سخنان شخصیتی مثل دكتر احمدینژاد اهمیت قایل میشوند، ایرانیان مقیم امریكا كه عرق ملی دارند قطعاً علاقه بیشتری از خود نشان میدهند.
اپوزیسیون معاند در خارج از كشور كم رنگ و تقریباً مضمحل شدهاند و انسجام چندانی ندارند، فعالیت آنها هم تقریباً به صورت جزیرهای است. حضور منافقین بسیار كم رنگ بود. هنگام سخنرانی رئیسجمهور در سازمان ملل حدود 30 نفر در كوچه روبروی سازمان ملل اجتماع كرده و به فحاشی میپرداختند. پس از سخنرانی نیز بلافاصله پراكنده شدند. هنگام سخنرانی دكتر احمدینژاد در دانشگاه كلمبیا این تعداد با برخی دیگر از افراد پراكنده كه در مجموع 50 نفر میشدند، با 150 نفر از صهیونیستها در پیاده روی مقابل درب دانشگاه اجتماع 200 نفره تشكیل دادند و به شعار دادن علیه رئیسجمهور و جمهوری اسلامی پرداختند. در میان این افراد، كسانی مثل اكبرعطری و علی افشاری از اعضای فعال فراری دفتر تحكیم وحدت نیز حضور داشتند. من و آقای رسولینژاد به میان آنها رفتیم و با برخی از آنها صحبت كردیم. آقای رسولینژاد به آنها گفت: شما ایرانی هستید؛ اگر میخواهید به رئیسجمهور یا جمهوری اسلامی هم فحش بدهید خوب است صف خودتان را از صهیونیستها جدا كنید تا هم معلوم شود ایرانی هستید و هم همآوایی با صهیونیستها نداشته باشید.
در میان آنها خانمی حضور داشت كه بیش از همه فحاشی میكرد و بعداً خودش را نوه یكی از تیمسارهای معدوم رژیم پهلوی معرفی نمود. یكی از روزنامههای امریكایی با مونتاژ و جا به جایی عكس جمعیت مقابل دانشگاه كه برای سخنرانی دكتر آمده بودند، با عكس جمعی اندك كه برای اعتراض آمده بودند، كوشید تا جمعیت معترضان را بسیار زیاد معرفی كند! ولی به دلیل اینكه بسیار ناشیانه مونتاژ شده بود، به سرعت مورد تمسخر دیگر روزنامهها قرار گرفت.
اینگونه اخبار از سوی كسانی منتشر میشود كه میخواهند دستاوردهای مهم این سفر را تحت الشعاع قرار دهند. تغییر مسیر فرودگاه به هتل به دلیل مسایل امنیتی بود كه برای شخصیتهای بسیار مهم انجام میشود. هوشنگ امیر احمدی میگفت: این نوع اسكورت و حفاظت در گذشته فقط برای رهبران شوروی سابق انجام میشد! حفاظت به گونهای بود كه وقتی رئیسجمهور ایران وارد مجمع سازمان ملل میشد، همه میفهمیدند كه ایشان آمده است.
درباره اینگونه اظهارات واقعاً متأسفم. برای روشن شدن مطلب چند نكته را متذكر میشوم:
1. دانشگاه كلمبیا هر سال در زمان برگزاری نشست مجمع عمومی سازمان ملل از یكی از رهبران دنیا دعوت به عمل میآورد تا در آنجا سخنرانی كند. در سال گذشته نیز از پرویز مشرف، -رئیس جمهور پاكستان - دعوت شده بود كه سخنرانی كند.
2. دانشگاه كلمبیا دانشگاهی است كه در آن رجال سیاسی و رهبران آینده كشورهای جهان را تربیت میكند، تا وقتی امریكا كشوری را با انقلاب مخملی یا كودتا نظامی سرنگون كرد، آنها را سركار بیاورد. انگیزه دعوت این دانشگاه از شخصیتهای سیاسی و روِسای جمهور كشورها این است كه صولت و ابهت آنها را با پرسشها و متلكها بشكنند تا ترس دانشجویان را بریزند.
3. فضای سنگین تبلیغاتی در روزنامهها و تلویزیونها علیه دكتر احمدینژاد به راه انداخته بودند و تیترهایی از قبیل «هیتلر ایران در كلمبیا!!» صفحات روزنامههایشان را پر كرده بود، شبكههای مختلف هر 15 دقیقه یك بار یك تیزر علیه شخص ایشان پخش میكردند. این كارها موجب شده بود افكار عمومی به سخنان دكتر حساس شوند و بر اشتیاق دانشجویان و مردم برای شنیدن حرفهای ایشان بیفزاید.
4. از دو ماه و نیم قبل از سفر به امریكا، دانشگاه كلمبیا از دكتر دعوت به سخنرانی كرد و ایشان پس از مشورت آن را پذیرفت و گفت: باید از هر فرصتی برای تبلیغ جمهوری اسلامی استفاده كرد. شبی كه قرار بود فردای آن در دانشگاه صحبت كند، ایشان همه را جمع كرد و یك جلسه 5/3 ساعته مشورتی گذاشت. سؤالاتی كه در سایت رئیس دانشگاه وجود داشت، سؤالاتی كه در تبلیغات رسانهای آنها مطرح بود و مطالبی كه در سایتهای خبری مختلف آمده بود، همه استخراج شده بود. قریب به 300 الی 400 صفحه مطلب آماده شده بود. برخی فیلمها نیز جمع آوری شده بود. ایشان این مطالب را آن شب به اتاق كارش برد و بررسی كرد. علاوه بر اینها با چند كارشناس آزاد امریكا مشاوره داشت. نطق پرویز مشرف و نوع پرسشهایی كه سال گذشته از وی شده بود بررسی شد. حتی چیدمان صندلی هر سالن و نوع افرادی كه دعوت شدهاند مورد دقت قرار گرفت و پس از بررسی معلوم شد در وسط سالن 80 نفر افراطی به جهت برنامههای مورد نظرشان در نظر گرفتهاند! حتی احتمال اینكه اگر بخواهند چیزی از ناحیهای پرتاب كنند بررسی شد. پلیس كجا مستقر میشود، اپوزسیون و ضد انقلاب چه نقشی ایفا خواهد كرد.
بولینگر، رئیس دانشگاه، فردی بسیار خبیث است و از لابی صهیونیزم دستور میگیرد و شاید رسانههای ایران به دلیل عدم شناخت كافی در به تصویر كشیدن شخصیت وی دقت كافی را نداشتند. رسانههای ایران وی را فردی آزادیخواه و ضد بوش معرفی كرده بودند؛ در حالی كه او در راستای اهداف صهیونیستها و برای محاكمه رئیسجمهور ایران و شكستن ابهت ایران دست به این اقدام زده بود.
6. سحر كه برای سحری خوردن به اتاق رئیسجمهور رفتیم، به ایشان گفتیم فضای تبلیغاتی رسانهها علیه شما و جمهوری اسلامی بسیار سنگین است و ما نگران هستیم. ایشان گفت: نگران نباشید؛ ما هم یك تلویزیون داریم كه شبانه روز به نفع ما كار میكند! گفتیم كدام؟ گفت تلویزیون خدا! بروید دعا كنید. نگران نباشید؛ خدا كمك مِیكند و فردا سربلند خواهیم شد.
7. زمانی كه وارد دانشگاه شدیم و رئیس دانشگاه آن نطق موهن را ایراد كرد و برایش كف زدند، چهره مظلومانه دكتر كه روی سن ایستاده بود اشك ما را در آورده بود؛ ولی خوشبختانه با عنایت خداوند و با تدبیر و حوصله دكتر همه چیز عوض شد، هیأت حاكم امریكا و نظام سلطه غرب به محاكمه كشیده شدند.
بارها دانشجویان با كف زدنهای ممتد ایشان را تشویق كردند. حالتهای دكتر احمدینژاد، متانت در گفتار، ملایمت در رفتار و لبخندهای او همه را تحت تأثیر قرار داده بود. یك دختر دانشجو اظهار داشت قبل از آنكه مجذوب سخنانش شویم، مجذوب رفتارش شدیم. مهمترین دلیل بر شكست هیأت حاكمه امریكا این بود كه پس از انجام سخنرانی، حجم تبلیغات تلویزیونهای آنان به شدت كاهش یافت. آنها تنها چیزی كه روی آن مانور میدادند بخش تماسهای تلفنی بود كه به اصطلاح از ایران بر قرار میشد و میگفتند: ما همجنس باز هستیم!
یكی از نكات جالب سخنرانی احمدینژاد در كلمبیا این بود كه رییس دانشگاه به دكتر گفت: شما جرا‡ت ندارید در اینجا از نظریه محو اسرائیل دفاع كنید! دكتر احمدینژاد با پاسخ خود نشان داد جرا‡ت دارد درباره آن حرف بزند و هم از آنان دفاع كند. ایشان گفت: بر عكس چرا حق نداشته باشیم؟! ما میگوییم اگر این موضوع را به خود ملت فلسطین واگذار كنید،خواهید دید كه اسراییل محو خواهد شد. با این پاسخ، دانشجویان برایش كف زدند.
یكی دیگر از نكات جالب این سفر این بود كه روزنامهها و رسانههای جمعی امریكا به گونهای برخورد میكردند كه عملاً تقابل كاخ سفید و جمهوری اسلامی را نشان میداد و ناخودآگاه القا میكرد كه قطب اصلی قدرت در برابر امریكا، ایران است؛ به عنوان مثال، روزنامه واشنگتن پست در یك صفحه دو عكس از روِسای جمهوری ایران و امریكا درج كرده بود كه بوش با خانم رایس صحبت میكرد و احمدینژاد با متكی؛ البته با این تفاوت كه احمدینژاد و متكی خندان بودند و بوش و رایس نگران. چاپ اینگونه تصاویر فقط در دوران شوروی سابق با روِسای جمهور آنها اتفاق میافتاد.
از 180 كشور جهان فقط 39 كشور سخنرانی كردند و جذابترین و پرطرفدارترین سخنرانیها، سخنرانی دكتر احمدینژاد بود. وقت سخنرانی ایشان 15 دقیقه بود؛ ولی عملا40 ً دقیقه طول كشید. آنقدر این سخنرانی جاذبه داشت كه هیچ كس تذكر هم نداد! همه سرا پا گوش بودند. خوب است بدانید اعضای هیأت ایرانی نیم ساعت قبل از سخنرانی رئیسجمهور در سالن حاضر شده بودیم قرار بود ساعت 3 بعد از ظهر ایشان سخنرانی كند. زمان سخنرانی، مناسب نبود.
روِسای جمهور و هیأتهای سیاسی كشور در جایگاههای خودشان مشغول دید و باز دید و مذاكره بودند خبرنگارها نیز در سالنهای اطراف مجمع به دنبال مصاحبه با آنها بودند. محل سخنرانی خالی و جز تعدادی اندك كسی حضور نداشت. ما خیلی نگران بودیم. دكتر احمدینژاد 5 دقیقه مانده به ساعت 3 وارد سالن شد و در جایگاه مخصوص ایران نشست و در عرض چند دقیقه سالن پر از جمعیت شد. خبرنگاران وقتی فهمیدند ایشان آمده، همه را رها كردند و آمدند.
روِسای جمهور و اعضای هیأتهای سیاسی كشورها در جایگاههای خود قرار گرفتند. به اعتراف خود آنها جز در مراسم افتتاحیه و برای سخنرانی دكتر احمدینژاد هیچ گاه سالن اجلاس پر نشد.
در این نشست 90 نفر دعوت شده بودند كه 60 نفر شركت كردند و این خیلی مهم بود. به صورت مناظره و گفت و گوی رو در رو در آمده بود كه به نظر من از دانشگاه كلمبیا مهمتر بود؛ منتهی شرط آنها این بود كه در امریكا رسانهای نشود و نشد یكی از شركت كنندگان گری سیك بود كه خطاب به دكتر احمدینژاد گفت: شما به جنگ نزدیك میشوید.
دكتر احمدینژاد هم در پاسخ به وی گفت: اگر شما تحلیلی درباره وضعیت سربازان خودتان در عراق و افغانستان داشته باشید، میفهمید كه جنگ نخواهد شد؛ ما خودمان را برای بدترین شرایط آماده كردهایم.
این مطلب قطعاً به سیاستمداران حاكم امریكا منتقل شد و تأثیر خودش را هم خواهد گذاشت.
در بولیوی ما نه رایزن فرهنگی داریم نه سفارتخانه؛ ولی وقتی وارد آنجا شدیم، جمعیت كثیری برای استقبال آمده بودند. آنها برای اینكه خود را به دكتر احمدینژاد برسانند، بسیار تلاش میكردند. عكسی از احمدینژاد در دستانشان بود كه معلوم بود نقاشی شده است. آنها میگفتند ما عكس شما را نداشتیم و از روی تلویزیون نقاشی كردهایم.
منبع:www.irdc.ir
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}