بازخوانی تاریخ تشكیل حوزه علمیه قم (خاطرات آیت‌الله بدلا)

چکیده:

پس از اینكه رضاخان پهلوی روحیه اسلام‌ستیزی خود را به نمایش گذارد،‌علمای دینی قم به فكر افتادند كه حوزه شهر را تقویت كنند و در كنار پایتخت، مركزی قوی برای تبیین و تبلیغ اسلام دائر كنند. رضاخان كه پیش از به قدرت رسیدن در بازار تهران دسته عزاداری قزاقها را راه می‌انداخت، خود را مسلمانی تمام عیار معرفی كرده بود.مین رضاخان پس از به قدرت رسیدن، شمشیر از رو بست؛‌ روضه‌خوانی را ممنوع كرد؛‌ چادر از سر زنان كشید؛ پوشیدن لباس علما را قدغن كرد و ... در این اوضاع و احوال بود كه علمای قم برای مبارزه با اسلام‌زدایی رضاخان به فكر تقویت قم افتادند.
"این نوشتار با استفاده از مصاحبه‌های اختصاصی حضرت آیت‌الله سیدحسین بدلا با مركز اسناد انقلاب اسلامی قم تنظیم شده است"
در دهه سی (1330 ق) كه مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره) حوزه علمیه اراك را تأسیس كردند و در آنجا به تدریس اشتغال داشتند، در قم علمایی می‌زیستند كه تدریس و تربیت را عهده‌دار شده بودند؛ از جمله آنان می‌توان از مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمی (متوفی 1353 ق) نام برد. ایشان كه در مسجد امام اقامه جماعت می‌كردند. صبحها به طلبه‌ها درس می‌دادند و شبها به بازاریها و این گونه چراغ علم و فضیلت را در قم افروخته نگاه داشته بودند.
از جمله شاگردان بازاری حاج شیخ ابوالقاسم، مرحوم حاج علی خداپرست از تجار قم بود كه حجره‌اش در بازار مركز پاسخگویی به مسائل شرعی، استخاره و حل اختلافات بازاریها بود. حاج شیخ ابوالقاسم قمی (ره) كه قبرش میان مقبره مرحوم آیت‌الله آقای بروجردی (ره) و مرحوم آیت‌الله آقای گلپایگانی (ره) واقع شده است، عالم وارسته‌ای بود كه به تربیت روحی و معنوی شاگردانش اهتمام خاصی می‌ورزید.
پس از اینكه رضاخان پهلوی روحیه اسلام‌ستیزی خود را به نمایش گذارد،‌علمای دینی قم به فكر افتادند كه حوزه شهر را تقویت كنند و در كنار پایتخت، مركزی قوی برای تبیین و تبلیغ اسلام دائر كنند. رضاخان كه پیش از به قدرت رسیدن در بازار تهران دسته عزاداری قزاقها را راه می‌انداخت، خود را مسلمانی تمام عیار معرفی كرده بود.
نقل می‌كنند كه در آن زمان سه دسته عزاداری مشهور در تهران روزهای محرم راه‌اندازی می‌شد كه نهایتا به شمس‌العماره می‌آمدند.
دسته‌ تركها،‌دسته عربها و دسته قزاقها چشمگیرترین دسته‌های عزاداری آن زمان بودند.رضاخان خود گل به سر می‌مالید و قزاقها را رهبری می‌كرد. در یك نوبت كه او دسته قزاقها را به منزل مرحوم آقاسیدكمال‌الدین بهبهانی از علمای بزرگ تهران (برادر مرحوم آقاسیدعبدالله بهبهانی از علمای مبارز مشروطه) آورده بود، آنجا بدین گونه سخن گفت: آقا اینها همه یاران شما و سربازان امام زمان هستند! آمده‌اند اینجا سر بسپارند! آمده‌اند شما دعاشون كنی و از خدا براشون توفیق بخواهی كه به اسلام و به مملكت خدمت كنند!
همین رضاخان پس از به قدرت رسیدن، شمشیر از رو بست؛‌ روضه‌خوانی را ممنوع كرد؛‌ چادر از سر زنان كشید؛ پوشیدن لباس علما را قدغن كرد و ... در این اوضاع و احوال بود كه علمای قم برای مبارزه با اسلام‌زدایی رضاخان به فكر تقویت قم افتادند.
مرحوم حاج شیخ مهدی حكمی‌زاده (پایین شهری) طی دعوتی كه از مرحوم حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره) و برخی از علمای تهران و قم را در منزل خود دعوت و میهمان كرد. در این جلسه از ایشان خواستند كه حوزه اراك را به قم انتقال داده، زعامت حوزه قم را بپذیرند. گر چه استخاره شد و این آیه آمد و آتونی باهلكم اجمعین (یوسف 93)
لیكن تأكید همگان بویژه اصرار متواضعانه مرحوم حاج شیخ ابوالقاسم قمی، كه خود عهده‌دار سرپرستی حوزه قم بود، در تصمیم حاج شیخ عبدالكریم بسیار مؤثر افتاد و ایشان در سال 1340 با عزیمت به قم حوزه علمیه این شهر را رسمیت بخشید و با نیت خالص خود و اهتمام بی‌حدی كه در این راه نشان دادند مجددا حوزه قم را زنده كردند. پس از استقرار حاج شیخ در قم برخی از علمای قم برای استفاده و برخی دیگر به عنوان تقویت حوزه درسی ایشان در محضر این استاد فرزانه شركت می‌جستند. به مرور زمان مشتاقان علوم اسلامی از گوشه و كنار كشور به قم سرازیر شده، و پروانه‌وار گرد شمع وجود آیت‌الله حائری (ره) تجمع كردند.
متأسفانه روزگار حاج شیخ (ره)‌ با قلدرمآبی‌های رضاخان همزمان شده بود و آنچه این عالم جلیل‌القدر در حفظ اسلام و توسعه حوزه علمیه قم می‌كوشید، رضاخان در راه انهدام دین و اضمحلال حوزه تازه قوت گرفته قم گستاخی از خود نشان می‌داد.
از همین رو مرحوم حاج شیخ (ره)، كه از توطئه‌های آشكار و نهان آن شاه غاصب و سرسپرده به اجانب اطلاع داشت، هیچ گاه صلاح ندید اقدام و حركتی انجام دهد كه بهانه به دست دشمن مترصد افتد.
آن زمان كه رضاخان گامی دیگر در اسلام‌زدایی برداشت و كشف حجاب را اعلام كرد،‌مرحوم حاج شیخ (ره)‌ در تلگرافی به وی بدین امر شدیدا اعتراض كرد و یاد‌آور شد در ممالك مترقی مردم در این‌گونه مسائل آزاد هستند و قوای انتظامی كه وظیفه برقراری نظم و آسایش را دارند، خود عامل تشویش خاطر و ناامنی مردم نمی‌شوند! متأسفانه حكومت رضاخانی از انتشار این تلگراف شدیدا جلوگیری كرد و هر كس را كه نسخه‌ای از این تلگراف به همراه داشت دستگیر می‌ساخت. از اینرو مرحوم آیت‌الله حاج میرزا خلیل كمره‌ای كه عالم بزرگواری بود به علت همراه داشتن تلگراف مزبور در مسیر قم – اراك دستگیر و تا مدتها زندانی شد. در همین رابطه واقعه دستگیری مرحوم آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بافقی، كه به زنان بی‌حجاب وابسته به دربار وقتی كه قصد تشرف به حرم مطهر را داشتند،‌اعتراض كرده بود، زبانزد خاص و عام شد. این واقعه در آخرین روزهای سال 1306 ش اتفاق افتاده بود. سرانجام حاج شیخ عبدالكریم حائری (ره) در سال 1355 ق عالم فانی را با یك دنیا خون دل خوردن وداع كرد و حوزه علمیه قم را به عنوان میراثی جاودان برای آیندگان از خود به یادگار گذارد.
پس از حاج شیخ (ره)‌ رسالت خطیر اداره حوزه مبارك قم را مراجع ثلاث عهده‌دار شدند؛ حضرات آیات حاج سیدمحمدتقی خوانساری، حاج سیدصدرالدین صدر و مرحوم حجت كه به مراجع ثلاث مشهور شدند و تا قبل از زعامت مطلق مرحوم آیت‌الله العظمی حاج سیدحسین طباطبایی بروجردی (ره)‌ مایه دلگرمی حوزویان بودند.
از مسائل بسیار معنوی و جذاب این دوران نماز باران مرحوم خوانساری است. در وضعیتی كه ایران دستخوش حوادث جنگ جهانی دوم شده بود و قشون روس و انگلیس و هند در اطراف قم مستقر بودند و این عالم جلیل‌القدر به همراه عده‌ای از علما و مردم قم به خاطر طلب نزول باران و رفع كم‌آبی به نماز استسقاء‌ ایستادند و روز دوم كه برای دومین بار نماز باران خواندند،‌ آنچنان بارانی به باریدن گرفت كه موجب شگفتی و حیرت همه مردم شهر گردید.
در زمانی كه مراجع ثلاث عهده‌دار مدیریت حوزه قم بودند،‌ دستهایی در كار بود تا در حوزه و بین مراجع آن اختلاف ایجاد كند و این امر نگرانی شدید علما را برانگیخته بود تا اینكه بیماری مرحوم آیت‌الله العظمی آقای بروجردی سبب خیر شد و ایشان در قم استقرار یافته، مرجعیت واحدی به دست آوردند.
مرحوم آیت‌الله بروجردی (ره) كه در بروجرد مشغول درس و بحث بودند به علت معالجه یك بیماری به تهران منتقل و در بیمارستان فیروزآبادی بستری شدند. علمای تهران و قم به علت شناخت قبلی از ایشان عیادت كردند و در همین اثنا به فكر افتادند از آن مرحوم بیشتر استفاده كنند تا آنجا كه از ایشان درخواست كردند دیگر به بروجرد نرود و در قم استقرار پیدا كند.
نقل می‌كنند حضرت امام خمینی (ره) در جهت استقرار آقای بروجردی در قم سعی فراوانی كردند و چشم امید بسیاری به ایشان دوخته بودند.
گر چه مرحوم آقای بروجردی اقامت دائم را در قم قبول نكردند و فقط حاضر شدند ایام نقاهت پس از بیماری را در قم بگذرانند،‌ لیكن پس از مدتی كه عظمت علمی ایشان بر همگان محرز شد و نماز جماعت در حرم و مجلس درس ایشان زبانزد عام و خاص گشت، دیگر مسئله موقت ماندن ایشان در قم به فراموشی سپرده شد و معظم له در حالی كه تنها سه چهار سال از سلطنت محمدرضا پهلوی گذشته بود،‌ در قم ماندگار شدند.
طی دو دهه بیست و سی (40-1330 ش)، كه مرحوم بروجردی (ره) در اوج اقتدار مذهبی خود بودند، حوادث سیاسی گوناگونی در ایران و جهان اتفاق افتاد كه بررسی آن حوادث و موضع‌گیریهای یگانه مرجع عالم تشیع درباره آنها خود مقال جداگانه‌ای را می‌طلبد. قدرتمندی شاه جوان ایران، نهضت ملی شدن نفت، مبارزات آیت‌الله كاشانی و دكتر مصدق، واقعه 30 تیر و 28 مرداد و از همه اسفناكتر شهادت مظلومانه روحانی مبارز سیدمجتبی نواب صفوی و یارانش از جمله حوادث آن ایام است.
در اواخر عمر مرحوم آیت‌الله العظمی بروجردی (ره)، شاید كه از یك سو گمان می‌برد موقعیتش بسیار تثبیت شده است و از دیگر سو به جهت نشان دادن چراغ سبز به آمریكایی‌ها در صدد بر آمد لایحه اصلاحات ارضی را اجرا كند و از این رو طی پیغامی برای آن مرحوم اظهار داشت كه این لایحه در ممالك مترقی هم اجرا شده و بسیار سودمند بوده است!
مرحوم آقای بروجردی (ره) به جهت بررسی جوانب این امر، عده‌ای از بزرگان قم را در جلسه‌ای دعوت، و از آنان نظرخواهی كردند. نقل می‌شود در این جلسه مرحوم امام خمینی (ره) و مرحوم آیت‌الله گلپایگانی (ره) بیشترین مخالفت را با لایحه مذكور كرده بودند. امام خمینی (ره) اظهار داشته بودند در مملكت مشروطه شاه حق تصمیم‌گیری ندارد! و باید اجازه مجتهد در امور كشور ملاك باشد و نهایتا مرحوم آقای بروجردی (ره) مخالفت شدید خود را با این لایحه اعلام فرموده، و طی پیغامی به محمدرضا پهلوی خاطرنشان كرده بودند، در ممالك مترقی كه اصلاحات ارضی اجرا شده اول حكومت سلطنتی به جمهوری تبدیل شده است؟!
بدین صورت شاه عقب‌نشینی كرد و تا پس از فوت مرحوم آقای بروجردی (ره) دیگر این مسأله را پیگیری نكرد.
دهه چهل در حالی آغاز شده بود كه هم مرحوم آقای بروجردی (ره)‌ از دنیا رفته بود و هم مرحوم آیت‌الله كاشانی (ره)، و محمدرضا پهلوی كه دیگر خود را تنها یكه‌تاز عرصه سیاست می‌دید، طرح‌های اسلام‌زدایی خود را یكی پس از دیگری به مرحله عمل در می‌آورد.
منبع: www.irdc.ir