نویسنده: حمید كاویانی پویا




 

درمانگاه‌ها، مراكز درمانی و به طور كلی بیمارستان‌ها در ایران پیش از اسلام از شهرت و معروفیت خاصی برخوردار بودند و مردم به درستی چرایی احداث این مراكز درمانی را درك نموده و دستگاه دولتی نیز در بنیاد و ایجاد بیمارستان‌ها كوشا بودند. مروّجان مذهب مزدیسنا نیز به دلیل اینكه در كتاب مقدسشان (اوستا) از برپایی این اماكن تمجید فراوان شده و برای مقابله با بیماری‌ها و پیشگیری از همه گیر گشتن آنها سفارش شده بود به تبعیت از پیامبر خویش (زرتشت) كه نخستین مكتب مزدیسنا را به منظور گردآوردن بیماران و پزشكان، بنیاد گذاشت، در ایجاد و تشویق مردم برای احداث مراكز درمانی تلاش قابل ملاحظه‌ای نمودند. این مراكز درمانی كه نام پارسی بیمارستان را به خود گرفت، به دیگر سرزمین‌ها نیز انتقال یافت و ملل دور و نزدیك نیز در برپایی بیمارستان در سرزمین خود كوشیدند.
در این راستا، شاهنشاهان ایرانی در رأس دولت‌های هخامنشی، اشكانی و ساسانیان نیز در ترویج پزشكی و حمایت از پزشكان و همچنین در احداث مراكز درمانی كوشا بودند و برخی از آنان با گرد آوردن اطبای دیگر ملل در سرزمین خویش و طرفداری از تألیف و ترجمه‌ی كتاب‌های علمی كه كتب پزشكی نیز در بین آنها یافت می‌شد گام مؤثر و مفیدی در پیشرفت و ارتقای علوم پزشكی ایرانیان برداشتند.
نگاهی اجمالی به تاریخ ایران باستان كه در نوشته‌های ایرانیان و در متون سریانی، ارمنی و دیگر ملل شرق و غرب بازتاب یافته، نشانگر آن است كه بیمارستان و احداث آن از دوران بسیار پیشتر از ظهور دولت ساسانی در ایران زمین موجود بوده و با وجود اینكه اطلاعات ما از مسائل و اوضاع علمی و فرهنگی پیش از ساسانیان، نسبت به مسائل و وقایع سیاسی بسیار اندك است، اما باز گزارشگران كلاسیك نتوانسته‌اند در منابع خویش از پزشكان حاذق ایرانی، رویكرد شاهنشاهان نسبت به علوم مختلف و مسئله‌ی بهداشت و درمان و همچنین مراكز درمانی و وجود آنها در ایران زمین چشم بپوشند و بدان‌ها اشاراتی هرچند جسته و گریخته داشته‌اند. این در حالی است كه متون مذهبی ایرانیان پیش از اسلام نیز به دلیل نگرش خاصی كه به بیماریها و مقابله با آن‌ها داشته‌اند، به این مراكز اشاره نموده و همچنین به محققین امروزه درباره‌ی نحوه‌ی شكل گیری بیمارستان‌ها و نخستین مراكز درمانی اطلاعات مفید و ارزنده‌ای عرضه نموده‌اند. بنابراین نباید پیدایش و حتی گسترش بیمارستان‌ها و مراكز درمانی را به دوره‌ی ساسانی معطوف داشت بلكه پیش از این دوران از مكاتبی همچون شوش، ری، اكباتان، پرسپولیس، نصیبین و غیره در ایران آگاهیم.
باری در ایران پیش از اسلام، نخستین درمانگاه‌ها و بیمارستان‌ها كه دارای پزشكانی متخصص در امر كادر درمانی، گفتاردرمانی و گیاه درمانی بودند بنا شدند و شروع به فعالیت روزافزون نمودند و به تدریج این بیمارستان‌ها سرآغازی برای بنای بیمارستان و مركز آموزشی جندی شاپور در آغاز دوران ساسانی (224-270م) گشت كه میراث‌دار بیمارستان‌هایی همچون بیمارستان شوش، پرسپولیس، اكباتان، ری و غیره گردید و در اوج پیشرفت خود به درجه‌ای رسید كه نه تنها از دیگر ملت‌ها و اقوام و كشورهای دور و نزدیك دانش پژوهان و متبحران علم پزشكی به این مركز آموزشی سرازیر گشتند بلكه تا قرن‌ها پس از زوال حكومت ایرانیان نام و یاد خود را با پزشكانی كه یا تعلیم دیده‌ی مستقیم این مركز آموزشی بوده و یا تحت تأثیر غیرمستقیم این مركز آموزشی و درمانی بودند، حفظ كرد.
با ورود اسلام به ایران و پایان دوران باستانی ایران، بیمارستان‌ها و مراكز درمانی نیز با تغییر و تحولاتی كه در نتیجه‌ی ورود دین جدید و آیین نو در ایران ایجاد گردید، با اندك وقفه‌ای به حیات خود ادامه داد. پزشكان ایرانی و به ویژه دانش آموختگان مكتب پزشكی جندی شاپور در دوران نخستین اسلامی با نقش بسزایی كه در انتقال علوم پزشكی ایرانیان به عالم اسلامی ایفا نمودند و با ترجمه‌ی كتب معتبر پزشكی به زبان عربی از بانیان علوم پزشكی كه در دنیا با نام پزشكی اسلامی معروف است به شمار می‌آیند. بیمارستان‌های ایرانی نیز در این انتقال علوم به دنیای اسلامی، به دنیای عرب و سپس به اقصا نقاطی كه مسلمین بدان پای گذارده و در آن حكومتی تشكیل دادند، وارد گردید. درواقع واژه‌ی بیمارستان كه در عالم اسلام و جهان متمدن از طریق ایران شناخته شده، واژه‌ای است فارسی و می‌توان گفت بیمارستان‌ها و مراكز علمی متعددی كه در ممالک اسلامی و بعدها در اروپای مسیحی تأسیس شدند، از سنت جندی شاپور بهره و الهام فراوان گرفته بودند و برخی از آن‌ها نیز تقلید مستقیمی از محتوا و فرم بیمارستان و در مجموع از مركز جندی شاپور به حساب می‌آمدند.
در مورد بیمارستان‌های موجود در ایران پس از اسلام و چگونگی آنها و پزشكان و تأسیسات آن مراكز، مطالبی در منابع ذكر گردیده كه البته از معروف‌ترین این بیمارستان‌ها، در قرون میانه؛ بیمارستان ری، اصفهان، شیراز، نیشاپور، زرنج، تبریز، مرو، خوارزم در ایران و همچنین بیمارستان‌هایی كه توسط حكام و فرمانروایان ایران و یا تحت نظارت پزشكان ایرانی ساخته شد كه از برجسته‌ترین آنها بیمارستان‌های واقع در بغداد كه توسط وزرا و حكمای ایرانی تأسیس گردید، می‌باشند.
قابل ذكر است كه بیمارستان‌ها در دوران میانه به چنان شهرت و رونقی دست یافته بودند كه طبق گزارشات و آثار باقی مانده، بیمارستان‌های سلجوقی بر بیمارستان‌های اروپایی در دوره‌ی نوزایی (رنسانس)، از حیث شكل ظاهری و نیز از لحاظ معماری و تزیینات داخلی تأثیر نهاده‌اند. حتی تأثیر بیمارستان‌های سلجوقی در محدوده‌ی اروپا باقی نمانده به مناطق دیگر نیز، از شرق نزدیك تا شرق دور، گسترش یافته است و پس از آن نیز مغول‌ها، در دوره‌ی ایلخانان، با احداث انواع بیمارستان در شهرهای بسیاری چون آماسیه، سیواس، تبریز، همدان، سلطانیه، شیراز و بغداد، به سبك بیمارستان‌های سلجوقی، در این گسترش سهم عمده‌ای داشتند.
اما وضعیت بدین منوال سپری نشد، زیرا پس از وقفه‌ای كه مراكز درمانی و به طور كلی علوم پزشكی در حمله‌ی اعراب بدان دچار شده بود، دیگرباره بیمارستان‌های ایرانی و به طور كلی وضعیت پزشكی از نیمه‌ی دوم قرن پنجم به بعد سیری نزولی پیمود. در این دوران به دلیل تعصبات مذهبی برخی شاهان و دولتمردان، پزشكان در تنگنا قرار گرفته و در كار بیمارستان‌ها و بیمارستان سازی خلل وارد شد. اما این اختلال در امور بیمارستان‌ها و تغییر نگرش بزرگان و صاحبان قدرت و مكنت به درمانگری و بهداشت عمومی مردم، كه در روزگاران پیش (همچون دوران غزنوی) نیز مشهود بود، را نباید دوران نابودی و اضمحلال مراكز درمانی و اوضاع پزشكی در ایران محسوب داشت بلكه در همین دوران نیز پزشكانی كه در دنیای آن روز خوش درخشیده و محل ارجاع عالمان تا قرن‌های بعدی بودند ظهور كردند و بیمارستان‌هایی برپا گشتند كه با آموزش و ترویج علم پزشكی از رونق نیز بهره مند بودند. در حقیقت اگر بخواهیم سیر نزولی علوم و به ویژه علوم پزشكی كه سبب به قهقرا رفتن اوضاع بیمارستان‌ها و بی‌توجهی به امور بیمارستانی و نایاب و یا كمیاب شدن پزشكانی حاذق و متبحر گردید را به دورانی در تاریخ ایران منسوب سازیم، این تاریخ را باید از دوران میانه‌ی عصر ایلخانان و به خصوص با ظهور صفویان مطابق و مقارن بدانیم. به عبارت دیگر در دوران صفویه، با رسمی گشتن مذهب تشیع و تشكیل دولتی متمركز و تا حدودی باثبات، اگرچه تغییری در شكل حكومت و ایدئولوژی ایرانی ایجاد گردید و جامعه‌ی ایرانی جهان بینی متأثر از مذهب شیعی كه ملیتی ایرانی را نیز همراه داشت، بر خود پذیرفت، اما كشمكش‌های سیاسی و نظامی داخلی و خارجی در اواخر صفویان كه تا روزگار قاجار به طول انجامید، یكسره باعث ویرانی بیمارستان‌های ایران و به یغما رفتن موقوفات وسیع و گران بهای آنها شد و رونق و رشد بیمارستان‌ها سیر نزولی قابل ملاحظه‌ای یافت، به گونه‌ای كه تنها از روزگار فتحعلی شاه قاجار به بعد بیمارستان‌های انگشت شماری در گوشه و كنار به همان سبك قدیم پدید آمد.
در همین زمان و در همان روزگاری كه بیمارستان‌های ایرانی رو به ویرانی و نابودی نهاد و پزشكی و درمانگری با خرافات و اوهام آمیخته بود، برخی از دولت‌های اروپایی كه در پی گسترش نفوذ خود در سواحل خلیج فارس و اقیانوس هند بودند، به طور مستقیم یا به وسیله‌ی شركت‌های بازرگانی و هیئت‌های مذهبی وابسته به خود، در شهرها و سواحل ایران بیمارستان‌هایی پی افكندند كه آنها را باید نخستین «بیمارستان‌های نوین» نامید. در اوایل قرن سیزدهم، گشایش بیمارستان‌هایی به شیوه‌ی اروپایی و مراكز درمانی- آموزشی باب روز آغاز شد و این تغییر با آغاز دوران سلطنت ناصری و شدیدتر شدن روابط دربار ایران با غرب قوت و شدت بیشتری گرفت، به طوری كه این دوران را باید نقطه‌ی عطفی در تاریخ پزشكی و به ویژه مراكز درمانی در ایران محسوب كرد. زیرا با گسیل داشتن دانش آموزان و دانشجویان به خارج و وارد ساختن تأسیسات و تكنولوژی به داخل، كشور ایران در عصر قاجار به تدریج چشم به سوی دنیای جدید و فراورده‌های نو در علوم مختلف و به ویژه علوم پزشكی گشود و اندیشه‌ای كه در طی سده‌ها بر خرافات و بر پایه‌ای غیرعلمی بنا گردیده بود و از آن طریق برخی پزشكان طی طریق می‌نمودند به دور افكنده شد، هرچند این حركت به یك باره رخ نداد، و كج فهمان و برخی شاهان و دولتمردان كوته بین و كوته فكر مانع از تسریع در پیمودن مسیر رو به ترقی ایرانیان گردیدند، اما مراكز درمانی و به طور كلی علوم درمانگری و پزشكی دیگرباره رنگ و رونقی یافت و با وقوع انقلاب مشروطه در ایران، جنبشی در علم پزشكی و امور بیمارستانی نیز در ایران رخ داد.
منبع مقاله :
كاویانی پویا، حمید، (1393)، بیمارستان‌ها و مراكز درمانی در ایران: با رویكردی به پزشكان و وضعیت پزشكی از آغاز تا دوران مشروطه، تهران: امیركبیر، چاپ اول.