امتیازات نظام ولایت فقیه

نويسنده: آيت الله مصباح يزدي
ضرورت دارد كه با مقایسه نظام اسلامی كشورمان با سایر نظامهای دموكراتیك جهان كه امروزه به عنوان پیشرفته ترین نظامهای حكومتی شناخته می شوند، امتیازات نظام اسلامی را بر سایر نظامها بر شماریم:

الف ـ انسجام درونی

اولین امتیازی كه نظام ما بر سایر نظامها دارد، انسجام درونی آن است. گفتیم كه در همه نظامهای دموكراتیك، شاخص اصلیِ پیشرفته و دموكراتیك بودن را تفكیك قوا از یكدیگر و عدم دخالت قوا در یكدیگر معرفی می كنند. ما به گوشه ای از تعارضهای درونی آن نظامها اشاره كردیم و گفتیم با این كه بنابراین است كه هیچ یك از قوا در دیگری دخالت نكند، اما عملاً نظامی را سراغ نداریم كه در آن، قوا كاملاً از همدیگر مستقل باشند و در یكدیگر دخالت نكنند و قانون تا حدی به قوا اجازه دخالت در یكدیگر را نداده باشد گذشته از دخالت های غیر قانونی و تخلفات و اعمال فشارهایی كه برخی از قوا دارند. عملاً مشاهده می كنیم كه قدرت در اختیار یك قوه قرار می گیرد و آن قوه با استفاده از قدرت و امكانات گسترده ای كه جهت پشتیبانی همه قوا در اختیار دارد، بر دیگران فشار وارد می سازد. وقتی قوای نظامی و انتظامی، امكانات مالی و اقتصادی و بودجه یك مملكت در اختیار قوه مجریه قرار گیرد، عملاً همه اهرمهای فشار در اختیار یك قوه قرار گرفته است و هر وقت رئیس قوه مجریه بخواهد می تواند از قدرت خود سوء استفاده كند.
پس یك نوع ناهماهنگی درونی در نظامهای دموكراتیك دنیا مشاهده می شود، اما در نظام ما، درعین این كه قوای سه گانه از یكدیگر تفكیك شده اند و اختیارات مستقلّی دارند، آن ناهماهنگی وجود ندارد؛ چون در نظام ما یك عامل وحدت بخش و هماهنگ كننده ای وجود دارد به نام ولایت فقیه كه با اشرافی كه بر قوای حكومتی دارد، بین آنها هماهنگی و انسجام ایجاد می كند و به عنوان محور نظام از ایجاد بحران جلوگیری می كند. حتّی ما مشاهده كرده ایم كه چگونه مقام معظم رهبری درمقاطعی از ایجاد تنش بین مسؤولین قوا جلوگیری كرده اند و گاهی كه زمینه بحرانی هم فراهم می شد، رسماً رئیس قوه مجریه از ایشان می خواست كه با اعمال قدرت جلوی بحرانی را بگیرند و ایشان بخوبی بحران را مهار می كردند. ولی فقیه گرچه مستقیماً مسؤول هیچ یك از قوا نیست، اما مسؤولین قوای سه گانه یا مستقیماً توسط ایشان نصب می گردند، و یا به تعبیر قانون اساسی ایشان رأی مردم را تنفیذ می كنند و با نصب و تنفیذ ایشان مسؤولیت و مقام سران قوا اعتبار و مشروعیت می یابد.

ب ـ ضمانت اجرایی درونی و روانی

امتیاز دوم نظام ما بر سایر نظامها وجود ضمانت اجرایی درونی و روانی است كه در آحاد مردم وجود دارد، و این ضمانت اجرایی درونی در پرتو احساس وظیفه شرعی در اطاعت از مقررات و قوانین این نظام و دولت اسلامی به وجود می آید. چنین ضمانت و كنترل درونی در سایر نظامها وجود ندارد و در اكثر قریب به اتفاق نظامها قوانین با قدرت و زور بر مردم تحمیل می شود و هر كجا كه مردم احساس آزادی بیشتر و كنترل كمتری كنند، شانه از زیر بار قوانین خارج می كنند.
كراراً شنیده می شود كه افراد در باب رعایت مقررات و نظم در كشورهای اروپایی سخن می گویند. از جمله این كه در كشورهای غربی و اروپایی مردم به صورت خودكار و اتوماتیك وار قوانین و مقررات را اجرا می كنند و مالیات می پردازند. این نظام و انضباط ظاهری در سایه حاكمیت سیستم پیشرفته كنترلی حاصل آمده كه مردم را ملزم به رعایت قوانین می كند و مالیات ها را وصول می كند وكمتر كسی می تواند تخلف كند. سیستم وصول مالیات در آنجا، در طول چند قرن تجربه و بخصوص با تجربیاتی كه در نیم قرن اخیر به دست آمده، از مكانیسم دقیق و پیچیده ای برخوردار است و بر این اساس به صورت های مختلف مالیات را از مردم وصول می كنند و توده مردم كه بار اصلی مالیات را به دوش دارند، عملاً براحتی مالیات را می پردازند؛ البته شركت های بزرگ با زدوبند با مسؤولان مملكتی و روابطی كه با نظام قدرت دارند، سعی می كنند كه از پرداخت مالیات خودداری كنند.
در اینجا بر خود لازم می دانم به كسانی كه شیفته غرب هستند و از نظم و مدنیت و فرهنگ والای غرب سخن سر می دهند، بگویم كه بسیاری از ستایش ها و تعریفهایی كه از كشورهای غربی می شود، شعاری بیش نیست و تهی از واقعیت است. مثلاً گفته می شود كه در كشورهای غربی رانندگان كاملاً مقررات راهنمایی را رعایت می كنند و از نظم و انظباط قابل تحسینی برخوردارند؛ این ادعا واقعیتی ندارد. بنده نمونه ای را برای نقض ادعای فوق عرض می كنم: من برای سخنرانی در دانشگاه فیلادلفیای آمریكا دعوت داشتم. برای این كه شهرهای بین راه را مشاهده كنم، با ماشین از نیویورك به سمت فیلادلفیا سفر كردم. در بین راه ملاحظه كردم كه راننده ماشین هر از چند گاهی دستگاهی را جلوی ماشین می گذارد و پس از مدتی آن را در داشبرد قرار می دهد و كراراً این كار را تكرار می كرد. حس كنجكاوی من بر انگیخته شد و از او سؤال كردم كه این دستگاه چه كاربردی دارد؟
او گفت: در آمریكا، سرعت بیش از نود مایل در ساعت ممنوع است و پلیس برای جلوگیری از تخلّفات رانندگی در جاده ها رادار نصب كرده كه توسط آن ماشین هایی كه سرعت غیر مجاز دارند شناسایی شوند. بعلاوه، نیروهای پلیس در قسمت هایی از جاده كمین می كنند و راننده متخلف را جریمه می كنند. با توجه به این كه رفت و آمد و سرعت ماشین ها به وسیله رادار كنترل می شود، عده ای این دستگاه را كه اردار پلیس را كور می كند اختراع كرده اند و اكنون این دستگاه براحتی در بازار خرید و فروش می شود. پلیس كه متوجه این مسأله شده، در جاده ها كمین می گذارد تا رانندگانی را كه با استفاده از این دستگاه، رادار پلیس را كور می كنند و در نتیجه با سرعت غیر مجاز حركت می كنند، متوقف و جریمه كند. از این رو، ما با نصب این دستگاه با هر سرعتی كه بخواهیم رانندگی می كنیم و هرگاه به پست پلیس برخوردیم آن را مخفی می سازیم و مجدداً آن را نصب می كنیم!
می نگریم كه آنها برای این كه مقررات را رعایت نكنند و كنترل ضابطین قانون را بی اثر سازند، دستگاهی می سازند كه رادار پلیس را كور می كند و آن را به وفور در بازار آمریكا به فروش می رسانند، آن وقت ما خیال می كنیم كه آمریكایی ها از چنان فرهنگ پیشرفته ای برخوردارند كه به دلخواه و با میل و رغبت مقررات را رعایت می كنند و كاملاً در آنجا نظم حاكم است. مسائل جنایی كه هر روزه درآنجا رخ می دهد و به گوش ما می رسد، خود حدیث مفصّل دارد. یكی از دوستانی كه پس از چند سال اقامت در آمریكا به ایران برگشت، می گفت: هیچ دبیرستانی در آمریكا نیست كه پلیس مسلّح نداشته باشد، با این وجود هر روز ما شاهد آدم كشی در آن مدارس بودیم، و مثلاً دانش آموز اسلحه به روی معلّم و هم كلاسی های خود می كشد و آنها را به قتل می رساند! این نمونه نظم و انضباط در آن كشور است!
آری عامل عمده ای كه در غرب افراد را قانون مدار و مطیع قانون می سازد، عامل بیرونی و ترس از جریمه، زندان و مجازات است و اگر ترس نداشته باشد و به شكلی بتوانند كنترل ضابطین قانون را بی اثر سازند، در تخلف از مقررات غالباً شكی به خود راه نمی دهند. اما در نظام اسلامی، غیراز این عامل كنترل بیرونی وترس از مجازات و جریمه كه البته وجود دارد، عامل مهم دیگری نیز وجود دارد كه اگر در مردم تقویت شود، توانایی بالایی در رفع بسیاری از مشكلات اجتماعی و حلّ آنها دارد. آن عامل عبارت است از كنترل درونی و نظارت درونی افراد در انجام مقررات و قوانین. این عامل ناشی از ایمان مردم به لزوم اطاعت از مقررات و قوانین دولت اسلامی است و به واقع مردم انجام مقررات را وظیفه شرعی خود می دانند. طبیعی است كه اگر نظام و دولت اسلام حاكم نبود و امام به عنوان مقتدار و پیشوا و مرجع تقلید مردم نفرموده بود كه اطاعت از مقررات دولت اسلامی شرعاً واجب است، مردم فقط به انگیزه مصون ماندن از مجازات و جریمه از قوانین اطاعت می كردند.
امروزه، متدینان و مردم انقلابی ایران به جهت اطاعت از ولی امر مسلمین به قوانین و مقررات دولت عمل می كنند؛ گر چه در مواردی می دانند كه آن قوانین به ضررشان هست. این ضامن اجرایی درونی كه ناشی از ایمان افراد است و عامل بسیار مهم و ارزشمندی در كنترل مردم و قانون مدار ساختن آنهاست، در جامعه ما وجود دارد و ما قدرش را نمی دانیم. عاملی كه موجب می گردد مردم قوانین دولت اسلامی را قوانین خدا ومورد رضایت او بدانند و در نتیجه، با احساس وظیفه الهی و شرعی به آنها گردن نهند و تخلّف از آن قوانین را موجب مجازات اخروی و الهی بدانند. البته ما انكار نمی كنیم كه در نظام ما نیز تخلّفاتی صورت می گیرد، اما این تخلّفات نسبت به موارد تبعیت و اطاعت از قوانین ناچیزند؛ و اگر بنا بود كه شمار تخلّفات افزون از موارد اطاعت از قانون باشد، دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شد و نظام از هم گسسته می گشت.

ج ـ برخورداری رهبری از عالی ترین مراتب تقوا و شایستگی

امتیاز سوم نظام ما بر سایر نظامها این است كه مقام رهبری باید برخوردار از عالی ترین مراتب تقوا و شایستگی های اخلاقی و عظمت شأن و قداست باشد؛ چون ایشان جانشین پیامبر و امام زمان است و مردم او را تجلّی ونمودی از شخصیت امام زمان می شناسند و از این رو، مرتبه ای از عشق و محبتی كه به آستان مقدس پیامبر و امام زمان، عجل الله تعالی فرجه الشریف، ابراز می دارند، در حق ایشان نیز ابراز می دارند.
با این كه مقام رهبری در نظام ما دارای عالی ترین مقامها و برخوردار از بیشترین قدرت است، اگر تخلّفی از او سر زند و گناهی كه موجب فسق و سقوط از عدالت است مرتكب گردد، خود به خود از مقام ولایت بر مسلمین منعزل می گردد و دیگر نیازی به تشكیل دادگاه و محاكمه و اثبات جرم و در نهایت عزل او نیست. همین كه، العیاذ بالله، جرمی مرتكب شد، از عدالت ساقط و خود به خود منعزل می گردد و خبرگان تنها نقش اعلام عدم صلاحیت او برای رهبری را دارد، نه این كه او را عزل كند؛ چون عزل خود به خود با سقوط عدالت حاصل می گردد!
در هیچ یك از نظام های دنیا، مسؤولان عالی رتبه برخوردار از شایستگی های اخلاقی كه رهبری در نظام ما از آنها برخوردار است نمی باشند؛ و حتّی رهبران بعضی از كشورها سرتا پا آلوده به فساد اخلاقی و گناه هستند: مثلاً در آمریكا كه به اصطلاح یكی از متمدن ترین، پیشرفته ترین و بزرگترین كشورهای دنیاست، رئیس جمهور متّهم به فساد اخلاقی و جنسی شد و چندین شاهد به فساد و جرم او شهادت دادند و خودش نیز اعتراف كرد. اما وقتی كه مسأله استیضاح او مطرح شد و در پارلمان آن كشور به شور نهاده شد، اكثریت نمایندگان به استیضاح او رأی ندادند و او كماكان برسر قدرت باقی ماند و هیچ مشكلی نیز پیش نیامد. همه مردم دنیا فهمیدند كه او فاسد است، اما به جهت زدوبندهای سیاسی نمایندگان، استیضاح یكی دو رأی كم آورد و آن عنصر فاسد سر جای خود باقی ماند! نظایر فراوانی از این دست وجود دارد و افرادی كه تخلّفات آشكاری دارند و حتّی در دادگاه هم محكوم شده اند، به جهت زدوبندهای سیاسی در پست خود ابقا می شوند و ممكن است حتّی در دوره بعد نیز مجدداً انتخاب گردند.
بنابراین، از دیدگاه اسلام حتی اگر مقام رهبری فاقد یكی از شرایط شود و گناهی از او سر زند، از مقامش منعزل می گردد؛ چون با انجام یك گناه كبیره از عدالت ساقط و فاسق می گردد و صلاحیت رهبری بر مسلمین را ندارد؛ و دیگر برای اثبات جرم او نیازی به تشكیل دادگاه و یا رأی خبرگان نیست. پس در هیچ یك از نظامهای دنیا در مورد مسؤولین كشور و بخصوص عالی ترین مقام كشور؛ یعنی؛ رهبری این قدر سخت گیری نشده است.

د ـ رعایت مصالح معنوی و واقعی انسانها

در نهایت، از جمله مهمترین امتیازات نظام ما بر سایر نظامها رعایت مصالح واقعی انسانهاست: ما به عنوان مسلمان معتقدیم كه خداوند بهتر از دیگران مصالح انسانها را می شناسد و ما می خواهیم كه همان مصالحی كه خداوند در نظر گرفته در جامع تحقیق یابد، و این مهم جز در سایه عمل به احكام و قوانین دینی تأمین نمی شود. در روی زمین، تنها نظام جمهوری اسلامی ایران است كه در اصل چهارم قانون اساسی آن آمده است كه همه مقررات و قوانین جاری كشور باید بر اساس موازین اسلامی تصویب و اجرا گردد. حتّی اگر قانون و مصوبه ای بر خلاف اطلاق و عموم دلیل شرعی باشد، اعتبار ندارد.بنابراین، تنها كشوری كه قوانین آن ضامن تأمین مصالح واقعی انسانهاست، كشور ماست.
همه توجه دارند كه این نظام با همه دستاوردهای آن، در سایه فداكاری مردم و به بركت خون شهدا و از جمله شهدای هفت تیر به دست آمد و آنان با فداكردن جان خود و تقدیم خون ارزشمند خود به انقلاب برای ما عزّت، سر بلندی و ارزشهای والایی را آفریدند. ما باید بهوش باشیم كه این ارزشها را برایگان از دست ندهیم. امروز، دست هایی در كار است كه به اصل اسلام، ولایت فقیه و نظام و مقررات اسلامی خدشه وارد كند، چون این ارزشها چونان خاری در چشم آنهاست و با همه وجود سعی می كنند آنها را از بین ببرند و همه توان و تلاش و فعالیت های تخریبی خود را متمركز بر روی آن چند نقطه اصلی كرده اند، تا به شیوه ها و شگردهای گوناگون به آنها ضربه وارد سازند.
گاهی در مقالات، سخنرانی ها و روزنامه های كثیر الانتشار جمهوری اسلامی اصل اسلام و احكام اسلامی را زیر سؤال می برند و می گویند: امروز زمان آن گذشته كه ما دم از واجب و حرام بزنیم، باید مردم را به حال خود رها كنیم كه خود تصمیم بگیرند و انتخاب كنند! یا كراراً مشاهده شده كه به ولایت فقیه جسارت و توهین می كنند، كه اگر سماحت و سعه صدر مسؤولان فرهنگی نبود، قانوناً آنها باید تعزیر و مجازات شوند؛ اما این بزرگواران به روی خود نمی آورند و اقدامی نمی كنند. اینجاست كه ما به عنوان مسلمان، انقلابی، پیرو امام و مقام معظّم رهبری وظیفه داریم كه این گستاخان و جسارت پیشه گان را سر جای خود بنشانیم و اجازه ندهیم كه شریعت مقدس اسلام و تشیع و ارزشهای مقدسی كه عامل سعادت دنیا و آخرت ما هستند و به بهای سنگینی به دست آمده اند، به بهای اندك و ثمن بخس، در بازار مكّاره سیاست بازان خدعه گر و فرهنگ سوزان بی هویت، به فروش برسند و حاصلی جز ننگ و عار و نفرین خدا، پیامبر، فرشتگان، مؤمنان و نسلهای آینده برای ما باقی نماند؛ امید كه چنین مباد.
منبع:کتاب نظريه سياسي اسلام