نویسنده: دکتر حسین کلباسی اشتری





 


آنچه که در ابتدا ضروری به نظر می‌رسد، تقریر فهم مسیحیان از هزاره‌گرایی و به ویژه مناسبت آن با بازگشت و سلطنت عیسی مسیح می‌باشد. معنای بنیادین هزاره‌گرایی - آن گونه که نویسندگان مسیحی دریافته‌اند - می‌تواند بدین قرار باشد:
در آخرالزمان، عیسی مسیح با تمامی شکوه و جلالش به منظور برقراری برابری و عدالت وغلبه بر نیروهای شیطانی و تأسیس حکومتی شکوهمند بر زمین، برای برخورداری و تمتّع انسان‌ها از عالی‌ترین نعمات روحانی و مادی، باز خواهد گشت؛ در این زمان وی خود فرمانروا است و تمامی انسان‌های عادل - از جمله قدیسان (1) - زنده شده و در آن حکومت سهیم خواهند شد. (2) در پایان این سلطنت، قدیسان به همراه عیسی مسیح به ملکوت آسمان عروج کرده و در همین حال انسان‌های شرور - که آنها نیز دوباره زنده گردیده‌اند - به عذاب ابدی دچار می‌شوند. مدت زمان رمانروایی شکوهمند عیسی مسیح و قدیسان او بر روی زمین غالباً دوره‌ای برابر هزار سال تلقی شده که عموماً از آن به «هزاره سلطنت مسیح» تعبیر می‌شود و در عین حال اعتقاد و باور به تحقق سلطنت یاد شده در آینده با عنوان «هزاره‌گرایی» مشخص شده است.
بدین ترتیب، مؤلفه اصلی و مشترک هزاره‌گرایی مسیحیت، همین اعتقاد به سلطنت هزار ساله است ولی در عین حال فرقه‌ها، گرایش‌ها و حوزه‌های مختلف مسیحی در جزئیات تحقق، شرایط و مکان - و حتی امکان - سلطنت هزار ساله مسیح با یکدیگر اختلاف دارند. با وجود این عناصر اصلی این باور و عقیده می‌تواند چنین باشد:
* رجعت عیسی مسیح با تمامی شکوه و قدرت و جبروتش؛
* تأسیس حکومتی زمینی توأم با عدالت؛
* رستاخیز قدیسان و سهیم شدن آنها در این حکومت؛
* نابودی قدرت‌هایی که دشمن خداوند به شمار می‌آیند؛
و بالاخره:
* در پایان این حکومت و سلطنت و پس از آنکه انسان‌های عادل به ملکوت آسمان عروج کنند، رستاخیز کبری (3) و روز داوری نهایی آغاز می‌شود، در حالی که انسان‌های شرور به اعماق آتش دوزخ (4) و عذاب همیشگی در خواهند افتاد.
همان گونه که ذکر شد، اعتقاد به سلطنت یاد شده - با تلفیقی از وجهی طبیعی و وجوهی فوق طبیعی - فی‌نفسه ریشه در باورهای یهودیان به ظهور منجی این جهانی (5) و در زمینه سنت پیشگویانه عهد عتیق دارد. مشهور آن است که قوم یهود به جهت پیشینه خاص اجتماعی‌شان و محرومیت از دولت و حاکمیت ملی واحد، همواره در انتظار ظهور «مسیحا» و نجات‌دهنده‌ای بوده‌اند که در ضمن به ویژگی‌های قدرت و کشورگشایی نیز مجهز باشد. اما علاوه بر ویژگی طبیعی و این جهانی نجات دهنده مورد نظر یهود، ویژگی فوق طبیعی و آسمانی او نیز برجسته است، به گونه‌ای که «یهوه»، (6) خدای یهودیان بر همه نیروهای متخاصم غلبه کرده و سلطنت فراگیر بنی اسرائیل را تجدید خواهد کرد. این معنا علاوه بر رسایل پیشگویانه عهد عتیق، نظیر اشعیاء، دانیال، ارمیا، زکریا و مانند آن در کتاب‌های اخنوخ (7) و استر (8) نیز انعکاس یافته و نمایانگر جزئیات مختلف ظهور مسیح، شکست اقوام بیگانه و دشمن و تجدید حیات قوم یاد شده می‌باشد. در اینجا به نظر می‌رسد عناصر طبیعی و فوق طبیعی در مفهوم سلطنت مسیحایی و دوره آخرالزمان با یکدیگر ممزوج گردیده و به نوبه خود ترکیبی از اوصاف مربوط به پایان نظم عالم حاضر و پدید آمدن عصری جدید که هم زمان با سلطنت شکوهمند برگزیدگانی از بندگان می‌باشد را عرضه می‌کند. ویژگی‌ها و اوصافی که درباره این دوره در آثار و نوشته‌های قدیم و جدید دیده می‌شود، گرچه ظاهراً مربوط به طبیعت محسوس و ملموس و زندگانی عادی روزمره است، ولی در عین حال از جنبه‌های مبهم و رازگونه نیز برخوردارند.
در آموزه‌های انجیلی عهد جدید آشکارا بر این امر تأکید شده که چگونه یهودیان در زمان عیسی مسیح عمیقاً در انتظار یک سلطنت مسیحایی زمینی بوده‌اند، (9) ولی منجی‌ای که آمد، تنها بشارت ملکوت خداوند و تطهیر (10) و رهایی انسان از گناهانشان را داد، (11) ملکوتی که واقعاً با تولد او آغاز شد. بدین ترتیب هیچ نشانه‌ای درباره سلطنت هزار ساله عیسی مسیح در اناجیل و رساله‌های پولس قدیس (12) دیده نمی‌شود وهمه چیز حول یک فضای روحانی و دینی می‌گردد؛ حتی آنجا که از رستاخیز و روز داوری سخن گفته می‌شود. البته این در مورد آخرین رساله عهد جدید یعنی مکاشفه یوحنّا (13) استثنا دارد، زیرا در آنجا در قالب ادبیات و روایت ویژه‌ای، غلبه بر دشمنان خداوند و قدیسان - که به صورت نمادین، حیوان تصویر شده‌اند - ونیز پیروزی بر دجّال (14) و بالاخره پیروزی نهایی عیسی مسیح و همراهانش وعده داده شده است. صحنه‌ها، موقعیت‌ها و عوامل توصیف شده در این رساله شباهت زیادی به محتوا و شخصیت‌های توصیف شده در برخی رسایل عهد عتیق، به ویژه رساله‌های دانیال، (15) اخنوخ، (16) اشعیاء (17) و مانند آن دارند. برای نمونه ادعا شده که شیطان به مدت هزار سال در قعر دوزخ به زنجیر کشیده شده و انسان‌های عادل و با فضیلت دوباره زنده می‌شوند ودر سلطنت عیسی مسیح شرکت می‌کنند.
اگرچه دشوار است که بتوان به دقت درباره تصاویر عرضه شده در ادبیات مکاشفه‌ای (18) و دعاوی و پیشگویی‌های آنها نظر داد، اما بدون شک می‌توان گفت تمامی توصیفات آنها بر نبرد روحانی میان عیسی مسیح و کلیسا در یک سو و نیروهای شیطانی و پلید در سوی دیگر تمرکز دارد. با وجود این بسیاری از مسیحیان - به ویژه در آسیای صغیر، روسیه و قفقاز - تا آنجا پیش رفته‌اند که معتقدند ادبیات مکاشفه‌ای عهد عتیق و باورهای یهود، معنای دقیق‌تری به توصیفات مکاشفه یوحنا بخشیده است؛ و در نتیجه از اینجا نظرگاه هزاره‌گرایی گسترش یافته و هواداران پروپاقرصی نه تنها میان بدعت‌گذاران و نوکیشان، بلکه میان مسیحیان متعصب کاتولیک نیز به دست آورده است.

پی‌نوشت‌ها:

1. Saints
2. در اینجا معنای حکومت و فرمانروایی دقیقاً به همان معنا ودلالت‌های «سلطنت» - و معادل لاتین آن Kingdom - اخذ شده است و گویا هیچ صورتی از صُور حکومتی دنیای جدید در آن دیده نمی‌شود.
3. Universal Resurrection
4. Hell
5. Temporal Messiah
6. Jehovah
7. Henoch
8. Esdras
9. برای نمونه در: متی، 36/24-44 و مرقس، 21/13-27.
10. Sanctification
11. لوقا، 18/13-30.
12. Paul, the Epistles
13. Revalation to John
14. Antichrist
15. Daniel
16. Onuch
17. Isaiah
18. Apocalypse

منبع مقاله :
کلباسی اشتری، حسین؛ (1388)، هزاره‌گرایی در سنت مسیحی، تهران: انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول.