نویسنده: فرانسواز شوای
برگردان: محسن حبیبی



 

اتین کابه Etienne Cabet (1788-1856) که مارکس او را مبدع «کمونیزم تخیلی» می‌داند، نگرش یک سوسیالیزم دولتی را در [کتاب] سفر به ایکاری (1) گسترس بخشید (1840)، در سال مرگش، این را تأکید کرد که «در واقعیت، این توصیف تشکیلات اجتماعی و سیاسی اجتماع است، این یک قرارداد علمی و فلسفی می‌باشد». (2)
سفر به ایکاری به تفصیل، پایتخت یعنی ایکارا و آمایش دیگر شهرها را توصیف می‌کند. لوئیس مامفورد بدقت در این کتاب بازتاب اثر اداری و تمرکز گرای ناپلئون و نوعی آرمانی شدن پاریس را دیده است. با وجود این، ایکارا بخوبی انگاره‌های ترقی‌گرای عصر [خویش] را نشانگر است، در نخستین مرحله، ایکارا نتیجه‌ی انقلاب صنعتی (3) است، که در آن اصول خردگرایی، بهداشت و طبقه‌بندی جریان دارد؛ و ایکارا می‌باید به الگوهای اوئن، (4) کابه (تأثیر آن در انگلستان را می‌بیند)، فوریه و کونسیدران نزدیک شود. مانند این نویسندگان، انگاره‌ی کارایی و بازدهی [برای کابه] نقش مهمّی بازی می‌کند و بیش از یک مطلق‌گرایی ناآگاهانه، این ایکاراست که مطلق بودن نظام‌های اجبار و فشار پیشنهادی کابه را توجیه می‌کند.
کابه سال‌های آخر عمرش را در ایالات متحده گذرانید، جایی که او تلاش کرد تا، با مهاجران اروپایی، اجتماعات اشتراکی مبتنی بر الوی ایکاری خویش را تحقق بخشد.

ایکاری توصیف ایکارا، پایتخت ایکاری

انتظام و هندسه‌گرایی

ببینید! (5) شهر تقریباً مدوّر است و به وسیله [رودخانه] تأثیر (6) با شکوه به دو قسمت تقریباً مساوی تقسیم شده است، شهری که در آن مسیر رودخانه بین دو دیوار تقریباً مستقیم جریان یافته و شکل گرفته است، بستر [رودخانه] برای پهلو گرفتن کشتی‌هایی که از دریا می‌رسند گود شده است.
اینست، بندر و حوضچه‌ها و مغازه‌ها که تقریباً یک شهر کامل را شکل می‌بخشند!
می‌بینید که در میانه شهر، رودخانه به دو بازو تقسیم می‌شود، بازوهایی که از هم دور شده، به هم نزدیک شده و در مسیر نخستین خویش از نو به یکدیگر می‌پیوندند به گونه‌ای که جزیره‌ای مدوّر و به اندازه کافی بزرگ را شکل بخشند.
این جزیره یک میدان است، میدانی مرکزی، درختکاری شده که در میانه آن کاخی برپا شده که باغی وسیع و با شکوه را شامل می‌گردد، باغی بر پا شده بر سکو که درمرکز آن ستون غول‌آسایی با مجسمه‌ای عظیم بر فرازش قد برافراشته و بر تمامی بناها مسلط است. در هر سوی رودخانه، باراندازهای وسیعی را مشاهده می‌کنید که با بناهای با شکوه عمومی محصور شده‌اند.
در پیرامون این میدان مرکزی و دورتر از آن، می‌توانید دو حلقه از دیگر میدان‌ها را تشخیص دهید، که به فواصلی تقریباً مساوی از یکدیگر دور شده و در تمامی شهر پخش می‌گردند.
تمامی خیابان‌های مستقیم و وسیع را ببینید! این هم پنجاه [خیابان] بزرگی که به موازات رودخانه از شهر عبور می‌کنند و آن هم پنجاه خیابانی که عمود بر این‌ها از شهر می‌گذرند. بقیه خیابان‌ها کم و بیش طولانی‌اند. اینهایی که با نقطه‌های سیاه مشخص شده‌اند و مجموعه میدان‌ها را به هم می‌پیوندند، مانند بلوارهای پاریس درختکاری شده‌اند. ده خیابان بزرگ سرخ رنگ، خطوط راه‌آهن هستند، تمامی خیابان‌های زرد رنگ خیابان‌های عبوری جاده‌ای می‌باشند خیابان‌های آبی رنگ، خیابان‌های ترعه‌دار [مسیرهای آبی] هستند.
از او پرسیدم و تمامی این نوارهای عریض و طولانی صورتی رنگ، که در همه جا بین خانه‌های دو خیابان می‌بینم چیست؟
باغ‌هایی هستند که در پشت این خانه‌ها قرار دارند، به زودی آنها را به شما نشان خواهم داد.

محله‌ها...

امّا، قبل از هر چیز این توده‌های مشخص شده را ببینید که با آبرنگی، کم رنگ، از تمامی رنگ‌ها متمایز شده و همه شهر را در بر می‌گیرد. شصت‌تایی از آن‌ها وجود دارد، این‌ها شصت محله (اجتماع) تقریباً یکسان هستند، و هر یک وسعت و جمعیّتی مشابه با یک شهر کوچک معمولی را نشانگر هستند.

کاملاً متفاوت...

هر محله نام یکی از 60 شهر مهم دنیای قدیم و جدید را بر خود دارد و هریک از بناهای یادواره‌ای و خانه‌هایش، معماری یکی از این شصت ملّت بزرگ را عرضه می‌دارد. بنابراین شما همان‌گونه که محله‌های «پکن»، «اورشلیم» «قسطنطنیه» را می‌یابید، محله‌های رم، پاریس و لندن را نیز [می‌بینید]، به گونه‌ای که ایکارا خلاصه‌ای از جهان خاکی است.

و طبقات...

نقشه‌ی یکی از محله‌ها را ببینیم! هر چه که رنگ شده بنای عمومی است، مدرسه، آسایشگاه‌، معبد، به رنگ سرخ، کارگاه‌های بزرگ، زرد، مغازه‌های بزرگ، رنگ آبی، مکان‌های مجالس و بنفش بناهای یادواره‌ای هستند.
مشاهده می‌کنید که تمامی این بناهای عمومی به گونه‌ای پخش گشته‌اند که در همه‌ی خیابان‌ها وجود داشته باشند و اینکه همه‌ی خیابان‌ها به یک اندازه خانه یا بناهای کم و بیش متعدد و گسترده را دارا هستند.
و اکنون نقشه‌ی یک خیابان، ببینید! شانزده خانه در هر سمت با یک بنای عمومی در میانه و دو دیگر در دو انتها. [نمای] خارجی شانزده خانه یکسان‌اند و [به گونه‌ای] ترکیب شده‌اند که تنها یک بنا را نشانگر باشند، ولی هیچ خیابانی کاملاً شبیه به دیگری نیست.
در مورد مردم، در مجالس مربوط به خودشان است که حقوق‌هایشان، انتخاباتشان و شوراهایشان را شکل می‌دهند و برای سهولت در اعمال این حقوق، منطقه به 100 ناحیه کوچک و 1000 محله (اجتماع) کوچکتر تقریباً مساوی در جمعیت و وسعت تقسیم گشته است.

سیاست و ترقی‌گرایی

برای آنکه هر بخشی کاملاً شکافته شود، نمایندگی مردمی و هر مجمع ناحیه‌ای، یعنی همه‌ی مردم به 15 شورای اصلی تقسیم شده است: شورای قانون اساسی، آموزش، کشاورزی، صنعت، تغذیه، مسکن، آمار و غیره. پس هر شورای بزرگ یک پانزدهم مجموعه شهروندان را در خود دارد، و همه‌ی ذکاوت خلقی ترکیب یافته از انسانهای خوب پرورش یافته و خوب آموزش دیده برای کشف و کاربست هر بهبود و هر تکاملی دائماً در تکاپوست. بنابرای تشکیلات سیاسی ما یک جمهوری مردمی است و حتی می‌توان گفت یک مردم سالاری تقریباً ناب می‌باشد.

روش الگو

انگاره‌ی الگو

تمامی شهروندان می‌باید مانند هم و به بهترین وجه ممکن در اجتماع سکنی یابند، نمایندگی مردمی بر آن شد که پاداشی زیبنده - مجسمه‌ی نیم تنه [از شخص] در تمامی خانه‌های جمهوری - و به نام مردم به کسی اعطا کند که از همه نظر کامل‌ترین نقشه یک خانه الگویی را ارائه کند. و، زمانی که همه نقشه‌ها در مسابقات عمومی مورد قضاوت واقع شدند، نمایندگی مردمی نقشه برنده را تصویب کرده و دستور داد که از این پس همه‌ی خانه‌های اجتماع می‌یابد بر این نقشه بنا گردند.
هر کس می‌فهمد که از این مسأله، این امتیاز ارزشمند به دست آمده است که تمامی درها، پنجره‌ها و غیره، مطلقاً یکسان هستند. ما امکان انبوه‌سازی همه‌ی اجزای متشکله‌ی یک خانه، یک مزرعه، یک روستا و یک شهر را خواهیم داشت.
حتی نقشه - الگوهای یک مزرعه کارگاه‌های متفاوت، بیمارستان‌ها، مدارس و غیره نیز به دست آمده است. برای تجهیزات و برای هر قطعه تجهیزات نیز چنین بود.
همه شهرهای ناحیه‌ای تحت نظر اجتماع می‌باید شبیه باشند، پاداشی بزرگ و مجسمه‌ای در تمامی اجتماعات به کسی داده می‌شود که نقشه‌ی یک شهر - الگو بسیار کامل را عرضه کند.
برای شهرهای منطقه‌ای و پایتخت و بناهای یادواره‌ای نیز این چنین بود.

الف - شهر الگو (7)

بهداشت کالبدی

من از تمهیدات متخذه برای پاکیزگی، برای گردش آزاد هوا، برای حفظ خلوص آن وحتی برای تصفیه آن، با تو سخن نمی‌گویم. در درون شهر، گورستانی موجود نیست، از کارخانه‌های کثیف خبری نیست و از بیمارستان نشانی نیست، همه این تأسیسات در دوردست‌ها هستند، در مکان‌های تهویه شده نزدیک به آب جاری یا در روستا.
هرگز نمی‌توانم همه‌ی تمهیدات متخذه برای پاکیزگی خیابان‌ها را برای تو یادآور شوم. خیابان‌ها صبح هر روز جارو شده، شسته شده و همیشه کاملاً تمیز هستند، این بسیار ساده است، ولی خیابان‌ها به گونه‌ای سنگفرش شده یا ساخته شده‌اند که آب هرگز در آن نمی‌ماند، در هر قدم بازشویی برای گریز آب به ترعه‌های زیرزمینی وجود دارد.
نه تنها، گل و لای با کمک ابزار صنعتی و ساده جمع‌آوری و جارو شده و در همان ترعه‌های زیرزمینی با آب شیرها و فواره‌ها از میان برداشته می‌شوند، بلکه از تمامی امکاناتی که تصوّر می‌کنی، استفاده می‌شود تا اینکه تا حد ممکن، گل و لای و گرد و غبار کمتری تشکیل شود.

آمد و شد

قبل از هر چیز به ساخت خیابان‌ها نگاه کن، هر یک هشت مسیر آهنی یا سنگی، برای چهار ماشین در حرکت دارد، که دو ماشین می‌توانند در یک جهت و دو دیگر در جهت مقابل حرکت کنند. چرخ‌ها هرگز از این مسیرها خارج نمی‌شوند، و اسب‌ها هیچ گاه مسیر میانی را ترک نمی‌گویند. چهار پیاده رو یا با سنگ‌های بزرگ و یا با سنگ ریزه سنگفرش شده‌اند و بقیه مسیرهای خیابان، آجر فرش شده‌اند. خیابان‌ها نه گرد و غباری دارند و نه گل و لایی، اسب‌ها تقریباً هیچ گرد و خاکی به پا نمی‌کنند و ماشین‌ها در خیابان‌های خط آهنی ابداً گرد و غباری ندارند.
بعلاوه ببین که همه‌ی کارگاه‌های بزرگ و مغازه‌های بزرگ در حاشیه خیابان - ترعه‌ها، یا خیابان‌های خط آهن قرار گرفته‌اند، کالسکه‌های با بار کم فقط از همین خیابان‌ها عبور می‌کنند؛ خیابان‌های عبوری فقط وسایل نقلیه عمومی کندرو (و مینی‌بوس) را می‌پذیرند، و اینکه در نیمی از خیابان‌های شهر نه وسایل نقلیه عمومی حرکت می‌کنند و نه کالسکه‌ها، در این خیابان‌ها فقط سورتمه‌هایی که با سگ‌های بزرگ کشیده می‌شوند. برای آمد و شدهای روزانه خانواده در حرکت می‌باشند.
سرانجام، هیچگاه ذره آشغالی از خانه‌ها و کارگاه‌ها به خیابان‌ها افکنده نمی‌شود، هرگز، نه کاه، نه علوفه و نه کود حیوانی از خیابان‌ها حمل نمی‌گردد، همه‌ی طویله‌ها و کارگاه‌های یاد شده در دور دست ما قرار دارند؛ تمامی کالسکه‌ها و ماشین‌ها آن چنان محکم بسته می‌شوند که ذره‌ای از آنچه حمل می‌کنند به بیرون نمی‌ریزد، هر گونه تخلیه‌ای با ماشین انجام می‌گیرد طوری که هیچ چیزی نه پیاده رو و نه خیابان را کثیف نمی‌کند.
در هر خیابان شیرهای آب و آب نما، آب لازم را جهت تمیز کردن، خوابانیدن گرد و غبر و تلطیف هوا در اختیار می‌نهند.
همان‌گونه که می‌بینی، همه‌چیز در اختیار است برای اینکه خیابان‌ها به طور طبیعی تمیز، کمتر ملا‌آور (8) و برای تمیز کردن آسان باشند.
قانون (شاید تو شروع به خندیدن کنی ولی خنده‌ات را با تحسین تمام خواهی کرد)، تصمیم گرفته است که عابر پیاده در امنیت باشد.

تهویه

عابران پیاده حتی در مقابل بی‌اعتدالی هوا نیز حفاظت می‌شوند؛ چه تمامی خیابان‌ها پیاده‌رو دارند، و همه این پیاده‌روها، برای حفاظت از باران بدون جلوگیری از ورود نور، و با سقفی متحرک برای تضمین حرارت، با شیشه پوشانیده شده‌اند.
حتی مجبور گشته‌ایم در فواصل معین، در هر سوی خیابان، استراحتگاه‌های سر پوشیده‌ای احداث کنیم، که وسایل نقلیه عمومی در زیر آن متوقف شده و می‌توان در آنجا بی‌هیچ ترسی از باران و یا گل و لای سوار، یا پیاده شد.

سلامت روان

تو در اینجا، نه کاباره می‌بینی، نه میخانه برون شهری، نه کافه، نه شیره‌کش‌خانه، نه بورس، نه قمارخانه، یا بخت آزمایی نه مکان تفریحات زشت و شنیع، نه سربازخانه و نیروی انتظامی، نه ژاندارم و جاسوس، همان‌طور که نه روسپی می‌بینی، نه مست و نه گدا، در عوض تو در همه جا ضروریات را خواهی یافت، با شکوه، تمیز و راحت، بخشی برای زنان و بخشی برای مردان، آنجا که هر فرد عفیف بی‌هیچ تردید و ترسی نه برای خود، نه برای آراستگی عمومی، می‌تواند وارد شود.
نگاه‌های تو هرگز با این همه خطوط در هم و بر هم تصادم نخواهد کرد، خطوطی که تمامی این طرح‌ها و نوشته‌هایی که دیوارهای شهرهای ما را آلوده کرده و چشمان را می‌آزارند، چه، بچه‌ها دریافته‌اند که هرگز نباید چیزی را خراب، یا کثیف کنند، همانطور که از هر آنچه موجب زشتی و شناعت است، شرمنده می‌گردند.

ضوابط اعلانات

تو حتی از دیدن این همه علامت و نوشته بر روی در خانه‌ها و این همه اطلاعیه و اعلان تجاری که به طور دائمی ساختمان‌ها را زشت می‌کنند، نه لذّت خواهی برد و نه ملول خواهی شد؛ ولی تو کتبیه‌های زیبایی بر روی بناهای یادواره‌ای، کارگاه‌ها، و مغازه‌های عمومی خواهی دید، همان‌طور که همه‌ی اطلاعیه‌های مفیدی را که به گونه‌ای دل‌انگیز بر روی کاغذهای رنگی چاپ شده‌اند،خواهی دید، که به وسیله اعلان کنندگان جمهوری در چارچوبی خاص برای این استفاده نصب گردیده‌اند، به گونه‌ای که این اعلانات نیز، در زیباسازی عمومی در رقابت می‌باشند.

حذف خرده‌فروشی

تو این مغازه‌های زیبا و گران را نیز نخواهی دید، آنها که از هر نوعی در همه خانه‌های خیابان‌های تجاری پاریس و لندن دیده می‌شوند. امّا کدام یک از زیباترین این دکان‌های شیک، گران‌ترین این مغازه‌ها و این بازارها، کدام یک از وسیع‌ترین این مراکز تجاری و هفته بازارها با کارگاه‌ها و دکان‌ها، و مغازه‌های ایکارا قابل قیاس هستند؟ تجسم کن که به عنوان مثال، همه‌ی کارگاه‌ها و مغازه‌های زرگری یا جواهری پاریس و لندن در یک یا دو کارگاه و یک یا دو مغازه گرد آمده باشند؛ تجسم کن که برای همه شعبات صنعت، یا تجارت این چنین باشند! و به من بگو که آیا مغازه‌های جواهرفروشی، ساعت‌سازی، گلفروشی، پر فروشی، پارچه فروشی، مد، ابزار و آلات، میوه‌فروشی و غیره و غیره، همه دکان‌های جهان را شامل نمی‌شوند، به من بگو که برای تو لذّت بردن از دیدن آنها جز از طریق گردش سریع در بناهای یادواره‌ای هنرهای زیبا و یا موزه‌هایمان امکان ندارد! بسیار خوب کارگاه‌ها و مغازه‌های ایکارا این چنین هستند.

مسکن نمونه

با آگاهی بر اینکه ایکارا نقشه - الگوی یک خانه را پس از بررسی شورای مسکن و همه مردم، و بعد از بررسی خانه‌های تمامی کشورها، تصویب کرده است، منتظر بودم که از همه جهت خانه‌ای کامل و بخصوص راحت و تمیز ببینیم، و با وجود این [آنچه دیدم] خارج از انتظار من بود.

خانه‌ی فردی

هر خانه، بدون همکف چهار طبقه دارد و سه یا چهار یا پنج پنجره عریض.
زیر همکف‌ها، انبارها، سرداب‌ها و انبارهای هیزم و زغال قرار دارند، کف اینها پنج یا شش پا پائین‌تر از کف پیاده رو و سقف آنها سه یا چهار پا بالاتر [از کف پیاده‌رو] قرار دارند. هیزم و زغال و بقیه چیزها با دستگاه مکانیکی از ماشین به این فضاهای زیرزمینی حمل می‌شوند، بی‌آنکه حتّی با پیاده رو تماس پیدا کنند.
سپس همه‌ی این اشیاء در سبدها یا ظرف‌هایی و از طریق بازشویی در سقف و ماشین‌های ک وچک تا آشپزخانه و طبقات روئین بالا برده می‌شوند.
در همکف یک تالار غذاخوری یک آشپزخانه با همه‌ی وسایل مربوط، یک حمام با داروخانه‌ای کوچک، یک کارگاه کوچک برای مردان، و دیگری برای زنان، حیاطی کوچک برای ماکیان، اتاقکی برای ابزار باغبانی، و باغی در پشت قرار دارد.
طبقه‌ی یکم، شامل تالاری بزرگ است.
طبقات دیگر، اتاقهای خواب هستند.
همه پنجره‌ها به داخل باز شدده و دارای ایوان هستند.

بام - مهتابی

با رسیدن به روی یک مهتابی محصور شده با نرده و پوشیده از گل، به خود گفتم چه منظره‌ی زیبایی! این مهتابی تاجی بر سر خانه است و باغی لذّت بخش و دیگر گونه را شکل می‌بخشد، در اینجا دید، چیزهای زیبایی [در پیش رو] دارد.
- در یک شب‌نشینی زیبای تابستان، خانم خانه می‌گفت: تقریباً همه‌ی خانواده‌ها بر روی مهتابی‌هایشان گرد هم می‌آیند تا در آنجا جشن بگیرند، بخوانند، بنوازند و بخورند.
مهتابی کوچک دیگری بر فراز رواقی که پیاده رو را می‌پوشاند، پر از گل است، و گل تقریباً بر روی همه‌ی ایوان‌ها، که به این ترتیب خشنودی ساکنین را دو چندان کرده و هوای پیرامون را عطرآگین می‌سازد.

تجهیزات بهداشتی

هر گونه دوراندیشی برای به دست آوردن پاکیزگی اتخاذ شده است. بخش‌های زیرین، که بیشتر در معرض کثیف شدن قرار دارند، با کاشی یا نوعی رنگ پوشانیده شده‌اند که کثافت را به خود نگرفته و به آسانی قابل شست‌وشو هستند. آب‌های آشامیدنی، غیر آشامیدنی، که از منابع هوائی حمل شده تا بالاترین مهتابی بالا برده می‌شود و به وسیله لوله‌ها و شیرها در تمامی طبقات و تقریباً همه‌ی آپارتمان‌ها توزیع می‌شوند. در این مکان‌ها آب به وسیله ماشین‌های شست‌وشو با فشار [برای شست‌وشوی جرم‌ها و کثافت‌ها] خارج می‌شود؛ درحالی که همه‌ی آب‌های کثیف و نجاست‌ها بی‌آنکه در جایی باقی بمانند و بی‌آنکه هیچ بوی بدی را منتشر سازند، در لوله‌های بزرگ زیرزمینی، ریخته می‌شوند که در زیر خیابان‌ها قرار دارند. تلاش بس هنرمندانه‌ای صورت گرفته است تا مکان‌هایی که طبیعتاً ناپسند هستند، یا هر نوع ناشایستگی، [از نظر] دور شوند، یکی از زیباترین مجسمه‌هایی که از سوی جمهوری اعطا می‌گردد؛ و در همه‌ی خانه‌ها بر فراز در و طاقچه‌ی زیبایی قرار داده می‌شود، [مجسمه‌ای است] برای جاودان کردن نام زنی که روشی برای از میان بردن بوهای زننده ابداع کرده باشد.
این چنین نیست که هر گاه دقتّی خاص صورت نپذیرد، پاها بتوانند گل را به [داخل] منتقل کنند، علاوه بر آنکه پیاده‌رو فوق‌العاده تمیز است، دقّت‌های ظریف بسیاری مانع از آن خواهد شد که پائی ناپاک، آپارتمان، یا حتی آستانه، در و پله را بیالاید؛ و این در حالی است که عادت به تمیز بودن در همه کار به عنوان یکی از نخستین وظایف به کودکان آموخته می‌شود.
یک خانه ایکاری این چنین است! و درون تمامی خانه‌های شهر بر این روال می‌باشد، در همه واحدهای مسکونی و در هر یک، تنها یک خانوار سکنی گرفته است.
برای خانوارهای پایین 12 نفر، 25 نفر، خانه‌ها دارای سه اندازه هستند با سه، چهار یا پنج پنجره در جبهه‌ی اصلی. زمانی که خانوار بسیار گسترده می‌شود (آنچه اغلب اتفاق می‌افتد)، دو خانه همجوار را اشغال می‌کند که با یک در میانی در ارتباط با هم قرار می‌گیرند. چون همه خانه‌ها یکسان هستند، خانوار همسایه معمولاً به صورتی ارادی خانه خویش را واگذار کرده و دیگری را اشغال می‌کند و هر گاه امتناع در میان باشد و در صورتی که خانوار گسترده نتواند دو خانه همجواری را بیابد که خالی باشند، قانون، خانوار نخستین را مجبور به واگذاری می‌کند.

ج- اسباب و اثاثیه نمونه

در این مورد نیز، اسباب و اثاث چون خانه‌ها دقیقاً یکسان هستند، هر خانوار فقط معدودی از وسایل شخصی را همراه می‌آورد و خانه مجهز خویش را ترک می‌کند، تا خانه دیگری را که آن نیز به گونه مشابه مجهز شده در اختیار گیرد.

تجهیزات

همه ‌آپارتمان‌ها دارای قفسه، گنجه، جاظرفی، طبقه‌بندی و غیره هستند، و همه‌ی دیوارها به نوعی قرار داده شده‌اند که این وسایل غیر قابل حرکت بوده و [در دل دیوار] نشانده شده، محکم گردیده و نصب شده‌اند، این قفسه‌ها دارای طبقه‌بندی داخلی یا کشورهای دردار بوده و گهگاه دارای میزهای کوچکی در قسمت فوقانی می‌باشند، مسأله‌ای که صرفه‌جویی بسیار در کار و مصالح را امکان می‌بخشد.
دانستیم که هر یک از وسایل و تجهیزات اتاق، تخت، میز و غیره، که در یک خانه یافت می‌شوند، به وسیله یک آیین‌نامه پذیرفته شده و به وسیله یک دستور دولتی ساخته و مهیا شده است، هر خانوار به نوعی اطلس یا پرونده‌ای بزرگ در اختیار دارد که شامل فهرستی است که در آن مبدع وسیله قانونی با تصاویر و نقشه‌ها، شکل و طبیعت هر شیء را توصیف می‌کند.
خواستیم که این کتاب شگفت‌انگیز را ببینیم و با لذّت و شادمانی آن را دریافت داشتیم. خانم خانه به ما می‌گفت که هر یک از این وسایل از بین هزاران قطعه مشابه در یک آزمون بر روی نقشه - الگو انتخاب و تصویب گردیده است، [در این آزمون] کامل‌ترین نمونه از تمامی جنبه‌ها از نظر راحتی سادگی، صرفه‌جویی در زمان و در مصالح و سرانجام رعنایی و خوشایندی، انتخاب شده است؛ این چنین، ببینید!
می‌پرسم، این «همگونی» خسته کننده نیست؟
خانم می‌گوید، اولاً، این کالایی بی‌قیت و حتی یک نیاز است که پایه تمامی نهادهای ماست؛ ثانیاً، این وسیله با «تنوعی» بسیار در هر قسمتی به کار گرفته شده است. به این ترتیب نگاه کنید! در این خانه بسان تمامی دیگر خانه‌ها شما در اتاق، دو در، دو بخاری دیواری، دو کاغذ دیواری و دو فرش را نمی‌یابید که مشابه هم باشند؛ و قانون‌گذاران ما توانسته‌اند تمامی خوشایندی «تنوع» را با مزایای همگونی هماهنگ کنند.
Voyage et aventures de Lord william Carisdall en lcarie, traduit de l"anglais de Francis Adams (E. Cabet par Th. Dufruit, editions H. Souverain, Paris, 1840. Les Pages indiquees sont celles de la deuxieme edition, de 1842, (Pages 20-22, 365-366,41-43,44-46,63-69,71).

پی‌نوشت‌ها:

1. Vogage en lcarie.
2. یک مهاجرنشین ایکاریایی در ایالات متحده؛ پاریس، 1856.
3. «بله، ماشین، هزار انقلاب کوچک و انقلاب بزرگ اجتماعی و سیاسی را در بطن خویش دارد.» سفر به ایکاری، چاپ دوم، صفحه 469.
4. از طریق نقشی که به آموزش و انتقاد از کار صنعتی داده شده است.
5. مضمون داستان سفر [به ایکاری]، گفتگوهای بی‌شماری را همراه دارد، که این مثالی از آن است: نویسنده فرضی، لرد ویلیام کاریسلال به عنوان اوّل شخص صحبت می‌کند. گاه، او از نامه‌هایی یاد می‌کند که از ایکاری می‌نویسد: این متن فرض گرفته شده از آن نامه‌هاست، اندکی بعد، گشت و گذارها و «شهر - الگو» را شامل می‌شوند.
6. TAIT.
7. این عنوان ازخود کابه است.
8. عجب!

منبع مقاله :
شوای؛ فرانسواز، (1392)، شهرسازی تخیلات و واقعیات، برگردان: سید محسن حبیبی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم