نویسنده: فرانسواز شوای
برگردان: محسن حبیبی



 

نگاهی به شهرسازی مارسل پوئت

«مارسل پوئت» Marcel Poete (1950- 1866) قبل از هر چیز تاریخ‌نگار و استاد «تاریخ پاریس» در کتابخانه این شهر بود (1903)، سپس با همان مقام در مدرسه «هوتز اتود» (1) تدریس می‌کرد؛ او دو اثر بزرگ در این رشته به وجود آورده است:
- زندگی شهر (1931-1924) Une vie de cite
- پاریس و تحوّل خلاق آن (1983) Paris et son evolution creatrice
شیوه حیات گرایانه‌اش در مورد شهر، او را بدان سمت رهنمون شد که شهرسازی را بر مبنای یک پژوهش جامعه‌شناسانه و یک بررسی عملی، بنیان نهد؛ بدین دلیل، شیوه او بسیار نزدیک به روش «پاتریک گدس» است.
«سخت کوشی افرازمندان کنونی شهرسازان را می‌ستایم، کسانی که در کار بست این علم در شهر قبل از هر چیز اوضاع بیرونی اشیاء را مدّ نظر قرار می‌دهند، به طوری که مراعات ساکنانی که شهر را شکل می‌دهند، خود را از پیش به آنان تحمیل نمی‌کند. در حالی که از طریق اینان [مردمان شهر] است که می‌باید به شهر نگریست، به جای آنکه شهر تنها از دیدگاه [فضاهای] پر و خالی موجود در روی زمین، مورد ملاحظه قرار گیرد. برای شناخت یک شهر، می‌باید مردمان را شناخت؛ یک شهر حاصل وجود افراد است.»(2)
این مضامین در «مقدمه‌ای بر شهرسازی» (3) (1929) بسط داده شده است، که با تأسف باید گفت در فرانسه، جایی که نقش «مارسل پوئت» دانشگاهی باقی می‌ماند، بازتاب عملی نداشته است؛ او بنیانگذار «انستیتوی تاریخ»، «جغرافیا» و «اقتصاد شهری» (1916) بود، و در پایه‌گذاری «انستیتو شهرسازی» دانشگاه پاریس شرکت داشت.
متنی که خواهیم خواند، متنی ویژه است: تحول‌گرایی جامعه‌شناس از فرهنگ‌گرایی تاریخ نگار، پاریس، متأثر شده است.

دیدگاهی «اندامواره‌گرا» (4)

اول، روش عام

شهرسازی چیست؟

قوانین 14 مارس 1919، و 19 ژوئیه 1924 داشتن یک طرح آمایش و گسترش را برای شهرهای فرانسه الزامی دانسته‌اند. تعجب در این است که قوه مقننه کشور، به مسأله‌ای پرداخته است که به نظر می‌رسد که بتوان آن را یک اصل اساسی روش برخورد دانست. به هر تقدیر، می‌توان برای پاریس، مثال‌های فراوانی از چنین نقشه‌هایی را از دوران حکومت «هانری دوم» تا دوران «ناپلئون سوم» یادآور شد. به هر حال، استقرار چنین طرح‌هایی شناخت سازماندهی شهری را ضروری ساخته و در محدوده‌ای وارد می‌شود که بدرستی «شهرسازی» نامیده می‌شود، [امری] که هم علم است و هم هنر، چون هر گاه ورود هنر معماری و فن مهندسی الزامی باشد، تنها بر مبنای داده‌های مشخص علمی است که می‌توان به طور متفاوت، نظم‌‌های اقتصادی، جغرافیایی، تاریخ و غیره را نشان داد.
محدود کردن شهرسازی به هنر طراحی نقشه‌ها، سرنوشت شهرها را در مفاهیم خالص «خطی بودن» رقم زده و طلب می‌کند که باید در اینجا «مرکز شهر» طراحی شود و «منطقه‌بندی» در نظم مکان‌یابی طوری مطرح شود که به وسیله فضاهای سبز از یکدیگر فاصله بگیرند، مثل نظام «شهر - پارک» و غیره. چنین مفاهیمی، در بسیاری از موارد، سبب می‌گردند که افزارمند شهرساز عمدتاً بر روی محله‌های مجلل متمرکز شود، در حالی که او می‌باید به سوی مکان‌یابی‌های مردمی سمت‌گیری کند، آنجا که، بنابر درس‌هایی که از پژوهش در گذشته می‌گیریم، آینده شهر نهفته است.

شهر چون اندامی زنده

این [شهر] یک موجود همیشه زنده است که به پژوهش در گذشته‌اش پرداخته‌ایم، پژوهشی که به ما توانایی مشخص کردن درجه تحوّل این موجود را می‌دهد، موجودی که بر روی زمین زندگی می‌کند و از آن حیات می‌یابد، این بدان معناست، که لازم است با داده‌های جغرافیایی؛ داده‌های تاریخی، زمین‌شناسی و اقتصادی را نیز همراه کرد و نمی‌باید این را گفت که شناخت گذشته هیچ استفاده عملی ندارد. پژوهش ساده در شرایط و تظاهرات کنونی زندگی شهر ناکافی است، چون با نبود نقاط عطف قابل مقایسه در گذشته، نمی‌توان به سوی آینده سمت‌گیری کرد. همه‌چیز به یکدیگر وابسته است. کالبد یک شهر، ویژگی آن را بیان می‌دارد و در این کالبد رفتارهای اقتصادی در خدمت تبیین رفتارهای اجتماعی‌اند، همان‌گونه که رفتارهای اجتماعی در ارتباط با رفتارهای سیاسی و هنجارهای اداری می‌باشند.
من از علم شهرها سخن خواهم گفت، این علم بر شرایط و تظاهرات موجودیت و گسترش شهرها استوار است. این علم بر مبنای وقایعی محقق قرار دارد، که می‌توان آنها را با یکدیگر به منظور طبقه‌بندی، مقایسه کرد، تا سپس بتوان اگر نه قانومندی‌ها (واژه‌ای که کاربست آن در مورد موجود انسانی دشوار است)، بلکه اصول عام را به دست آورد. موضوع مشاهده کردن چیزی است که من مسأله شهری خواهم نامید، یعنی موضوعی که نشانگر وضعیت اندام [سازمان‌بندی] شهری است. مشاهده باید تا حد ممکن مستقیم باشد. آمار، نوعی شیوه مشاهده مستقیم است، ولی تنها از قرن نوزدهم قابل استفاده است. درباره‌ آنچه به گذشته مربوط می‌شد، قاعده‌ای که به کار گرفته شده است، طلب می‌کند که ابتدا باید بر آن چیزی تکیه کرد که توانسته است از شهر کهن باقی بماند و سپس بر آنی اتکا کرد که به ما امکان شناخت این باقیمانده تاریخی را می‌دهد، به سخنی دیگر، اسناد کتیبه‌ای، (5) داده‌های کتابخانه‌ای، نقشه‌ها، وقایع‌نگاریها، و قصه‌ها.

دوم، پژوهش محوطه (6)

پژوهش در محوطه یک شهر، پیچیده است. این پژوهش نه فقط در زمینه نشیب و فراز بلکه باید در زمین‌شناسی نیز صورت گرفته و باید به سمت بازسازی وضعیت اولیه مکان‌ها حرکت کند. ولی چگونه می‌توان سیمای نخستین را بازیافت؟
این سیمای نخستین دگرگونی‌های ایجاد شده به وسیله طبیعت و انسان‌ها را متحمل شده است، دگرگونی‌های ایجاد شده از دورانی که شهر نخستین ساکنان را پذیرا شده است. حتی بدون مداخلات مستقیم انسان، مجموعه تنها در اثر موضوع ساده مسکن، دگرگون می‌شود.

برپایی دوباره وضعیت نخستین

تحت تأثیر عمر دو سویه انسان و طبیعت، منظر دگرگون می‌شود. از طریق تاریخ و اثر انسان‌هاست که می‌باید سیمای نخستین «جزیره سیته»(7) گهواره پاریس را جست و جو کرد. بازسازی «پل نتردام» در قرن شانزدهم، برای بالا بردن سطح زمین جزیره انجام شد. سنگفرش‌هایی که از دوران حکومت «فیلیپ - آگوست» (8) در پاریس انجام گرفته است، برای بالا آوردن مجدد سطح زمین بوده است. بستر «سن» (9) نیز در اثر مخروبه‌ها و یا تخریب واحدهای مسکونی مجاور یا به دلیل فرو ریختن پل‌ها و یا خانه‌های مستقر در کناره‌هایش، - در طول سالها - بالا آمده است، بی‌آنکه از تأثیرات نشأت گرفته از رسوبات طبیعی سخن گفته شود.
از طریق همه‌ی این موارد است که باید «وضع موجود» را در ذهن داشت، تا بتوان از طریق قیافه‌ی کنونی یک مجموعه‌ی شهری به گذشته‌های دور، دست یافت.
بدین ترتیب، خطوط اصلی مجموعه‌ی یک شهر خود را مشخص می‌کند و خطوط منحنی میزان سطحی که گسترش شهری خود را با آن منطبق کرده است از نو برپا می‌شوند و هماهنگی استقرار پیشین، بین زمین و شهر آشکار می‌شود.

درک شهودی و شناخت مشخص

لازم است که در مطالعه مجموعه، آزمون منابعی که در زمین وجود دارند، بر شناخت نشیب و فراز زمین افزوده شود، این شناخت می‌باید بر زمین‌شناسی متکی باشد. نقشه زمین‌شناسی می‌باید به نقشه برجستگی‌های زمین نزدیک باشد.
لازم است که پهنه نشیب و فراز و جغرافیایی یک شهر، بدقّت مشخص و حاضر در ذهن باقی بماند. هیچ‌گاه نباید از حرکت بر روی زمین تنفس هوای زندگی بازماند. به عبارتی دیگر، کسی که در تعقیب سرنوشت خویش نوعی انتزاع را عرضه می‌دارد، اشتباه آنانی را مرتکب می‌شود، که جغرافیا را در گذشته و بی‌هیچ رابطه‌ای با مضمون مطالعه می‌کنند، انگار که زمینی وجود نداشته است. در بسیاری از موارد نیز، به تاریخ یک شهر به گونه‌ای پرداخته می‌شود که گویا همیشه زنده است، در حالی که این تاریخ چیزی جز یک مومیایی محبوس در موزه نیست.
در چارچوب جغرافیایی و با استقرار در محوطه خود، شهر می‌زید و تحوّل می‌یابد. از دیدگاه اقتصادی، این یک اندام (سازمان) بسیار متحوّل است، که در آن اندام‌ها عملکردهای خاص خود را انجام می‌دهند. توجّه باید به مشخص کردن این اندام‌ها و مشاهده حرکت معطوف شود. اندام‌ها به وسیله کالبد شهر در جایی مکان می‌یابند که آزمون پدیده‌های مکانی برای استفاده مجموعه به وسیله انسان [ممکن شود].
زندگی یک شهر، چون زندگی انسان، نبردی دائمی است.
lntroduction a l"urbanisme, Boivin, Paris, 1929 (Pages 1-3, 84, 88, 90-92).

پی‌نوشت‌ها:

1. Ecole des Hautes Etudes.
2. Une vie de Cite , Avertissement, P. 1.
3. lntroduction a l"urbanisme.
4. Oraganiciste.
5. Epigraphique
6. Site.
7. lle de la Cite.
8. Philippe - Auguste.
9. Seine.
منبع‌مقاله: شوای؛ فرانسواز، (1392)، شهرسازی تخیلات و واقعیات، برگردان: سید محسن حبیبی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم
منبع مقاله :
شوای؛ فرانسواز، (1392)، شهرسازی تخیلات و واقعیات، برگردان: سید محسن حبیبی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم