نویسنده: فرانسواز شوای
برگردان: محسن حبیبی



 

 دیدگاه‌های شهرسازانه‌ی لئونارد دوهل

لئونارد دوهل، Leonard Duhl متولد 1926 روان‌پزشک، عضو «انستیتوی ملی سلامت ذهنی بتاساد» (1) و استادیار روان‌شناسی در دانشگاه «جرج واشنتگتن»، ابتدا به برنامه‌های امریکایی مربوط به از خود بیگانگی ذهنی و الکلیسم پرداخت. در این جریان است که او به عنوان قهرمان روان‌شناسی «محیطی» چهره می‌نماید، بدین معنی که جنبه‌های متفاوت محیط (2) را از نظر توانایی آن در انعکاس یافتن رفتار [انسانی] در یک پژوهش گرد هم می‌آورند.
طبیعتاً بوم‌شناسی، لئونارد دوهل را به سوی مسائلی رهنمون می‌شود که از مقوله شهری شدن در جامعه صنعتی ناشی شده‌اند. او سال‌ها برای دسترسی به یک روش کلّی و تحلیلی در برنامه‌ریزی شهری مبارزه کرد، روشی که به گونه‌ای همزمان گروههای دیوانیان، جامعه‌شناسان، اقتصاددانان، روان‌شناسان و روان‌پزشکان را فراخواند.
در چنین دورنمایی است که علاوه بر مقالات متعدد، او کتاب «شرط‌شهری» (1963) را منتشر کرده است، اثری که در تدوین آن سی و دو مؤلف دیگر از بخش‌های مختلف شرکت داشته‌اند.

دیدگاه یک روان‌پزشک

شالوده و نیازها

دگرگونی‌های آشکاری که توسعه اجتماعات شهری ما را سبب می‌گردند، بواقع حاوی یک منطق تاریخی است. از همان آغاز، مجموعه‌های زیستی به منظور جوابگویی به نیازهای مادی و روانی افراد، خانوارها و گروه‌های اجتماعی شکل گرفته‌اند. ریخت‌شناسی کالبدی هر گونه اجتماعی بیانگر نیازهای روانی و نظام‌های ارزشی اعضای آن است. وقتی که گرایش مسلط، دفاع از خود می‌باشد، مجموعه زیستی با یک دیوار یا یک خندق حفاظت کننده محصور شده است، کمبود زمین قابل ساخت، استقراری متراکم را سبب می‌گردد. مراکز بازرگانی که از تقاطع‌ها و انشعابات جاده‌های زمینی و راه‌های آبی بهره‌برده‌اند، پیرامون میدان بازارهای وسیع و گسترده استقرار می‌گرفته‌اند. به زبانی دیگر، شکل اجتماع شهری به وسیله نیازهای اجتماعی و وسائلی تعیین می‌شد که برای اقناع این نیازها در اختیار بود.

فضا، درآمد و فرهنگ

امروزه همان امریکایی شکل‌های بسیاری از استقرار شهری را عرضه می‌دارد. گروه‌های جمعیتی با درآمد بالا، که در جست‌وجوی فضایی [بیشتر] هستند، برای ترک مرکز شهر و استقرار در خارج از شهر و در مکانی مطابق میل خود، امکانات مالی را در اختیار دارند.
زمین این چنین موجود، چه در مرکز شهر، یا در مناطق ناسالم برای مسکن، پذیرای جریان دائمی و الزامی مهاجران، جدید می‌باشد. باروری روزافزون‌کار و توسعه صنایع مصرفی و رفاهی، به اعضای طبقه زحمتکش امکان می‌دهد تا سطح زندگی خویش را ارتقا بخشیده و از محلات بیغوله‌ای بگریزند. امّا، این حقیقت که گروه‌ها جمعیتی با درآمد کم آرزو دارند که به گونه‌ای بسیار راحت‌تر زندگی کنند، لزوماً به این معنا نیست که این گروه تمایل به دگرگونی شکل زیست و سبک زندگی دارند. گردهم آمدن افرادی که مفاهیم مذهبی، ارزش‌ها، سرگرمی‌ها و ساخت‌های خانواری یکسانی دارند، برای همه‌ی آنان احساس امنیت را فراهم می‌آورد. بیغوله اثر سلطه‌گران است ولی اثر خود سلطه‌پذیرندگان نیز می‌باشد.

انگیزه‌شناسی حلبی‌آبادها

زمین‌های وسیعی که در اختیار کارگران ساده و نیمه ماهر قرار دارد، به وسیله کارگرانی اشغال می‌شود که از مناطق جنوبی، دشت‌های مرتفع «آپالاشین» (3) یا «پورتوریکو» می‌آیند. از آنجا که برای آنان، آسایش ذهنی و احساس امنیت در ارتباط با حضور افرادی آشنا مطرح می‌شود، آنان در این حلبی‌آبادها تعبیری شهری از روستاهایشان را خلق می‌کنند، و این مجموعه‌های زیستی به اجتماعاتی کاملاً متحد تبدیل می‌شوند، با ارزش اجتماعی کاملاً متفاوت برای آنانی که در مجموعه مسکونی بسیار بهداشتی و تازه‌سازی زندگی می‌کنند که با هیچ یک از نیازهای آنان (حتی اگر در نظر گرفته شده باشند)، در رابطه نیست. گروه اندکی از آنان که امکان جابه جایی داشته باشند، نشان می‌دهند که از تطبیق خود با محیطی جدید ناتوان هستند.

گوناگونی محیط‌های زیستی

انتقادات متعدد از کلانشهرها تأیید کننده بی‌نظمی و هرج و مرج محلات شهری‌اند. این انتقادات تأکید می‌کنند که نیازهای اصلی انسانی نمی‌توانند در این محلات برآورده شوند. هم از این روست که عدّه‌ای ایجاد «باغ - شهرها»، با ابعادی محدود را پیشنهاد کرده‌اند، که می‌توانند جوابگوی همه‌ی نیازهای ساکنانشان باشند. ولی همه‌ی مردمان از «باغ - شهر»، به عنوان مأمنی برای صمیمیّت و آرامش، مأمنی که به آنان امکان می‌دهد تا از سردرگمی شهر بزرگ بگریزند، استقبال نخواهند کرد. برای بسیاری از مردمان، نقشه یک شهر بهداشتی تازه‌ساز؛ می‌تواند به معنای آرامش و امنیت نباشد، بلکه افسردگی و افسوس [نبود] نوعی رنگ و زندگی را معنا دهد که در هیاهوی شهرهای قدیمی بفراوانی وجود دارد. در تعداد اندکی از مجموعه‌های زیستی که شرافتمندانه بر آن بوده‌ایم تا رنگ و زندگی را در طرح‌هایمان به کار گیریم، این معانی الزاماً محکوم به از میان بردن مجموعه‌های زیستی نو نگشته‌اند.

از سیاره‌ی زمین تا حلبی‌آباد

جهان زیست محیطی بعضی از افراد به محدوده‌های کالبدی یا جغرافیایی یک مجموعه زیستی محدود نمی‌شود، برای این گروه، محدوده‌ها یک منبع [برای رجوع] است، حال آنکه برای اعضای گروه‌های نامرفه از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی، این محیط بخشی از خود آنان است. در حقیقت، برای اقشار فرادست جامعه، اجتماع زیست محیطی عبارت است از کلّ جهان. هر بار که بر آن می‌شویم که طرحی برای یک گروه از افراد مشخص دراندازیم، تمهیدات بررسی شده برای ساماندهی فضا می‌باید به گونه‌ای همزمان وابسته به نیازهای مشترک خاص این گروه و ارتباط آن با مجموعه‌ی جهان باشد. وسایل حمل و نقل و ارتباطاتی در رابطه با گروه‌هایی که جهان زیست محیطی آنان این چنین گسترده است، اهمیّتی خاص یافته است. برای دیگران، جهان بسیار کوچک است، و در اغلب موارد این جهان عبارت است از جهان حلبی‌آباد یا محلات بیغوله‌ای. حتی «برازیلیا» حلبی‌آبادهای خود را دارد. در این مجموعه‌های زیستی فقیر و پر هرج و مرج است که زندگی بینوایان در جریان است. مفهوم سنتی «باغ - شهر» در ارتباط با نیازهای آنان نیست.

احساس نزدیکی

اقشار کم درآمد از نظر تحرّک و جابه جایی، در مقایسه با اقشار فرداست، وضع نامساعدی دارند. هرچند ممکن است که کارگران [به کار بدی مشغول‌اند] در بهترین محلات شغلی بیابند، ولی بیشتر از کارمندان ادارات و یا شاغلان آزاد تمایل دارند که هر چه نزدیکتر به اعضای خانواده‌هایشان سکنی گیرند. روابط خانوادگی برای آنان بسیار با معناست و، با در نظر گرفتن وضعیت مالی‌شان، بُعد مسافت برای آنان باری بسیار سنگین است.
برای آنان جغرافیای شهری بسیار اهمیت دارد. همجواری تنگاتنگ خانه‌ها، زندگی گروهی، عدم ظهور هر گونه عزلت‌گزینی و سر و صدا، تنها بخشی از نیازهای این گونه از مردمان را تشکیل می‌دهند. محیط کالبدی حتی عنصری از شخصیت خود آنان است. وقتی که می‌بینند مساکنی، چون جعبه‌های ساردین، بسیار تمیز در مجموعه‌های مسکونی تازه‌ساز به آنان تحمیل شده است، برای ورود به این جهان تهدید کننده و دور دست، جهانی که برایشان بسیار هراسناک است، مجبور به ترک دنیاهایشان می‌گردند. این مردمان، مطمئناً، حلبی‌آبادی دیگر یا محله‌ی کثیف دیگری را بر مجموعه‌های مسکونی جدید و «باغ - شهرهای» نوی ترجیح خواهند داد که همه‌ی چیزی است که می‌توانیم به آنان عرضه بداریم.

نوعی شهرسازی قانع کننده برای همگان

حلبی‌آبادها و دیگر مجموعه‌های زیستی از این گونه، برای بسیاری از گروه‌های جمعیتی، جاذبه‌هایی دارد که هیچ شهرسازی تا به امروز، نتوانسته معادل آن را بیابد. این بدان معنا نیست که می‌باید حلبی‌آبادها و محلات مخروبه و کثیف شهرهای بزرگ را حفظ کرد، بلکه بسادگی بدین معناست که می‌باید به وسایلی دست یافت که از آن طریق نو شهرها بتوانند خواسته‌‎های همه اقشار جمعیتی خود را برآورده سازند. بی‌تردید، بهبود آسایشی و رفاهی می‌تواند شیوه زندگی را دگرگون سازد و این مسأله جذابیت خود را داراست؛ ولی یک دگرگونی ناخواسته در زندگی برای بسیاری از افراد بسیار گران تمام می‌گردد. تمامی انواع تأثرات روانی و ذهنی، بی‌هیچ رابطه ظاهری در بین آنها، می‌توانند از طریق یک تحلیل موشکافانه، در هراسی رخ نمایند که از یک تغییر اجباری شیوه زندگی حادث می‌شود. روشی که شهرسازان از آن طریق فضای کالبدی ما را سامان می‌دهند، سنگین‌ترین پژواک را بر روی گروه‌های اقتصادی و اجتماعی، نامرفه وارد می‌کند. حقوق این طبقات برای ارضای خواسته‌ها و نیازهایشان ایجاب می‌کند که به برنامه‌ریزی مادی (4) ساماندهی شهری بُعدی جدید داده شود.
The Human Measure: Man and Family in Megalopolis, éssai tiré du recueil Cities and Space: the Future Use of Urban Land, Publié par L. Wingo Jr, The Johns Hopkins Press, Baltimore, 1963. (Pages 136-139). Notre traduction.

پی‌نوشت‌ها:

1. National lnstitue of Mental Health de Bethesade.
2. لازم است که «محیط» در مفهوم بسیار وسیع آن گسترده شود. «محیط، خود همیشه امتیازی برای آفرینش‌های انسانی است، ولی بر فرد انسانی مؤثر افتاده و از طرق بیشمار او را تحت تأثیر قرار می‌دهد...انسان، چون حیوان، تنها یک عنصر از نظام زیست - محیطی نیست، او این نظام را دگرگون کرده و بخش‌های متفاوتی را در آن ایجاد می‌کند و با عمل متقابل به وسیله این نظام دگرگون می‌شود. در بوم‌شناسی انسان، فردانسانی منفرد، گروه‌های انسانی، آفرینش‌های انسان، محصولات متعدد این آفرینش‌ها و پس مانده‌هایشان متغیرهایی با اهمیتی چشمگیر می‌گردند»، از کتاب «شرط شهری»، ر. ک. به:
The Urban Condition, Basic Books, New york, Londres, 1963.
3. Apalachiens.
4. مفهوم برنامه‌ریزی کالبدی (Physical Planning) در کشورهای انگلوساکسون درتقابل با مفهوم برنامه‌ریزی اجتماعی (Social Planning) قرار دارد. برنامه‌ریزی کالبدی، ریخت‌شناسی کالبدی مجموعه‌های زیستی را شامل می‌شود.

منبع مقاله :
شوای؛ فرانسواز، (1392)، شهرسازی تخیلات و واقعیات، برگردان: سید محسن حبیبی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، چاپ ششم