نویسنده: نویسنده: حسن انصاری





 

در ادبیات اسلامی، کتابهای بسیاری درباره دانش جدل و آداب و احکام و قواعد آن نوشته شده است؛ بیشتر از سوی فقیهان و اصولیان و متکلمان اهل سنت. برخی از این کتابها تحت عنوان کتاب الجدل است و برخی دیگر آداب الجدل و امثال آن. برخی از این کتابها هم به ویژه در دوره های متأخرتر عنوان آداب البحث دارد. بسیاری از دانشمندان اسلامی و به ویژه در میان اهل سنت در این زمینه و درباره مباحث خلاف و آداب بحث و جدل فقهی و اصولی نظریه پردازی کرده اند. تاکنون شمار زیادی از این کتابها منتشر شده که شاید از مهمترین آنها رساله جدل ابن عقیل، دانشمند برجسته حنبلی و بخشی از کتاب الواضح او درباره جدل است که از دو نقطه نظر مختلف مباحث و انواع جدل را مطرح نموده است. در دوره های نخست عموما متکلمان در این زمینه نظریه پردازی می کرده اند و از جدل و آداب آن در "نظر" بحث می کرده اند. استاد برجسته اسلام شناسی پروفسور فان اس در این زمینه مطالعات مهمی دارند. در زمینه شیوه های جدل فقهی و اصولی هم جورج مقدسی کارهای مهمی انجام داده و به ویژه انتشار آثار ابن عقیل را به شیوه انتقادی مرهون او هستیم. اینجا قصد پرداختن به این موضوع را ندارم؛ تنها کتابی را از یک دانشمند برجسته حنبلی و از شاگردان ابن تیمیه معرفی می کنم که در همین زمینه است:
این کتاب با عنوان عَلَم الجَذَل فی علم الجَدَل است و از جهات مختلفی کتابی بی همتاست. نویسنده کتاب، نجم الدین طوفی حنبلی معروف است که آثار و آراء اصولی او شهرت بسیار دارد و به ویژه در موضوع مصلحت در استباط فقهی (نک: کتاب مصطفی زید با عنوان المصلحة فی التشریع الاسلامی ونجم الدین الطوفی). این کتاب وسیله ولفهارت هاینریش در ۱۹۸۷م/ ۱۴۰۸ق در بیروت/ویسبادن در المعهد الآلمانی بیروت منتشر گردیده است. محقق پیشتر درباره این کتاب و مؤلفش در مقاله ای در مجله جمعیت مستشرقین آلمان (ملحق ۳، ج۱، ویسبادن، ۱۹۷۷م، ص ۴۶۳-۴۷۳) مقاله ای منتشر کرده است. نجم الدین طوفی که به ویژه در سالهای اخیر آثار بیشتری از او و درباره او منتشر شده است، سلیمان بن عبد القوی بن عبد الکریم بن سعد الطوفی (اصلا اهل بغداد) نام دارد که در سال ۷۱۶ق/۱۳۱۶م درگذشته است و در بغداد و دمشق و قاهره و برخی نقاط دیگر زندگی می کرده است. جالب اینکه وی با وجود آنکه حنبلی بوده اما زمانی به "رفض" متهم شده بوده است و نیز گفته اند که در مدینه یک چند مصاحب عالمی از شیوخ "رافضه" به نام سکاکینی (برای او نک: ابن کثیر، البدایة والنهایة، ۱۴/۲۴۴) بوده است (درباره این اطلاعات در مقدمه محقق اندکی بحث شده است). گرایش به تشیع در میان حنبلیان سده هفتم در بغداد معمول بوده و شاید این امر در او که البته بیشتر در نواحی شام و مصر زندگی می کرده اثر گذاشته باشد. در همین کتاب علم الجذل هم گاهی عدم تعصب او در تسنن پیداست (نمونه نک: ص ۲۲۱-۲۲۲).
نویسنده در بخش اولیه کتابش به موضوع جدل و احکام و قواعد آن پرداخته است. در مقدمه درباره تعریف و اشتقاق جدل سخن گفته و در باب اول درباره حکم شرعی جدل و در باب دوم درباره آداب جدل و در باب سوم در ارکان جدل و در باب چهارم درباره اقسام حصری استدلال به بحث پرداخته است. گرچه اصحاب حدیث و حنبلیان همواره از جدل و مناظرات کلامی و "نظر" در امور اعتقادی انتقاد می کرده اند و به همین دلیل هم متکلمان را مورد انتقاد قرار می دادند، اما تحت تأثیر جریان اشعری گری در جهان اسلام و در میان اهل سنت و گسترش کلام و شیوه های بحثهای استدلالی متکلمان که می دانیم اشعریان در دفاع از مبانی اعتقادی از ضرورت آن دفاع می کردند، حنبلیان نیز به تدریج تحت تأثیر این مسئله قرار گرفتند؛ نمونه بیّن آن بهره وری از شیوه ها و استدلالات کلامی در دفاع از عقاید حنبلی در آثار کسانی مانند ابو یعلی ابن فراء در کتابش المعتمد است. ابن عقیل حنبلی که خود نزد معتزلیان تحصیل کرده بود، بیشتر با آداب جدل و استدلال آشنایی داشت و آن را به کار می گرفت. این امر در بازمانده های کتاب الفنون او (چاپ جورج مقدسی در ۲ جلد در دار المشرق بیروت) هم کاملا دیده می شود. در کنار این جریان ضرورت بهره گیری از آداب جدل در خلافیات "مذهب" از مدتها پیشتر و با گسترش دانش اصول فقه در میان اهل سنت روشنتر شده بود و با ورود منطق ارسطویی در مباحث اصولی و فقهی بحث درباره جدل گسترش بیشتری نیز کماً و کیفاً پیدا کرد. بنابراین در کنار فقیهان حنفی و شافعی که از پیشتر به اهمیت جدل و آداب و قواعد استدلال پی برده بودند، حنبلیان نیز در کتابهای اصولی خود به جدل و خلافیات می پرداختند و به طور مستقل نیز در این زمینه تألیفاتی ارائه دادند. البته در کتاب طوفی این بخشها چندان اهمیتی ندارد و همانطور که خود او هم اظهار داشته بیشتر خلاصه وار و به عنوان مقدمه ای برای بحثهای بعدی به آن پرداخته است (نک: ص ۲۴۳). این مباحث به صورت بسیار گسترده تری در کتابهای پیشینیان مطرح شده بوده است. از جمله درباره طرق استدلال عمده منبع او کتابی است به نام کتاب المناظرات فی الأسئلة والاعتراضات علی أنواع الاستدلالات تألیف شخصی به نام ابن المعمار البغدادی (نک: ص ۸۹) که شاید مقصود از او نویسنده کتاب الفتوة باشد که مصطفی جواد آنرا در بغداد، به سال ۱۹۵۸م منتشر کرده است. وی را ابو عبد الله محمد بن ابی المکارم البغدادی الحنبلی خوانده اند و گفته اند که در ۶۴۲ق درگذشته است. ظاهرا این کتاب در اختیار نیست. بخش مهم کتاب در حقیقت باب پنجم آن است که مؤلف در تحقیقی ممتاز و برای مشروعیت بخشی به مناظرات و جدلهای کلامی و مذهبی و نیز برای غنا بخشی به آنها کوشیده است تا آیاتی از قرآن کریم را که در قالب مناظرات و ابطال مخالفان است در قالبی متناسب با شیوه های استدلالی و جدلی تنظیم کند و به اصطلاح خودش آن آیات را بر اساس و ترتیب قواعد استدلالی تخریج نماید. این باب که مهمترین و مفصلترین بخش کتاب طوفی است، کاری است بدیع و ممتاز و به ترتیب سور و آیات است.
نویسنده در خاتمه کتاب تعدادی از مناظرات کلامی و ادبی را گردآورده است تا عملا قواعد استدلال و نظر را در قالب مثالهایی عینی نشان دهد. در این بخش از کتابهای الجلیس الکافی و الأنیس الشافی تألیف قاضی المعافا بن زکریا النهروانی معروف و نیز طبقات المعتزله قاضی عبد الجبار معتزلی (مانند ص ۱۱) بهره برده است. نمونه این کتابها که مناظرات کلامی و مذهبی را گرد آورده اند در میان سنیان و شیعیان متعدد است و برخی هم به چاپ رسیده است.
از نکات جالب کتاب نقدهایی است که از اندیشه های فلاسفه دارد (مانند ص ۲۰۰) و نیز نقدی که از غزالی دارد که احادیث را به درستی نمی شناخته و حتی از "الطرقیة" (یعنی قصاص و وعاظ قصه گو و معرکه گیرانی که بر سر راهها می نشسته اند و گاه در کار درمان و طب نیز بوده اند و گاه فال می گرفته اند و به قولی همه فن حریف بوده اند؛ نک: ابن کثیر، السیرة النبویة، ص ۴/۵۰۱؛ الصالحی، سبل الهدی والرشاد، ۳/۲۶۵؛ ۱۲/۱۰۱) دریافت می کرده و نقل می نموده است. وی می گوید عموما فقیهان عجم شناخت درستی از حدیث ندارند (نک: ص ۵۳). منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/