نویسنده: حسن انصاری




 
۱-هانری کربن ، ایرانشناس و اسلام شناس برجسته فرانسوی مورخ فلسفه و اندیشه عرفانی و باطنی ایران زمین است. روایت او از تاریخ فلسفه ایرانی روایتی تاریخی و مبتنی بر رویکرد تاریخی مورخان اندیشه نیست بلکه کربن با رویکردی فلسفی به مطالعه تاریخ فلسفه اسلامی می پردازد. گرچه این رویکرد , او را از نقد تاریخی متون فلسفی باز نمی دارد . به همین دلیل یکی از مهمترین دستاوردهای کربن در طول مطالعات اسلامی او تحقیق و نشر متون بسیار مهم در عرصه اندیشه فلسفی و عرفانی اسلامی و ایرانی بوده است. بسیاری از نسخه های خطی مهم در موضوع فلسفه و عرفان توسط او مورد تحقیق و مطالعه انتقادی قرار گرفت و هم اینک به واسطه تحقیقات او , می توانیم از ادبیات برجسته فلسفی و عرفانی فلاسفه و صوفیه ایران و اسلام و متفکران اسماعیلی و شیعی ایران آگاهی یابیم.

۲ - هانری کربن با کوشش پیگیر خود در عرصه فلسفه اسلامی و آشنایی و تماس با مهمترین نمایندگان فلسفه اسلامی در ایران که همچنان چراغ تابناک فلسفه اسلامی در آن فروزان است و در رأس همه مرحوم علامه طباطبایی و استاد مرحوم جلال الدین آشتیانی توانست در معرفی فلسفه متأخر شیعی یعنی فلسفه آخوند صدر المتالهین معروف به ملا صدرا به مغرب زمین و حتی به دنیای عرب نقش اصلی را ایفا کند. به ویژه او با مطالعه در آثار فیلسوفان اسلامی مکتب اصفهان و مقایسه آن با فلسفه اشراقی سهروردی نقش تجدیدی ملاصدرا را نشان داد. مطالعه در مکتب اصفهان و مقایسه آن با دیگر فیلسوفان متأخر شیعی ایران از جمله قاضی سعید قمی و بالاخره مکتب اعتقادی – فلسفی شیخ احمد احسایی و اتباعش ، هانری کربن را در مطالعه وبررسی "حکمت شیعی ایران" که تعبیری از "حکمت جاویدان خرد ایرانی" است ، به ترسیم روایتی تازه و نو از" روح ایرانی" رهبری کرد. وی در راستای این هدف فقط به سنت کلاسیک فلسفه یعنی سنت سینوی و شارحان ایرانی ( ومهمتر از همه مکتب خراسان) و مکاتب شیراز و اصفهان و تهران بسنده نکرد , بلکه به یکی از مهمترین تجلیات روح ایرانی یعنی حکمت شیعی مبتنی بر "تأویل" و میراث تأویلی نبوی که در ادبیات اسماعیلیه مجال ظهور یافته است، پرداخت و در عرصه مطالعات اسماعیلی شناسی دستاوردهای مهمی برجای گذاشت. او در این رابطه حتی به نفوذ و گستره تفکر ایرانی در خارج از مرزهای تاریخی ایران پرداخت و با کتاب مهم "ایران و یمن" نشان داد که مرزهای فرهنگی جهان ایرانی تا به کجاست .
۳-هانری کربن در مسیر تحقیقات و مطالعات فلسفه و عرفان اسلامی و ایرانی ، میراث لویی ماسینیون را جلو روی خود داشت و درحالی که ماسینیون درصدد بود تصوف اسلامی و ایرانی را با معرفی دقیق مکتب تصوف خراسان از یک سو و مکتب صوفی- شیعی حلاج و دنباله های فکری وی در میراث شیعیان غالی و غیر امامی پی گیری کند تا پیوند "ولایت" و " عشق "را با شهود صوفی در سنت اسلامی-ایرانی نشان دهد، وی با کشف جهان فلسفی شیخ مقتول سهروردی کوشید تداوم سنت حکمت معنوی ایران را در پیوند میان "روح" ایرانی با "عقل فعال" در تفسیری از نسبت "تأویل" با مراتب"وجود" معاینه نشان دهد . او این جهان بینی را در حکمت شیعی مبتنی بر تجربه وجودی امام معصوم می یابد، در حالی که تمام سعی لویی ماسینیون این بود که تجربه عرفانی صوفیه را در ارتباط با کلام الله و وحی بازنماید. اگر کوششهای لویی ماسینیون در این زمینه با رهیافت تحقیقاتی شادروان پل نویا درباره" تجربه عرفانی و زبان قرآنی" تکمیل شد، هانری کربن تحقیق خود را با دنبال کردن و بررسی همه جانبه شارحان شیعی محی الدین ابن عربی همچون سید حیدر آملی ، در زمینه تأویل کلام مفسران وحی یعنی امامان شیعی عرضه کرد.
۴-برای کربن که ایران بیش و پیش از هر چیز مفهومی فرهنگی است ، تجلیات گوناگون فکری آن در طول تاریخ ریشه در یک وحدت فرهنگی دارد . وی این وحدت فرهنگی را در استمرار یک فلسفه تأویلی و باطنی در ایران جستجو می کند و با وام گیری از مفهوم و اصطلاح بنیادی "عالم مثال" ، جان وجهان ایرانی را در ارتباط ساحت وجودی اش با "خیال" و در تأویل نمادهای این روح در عالم مثال می یابد. این عالم مثال البته ورای طبیعت است و گرچه عین حقیقت است ولی فراتر از زمان ومکان این جهان است. اگر این عالم در ورای "تاریخ" جای دارد، پس اندیشه ایرانی نیز که تظاهرات عالم خیال روح ایرانی است ، در محک تحول تاریخی به مفهوم پوزیتیویستی آن قابل تفسیر نیست. کربن اندیشه ایرانی و یا اگر بخواهیم تعبیر زیبای او را به کار گیریم اسلام ایرانی _ که عنوان کتاب چهار جلدی مهم او نیز هست_ را در ظرف مکتب پدیدار شناسی وبا آموخته ها و وام گیریهای خود از هوسرل و هایدگر باز خوانی می کند و نسبت "مشرق" جان آدمی را با ساحت وجودی بازیابی می کند.
۵-گرچه بر روایت تاریخی کربن از اندیشه فراتاریخی در اسلام و ایران نقد وانتقاداتی رفته است ولی بی تردید هیچ کس نمی تواند در ارزش میراثی که او برای ما گذاشت تردید کند.
منبع مقاله :
http://ansari.kateban.com/