برخورد امام زمان عليه السلام با انحرافات فکري

يکي از مشکلاتي که امام مهدي عليه السلام با آن روبه رو مي شود، مشکل انحراف ها و برداشت ها و تفسيرهاي نادرستي است که در راه و روش هاي دين خدا و اصول و فروع احکام الهي پديد آمده و قرن ها در ذهن جامعه اسلامي نفوذ و رسوخ کرده است. اين موضوع، مانع عظيمي بر سر راه امام مهدي عليه السلام است؛ زيرا کفر و کافر به سلاحي مجهز نيست و انسان بي اعتقاد، حقي را به نام اسلام واژگونه نياموخته است و براي او اصل يا اصولي را نادرست تفسير نکرده و چيزي را به شکل انحرافي و نادرست به نام دين خدا در ذهن مردم جاي نداده است و آيه يا حديثي را به رأي و دلخواه خويش معني نکرده است... اين کار آساني است، ليکن با مسلمان و مدعي خداشناسي که تعاليم دين يا بخش هايي از آن را به گونه اي انحرافي آموخته و معناي بسياري از احاديث و آيات قرآني را برعکس فهميده است و ... چگونه مي توان روبه رو شد؟ و چه سان مي توان به اين طبقه فهماند که اين افکار و انديشه ها و تفسير و تأويل ها که آنان و جامعه و پيشوايان و مبلغان مذهبي ايشان به نام دين آموزش داده اند و سال ها بلکه قرن ها گفته و تکرار کرده اند دين خدا نيست؟ در اين جا مشکلاتي روي مي دهد که در مورد کافران و بي اعتقادان وجود ندارد؟ اين جريان يکي از موانع بزرگ بر سر راه امام مهدي عليه السلام است؛ زيرا در اين جريان امام تنها با توده هاي ناآگاه رودررو نيست، بلکه عاملين اصلي توجيه ها و تأويل ها و انحراف ها و تحريف ها نيز پشت سر آنان قرار دارند و همواره به تحريک افکار و فتنه گري مشغول اند. عاملان اصلي برعکس تفسير کردن قرآن و حديث از سه جريان تشکيل مي شوند:
1- روحانيان دنيادار و وابسته.
2- سرمايه داران و اشراف بي دين.
3- حکومت هاي به ظاهر اسلامي.
شايد بخشي از برنامه هاي کشتار گسترده و فراگير امام مهدي عليه السلام در جامعه هاي اسلامي در اين ارتباط باشد و به اين علت باشد که مسلمانان با حربه ي اسلام انحرافي-که در حقيقت ضد اسلام است - به جنگ با امام برمي خيزند، و امام ناگزير با قاطعيت با آنان روبه رو مي شود، البته در صورتي که از افکار و انديشه هاي نادرست خويش دست برندارند.
امام صادق عليه السلام فرمود: «ان قآئمنا اذا قام استقبل من جهله الناس أشد مما استقبله رسول الله من جهال الجاهليه. قلت: و کيف ذلک؟ قال: ان رسول الله صلي الله عليه و آله أتي الناس و هم يعبدون الحجاره و الصخور و العيدان و الخشب المنحوته، و أن قآئمنا اذا قام أتي الناس و کلهم يتأول عليه کتاب الله و يحتج عليه به ...»؛ (1) «آزاري که قائم به هنگام رستاخيز خويش از جاهلان آخرالزمان بيند بسي سخت تر است از آن همه آزار که پيامبر صلي الله عليه و آله از مردم جاهليت ديد. راوي مي گويد: گفتم اين چگونه مي شود؟ امام فرمود: پيامبر به ميان مردم آمد در حالي که ايشان سنگ و صخره و چوب و تخته هاي تراشيده را مي پرستيدند، و قائم ما که قيام کند مردمان همه از کتاب خدا براي وي دليل مي آورند و آيه هاي قرآن را تأويل و توجيه مي کنند.»
مشکل امام زمان عليه السلام، مشکل توده هاي جاهل و ناداني است که در دوران عمر خود گرفتار بدآموزي هاي گسترده در تعاليم دين بوده اند و به رهبري و راهنمايي تزويرگران عالم نما از سر جهل رو در روي امام و منجي خويش مي ايستند، و با تحريک مدعيان دروغين علم دين با امام برحق به ستيز برمي خيزند، و درگيري با حربه ي تأويل قرآن خواهد بود.
کوشش امام و رسالت او تطبيق درست و دقيق تعاليم قرآن بر مسائل حيات بشري و مشخص کردن حد و مرزهاي واقعي احکام اسلام است.

مقابله با تبعيض نژادي

گرچه برخي اديان محرف و آيين هاي شبه ديني، معتقد به برتري برخي عناصر و انسان ها بر برخي ديگرند، لکن مطابق ادله اي که به آنها اشاره خواهيم کرد در حکومت و دولت حضرت مهدي عليه السلام نژادپرستي جايگاهي ندارد:
1- دعوت حضرت براساس احکام اسلامي است، و مي دانيم که اسلام به طور صريح نژادپرستي را نفي مي کند، آنجا که مي فرمايد: (يا أيها الناس انا خلقناکم من ذکر و أنثي و جعلناکم شعوبا و قبآئل لتعارفوا ان أکرمکم عند الله أتقيکم)؛ (2) «اي مردم! ما شما را از يک مرد و زن آفريديم و شما را از تيره ها و قبيله ها قرار داديم تا يکديگر را بشناسيد [ولي] گرامي ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست.»
اسلام دين عموم مردم در عصر ظهور است و اختصاص به قوم و دسته ي خاصي ندارد. خداوند مي فرمايد: (و ما أرسلناک الا کآفه للناس بشيرا و نذيرا و لکن أکثر الناس لا يعلمون)؛ (3) «ما تو را جز براي همه ي مردم نفرستاديم تا بشارت دهي و بترساني، ولي بيشتر مردم نمي دانند.»
اسلام ملاک هاي جديدي را براي برتري جويي قرار داده است که هيچ ارتباطي با نژادپرستي و عنصريت ندارد:
الف. علم: (قل هل يستوي الذين يعلمون و الذين لا يعلمون انما يتذکر أولوا الألباب)؛ (4) «بگو آيا کساني که مي دانند با کساني که نمي دانند يکسانند؟ تنها خردمندان متذکر مي شوند.»
ب. تقوا: (ان أکرمکم عند الله أتقيکم)؛ (5) «همانا گرامي ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست.»
ج. جهاد: (لا يستوي القاعدون من المؤمنين غير أولي الضرر و المجاهدين في سبيل الله بأموالهم و أنفسهم فضل الله المجاهدين بأموالهم و أنفسهم علي القاعدين درجه...)؛ (6) «[هرگز] افراد باايماني که بدون بيماري و ناراحتي از جهاد بازنشستند، با مجاهداني که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند يکسان نيستند.خداوند مجاهداني را که با مال و جان خود جهاد نمودند بر قاعدان [ترک کنندگان جهاد] برتري مهمي بخشيده ...».
2- دعوت حضرت مهدي عليه السلام و دولت او جهاني است، و اين نوع دعوت با نژادپرستي سازگاري ندارد.
3- مطابق برخي از روايات، دولت حضرت مهدي عليه السلام دولتي متعادل و مخالف با نژادپرستي است:
الف. رواياتي که دلالت دارد بر اين که حکم حضرت بر عرب شديد است.(7) و اگر قرار بر حکومت نژادپرستي باشد اين روايات متضافره بي معنا خواهد بود.
ب. رواياتي که دلالت دارد بر اين که اصحاب خالص حضرت از نژادهاي مختلف و از کشورهاي مختلف هستند.
شيخ طوسي از ابي بصير از امام صادق عليه السلام نقل کرده که درباره ي اصحاب قائم عليه السلام فرمود: «سيصد و سيزده نفر مرد به عدد اهل بدر از مکان هاي مختلف به سوي او مي آيند».(8)
4- مطابق برخي از روايات، حضرت به سيره ي رسول خدا صلي الله عليه و آله عمل خواهند نمود. و مي دانيم که سيره ي رسول خدا صلي الله عليه و آله نفي هرگونه نژادپرستي بوده است.

پي نوشت :

1- الغيبه، نعماني، ص297.
2- سوره حجرات، آيه 13.
3- سوره ي سبا، آيه ي 28.
4- سوره ي زمر، آيه ي 9.
5- سوره ي حجرات، آيه ي 13.
6- سوره ي نساء، آيات 95 و 96.
7- صحيح بخاري، ج9، ص 60.
8- الغيبه طوسي، ص 284.

منبع: کتاب فلسفه حکومت عدل جهاني