ارتقاء سلامت اجتماعی در جامعه5
یكی دیگر از مؤلفههای مهم اجتماعی مؤثر بر سلامت، استرس است. شرایط اجتماعی و روانشناسی حاكم بر جامعه میتواند موجب استرس بلندمدت شود. عواملی چون ناامنی، كنترل نداشتن بر كار و زندگی خانوادگی و عوامل اجتماعی
نویسنده: زینب مقتدایی
منبع:راسخون
منبع:راسخون
لزوم سیاستگذاری برای بهبود وضعیت سلامت
یكی دیگر از مؤلفههای مهم اجتماعی مؤثر بر سلامت، استرس است. شرایط اجتماعی و روانشناسی حاكم بر جامعه میتواند موجب استرس بلندمدت شود. عواملی چون ناامنی، كنترل نداشتن بر كار و زندگی خانوادگی و عوامل اجتماعی اضطراب اثرات زیادی بر سلامت افراد دارد. تجمع چنین خطرات اجتماعی و روانی در طول زندگی باعث افزایش ضعف سلامت روان و مرگ زودرس میشود. هر كدام از عوامل فوق در هر مقطعی از زندگی در بلندمدت اثر مخرب دارد. در كشورهای صنعتی هرچه مردم مراتب اجتماعی پایینتری داشته باشند، این مشكلات شایعتر است، استرسها با ایجاد تغییرات عمیق در سیاستهای متفاوت بدن موجب اختلال سلامت میشوند.در این خصوص سیاستگذاران باید به این توجه كنند كه برنامههای رفاهی هم نیاز اجتماعی و هم نیاز مادی را پوشش دهد، چرا كه هر دو سرچشمه اضطراب و ناامنی هستند. پژوهشها و مطالعات متعددی نشان میدهد پایه سلامت بزرگسالی ریشه در دوران كودكی و حتی پیش از تولد دارد. رشد كند و ضعف حمایتی باعث افزایش خطرات جسمانی، روانی و عملكردی در بزرگسالی میشود. شرایط نامناسب در دوران بارداری و نبود مراقبتهای پیش از زایمان میتواند منجر به رشد نامطلوب جنسی شود. رشد نامطلوب جنسی خطری برای سلامت در زندگی آینده است. رشد كند و عقبماندگی جسمی در كودكان نیز منجر به كاهش رشد سیستمهای قلبی- عروقی، تنفس، پانكراس، كلیه و عملكرد آن ها شده و خطر بیماری در بزرگسالی را افزایش میدهد.از آنجا كه زندگی اولیه از مؤلفههای مهم اجتماعی مؤثر بر سلامت است، سیاستها برای بهبود سلامت در این دوران به منظور افزایش سطح عمومی تحصیلات و تساوی دسترسی به امكانات آموزشی و بهبود سلامت مادران و كودكان در بلندمدت و همچنین فراهم كردن امكان تغذیه خوب و آموزش بهداشت در دوران بارداری و پس از آن و سپس در زمان كودكی و سرانجام حمایت از ارتباط بین كودك و والدین باید با راهكارهای معین همراه باشد. بنابراین، ساختار و اساس سلامت در طول عمر فرد در دوران کودکی شکل می گیرد. فقر به عنوان یکی از تعیین کننده های زمینه ای سلامت و ناخوشی محسوب شده و سواد و تحصیلات به عنوان شیوه ای مهم جهت خروج از فقر شناخته شده است. تحقیقات در زمینه نابرابری های سلامت نشان داده اند که هرچه میزان تحصیلات کمتر باشد، وضعیت سلامت نیز نامطلوب تر خواهد بود. علت این است که سواد و تحصیلات یکی از قوی ترین نشانگرهای وضعیت اقتصادی اجتماعی فرد به شمار می آید.هم چنین مداخلات سیاست عمومی که محرومیت های آموزشی ، تحصیلاتی و آگاهی را مد نظر قرار می دهند از طریق دادن آموزش های عمومی مورد نیاز و آموزش های سلامت اثر مهمی در مبارزه با فقر و ایجاد تأثیرات مطلوب بر سلامت دارند.
فقر، محرومیت نسبی و انزوای اجتماعی تأثیر مهمی بر سلامت و مرگ زودرس دارند. زندگی فقیرانه بر دوش برخی از گروههای اجتماعی سنگینی میكند. در این میان بیكاران، افراد ناتوان، پناهندگان و بیخانمانها بیشتر در معرض خطر قرار دارند. در تمام کشورهای دنیا مؤثرترین راه حفاظت و بهبود وضعیت سلامت، حذف فقر و نابرابری های اقتصادی اجتماعی و عواقب آن شناخته شده است. برای مثال تغذیه بد، محیط زیست ناسالم، فقدان دسترسی به خدمات مراقبتی سلامت پیامدهای فقر هستند که همگی بر سلامت اثرگذارند. گرچه فقر مطلق که به طور مستقیم زندگی انسان ها را تهدید میکند، در اغلب کشورهای مرفه دنیا حذف شده است اما فقر نسبی هنوز گریبانگر افرادی از جوامع است که خود منجر به عدم برخورداری آن ها از استانداردهای قابل دستیابی زندگی می شود. بنابراین لازم است در جهت تبیین فقر به هردو نوع فقر توجه خاص مبذول گردد. در تمام کشورهای دنیا فقر با افزایش مواجهه با بیماری های عفونی، سوء تغذیه، کمبود ریز مغذی ها و مرگ و میر مادران و کودکان همراه گردیده است. بنابراین برای مقابله با این قبیل مشکلات سلامت، کاهش آسیب پذیری ناشی از فقر الزامی است که در اهداف توسعه هزاره نیز بدان توجه ویژه ای شده است خصوصاً از این منظر که می تواند تعیین کننده راهکارهای بهبود وضعیت سلامت افراد مستمند و فقیر باشد.گرچه در کشور اقدامات زیادی در خصوص فقر زدایی صورت پذیرفته اما لازم است با دیدگاه سلامت اقدامات منسجم و هم راستا گردند.
از دیگر عوامل اجتماعی مؤثر بر سلامت، كار و محیط كار است؛ به طور كلی داشتن شغل برای سلامت بهتر از نداشتن آن است. البته روشهای مدیریت محیط كار و روابط اجتماعی درونسازمان نیز در سلامت دخیل هستند. پس امنیت شغلی باعث افزایش سلامتی، رفاه و رضایت شغلی می گردد، در عوض میزان بالای بیکاری موجب بیماری و مرگ زودرس می شود. بیکاری سلامت را به مخاطره انداخته و میزان این مخاطرات در مناطقی که بیکاری گسترش دارد، بیشتر است مطالعات نشان داده اند که افراد بیکار و خانواده هایشان به طور قابل توجهی در معرض خطر مرگ زودرس می باشند. اثرات بیکاری بر روی سلامت در نتیجه مسائل روحی روانی و مسائل مالی به وجود می آید. اضطراب در مورد نا امنی شغلی یکی از تعیین کننده های مهم سلامتی است. ناامنی شغلی بر میزان های ابتلا به بیماری های اضطرابی و افسردگی و نیز قلبی عروقی و عوامل خطر آن ها تأثیر به سزایی دارد. البته صرف داشتن یک شغل همیشه ضامن سلامتی جسم و روان نیست و در این خصوص کیفیت شغلی نیز از اهمیت ویژه ای برخوردار است. ایجاد شرایط کاری اشتغال منصفانه و کارهای مناسب و در خورشان مردم، هم از دیدگاه توسعه اقتصادی و هم از دیدگاه عدالت در سلامت ارزشمند است. در واقع اشتغال منصفانه به معنی شرایط عادلانه در جذب افراد برای مشاغل و تکمیل کننده مفهوم کار مناسب است و در برگیرنده این چشم انداز سلامت عمومی است که در آن ارتباطات شغلی، رفتارها، پیامدها و عملکردهای شغلی، خود جز عوامل کلیدی و مهم تأثیر گذار بر سلامت کارکنان محسوب می گردند. اشتغال منصفانه هم چنین دلالت بر ارتباطات عادلانه بین کارفرما و کارگر دارد و منظور از کار مناسب نیز تأمین فرصت هایی برای شغل های مولد با درآمد منصفانه، امنیت محیط کاری و حمایت اجتماعی از خانواده است.
بنابراین، سیاست اجتماعی و کاربرد آن در حوزه سلامت از جمله سلامت اجتماعی کلید اساسی و تحقق سایر حوزه های مرتبط با سلامت اجتماعی است. در واقع سیاست اجتماعی اشاره به کنش های اجتماعی شهروندان در جهان زندگی اجتماعی می کند. بر این اساس توصیف این کنش ها هدفمند و مؤثر در ارتقای بهزیستن افراد جامعه نیز می باشد. بطور خلاصه باید گفت که «سیاست اجتماعی، مرتبط با رفاه یا بهزیستی جامعه و اعضایش است و از سوی دیگر سیاست اجتماعی با سایر نزدیک به فعالیت های رفاه است، قلمرویی که در آن سیاست های دولت و خدمات اجتماعی به منظور ارتقای شهروندان یک کشور مورد استفاده قرار می گیرد.» گسترش و بسترسازی این شاخص های سیاستی برای تمام گروه های اجتماعی ساکن در جامعه از سوی مسئولین و مدیران می تواند جنبه حمایتی و بازتولید سلامت اجتماعی را به همراه داشته باشد.
حمایت اجتماعی و سلامت اجتماعی
حمایت اجتماعی اشاره بر در دسترس قرار داشتن یکسری از منابع و روابطی می کند که این منابع در موقع لزوم باید از سوی فرد، خانواده و یا جامعه فراهم شده باشد،تا بتوان شهروندان جامعه از سلامت اجتماعی برخوردار شوند. به نظر آرمسترانگ حمایت اجتماعی یعنی احساس تعلق داشتن، پذیرفته شدن و مورد عشق و محبت قرار گرفتن؛ در واقع به این طریق برای هر فرد یک ارتباط امن بوجود می آورد که احساس محبت و نزدیکی از ویژگی های اصلی این روابط است. در سطح مدیریت توسعه جامعه باید برنامه ریزان اجتماعی به طور مشخص با توجه به هویت فرهنگی جوامع بتوانند در حوزه حمایت های اجتماعی ازجمله زنان، فرزندان، جوانان، سالمندان، زوجین و همسایگان تمهیدات و آموزش های لازم را ارائه دهند، همچنین دستگاه ها و سازمان های دولتی و غیر دولتی در راستای حمایت از توانمندسازی شهروندان علاوه بر اینکه فعالیت هایی را داشته اند، با تمهید سرمایه گذاری بیشتر برای اینکه از مواهب سلامت اجتماعی بیشتری برخور دار باشند؛ باید تلاش بیشتری بنمایند.به نظر ولمن حمایت های اجتماعی متفاوتی دارند، وی بر شش نوع آن تأکید می کند. «حمایت مصاحبتی، حمایت عاطفی، حمایت خدماتی و کاری، حمایت مالی حمایت اطلاعاتی و حمایت مشورتی که هر کدام از این حمایت ها از هریک اعضای شبکه اجتماعی دریافت می شود. والدین، همسر، خویشاوندان نزدیک، اقوام دور، دوستان، همسایگان و همکاران همگی اعضای شبکه و تأمین کننده عمده انواع متفاوت حمایت اجتماعی می باشند.»در سطح فعلی روابط اجتماعی بین گروه های اجتماعی که مطرح کرده ایم در سطح افقی و عمودی یا در سطح خرد و کلان دارای مبادلات نامتقارن و سرد در شئونات مختلف زندگی اجتماعی است. بر این اساس «امداد رسانی در روابط حمایتی به افرادی که به هر دلیل در یکی از ابعاد محروم باقی مانده اند فرصتی دوباره می دهد که استعدادهای منحصربه فرد خود را شکوفا سازند تا بتوانند در جهت خیر شخصی و جمعی گام بر دارند. بدیهی است میزان موفقیت روابط حمایتی جامعه بستگی به میزان گرمی روابط، نوع نگاه به کمک گیرنده و تداوم آن ها به عنوان یک وظیفه و عادات اجتماعی دارد. یعنی اینکه اولاً از لحاظ جامعه پذیری، در نظام های شخصیتی اکثریت اعضای جامعه، تمایل به نوع دوستی تقویت شده باشد. دوم اینکه این باور در میان مردم شایع شده باشد که همه برابر زاده شده و دارای کرامت هستند و هر کس دارای استعداد خاص خود است.سوم اینکه یاری رسانی یک ارزش والای اجتماعی و یک تکلیف اخلاقی اجتماعی محسوب شود، و بالاخره چهارم اینکه این باور اجتماعی برای یاری رسان و کمک گیرنده وجود داشته باشد که کمک گیرنده امروز یاری رسان دیگری برای فرداست.» در واقع وجود سلامت اجتماعی و شاخص های بارز آن از دیدگاه کییز حمایت اجتماعی را در سطح جامعه بازتولید می کند. بنابراین می توان گفت، یكی از عوامل تعیین كننده سلامت انسان بهرهمندی از حمایتهای اجتماعی به معنای اقدامهای كمكی در شرایط سخت زندگی برای نوع بشر است.
سلامت اجتماعی به چگونگی وضعیت ارتباط فرد با دیگران در جامعه می پردازد. هر نوع قطع ارتباط بین فرد و جامعه، به گونه ای که افراد در چارچوب های اجتماعی جذب نگردند، زمینه ای مساعد برای رشد انحرافات اجتماعی و پیدایش مشکلات سلامت می باشد. در تعریف سلامت در سال 1948 كه توسط سازمان بهداشت جهانی بیان شد، سلامت اجتماعی یکی از سطوح سلامت کلی فرد بیان شده است. بُعد اجتماعی سلامتی شامل سطوح مهارت های اجتماعی، عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضوی از جامعه ی بزرگتر است. سلامت اجتماعی را به عنوان گزارش فرد از کیفیت روابطش با افراد دیگر(نزدیکان و گروههای اجتماعی) که وی عضوی از آن هاست تعریف می کنند و معتقدند که مقیاس سلامت اجتماعی بخشی از سلامت فرد را می سنجد و شامل پاسخهای درونی فرد(احساس، تفکر و رفتار) است که نشانگر رضایت یا فقدان رضایت فرد از زندگی و محیط اجتماعیش می باشد. کیفیت زندگی و عملکرد شخصی فرد را نمی توان بدون توجه به معیار های اجتماعی ارزیابی کرد و عملکرد خوب در زندگی چیزی بیش از سلامت روانی است و تکالیف و چالش های اجتماعی را نیز دربرمیگیرد.
سرمایه اجتماعی شامل نهادها، روابط، گرایشها، ارزشها و هنجارهایی است که بر رفتارها و تعاملات بین افراد حاکم است . به عبارت دیگر، سرمایه اجتماعی آن دسته از شبکهها و هنجارهایی است که مردم را قادر به عمل جمعی میکند .
متغیر های اجتماعی عمده سرمایه اجتماعی عبارتند از : 1- نظام های حمایت گر خانواده 2- نظام های آموزشی 3- سازمان های افقی و عمودی. علاوه بر این در فرهنگ اسلامی، شواهد و راهبردهای صریحی با دلالت بر اهمیت «سرمایه اجتماعی» و متغیر های اصلی آن نظیر «اعتماد عمومی»، «لزوم اهتمام کارگزاران حکمت اسلامی بر ایجاد نگرش مثبت مردم نسبت به عملکرد حکومت و دست اندرکاران حکومتی»، «خودداری از اشرافیت و تجملگرایی، پرهیز از تشریفاتی که بین حکومتگران و مردم فاصله بیاندازد»، «پی ریزی انسجام اجتماعی و وحدت ملی»، «اهتمام به قانون، نگاه یکسان حکومت گران به عموم شهروندان»، «تلقی سرنوشت مشترک در میان همه اعضاء امت اسلامی (وحتی اقلیت های دینی و قومی)»، و نهایتاً تلاش برای جایگزینی مفهوم «ما» بجای «من» در عرصه های اجتماعی به چشم می خورد.
رفاه اجتماعی نتیجه فعالیت هایی است كه نهادهای اجتماعی برای دستیابی افراد در جوامع به سطح قابل قبولی از زندگی، تندرستی و فرصت هایی است كه اجازه می دهد آنان تمامی استعدادهای خود را پرورش دهند و مسائل خود را در سازگاری با جامعه حل نمایند، عرضه كنند.
شبكه اجتماعی یک ساختار اجتماعی است که از گره هایی(که عموماً فردی یا سازمانی هستند) تشکیل شده است که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی به هم متصل اند، برای مثال: قیمت ها، الهامات، ایده ها و تبادلات مالی، دوست ها، خویشاوندی، تجارت، لینک های وب، سرایت بیماری ها ( اپیدمولوژی) یا مسیرهای هواپیمایی. ساختارهای حاصل اغلب بسیار پیچیده هستند. تحلیل شبکه های اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات گره و رشته می نگرد. گره ها بازیگران فردی درون شبکه ها هستند و رشته ها روابط میان این بازیگران هستند. انواع زیادی از رشته ها می تواند میان گره ها وجود داشته باشد . تحقیق در تعدادی از زمینه های آکادمیک نشان داده است که شبکه های اجتماعی در بسیاری از سطوح به کار گرفته می شوند از خانواده ها گرفته تا ملت ها و نقش مهمی در تعیین راه حل مسائل ، اداره کردن تشکیلات و میزان موفقیت افراد در رسیدن به اهدافشان ایفا می كند.
رسانه و سلامت اجتماعی
رسانه های همگانی هم نقش بارزی در سلامت اجتماعی جامعه خواهند داشت. «رسانه های جمعی از عوامل مهمی هستند که بر مفهوم سلامت اجتماعی مؤثرند. حقیقت این است که غیر از عنصر مذهب نمی توان نقش مؤثر رسانه را بر سه عنصر دیگر انکار کرد. اینکه چگونه رسانه های جمعی در فرایند هنجارسازی یا محو هنجارهای نامطلوب نقش کلیدی ایفاء می کنند، خود نشان دهنده محوریت رسانه در فرآیند بازتولید سلامت اجتماعی است.» امروزه رسانه های جمعی درحوزه بازتولید سلامت اجتماعی در سطح جامعه باید نقش مشاوره دادن را برای افراد ایفاء نماید، سعی کند که از برنامه های کلیشه ای و انجمادسازی ذهنی برای گروه های اجتماعی بپرهیزد، و در راستای فرایند بازتولید سلامت اجتماعی به نوعی الگوسازی نماید.وجود غنای آموزشی، پرمحتوا شدن برنامه های رسانه جمعی، به روز بودن و بازتولید مطالب نوشتاری در مطبوعات، به تصویر کشیدن مضامین و معانی غنی یافته از ساختار ایرانی و اسلامی در فیلم ها و...همگی بیانگر این است که رسانه به عنوان یک الگوی مرجع در سبک زندگی جامعه ایران از مهمترین ارکان فرهنگ سازی و بازتولید مفهوم اخلاق اجتماعی و هنجارهای جمعی محسوب می شود، که بر این اساس در چنین فرایندی مفهوم سلامت اجتماعی و بازتولید آن در حال شکل گیری است.پس می توان گفت، امروزه کارکرد رسانهها در حوزه سلامت اجتماعی روز به روز بیشتر مورد توجه سیاستگذاران و برنامهریزان بخش کلان سلامت قرار گرفته است. رسانهها ضمن اطلاعرسانی، قادرند با طراحی پیامهای برنامهریزی شده به تغییر باور، احساس، نگرش، رفتارهای اجتماعی و کاهش یا افزایش خشنودی و ارتقای مهارت های زندگی بپردازند. این امر بر اهمیت روزافزون نقش رسانهها در حوزه نیازهای اساسی جامعه از جمله سلامت اجتماعی دامن زده وحوزه جدیدی را با عنوان «ارتباطات سلامت» ایجاد کرده است. براین اساس به نظر می رسد با توجه به حوزه انتشار وسیع جغرافیایی رسانه ها درگستره ملی یکی از کارکردهای مهم رسانه های کشور، بهبود و تقویت سلامت اجتماعی است. امروزه رسانه های جمعی(مطبوعات و رادیو و تلویزیون) و اجتماعی(وبلاگ ها، ویکی ها، شبکه های اجتماعی مجازی) وفناوری های نوین ارتباطی و اطلاعاتی(تلفن همراه، تبلت و...) به بخش جدایی ناپذیر زندگی آدمی تبدیل شده اند. این رسانه ها نقش غیر قابل انکاری در ایجاد، کاهش ویا افزایش مسائلی مانند نشاط اجتماعی، استرس و تنش های اجتماعی، مشارکت اجتماعی واعتماد اجتماعی، انسجام ملی، افسردگی اجتماعی، کاهش جرائم و بزهکاری ها دارند. برخی از شاخص های مهم سلامت اجتماعی در یک جامعه:
- رضایت از زندگی
- انسجام اجتماعی
- پذیرش اجتماعی
- شکوفایی اجتماعی
- سازگاری اجتماعی
- مشارکت اجتماعی
- امید به زندگی
- میزان نشاط و افسردگی اجتماعی
- میزان انحراف و آسیب های اجتماعی
-میزان بیکاری
-میزان جرم و جنایت
برای پی بردن به فصل مشترک و نسبت بین رسانه ها و سلامت اجتماعی، لازم است که مهمترین کارکردهای رسانه ها نیز مورد توجه قرار گیرد. از نظر صاحب نظران رسانه ها علاوه کارکرد عام اطلاع رسانی، به ایجاد همبستگی اجتماعی، اجتماعی کردن، ایجاد وفاق اجتماعی، تحکیم و حفظ ارزش های مشترک، ایجاد آرامش و کاستن از تنش های اجتماعی،یکپارچه سازی و تعامل اجتماعی بین افراد اجتماع، ایجاد همدلی اجتماعی، ایجاد احساس تعلق اجتماعی، اجرای نقش های اجتماعی، ایجاد پیوند با خانواده، دوستان و جامعه و نظایر آن کمک می کنند. لذا می توان چنین انگاشت که بسیاری از کارکردها و وظایف و تولیدات رسانه ای با شاخص های سلامت اجتماعی پیوند تنگاتنگی دارد.کارکردها و وظایف اجتماعی رسانه ها در یک جامعه:
- ایجاد یکپارچگی اجتماعی
- جامعه پذیری
- کمک به اجرای نقش های اجتماعی
- ایجاد سازگاری و وفاق اجتماعی
- ایجاد تعلق اجتماعی
- تحکیم ارزش های مشترک
- کاستن از تنش های اجتماعی
- ایجاد پیوند و تعامل اجتماعی
- ایجاد همدلی اجتماعی
همانطور که می بینیم، نقاط مشترک زیادی بین کارکردهای رسانه ها با مقوله سلامت اجتماعی وجود دارد:
- هدف غایی هر دو ایجاد سازگاری و وفاق اجتماعی و جلوگیری از تضاد و شکاف اجتماعی است؛
- هدف غایی هر دو ایجاد همبستگی و انسجام اجتماعی است؛
- هدف نهایی هر دو جامعه پذیری(اجتماعی کردن) و پذیرش اجتماعی و تحکیم ارزش های مشترک بین افراد اجتماع(توانا ساختن فرد برای نهادینه ساختن ارزش ها و هنجارها و آداب و سنن و...)؛
- هدف غایی هر دو کاستن از تنش های اجتماعی و آرامش بخشی، کاهش بحران ها و بیماری ها و رضایت و خشودی از زندگی و امیدواری است؛
- هدف غایی هر دو ایجاد همدلی و همنوایی برای ایجاد مشارکت اجتماعی است.
ارتقاء سلامت اجتماعی، در حقیقت در برگیرنده زمینه های اقدام اجتماعی برای توسعه سطح سلامت عمومی در جامعه است. ارتقاء سطح سلامت اجتماعی بر این اساس از دو طریق امکان پذیر است: یکی از آن ها توسعه شیوه های سالم زندگی و اقدام اجتماعی برای سلامت و دیگری ایجاد شرایطی که زیستن در یک حیات سالم را امکان پذیر سازد. موضوع اول در بر گیرنده توانمند سازی انسان ها از طریق آگاهی ها و مهارت های ضروری برای یک زندگی سالم است و موضوع دوم تأثیر گذاری بر سیاست گذاران به گونه ای است که سیاست های عمومی و برنامه های حامی سلامت عمومی را در سطح جامعه پیگیری نمایند، که پیشگیری از انحرافات و بزهکاری ها، تقویت اعتماد و مشارکت اجتماعی، نشاط اجتماعی و ... از گسترده ترین ارکان این بخش است. در این راستا می تون گفت با توجه به گستردگی رسانه ها در سطح کشور و در حضور و ظهور در تمام خانه های ایرانیان، تولیدات و دست اندرکاران رسانه ها می توانند به یکی از عوامل مهم در ایجاد و تعمیم و فراگیرساختن سلامت اجتماعی در میان ایرانیان تبدیل شوند و نقشی بی بدیل در ارتقای سلامت اجتماعی ایرانیان ایفا کنند. رسانه ها می توانند به افزایش سواد رسانه ای مخاطبان و افزایش سرمایه فرهنگی مردم، از بین بردن فقر، کاهش بی عدالتی، توسعه بهداشت و توسعه پایدار انسانی، جلوگیری از بروز بحران های و کاهش خطرات و زیان های انسانی و مادی، حفظ ومحیط زیست، بهره گیری از رسانه های اجتماعی نوین در ایجاد تعامل، اعتماد اجتماعی و مشارکت اجتماعی و نظایر آن کمک کنند.
*ارتقای سلامت در سایه رسانه ملی
یکی از سه ضلع تعریف شده برای اهداف رسانهها در جامعه امروز، آگاهی بخشی و اطلاعرسانیشان در بهبود زندگی اعضای آن جامعه است. تأثیرگذاری برنامههای روتین رادیویی و تلویزیونی به دلیل استمرار تولید و پخش آن ها میتواند آثار بلندمدتی بر رفتار، ارزش و هنجارهای موجود در جامعه داشته باشد. این برنامهها میتوانند با آسیبشناسی دقیق و اصولی و داشتن درک درست از شرایط جامعه در بخش مورد نظر، توصیههایی برای رفع این مشکلات به مخاطبان ارائه کند. حتی میتوانند در مواردی با استفاده از رسانههای میانجی نظیر وبگاههای مستقل به شهروندان مشاورههای فردی ارائه و نسخههای شخصی برای آن ها تجویز کنند. رسانهها، ابزارهای رصد جامعه هستند و نقش آن ها در کشف نقاط ضعف، تأکید بر نقاط قوت و سعی در تقویت آن ها انکارناپذیر است. یکی از حوزههای مهم در رویکردهای آموزشی رسانهها توجه به سلامت فکری و جسمی اعضای جامعه است، بویژه آن که در دنیای امروزی، ازدحام زندگی شهری و مشکلات معیشتی، سلامت افراد را در معرض تهدید و آسیب جدی قرار داده است. از این رو نقش رسانهها در توجه به سلامت فردی افراد، سلامت عمومی جامعه و کاهش بیاخلاقیها و بزهکاری اجتماعی برجستهتر است و باید برنامههای سلامت محور به لحاظ کمی و کیفی سهم قابل توجهی از تولید و پخش رسانهای به خود اختصاص دهند. این اتفاق نیازمند تغییر نگاه کارشناسان به برخی مقولهها در تدوین و اجرای سیاستهای رسانهای است. به این معنی وقتی یک آسیب در جامعهای در حال رشد است، نباید از موضع انکار با آن مواجه شد یا برعکس با تأکید بر آن به گسترش فضای یاس و ناامیدی در جامعه دامن زد. وظیفه رسانهها در این موارد با در پیش گرفتن راهی میانه روشن میشود. رسانهها در این شرایط باید با نمایش واقعگرایانهای از شرایط موجود راهکارهای رسیدگی به وضع مطلوب را هم ارائه کنند. تأکید صرف بر مشکلات و سیاهنمایی در نشان دادن شرایط فعلی یا تلاش برای درپوش گذاشتن بر واقعیتهای نامطلوب اجتماعی، نتیجهای جز کجفهمی عمومی در پی ندارد.برای مثال رسانهها در زمینه مبارزه با اعتیاد علاوه بر این که در برنامههای گفتوگومحور با نگاهی تحلیلی سراغ آخرین آمار و دادههای روزآمد میروند، باید بکوشند در پایان برای بهبود اوضاع اجتماعی چارهجویی کنند و از طریق برقراری ارتباط با نهادها و سازمانهای مربوط وارد عمل شوند. به همین دلیل رسانههایی همچون رادیو و تلویزیون را نمیتوان در عصر ارتباطات تنها بسترهایی برای نظریهپردازی دانست؛ چراکه این نقش میتواند به گونه منسجمتر و گستردهتر در دیگر رسانهها ازجمله فضای مجازی هم دنبال شود.
رسانهها را میتوان به عنوان یکی از ابزارهای آموزشی کارآمد دانست، اما در نسبت دادن این ویژگی به رسانهها باید موارد زیادی را در نظر گرفت و به این نکات توجه کرد. این که رسانهها تا چه اندازه در آگاهیبخشی به شهروندان بیطرفانه عمل میکنند و صرفاً به منافع آن ها و نه کسب سود توجه دارند؟ آیا رسانهها در تنظیم اصول و چارچوبهای خود به اصل انعطافپذیری در مقاطع بحران و تصمیمگیریهای آنی هم فکر کردهاند؟ و این که قابلیتهای رسانهها در هر جامعه برای جلب اعتماد عمومی تا چه میزان است؟ این روند چقدر زمان میبرد و این که کسب اعتبار بیشتر و حفظ اعتبار کنونی چقدر در اهم سرفصلهای سیاستهای رسانهای قرار دارد؟
ارتقاء عادلانه سلامت معنوی و روانی مردم با مشارکت مردم و حکومت
سلامت روان به عنوان حالت رفاهی که در آن هر فرد ظرفیت های خود را شناخته، بتواند با استرس های طبیعی زندگی خود کنار آمده، به طور مؤثر و مولد کار کند و نیز قادر باشد در اجتماع اش مشارکت نماید، تعریف شده است. اختلالات روانی و رفتاری در تمام کشورها شایع اند و مشکلات عدیده ای را نیز ایجاد می نمایند. افراد مبتلا به این گونه اختلالات اغلب با مسائلی از قبیل انزوای اجتماعی، کیفیت بد زندگی و مرگ و میر بیشتر دست به گریبانند. هم چنین این اختلالات خود منجر به تحمیل هزینه های گزاف اقتصادی و اجتماعی نیز خواهند شد. مطالعات نشان داده است که شیوع اختلالات روانی از قبیل افسردگی، اضطراب ... در شرایط بیکاری، درآمد کم، تحصیلات محدود، شرایط کاری پر تنش، تبعیض جنسیتی و شیوه های زندگی ناسالم بیشتر است. سیاست های سلامت روان باید اثرات تعیین کننده های محیطی خصوصاً اثرات بر روی گروه های آسیب پذیر را مورد توجه قرار دهند و تضمین کنند که این راهکارها از بروز انزوا و طرد شدگی ممانعت می نمایند. از آنجا که بسیاری از تعیین کننده های کلان سلامت روان در سطوح مختلف حکومت پراکنده اند، بهبود وضعیت سلامت روان نیز نیازمند اتخاذ سیاست ها و راهکارهای مرتبط توسط سایر بخش ها می باشد. به عبارت دیگر، برخی از سازمان ها و ارگان های، به غیر از بخش سلامت، با عوامل تأثیر گذار بر اختلالات روانی و رفتاری در ارتباط اند، بنابراین خود آن سازمان ها و ارگان ها لازم است سیاست ها و راهکارهای لازم را اتخاذ نمایند. همکاری بین بخشی برای تأمین سیاست های سلامت روان نقش بسیار ساختاری و مهمی دارد. سلامت معنوی به عنوان یكی از ابعاد سلامتی در كنار سلامت جسمی، ذهنی و اجتماعی مطرح شده است. دیدگاه معنوی بر روی باورها، نگرش ها، ارزش ها و رفتارها تأثیر عمیق دارد و بر روی بیوشیمی و فیزیولوژی تأثیر می گذارد. این تأثیر روی فكر و بدن به نام تندرستی معنوی نامید می شود. مطابق بررسی متون دیدگاه معنوی از چهار طریق روی سلامت جسمی، روانی و اجتماعی تأثیر می كند:
1. رفتارهای بهداشتی: تعهد دینی و معنویت موجب فعال سازی مسئولیت پذیری شخص در زمینه اصول و باورهای مندرج شده در دین می شود كه اثرات جسمانی و روانی را نیز به خود اضافه می كند مانند رفتارهای تغذیه ای توصیه شده در ادیان.
2. حمایت اجتماعی: انجام مناسك دینی و معنوی توصیه شده در دین موجب افزایش حمایت اجتماعی شده كه مژلفه اخیر یكی از تعیین كننده های اجتماعی سلامت شناخته شده است. دین تعاملات اجتماعی را افزایش داده و حمایت اجتماعی را به عنوان یك منبع ارتقای سلامت فراهم می آورد. نقش حمایت اجتماعی در كاهش واكنش پذیری قلبی و عروقی، تسهیل بهبودی پس از حمله قلبی و كاهش سایر عوامل خطر و از جمله كاهش استرس تأثیر مثبت دارد. حمایت اجتماعی با افزایش میزان جان به در بردن از انواع مختلف سرطان رابطه دارد.
3. سایكونوروفیزیولوژیك: احساس رضایت ناشی از دیدگاه معنوی از طریق نوروپپتیدهای پیام رسان روی سیستم ها و ارگان های بدن مانند قلب و عروق، ایمنی و ... تأثیر تقویت كننده دارد.
4. اثرات مافوق طبیعی كه برای انسان ناشناخته مانده است.
نتیجه این تأثیرات پیشگیری از بیماری، افزایش تحمل بیماری، بهبود سریع تر بیماری، كاهش میزان استفاده از خدمات بهداشتی- درمانی و تعامل سالم فرد در اجتماع است كه در تحقیقات مختلف این مسئله نشان داده است. لذا با توجه به دین مبین اسلام و دستورات مؤکد آن در زمینه های مرتبط با سلامت جای دارد جمهوری اسلامی ایران به عنوان کشور پیشرو اسلامی و پرچمدار مبانی اسلامی و شیعی در جهان در زمینه ترویج و تقویت این بعد از سلامت گام بردارد و نسبت به ارائه الگو در زمینه سلامت معنوی اقدام نماید.
ارتقاء وضعیت عدالت در سلامت از طریق ارائه عادلانه خدمات سلامت
منافع عمومی سیستم های سلامت برای مردم چیزی بیش از پیشگیری از بیماری ها و درمان آن هاست. در صورتیکه این سیستم ها به طور مناسب طراحی و مدیریت گردند، میسر خواهد گردید تا از آن ها به عنوان ابزاری در جهت بهبود وضعیت زندگی مردم، محافظت از آنان در برابر آسیب پذیری ناشی از ناخوشی ها، ایجاد احساس امنیت در زندگی، تضمین برخورداری همه اقشار مردم از خدمات سلامت استفاده شود. سیستم های سلامت می توانند سبب ارتقاء عدالت در سلامت گردند به شرط آن که در طراحی و مدیریت آن ها موضوعات و نیازهای مردم محروم و حاشیه نشین، زنان و مستمندان به خوبی لحاظ گردیده باشد. ویژگی های اختصاصی سیستم های سلامت که می توان از طریق آن ها عدالت در سلامت را ارتقاء داده و ترویج نمود عبارتند از: جلب همکاری های بین بخشی به منظور ارتقا سلامت مردم؛ درگیر نمودن گروه های مردمی و سازمان های غیر دولتی خصوصاً سازمان ها و گروه هایی که با مردم محروم و حاشیه نشین سر و کار دارند؛ ترغیب اختصاص منابع به نیازهای سلامت؛ تأمین منابع مالی بخش سلامت بر اساس پوشش همگانی و در نظر گرفتن منافع ویژه برای گروه های محروم اجتماعی و حاشیه نشین(خصوصاً بهبود دسترسی به مراقبت های سلامت، محافظت بهتر در برابر هزینه های خانمان سوز بیماری و توزیع مجدد منابع به سمت گروه های فقیر تر با نیازهای بیشتر سلامت)؛ احیا مجدد رویکرد مراقبت اولیه سلامت، به عنوان استراتژی که سبب تقویت و انسجام ویژگی های ارتقا عدالت در سلامت ذکر شده در فوق می گردد. به منظور تقویت سیستم های سلامت و توجه به بی عدالتی های سلامت، موضوعات ذیل باید مد نظر قرار گیرند:
- تضمین تعهدات سیاسی برای سیاست های اقتصادی و اجتماعی که حمایت کننده عدالت، مبتنی بر حقوق اقتصادی و اجتماعی و بهره گیری از رویکرد مراقبت های اولیه جامع؛ تأمین کننده پایه ای برای نهادینه کردن اقدامات ضروری به منظور ارتقاء سلامت در بین گروه های محروم و حاشیه نشین باشند؛
- استقرار چارچوب های سیاستی و تمهیدات رسمی که هماهنگ کننده تصمیم گیرندگان و صاحب منصبان بخش های مختلف درون و برون سیستم سلامت بوده؛ فرصت هایی به منظور در گیر نمودن تشکلات مدنی در تصمیم گیری ها و اقدامات سیستم سلامت تأمین نمایند؛ اساسی برای سرمایه گذاری مالی در سلامت ایجاد نمایند؛ قوانین بخش خصوصی و توسعه و مدیریت منابع انسانی را مشخص نمایند؛
- تضمین افزایش پرداخت هزینه های بخش سلامت توسط دولت به عنوان مثال از طریق اولویت بندی مجدد سلامت در درون بودجه دولتی؛ گستردانیدن پایه های مالیاتی و بهبود سیستم های جمع آوری مالیات و تضمین کمک های مالی بین المللی؛
- اختصاص مجدد منابع دولتی در بین نواحی جغرافیایی، جمعیت، سطوح سیستم و اشکال مراقبت های سلامت بر اساس نیازهای سلامت جمعیت و ظرفیت های توسعه ای به جای استفاده از الگوهای قدیمی اختصاص و هزینه کرد منابع؛
- حذف پرداخت های مصرف کنندگان برای خدمات عمومی؛
- اولویت بندی مراقبت های اولیه سلامت در استراتژی های سرمایه گذاری سیستم سلامت عمومی؛
- توانمند و قادر نمودن مدیران بخش دولتی سطوح محلی برای جهت دهی عملکرد های روتین سیستم به سمت اهداف عدالتی.
منابع
- گیدنز، آنتونی (1381)، نظریه های جامعه شناسی، ترجمة منوچهر صبوری ، تهران، نی.
- آرون، ریمون (1381)، مراحل اساسی سیر اندیشه در جامعه شناسی،ترجمه باقر پرهام، انتشارات علمی- فرهنگی، تهران.
- مارموت، مایکل و ویلیکسون، ریچارد (1387)، مؤلفه های اجتماعی سلامت، ترجمه علی منتظری، چاپ اول، انتشارات جهاد دانشگاهی، تهران.
- توسلی، غلامعباس(1382)، مشارکت اجتماعی در شراسط جامعه آنومیک، چاپ اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران.
- سام آرام، عزت الله(1378)، جزوه سلامت اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، تهران.
- صدیق سروستانی، رحمت الله(1375)، جامعه شناسی انحرافات اجتماعی، چاپ اول، انتشارات آن.
- آرامسترانگ، دیوید(1372)، جامعه شناسی پزشکی، ترجمه محمد توکل، انتشارات دانشگاه صنعتی شریف،چاپ اول،تهران.
- ایمان، محمد تقی و مرادی، گلمراد و حینی رودبارکی، سکینه (1388) بررسی تطبیقی سرمایه اجتماعی و سلامت روانی دانشجویان غیر بومی دانشگاه های تهران و شیراز، فصلنامه علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال هشتم، شماره 31 و 30، قابل دسترس در www.noormages.com
- فتحی، منصور و عجم نژاد، رضا و خاک رنگین، مریم (1391)، عوامل مرتبط با سلامت اجتماعی معلمان شهر مراغه، فصلنامة علمی پژوهشی رفاه اجتماعی، سال دوازدهم، شماره47.
- بابایی، نعمت الله (1386)، روش های مؤثر آگاه سازی در حوزه سلامت، مجله پژوهش و سنجش، دوره 14 ، شماره 49 ، قابل دسترس در www.sid.ir
- محمدی اصل، عباس (1382)، سلامت اجتماعی در ایران، نشریه گزارش، شماره 145.
- بخشی پور رودسری،عباس و پیروی،حمید و عابدیان،احمد (1384)، بررسی رابطه میان رضایت از زندگی و حمایت اجتماعی با سلامت روان در دانشجویان، فصلنامه اصول بهداشت روانی، سال هفتم، شماره 28-27 ، قابل دسترس در www.sid.ir
- کنگرلو، مریم (1387)، بررسی میزان سلامت اجتماعی دانشجویان شاهد و غیر شاهد دانشگاه علامه طباطبایی، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی.
- ساعی، منصور (1391)، رسانه ها و سلامت اجتماعی، msaei.blogfa.com.
- سجادی، حمیرا و صدرالسادات، سید جلال (1383)، شاخص های سلامت اجتماعی، مجله سیاسی- اقتصادی، دوره 19 ، شماره 304 .
- سایت وزارت بهداشت درمان و آموزش پزشکی، عوامل اجتماعی تعیین کننده سلامت، Copyright © 2011 Social Determinants of Health
- قهقرایی، رکسانا، ارتقای سلامت در سایه رسانه ملی، روزنامه جام جم، press.jamejamonline.ir
- شربتیان، محمد حسن، ضرورت سلامت اجتماعی زنان در توسعه روستایی، اولین همایش ملی زن وتوسعه پایدار روستایی.
- شربتیان، محمد حسن، درآمدی بر نقش سرمایه اجتماعی در ارتقاء شاخص های سلامت اجتماعی خانواده، سایت انسان شناسی و فرهنگ.
- فارسی نژاد، معصومه (1383)، بررسی رابطة سبك های هویت با سلامت اجتماعی وخودكارآمدی تحصیلی دانش آموزان پایة دوم دبیرستان های شهر تهران، پایان نامة كارشناسی ارشد، دانشكدة روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران.
- حاتمی، پریسا (1389)، بررسی عوامل مؤثر بر سلامت اجتماعی دانشجویان با تأکید بر شبکه های اجتماعی، پایان نامه كارشناسی ارشد رشته مددكاری اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی تهران.
- فدایی مهربانی،مهدی (1386)، شهر نشینی، رسانه و سلامت اجتماعی، نشریه پژوهش و سنجش، شماره149.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}