در عدم صحت انتساب کتاب حقائق الايمان به شهيد ثاني
در عدم صحت انتساب کتاب حقائق الايمان به شهيد ثاني
در عدم صحت انتساب کتاب حقائق الايمان به شهيد ثاني
اخيرا يکي از نويسندگان مقاله اي منتشر کرده اند با عنوان «قرائت فراموش شده؛ بازخواني نظرية علماي ابرار: تلقي اوليه اسلام شيعي از امامت». حاصل اين نظريه آن است که ائمه معصوم عليهم السلام هم، مانند و در رتبة «علماي ابرار» هستند و از عصمت و برخي ديگر از صفاتي که معصومين ما قطعا واجد آن هستند، بهره¬اي ندارند. ايشان به عنوان شاهدي محکم و پر و پا قرص براي اين نظريه، به سخن عالم بزرگ شيعه يعني شهيد ثاني (م65) تمسک مي کند و از اين که چنين شاهدي بر سخن خود يافته است، بسيار مبتهج و مسرور شده است و از شادي در پوست خود نمي گنجد و نخست در عظمت مقام شهيد ثاني اين چنين داد سخن داده است:
زين الدين بن علي، مشهور به شهيد ثاني از بزرگ ترين علماي شيعه در قرن دهم و يکي از ده فقيه بزرگ شيعه در تمامي قرون و اعصار است. دو کتاب مسالک الأفهام و الروضه البهيه از مهم ترين کتب فقه شيعه در فقه استدلالي و از کتب درسي حوزه هاي علميه است. شهيد ثاني رساله اي دارد به نام حقائق الإيمان يا حقيقه الإيمان و الکفر که تاريخ نگارش آن 954 است. اين رساله از مصادر بحار الأنوار علامه مجلسي و مورد توجه و استناد سيد بحر العلوم( الفوائد الرجاليه، ج 3، ص 220) بوده است. يکي از مباحث خواندني اين رسالة با ارزش مبحث سوم از خاتمة کتاب است در بيان معارفي که ايمان به آنها حاصل مي شود.
وي سپس به تفصيل طي چندين صفحه خاتمة کتاب مزبور را ترجمه و شرح کرده و سپس مي افزايد:
چکيدة گزارش مهم شهيد ثاني از اين قرار است: «بسياري از شيعيان راوي احاديث ائمه (ع) و بسياري از شيعيان معاصر ائمه (ع) به عصمت ائمه اعتقاد نداشتند. بلکه ائمه (ع) را دانشمندان پرهيزکار مي دانسته اند نه بيشتر ....
تفاوت ائمه اهل بيت (يعني علماي ابرار) با ديگر عالمان دين در ميزان علم و درجة تهذيب نفس و تقربشان به حضرت حق است. به اعتقاد پيروان اين نظريه، رويکرد بشري به امامت تنها رويکرد سازگار با ضوابط قرآني، معيارهاي معتبر سنت نبوي و روايات اجماعي [؟] ائمة اهل بيت، اصول عقلي و حقايق تاريخي است.
در اين جا نمي خواهم به نقد و رد اين نظرية بسيار سست يعني نظرية «علماي ابرار» که «أوهن من بيت العنکبوت» است بپردازم. فقط به بيان چند خطاي فاحش در سخن اين نويسنده که اساس استشهاد ايشان به سخن شهيد ثاني را ويران مي کند (فانهار به في نار جهنم) مي پردازم:
1. رسالة «حقيقه الإيمان والکفر» يا «حقائق الإيمان» که مورد استشهاد آقاي کديور و به نظر ايشان «بسيار با ارزش» است و اين که شخصيت بزرگي همانند شهيد ثاني چنين رساله اي دارد، موجب ابتهاج و خوشحالي بسيار وي شده است، اساساً هيچ ربطي به شهيد ثاني ندارد، هر چند بارها به نام شهيد ثاني چاپ شده و بسياري پنداشته اند که تأليف شهيد ثاني است، ولي قطعاً، يقيناً، جزماً و بتّاً از تأليفات شهيد ثاني نيست، بلکه از «زين الدين» نام ديگري است غير از شهيد ثاني و چون نام شهيد هم «زين الدين» است، عدة زيادي پنداشته که اين زين الدين يعني شهيد ثاني. در حالي که حقيقت بر خلاف اين است و همه کساني که آن را به شهيد ثاني نسبت داده اند اشتباه کرده اند. دلائل متعدد و مفصل اين مدعا و شواهد قطعي آن را إن شاء الله در دانشنامه آثار مکتوب شيعه ذيل مدخل حقيقه الإيمان والکفر خواهم آورد[1] و إن شاء الله به زودي بر روي سايت مؤسسة کتابشناسي شيعه آن را خواهيد خواند.
بنابر اين، اين سخنان هيچ ربطي به ساحت مقدس عالم بزرگي چون شهيد ثاني ندارد و اساس استشهاد اين نويسنده و تمسک به سخن شخصيتي مانند شهيد، ويران مي شود.
2. آقاي کديور گفته است که اين رساله ... مورد توجه و استناد سيد بحر العلوم در الفوائد الرجاليه (ج 3، ص 220) بوده است در حالي که رسالة ايمان و کفر که علامه بحر العلوم در الفوائد الرجاليه (ج 3، ص 220) از آن نام برده، تأليف جدّ علامة بحر العلوم است و هيچ ربطي به شهيد ثاني ندارد و عبارت علامة بحر العلوم صريح در اين مطلب است. علامه مي نويسد: «وقد حکي جدّي العلامه (قدّس سرّه) في کتاب الإيمان والکفر». و مصحح کتاب فوائد الرجاليه در پاورقي همان صفحه افزوده است:
کتاب الإيمان والکفر المسمّي به تحفة الغري مخطوطٌ، للعلامه الحجه السيّد محمّد ابن السيّد عبد الکريم الطباطبائي البروجردي، الذي هو جد سيّدنا بحر العلوم (طاب ثراه) الأدني لأبيه.
بنابر اين کتاب الإيمان والکفر که مورد توجه و استناد علامه بحر العلوم بوده است هيچ ربطي به حقيقه الإيمان والکفر منسوب به شهيد ثاني ندارد و ايشان که اين مطلب بسيار ساده را در عبارت بحر العلوم متوجه نشده است چگونه جرأت مي کند در مباحث بسيار عميق علمي وارد شود و مذهب و امامت و معتقدات شيعه را بازيچه قرار دهد؟!
3. وي نوشته است: «شهيد ثاني يکي از ده فقيه بزرگ شيعه در تمامي قرون و اعصار است». معلوم نيست اين عبارت مسامحه آميز و بلکه غلط را ايشان از کدام قوطي عطاري در آورده است؟! در عين حال که همه و اين ناچيز معتقدند که شهيد ثاني از عالمان بزرگ و کم مانند شيعه است؛ «يکي از ده فقيه بزرگ شيعه در تمامي قرون و اعصار» چه معنايي دارد؟! اگر در طول تاريخ تا دامنة قيامت ده ها فقيه همتراز يا قوي تر از شهيد ثاني ظهور کنند باز وي يکي از ده فقيه بزرگ در تمامي قرون و اعصار است؟ يعني عدد «ده فقيه بزرگ» گويا هيچ تکاني نمي خورد و «فقيه بزرگ» روي عدد ده به طور جبر و خودکار بسته شده است که شهيد علي ايّ حال در تمامي قرون و اعصار يکي از آن ده نفر است؟!
اين سخنان عوامانه و شعار گونه در شأن کساني چون ايشان نيست.
[1] . مؤسسه کتابشناسي شيعه به منظور شناسايي، بررسي و معرفي دقيق آثار مکتوب علماي شيعه و تبيين اين گونه اشتباهات در سال 1385 تأسيس شده و مفصل ترين طرح پژوهشي آن که مقدماتش آغاز گشته تأليف دانشنامه آثار مکتوب شيعه است.
منبع: www.historylib.com
زين الدين بن علي، مشهور به شهيد ثاني از بزرگ ترين علماي شيعه در قرن دهم و يکي از ده فقيه بزرگ شيعه در تمامي قرون و اعصار است. دو کتاب مسالک الأفهام و الروضه البهيه از مهم ترين کتب فقه شيعه در فقه استدلالي و از کتب درسي حوزه هاي علميه است. شهيد ثاني رساله اي دارد به نام حقائق الإيمان يا حقيقه الإيمان و الکفر که تاريخ نگارش آن 954 است. اين رساله از مصادر بحار الأنوار علامه مجلسي و مورد توجه و استناد سيد بحر العلوم( الفوائد الرجاليه، ج 3، ص 220) بوده است. يکي از مباحث خواندني اين رسالة با ارزش مبحث سوم از خاتمة کتاب است در بيان معارفي که ايمان به آنها حاصل مي شود.
وي سپس به تفصيل طي چندين صفحه خاتمة کتاب مزبور را ترجمه و شرح کرده و سپس مي افزايد:
چکيدة گزارش مهم شهيد ثاني از اين قرار است: «بسياري از شيعيان راوي احاديث ائمه (ع) و بسياري از شيعيان معاصر ائمه (ع) به عصمت ائمه اعتقاد نداشتند. بلکه ائمه (ع) را دانشمندان پرهيزکار مي دانسته اند نه بيشتر ....
تفاوت ائمه اهل بيت (يعني علماي ابرار) با ديگر عالمان دين در ميزان علم و درجة تهذيب نفس و تقربشان به حضرت حق است. به اعتقاد پيروان اين نظريه، رويکرد بشري به امامت تنها رويکرد سازگار با ضوابط قرآني، معيارهاي معتبر سنت نبوي و روايات اجماعي [؟] ائمة اهل بيت، اصول عقلي و حقايق تاريخي است.
در اين جا نمي خواهم به نقد و رد اين نظرية بسيار سست يعني نظرية «علماي ابرار» که «أوهن من بيت العنکبوت» است بپردازم. فقط به بيان چند خطاي فاحش در سخن اين نويسنده که اساس استشهاد ايشان به سخن شهيد ثاني را ويران مي کند (فانهار به في نار جهنم) مي پردازم:
1. رسالة «حقيقه الإيمان والکفر» يا «حقائق الإيمان» که مورد استشهاد آقاي کديور و به نظر ايشان «بسيار با ارزش» است و اين که شخصيت بزرگي همانند شهيد ثاني چنين رساله اي دارد، موجب ابتهاج و خوشحالي بسيار وي شده است، اساساً هيچ ربطي به شهيد ثاني ندارد، هر چند بارها به نام شهيد ثاني چاپ شده و بسياري پنداشته اند که تأليف شهيد ثاني است، ولي قطعاً، يقيناً، جزماً و بتّاً از تأليفات شهيد ثاني نيست، بلکه از «زين الدين» نام ديگري است غير از شهيد ثاني و چون نام شهيد هم «زين الدين» است، عدة زيادي پنداشته که اين زين الدين يعني شهيد ثاني. در حالي که حقيقت بر خلاف اين است و همه کساني که آن را به شهيد ثاني نسبت داده اند اشتباه کرده اند. دلائل متعدد و مفصل اين مدعا و شواهد قطعي آن را إن شاء الله در دانشنامه آثار مکتوب شيعه ذيل مدخل حقيقه الإيمان والکفر خواهم آورد[1] و إن شاء الله به زودي بر روي سايت مؤسسة کتابشناسي شيعه آن را خواهيد خواند.
بنابر اين، اين سخنان هيچ ربطي به ساحت مقدس عالم بزرگي چون شهيد ثاني ندارد و اساس استشهاد اين نويسنده و تمسک به سخن شخصيتي مانند شهيد، ويران مي شود.
2. آقاي کديور گفته است که اين رساله ... مورد توجه و استناد سيد بحر العلوم در الفوائد الرجاليه (ج 3، ص 220) بوده است در حالي که رسالة ايمان و کفر که علامه بحر العلوم در الفوائد الرجاليه (ج 3، ص 220) از آن نام برده، تأليف جدّ علامة بحر العلوم است و هيچ ربطي به شهيد ثاني ندارد و عبارت علامة بحر العلوم صريح در اين مطلب است. علامه مي نويسد: «وقد حکي جدّي العلامه (قدّس سرّه) في کتاب الإيمان والکفر». و مصحح کتاب فوائد الرجاليه در پاورقي همان صفحه افزوده است:
کتاب الإيمان والکفر المسمّي به تحفة الغري مخطوطٌ، للعلامه الحجه السيّد محمّد ابن السيّد عبد الکريم الطباطبائي البروجردي، الذي هو جد سيّدنا بحر العلوم (طاب ثراه) الأدني لأبيه.
بنابر اين کتاب الإيمان والکفر که مورد توجه و استناد علامه بحر العلوم بوده است هيچ ربطي به حقيقه الإيمان والکفر منسوب به شهيد ثاني ندارد و ايشان که اين مطلب بسيار ساده را در عبارت بحر العلوم متوجه نشده است چگونه جرأت مي کند در مباحث بسيار عميق علمي وارد شود و مذهب و امامت و معتقدات شيعه را بازيچه قرار دهد؟!
3. وي نوشته است: «شهيد ثاني يکي از ده فقيه بزرگ شيعه در تمامي قرون و اعصار است». معلوم نيست اين عبارت مسامحه آميز و بلکه غلط را ايشان از کدام قوطي عطاري در آورده است؟! در عين حال که همه و اين ناچيز معتقدند که شهيد ثاني از عالمان بزرگ و کم مانند شيعه است؛ «يکي از ده فقيه بزرگ شيعه در تمامي قرون و اعصار» چه معنايي دارد؟! اگر در طول تاريخ تا دامنة قيامت ده ها فقيه همتراز يا قوي تر از شهيد ثاني ظهور کنند باز وي يکي از ده فقيه بزرگ در تمامي قرون و اعصار است؟ يعني عدد «ده فقيه بزرگ» گويا هيچ تکاني نمي خورد و «فقيه بزرگ» روي عدد ده به طور جبر و خودکار بسته شده است که شهيد علي ايّ حال در تمامي قرون و اعصار يکي از آن ده نفر است؟!
اين سخنان عوامانه و شعار گونه در شأن کساني چون ايشان نيست.
[1] . مؤسسه کتابشناسي شيعه به منظور شناسايي، بررسي و معرفي دقيق آثار مکتوب علماي شيعه و تبيين اين گونه اشتباهات در سال 1385 تأسيس شده و مفصل ترين طرح پژوهشي آن که مقدماتش آغاز گشته تأليف دانشنامه آثار مکتوب شيعه است.
منبع: www.historylib.com
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}