نویسنده: عیسی ولائی




 

 نگاهی به یك اصطلاح در علم اصول

مقصود از مقدمات حكمت (1) جمع شدن چند شرط است كه با وجود آنها می‌توان گفت: «مطلق» دلالت بر «اطلاق» می‌كند. در تعداد آن شروط كه سه یا پنج است اختلاف وجود دارد كه در مجموع سه شرط قدر متیقّن است (گرچه در اینكه مقدمه‌ی سوم كدام است بین علما اختلاف وجود دارد). مقدمات حكمت عبارت است از: ‌1.گوینده در مقام بیان باشد: گاهی گوینده در مقامی است كه می‌خواهد تمام مقصود خود را به شنونده منتقل كند، و زمانی هم تنها در صدد توضیح اصل تشریع است، و مایل نیست خصوصیات و جزئیات آن را بیان كند، و به اصطلاح اصولیین گوینده در مقام بیان نبوده، بلكه در مقام اهمال و اجمال است. مثلاً خداوند می‌فرماید: بر مردم واجب است حج خانه‌ی خدا. (2)
یقیناً خداوند در مقام بیان كلیه‌ی آداب حج نیست. پس بی‌شك در موقع تردید نمی‌توان به اطلاق این آیه استناد كرد. هرگاه كسی مطلبی را بیان كند و مشخص نباشد آیا گوینده در مقام بیان است یا در مقام اهمال و اجمال در چنین موقعی بنای عقلاء و سیره اهل محاوره بر این است كه می‌گویند گوینده در مقام بیان و تفهیم است (همان گونه كه عقلاء می‌گویند: وی توجه داشته و ناهوشیار نیست.) پس كلام او مفید اطلاق است مگر خلافش ثابت شود. (3) 2.قرینه‌ای در كار نباشد: نباید در كلمه یا كلام قرینه‌ای باشد كه دلالت بر مقصود كند. (چه قرینه متصله یا منفصله)
ماده‌ی940 قانون مدنی می‌گوید: «زوجین كه زوجیت آنها دایمی بوده از یكدیگر ارث می‌برند.» ولی ماده‌ی 945 می‌گوید: «اگر مردی در حال مرض زنی را عقد كند، و در همان مرض قبل از دخول بمیرد زن از او ارث نمی‌برد.» پس ماده‌ی 945 به عنوان قرینه منفصله آن مطلق را مقیّد كرده است. (در این دو مقدمه بین طرفداران اجراء مقدمات حكمت اختلافی نیست). 3.امكان اطلاق و تقیید یا نبودن قدر متیقن در مقام تخاطب.
در اجود التقریرات و اصول الفقه امكان اطلاق و تقیید و در كفایةالاصول و تهذیب الاصول عدم قدر متیقّن در مقام تخاطب را به عنوان مقدمه سوم ذكر كرده‌اند.

امكان اطلاق و تقیید یا عدم قدر متیقن

امكان اطلاق و تقیید به چه معنی است؟ جواب: تقابل بین اطلاق و تقیید تقابل عدم و ملكه است، و این دو ملازم یكدیگرند. بنابراین باید متعلق یا موضوع قبل از تعلق حكم قابلیت انقسام و تقیید را داشته باشد تا در صورت نبودن قید آن را مطلق بدانیم. مثلاً كلمه‌ی روغن كه نسبت به مایع و جامد بودن مطلق است اما اگر متعلق یا موضوع فاقد چنین امكان و قابلیتی بود، تمسك به اطلاق صحیح نیست. همانند كلمه‌ی روغن نسبت به چرب بودن چون روغن بی‌چربی روغن نیست پس كلمه روغن نسبت به صفت چربی امكان اطلاق و تقیید ندارد و نیز مثل قصد قربت كه قبل از تعلق حكم قابل تقیید نیست. مقصود از «قدر متیقّن در مقام تخاطب» چیست؟ برای تمسك به اطلاق باید قدر متیقن در مقام تخاطب وجود نداشته باشد. بنابراین اگر فرض شود كه گوینده مورد خاصی را در نظر دارد طبعاً مخاطب یقین پیدا خواهد كرد كه آن مورد خاص موضوع حكم است. در نتیجه موردی برای اطلاق باقی نمی‌ماند.

انصراف

بعضی از اندیشمندان اصولی از موانع انعقاد اطلاق «انصراف» را نام برده‌اند. انصراف بر دو قسم است: 1.انصراف بدوی؛ 2.انصراف ناشی از كثرت استعمال.
به مجرّد شنیدن لفظ معنایی كه به ذهن می‌آید انصراف بدوی و ابتدائی نام دارد كه با تأمل و دقت زائل می‌شود. انصراف بدوی مانع اطلاق نیست. مثل لفظ دكتر كه بیشتر به طبیب اطلاق می‌شود و ابتداً از این لفظ پزشك به ذهن می‌آید، در حالی كه این لفظ شامل غیرپزشك نیز می‌باشد. اما انصراف در اثر كثرت استعمال به عقیده‌ی بعضی از اصولیین مانع اطلاق است. چون ظهوری كه در اثر كثرت استعمال پیدا می‌شود موقعیت لفظ را همانند لفظی كه مقید به تقیید لفظی باشد قرار می‌دهد. همان گونه كه در قرآن آمده: سرها و پاهای خود را مسح كنید. (4) كه در اثر كثرت استعمال مسح به مسح با كف دست منصرف است.

پی‌نوشت‌ها:

1.كفایةالاصول، ج1، ص 384؛ فوائد الاصول، ج1 و2، ص573؛ نهایةالاصول، ص340؛ تهذیب الاصول، ج2، ص 70؛ اصول الفقه، ج1، ص 184.
2.«وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ » سوره‌ی مباركه‌ی آل عمران، آیه‌ی 97.
3.كفایةالاصول، ج1، ص 387؛ اصول الفقه، ج1، ص 185.
4.«وَ امْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ» سوره‌ی مباركه‌ی مائده، آیه‌ی 6.

منبع مقاله :
ولائی، عیسی، (1391)، فرهنگ تشریحی اصطلاحات اصول، تهران: نشر نی، چاپ نهم