وظايف منتظران در عصر غيبت

نويسنده:  حسين الهى‏نژاد
در اين مقاله تلاش خواهيم كرد وظايف منتظران را هر چند به صورت مختصر بيان كنيم .

1- معرفت نسبت‏ به حضرت ولى عصر عليه السلام

از حضرت امام صادق عليه السلام نقل شده است كه: روزى امام حسين عليه السلام بر اصحاب خود وارد شدند، بعد از حمد خدا و درود بر پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند:
«يا ايها الناس ان الله ما خلق العباد الا ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه، فقال له رجل: بابى انت وامى يابن رسول الله ما معرفة الله؟
قال: معرفة اهل كل زمان امامهم الذى يجب عليهم طاعته (1) ;
اى مردم! خداوند بندگان را نيافريد مگر براى اينكه او را بشناسند، زمانى كه او را شناختند، او را پرستش كنند و هنگامى كه او را پرستش كردند، با عبادت و پرستش او از بندگى غير او بى‏نياز گردند . مردى عرض كرد: اى پسر پيامبر! پدر و مادرم فداى شما باد، معرفت‏خداوند چيست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانى نسبت‏به امامشان، امامى كه طاعت او بر آنان واجب است .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية (2) ;
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است .»
توجه به مضامين دعاهايى كه خواندن آن‏ها در عصر غيبت توصيه شده است نيز ما را به اهميت مساله شناخت‏حضرت ولى عصر عليه السلام راهنمايى مى‏كند . در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب كمال الدين نقل كرده است، مى‏خوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك، اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى نبيك لم اعرف حجتك، اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى (3) ;
بارالها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت . بارالها! پيغمبرت رابه من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجت‏خود را به من بشناسان كه اگر حجت‏خود را به من نشناسانى از دينم گمراه مى‏گردم .»

2- تمسك به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام

ولايت اهل بيت عليهم السلام دو گونه است: ا . ولايت تكوينى 2 . ولايت تشريعى .
ولايت تكوينى بدين معناست كه حضرات معصومين عليهم السلام به اذن و اراده الهى، مى‏توانند در مقام تكوين و عينيات خارجى، دخل و تصرف كنند، مانند معجزات انبياء عليهم السلام و كرامات اولياء عليهم السلام، و ولايت تشريعى، به معناى ولايت و سرپرستى جامعه و مؤمنين است . امامان معصوم عليهم السلام، هر كدام در زمان خود، ولى و سرپرست جامعه بوده و مردم را هدايت تشريعى مى‏كنند .
از جمله وظايف مهم منتظران در زمان غيبت، چنگ زدن به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام است . امام صادق عليه السلام فرمودند:
«طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبلنا فى غيبة قائمنا (4) ;
خوشا به حال شيعيان ما! آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان [ولايت] ما تمسك مى‏جويند .»
همچنين امام سجاد عليه السلام فرمودند:
«من ثبت على موالاتنا «ولايتنا» فى غيبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجرالف شهيد من شهداء بدر و احد (5) ;
هر كس در غيبت قائم ما بر دوستى [و عقيده به امامت ما] ثابت قدم باشد، خداى متعال اجر هزارشهيد از شهداى بدر و احد به او عطا مى‏كند .»
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود:
«ياتى على الناس زمان يغيب عنهم امامهم;
زمانى بر مردم فرا رسد كه پيشوايشان از آنان غايب گردد .»
زراره پرسيد: در آن زمان مردم چه كنند؟ امام عليه السلام فرمود:
«يتمسكون بالامر الذى هم عليه حتى يتبين لهم (6) ;
به همان امر [ولايتى] كه برآنند چنگ زنند، تا برايشان آشكار شود .»

3- انتظار فرج

يكى از وظايف مهم مردم در عصر غيبت، انتظار فرج است . رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: «افضل اعمال امتى انتظار الفرج (7) ;
با فضيلت‏ترين اعمال امت من، انتظار فرج است .»
امام صادق عليه السلام فرمود: «اقرب ما يكون العباد من الله جل ذكره و ارضى ما يكون عنهم اذا افتقدوا حجة الله جل و عز و لم يظهر لهم و لم يعلموا مكانه و هم فى ذلك يعلمون انه لم تبطل حجة الله جل ذكره و لا ميثاقه، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء (8) ;
زمانى بندگان به خداى بزرگ نزديك ترند و خدا از ايشان راضى‏تر است كه حجت‏خداى متعال از ميان آنان ناپديد گردد و ظاهر نشود و آنان جايش را [هم] ندانند . با اين همه بدانند كه حجت و ميثاق خدا باطل نشده است . در آن زمان، هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشيد .»
آنچه در روايات مربوط به انتظار فرج حضرت ولى عصر عليه السلام بسيار به آن پرداخته شده، مساله صبر در اين انتظار و پاداش صابران در اين دوران است . در ذيل به چند نمونه از اين روايات اشاره مى‏شود .
الف: امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «سياتى قوم من بعدكم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم، قالوا: يا رسول الله! نحن كنامعك ببدر و احد و حنين و نزل فينا القرآن؟ فقال: انكم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم (9) ;
پس از شما كسانى بيايند كه يك نفر از ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد [ . اصحاب] گفتند: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر آنچه [از حوادث ايام] به ايشان مى‏رسد، به شما رسد، صبر آنان را نداريد .»
ب: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج بالصبر عبادة (10) ;» انتظار فرج با صبر، عبادت است .»
ج: امام رضا عليه السلام فرمود: «ما احسن الصبر و انتظار فرج (11) ; چه نيكوست‏شكيبائى و انتظار فرج .»
د: امام حسين عليه السلام فرمود: «له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت فيها على الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متى هذا الوعد ان كنتم صادقين‏» اما ان الصابر فى غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدى رسول الله (12) ;
براى او [مهدى] غيبتى است كه اقوامى در آن از دين خارج شوند و گروهى بر دين ثابت قدم بمانند و آزار و اذيت مى‏كشند و به آن‏ها گفته مى‏شود: اين وعده [ظهور] چه وقت عملى مى‏شود، اگر راست مى‏گوييد؟ بى‏ترديد صبر كننده در زمان غيبت در برابر آزار و تكذيب [مخالفان]، به منزله جهاد كننده با شمشير در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله است .»

4- تهذيب نفس و اصلاح فردى

يكى از وظايف مهم منتظران دولت‏حق، پارسائى و آراستگى به اخلاق خوب و پسنديده است . امام صادق عليه السلام فرمود: «من سره ان يكون من اصحاب القائم، فلينتظر وليعمل بالورع و محاسن الاخلاق، و هو منتظر (13) ;
هر كس شادمان مى‏گردد از اينكه از ياران حضرت مهدى عليه السلام باشد، بايد منتظر باشد و به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد و او منتظر [واقعى ] است .»
همچنين امام صادق عليه السلام فرمود: «ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتق الله عبده وليتمسك بدينه (14) ;
به يقين براى صاحب اين امر غيبتى است، پس بنده خدا بايد تقواى الهى پيشه كند و به دينش چنگ زند .»

5- اصلاح اجتماعى

يكى از وظايف مهم مردم در دوران غيبت كبرى، داشتن روحيه اصلاح گرى در سطح جامعه است . هر فردى بايد در برابر آحاد جامعه اسلامى احساس مسؤوليت كرده، در راه اصلاح و ساختن افراد تلاش نمايد، تا جامعه و افراد آن آماده پذيرش حكومت جهانى حضرت مهدى شوند .
اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهى از منكر تحقق مى‏يابد و قانون امر به معروف و نهى از منكر در متن دين اسلام بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است .
امام باقر عليه السلام در بيان وظايف شيعيان در دوران غيبت فرمودند: «ليعن قويكم ضعيفكم و ليعطف غنيكم على فقيركم ولينصح الرجل اخاه النصيحة لنفسه (15) ;
توانمندان شما بايد به ضعيفانتان كمك كنند و اغنياء شما بايد به فقرايتان مهربانى كنند، هر كس بايد برادر [دينى] اش را نصيحت كند، نصيحتى كه به نفع برادرش باشد .»
خداوند متعال مى‏فرمايد: «كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) . . . (16) ;
«شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسان‏ها آفريده شده‏اند; [چه اينكه] امر به معروف و نهى از منكر مى‏كنيد و . . .»
و امام صادق عليه السلام فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر (17) ;
بى‏ترديد امر به معروف و نهى از منكر راه انبياء عليهم السلام و طريقه صالحان است [ . امر به معروف و نهى از منكر ] وظيفه‏اى سترگ [و خطير] است كه به وسيله آن ساير واجبات انجام مى‏پذيرد و راه‏ها امنيت مى‏يابد و در آمدها حلال [و مشروع] مى‏گردد، مظالم باز گردانده مى‏شود، زمين آباد مى‏شود و از دشمنان انتقام گرفته مى‏شود و امور سامان مى‏يابد .»
آرى اگر همه مسلمانان خود را موظف به اجراى امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى بدانند، قدم‏هاى اوليه براى نيل به جامعه ايده آل و مطلوب مهدوى برداشته مى‏شود .

6- آمادگى نظامى براى ظهور امام زمان عليه السلام

به تصريح روايات، آماده كردن سلاح و كسب مهارت نظامى كه مناسب با هر عصرى باشد، براى شركت در سپاه حضرت مهدى عليه السلام از وظايف منتظران است .
امام صادق عليه السلام فرمود: «ليعدن احدكم لخروج القائم عليه السلام و لوسهما، فان الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسئ فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه و انصاره) (18) ;
هر يك از شما بايد براى خروج حضرت قائم عليه السلام هر چند به اندازه يك تير، مهيا كند . هر گاه خداى تعالى چنين نيتى از او ببيند، اميدوارم عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند (و در زمره ياران و همراهانش قرار گيرد) .
همچنين امام كاظم عليه السلام فرمود: «من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادر الله رزقه، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا على حوائجه (19) ;
هر كس مركبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد در حالى كه خودش به ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش او را يارى كند .»

7- ياد حضرت ولى عصر عليه السلام

از جمله وظايف مهم شيعيان و علاقمندان آن حضرت، فراموش نكردن او، و هميشه به ياد و ذكر او بودن است .
امام على عليه السلام فرمود: «من احب شيئا لهج‏بذكره (20) ;
هر كس چيزى را دوست‏بدارد، همواره نام آن را بر زبان دارد .»
و امام كاظم عليه السلام درباره غيبت امام زمان عليه السلام فرمود: «يغيب عن ابصار الناس شخصه ولا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره (21) ;
خودش از ديدگان مردم پنهان مى‏شود ولى ياد او از دل‏هاى مؤمنان مخفى نمى‏شود .»
دعاى ندبه زمزمه‏اى است عاشقانه كه در آن هر صبح جمعه با معشوق خود ارتباط برقرار مى‏كنيم و به ياد او سرشك از ديدگانمان جارى مى‏گردد . چه زيباست نغمه‏هاى عاشقان مهدى آنجا كه مى‏گويند: «عزيز على ان ارى الخلق و لا ترى و لا اسمع لك حسيسا و لا نجوى; بسيار بر من سخت است كه خلق را ببينم و تو را نبينم و از تو صدايى نشنوم .»
«هل من معين فاطيل معه العويل و البكاء؟ هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا؟ هل قذيت عين فساعدتها عينى على القذى؟ هل اليك يا ابن احمد سبيل فتلقى؟ هل يتصل يومنا منك بعدة فنحظى؟
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا به همراهى او ناله و گريه را طولانى كنم؟ آيا ناله كننده و بى‏تابى هست كه من با زارى او را در هنگام تنهائيش يارى و همراهى كنم؟ آيا در چشمى خار رفته است كه چشم من [در ناراحتى و اشك] با او هم دردى نمايد؟ اى زاده احمد! آيا راهى به سوى تو هست كه به ملاقات تو منتهى گردد؟ آيا روز [جدايى] ما به فرداى [وصال ] مى‏رسد كه از آن حظ بريم؟»
امام زمان عليه السلام نيز از ياد شيعيان خود غافل نيست و اگر ارتباط ما با امام زمان عليه السلام برقرار شود و در همه امور زندگى به ياد و ذكر آن حضرت باشيم، يقينا مورد عنايت و لطف ايشان قرار مى‏گيريم، چنانكه در نامه امام زمان عليه السلام به شيخ مفيدقدس سره به اين موضوع اشاره شده است . آن حضرت مى‏فرمايد:
«انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم (22) ;
ما از رسيدگى به حال شما كوتاهى نمى‏كنيم و ياد شما را از خاطر نمى‏بريم .»

8- محبت‏به حضرت مهدى عليه السلام

انسان وقتى به كسى علاقه داشته باشد، ياد و خاطره محبوب هميشه در فكر و ذهنش حضور دارد و اين موجب مى‏شود كه زندگيش رنگ و بوى معشوق بگيرد . اگر محبوب انسان موجودى متعالى و ملكوتى باشد، اين الگو پذيرى زمينه رشد و تعالى او را فراهم مى‏سازد و اگر محبوب و معشوق او موجودى پست و فرومايه باشد، اين الگو پذيرى موجب سقوط و هلاكت وى خواهد شد . به خاطر اهميت محبت‏به اهل بيت عليهم السلام خداوند در قرآن كريم، مزد رسالت پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را مودت و دوستى خاندان او قرار داده است و مى‏فرمايد: «قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى‏» (24) ;
«بگو من از شما در برابر رسالتم مزدى طلب نمى‏كنم، به جز دوستى و مودت نسبت‏به اهل بيتم .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لا يؤمن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه و اهلى احب اليه من اهله و عترتى احب اليه من عترته و ذاتى احب اليه من ذاته (25) ;
هيچ بنده‏اى ايمان [واقعى ] نمى‏آورد مگر اينكه در نزد او من از خودش محبوب‏تر و اهل بيت من و خاندان من از اهل بيت و خاندان او محبوب‏تر باشند و ذات من از ذات خودش محبوب‏تر باشد .»
امام حسن عسكرى عليه السلام خطاب به حضرت مهدى عليه السلام فرمودند:
«واعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص نزع اليك مثل الطير الى او كارها (26) ;
بدان كه دل‏هاى اهل بندگى و اخلاص به سوى تو پر مى‏كشند; همچنان كه پرنده به سوى آشيانه‏اش پر مى‏كشد .»
البته اين طور نيست كه محبت‏يك طرفه باشد، بلكه امامان معصوم عليهم السلام نيز نسبت‏به شيعيان واقعى ابراز علاقه و محبت كرده و مى‏كنند، و در غم و شادى آنان شريكند .
امام رضا عليه السلام فرمود: «الامام الامين الرفيق، و الاخ الشفيق، و كالام البرة بالولد الصغير (27) ;
امام، امين و دوست است، و برادر دلسوز است، و مانند مادرى است كه نسبت‏به فرزند خردسال خود مهربان است .»
همچنين امام على عليه السلام فرمود: «انا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم (28) ;
ما در شادمانى شما شاد و براى اندوه شما اندوهگين مى‏شويم .»
امام رضا عليه السلام فرمود: «ما من احد من شيعتنا . . . لا يغتم الااغتممنا لغمه، و لا يفرح الافرحنا لفرحه، و لا يغيب عنا احد من شيعتنا اين [ما] كان فى شرق الارض وغربها (29) ;
هيچ كس از شيعيان ما . . . غم ديده نمى‏شود مگر آن كه ما نيز در غم او غمگين مى‏شويم و شاد نمى‏شود مگر اينكه از شادى او شاد مى‏شويم، و هيچ يك از شيعيان ما در مشرق و مغرب زمين از نظر ما دور نيستند .»
امام مهدى عليه السلام فرمود: «انه انهى الى ارتياب جماعة منكم فى الدين وما دخلهم من الشك والحيرة فى ولاة امرهم، فغمنا ذلك لكم لا لنا، وساءنا فيكم لا فينا (30) ;
از ترديد گروهى از شما (شيعيان) در دين، و شك و سرگردانى در مساله واليان امرشان آگاه شدم، پس اين غم ما به خاطر شما است نه به خاطر خود ما، و براى شما متاثر شديم نه براى خودمان .»
در اين روايت و امثال آن‏ها حضرت مهدى عليه السلام نسبت‏به شيعيان ابراز محبت و علاقه نموده و اعلام كرده است كه از گمراه شدن آن‏ها شديدا ناراحت و متاثر مى‏شود .

9- اندوهگين بودن در فراق حضرت

يكى از نشانه‏هاى دوستى، محزون بودن در فراق و دورى از دوست و محبوب است . بديهى است كه علاقمندان به امام زمان عليه السلام در دوران غيبت در فراق او اندوهگين هستند و اين حزن و اندوه را به گونه‏هاى مختلفى بروز مى‏دهند .
امامان معصوم نيز به خاطر غيبت امام زمان عليه السلام مى‏گريستند . به عنوان نمونه، سدير صيرفى مى‏گويد: به خدمت مولايمان امام صادق عليه السلام رفتيم و امام را در حال گريه و ناله ديديم . او آنگاه حالت امام را اين‏گونه تشريح مى‏كند: «هو يبكى بكاء الوالد الثكلى ذات الكبد الحرسى قد نال الحزن من وجنتيه وشاع التغيير فى عارضيه واملاء الدموع محجريه وهو يقول سيدى غيبتك نفت رقادى وضيقت على مهادى وابتزت منى راحة فؤادى، سيدى غيبتك اوصلت مصابى بفجائع الابد (31) ;
او همچون مادر فرزند از دست داده، مى‏گريست، اندوه از گونه‏هاى مباركش پيدا بود و رنگ چهره‏اش تغيير كرده بود . اشك‏هاى او لباسش را خيس كرده بود و در اين حالت مى‏گفت: مولاى من! غيبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و آسايش دلم را از من گرفته است . مولاى من! غيبت تو، بلا و مصيبت مرا به فاجعه‏هاى ابدى پيوند داده است .»
شاعر عرب حزن و اندوه قلبى خود را در غم دورى از حضرت مهدى عليه السلام چنين بيان كرده است:
قلبى اليك من الاشواق محترق
ودمع عينى من الآماق مندفق
الشوق يحرقنى والدمع يغرقنى
فهل رايت غريقا وهو محترق (32) ؟
و شاعرى پارسى گوى، ابيات فوق را چنين به فارسى در آورده است:

10- شناخت عظمت و مقام حضرت مهدى عليه السلام و نگه داشتن حرمت او

از جمله وظايف مهم شيعيان، شناخت جايگاه رفيع حضرت مهدى عليه السلام و رعايت احترام آن حضرت است . امامان معصوم عليهم السلام بعد از مقام ربوبى و نبوى صلى الله عليه و آله، مقام و رتبه سوم را در عالم وجود دارند، و انسان‏هاى عادى با آنان مقايسه نمى‏شوند .
امام على عليه السلام فرمود:
«لا يقاس بآل محمد احد من هذه الامة ولا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين وعماد اليقين (33) ;
نبايد احدى از اين امت را با آل محمد صلى الله عليه و آله مقايسه نمود و نبايد كسى را كه نعمت آل محمد صلى الله عليه و آله همواره بر او جريان داشته، با آنان برابر دانست، آنان اساس دين و ستون يقين هستند .»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در توصيف جايگاه حضرت مهدى عليه السلام در بهشت فرمود:
«المهدى طاووس اهل الجنة، عليه جلابيب النور (34) ;
مهدى عليه السلام طاووس اهل بهشت است كه هاله‏اى از نور او را احاطه كرده است .»
و نيز فرمود:
«نحن سبعة من ولد عبد المطلب سادة الجنة، انا وحمزة وعلى وجعفر والحسن والحسين والمهدى (35) ;
ما هفت نفر از اولاد عبد المطلب هستيم كه سروران اهل بهشتيم: من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .»
امام على عليه السلام فرمود:
«هو فى الذروة من قريش والشرف من هاشم والبقية من ابراهيم (36) ;
او (حضرت مهدى عليه السلام) والاترين قريش و گرامى‏ترين بنى هاشم و تنها بازمانده ابراهيم خليل است .»
و امام رضا عليه السلام فرمود:
«يكون اعلم الناس واحكم الناس واتقى الناس واحلم الناس واسخى الناس واعبد الناس (37) ;
او (حضرت مهدى عليه السلام) داناترين مردم، حكيم‏ترين مردم، پرهيزگارترين مردم، بردبارترين مردم و بخشنده‏ترين مردم و عابدترين مردم است .»
«هلالى‏»
. . .
«فخر الدين عراقى‏»

11- دعا براى فرج امام زمان عليه السلام

در روايات معصومين عليهم السلام دعا براى فرج امام زمان عليه السلام به عنوان يكى از عوامل نجات انسان‏ها در دوران لاكت‏بخش غيبت كبرى مطرح شده است .
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«والله ليغيبن غيبة لا ينجوا فيها من الهلكة الا من ثبته الله عزوجل على القول بامامته ووفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه (38) ; به خدا سوگند كه او غيبتى [سخت ] مى‏كند . در آن غيبت، از هلاكت نجات نمى‏يابد مگر كسى كه خداى عزوجل او را بر قول به امامت آن حضرت ثابت‏بدارد و او را در عصر غيبت‏بر دعاى به تعجيل فرج او موفق بدارد .»
از سوى ديگر امام زمان عليه السلام در موارد زيادى شيعيان را به دعاى براى فرج خويش توصيه كرده است . به عنوان مثال، آن حضرت در پايان توقيع به جناب اسحاق بن يعقوب مى‏فرمايد:
«واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم (39) ; براى تعجيل در فرج، زياد دعا كنيد كه همانا آن فرج شماست .»
درباره زمان و نحوه دعا براى فرج امام زمان عليه السلام توصيه‏هاى زيادى از سوى اولياى دين بيان شده است كه در ذيل به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:
الف) در منهاج العارفين آمده است: «مستحب است انسان پس از نماز صبح صد مرتبه بگويد: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم . (40) »
ب) مرحوم شيخ بهائى نقل مى‏كند: «پس از نماز صبح و در حالى كه با دست راست محاسن خود را گرفته و كف دست چپ را به سوى آسمان مى‏گيرى، هفت مرتبه مى‏گويى: يا رب محمد وآل محمد صل على محمد وآل محمد وعجل فرج محمد وآل محمد . (41) »
ج) علامه مجلسى در كتاب «المقباس‏» نقل كرده است كه: «در تعقيب نماز صبح قبل از آنكه با كسى صحبت كند صد بار بگويد: يا رب صل على محمد وآل محمد، وعجل فرج آل محمد واعتق رقبتى من النار . (42) »
د) كتاب «جمال الصالحين‏» از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند: «از حقوق ما بر شيعيان اين است كه پس از هر نماز واجب دست‏خود را به چانه گرفته و سه بار بگويند: يا رب محمد عجل فرج آل محمد يا رب محمد احفظ غيبة محمد، يارب محمد انتقم لابنة محمد صلى الله عليه و آله . (43) »
ه) مرحوم شيخ طوسى در كتاب «مختصر المصباح‏» در جايى كه وظيفه‏هاى شب جمعه را ذكر مى‏كند، صد بار اين دعا را سفارش مى‏كند:
«اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم، واهلك عدوهم من الجن والانس من الاولين والآخرين . (44) »

12- دعا و زمزمه عاشقانه

دعا بهترين وسيله ارتباط انسان با خداى خويش، ناشى از شناخت انسان از عجز خويش و اظهار كرنش در برابر آفريدگار است .
انسان مؤمن اميد خود را از غير خدا قطع كرده و دست نياز به سوى خداى بى‏نياز دراز مى‏كند و رفع مشكلات خويش را تنها از او مى‏خواهد . در رابطه با موضوع امام‏زمان عليه السلام دعاها و زيارت‏هاى مخصوصى وارده شده است كه به برخى از آن‏ها اشاره مى‏شود:
مرحوم علامه مجلسى در «بحار الانوار» دعاى شريف ندبه را از سيد بن طاووس از بعضى از اصحاب نقل مى‏كند و مى‏گويد: محمد بن على بن ابو قره مى‏گويد: دعاى ندبه از كتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفرى براى من نقل شد، و گفته شده كه آن دعا براى صاحب الزمان عليه السلام است و مستحب است در اعياد چهارگانه (جمعه، عيد فطر، قربان، غدير) خوانده شود (45) .
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه چهل بامداد خداى را با دعاى عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود . و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبر بيرون مى‏آورد (46) .

پي‌نوشت‌:

1) بحارالانوار، ج 5، ص 312 و كنز الفوائد، كراجكى، ص‏151 .
2) بحار الانوار، ج‏8، ص‏368 و ج‏32، ص‏321 و ينابيع الموده، القندوزى، ج‏3، ص‏372 .
3) كمال الدين، ج‏2، ص‏512 .
4) همان، ج‏2، باب 34، ح‏5 .
5) همان، ج‏1، ص‏439 .
6) همان، ج‏2، باب 33، ح‏44 .
7) مجمع البحرين، ص‏297 .
8) كافى، ج‏2، باب نادر فى الغيبه، ص‏127 .
9) كافى، ج‏8، ص‏37 و مكيال المكارم، ج‏2، ص‏290 .
10) الدعوات، قطب الدين راوندى، مدرسة الامام المهدى، ص‏41 .
11) بحار الانوار، ج‏52، ص‏129 .
12) كمال الدين، ج‏1، ص‏437 .
13) غيبت نعمانى، ص‏200، ح‏16 .
14) كافى، ج‏2، باب فى الغيبه، ص‏132 .
15) بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين طبرى الآملى الكنجى، چاپ نجف اشرف، ص‏113 . 16) آل عمران/110 .
17) الكافى، ج‏5، ص‏56; التهذيب طوسى، ج‏6، ص‏180 و تحف العقول، ص‏227 .
18) غيبت نعمانى، باب ماجاء فى ذكر الشيعه، ص‏173; بحارالانوار، ج‏52، ص‏366 .
19) الكافى، ج‏6، ص‏535، ح‏1 .
20) غرر و درر، ج‏1، ص‏231 .
21) كمال الدين، ج‏2، ص‏221، ح‏6 .
22) احتجاج، ج‏2، ص‏598 .
23) يار غائب از نظر، محمد حجتى، ص‏35 .
24) شورى/23 .
25) بحارالانوار، ج‏27، ص‏75; امالى، ص‏86، ح‏30 .
26) كمال الدين، ج‏2، ص‏348، ح‏19 .
27) تحف العقول، ص‏324 .
28) مكيال المكارم، ج‏1، ص‏94 .
29) همان، ج‏1، ص‏454 .
30) بحار الانوار، ج‏53، ص‏178 .
31) كمال الدين، ج‏2، باب 34، ص‏21 .
32) مكيال المكارم، ج‏2، ص‏250 .
33) نهج البلاغه فيض، خطبه دوم .
34) منتخب الاثر، ص‏147; ينابيع الموده، ج‏3، ص‏164 و نور الابصار، ص‏170 .
35) غيبت‏شيخ طوسى، ص‏113; بحارالانوار، ج‏51، ص‏65; ينابيع الموده، ج‏1، ص‏91 .
36) الزام الناصب، ص‏11 .
37) همان، ص‏9 .
38) كمال الدين، ج‏2، ص‏260 .
39) همان، ص‏361 .
40) منهاج العارفين، ص‏108 .
41) مفتاح الفلاح، ص‏206; مصباح المتهجد، ص‏53 .
42) مكيال المكارم، ج‏2، ص‏13 .
43) همان، ص‏7 .
44) همان، ص‏31 .
45) صحيفه مهدية، ص‏217، به نقل از بحار الانوار .
46) بحار الانوار، ج‏94، ص‏41 .