وظايف منتظران در عصر غيبت
وظايف منتظران در عصر غيبت
1- معرفت نسبت به حضرت ولى عصر عليه السلام
«يا ايها الناس ان الله ما خلق العباد الا ليعرفوه فاذا عرفوه عبدوه فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه، فقال له رجل: بابى انت وامى يابن رسول الله ما معرفة الله؟
قال: معرفة اهل كل زمان امامهم الذى يجب عليهم طاعته (1) ;
اى مردم! خداوند بندگان را نيافريد مگر براى اينكه او را بشناسند، زمانى كه او را شناختند، او را پرستش كنند و هنگامى كه او را پرستش كردند، با عبادت و پرستش او از بندگى غير او بىنياز گردند . مردى عرض كرد: اى پسر پيامبر! پدر و مادرم فداى شما باد، معرفتخداوند چيست؟ فرمود: شناخت اهل هر زمانى نسبتبه امامشان، امامى كه طاعت او بر آنان واجب است .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة الجاهلية (2) ;
هر كس بميرد و امام زمانش را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است .»
توجه به مضامين دعاهايى كه خواندن آنها در عصر غيبت توصيه شده است نيز ما را به اهميت مساله شناختحضرت ولى عصر عليه السلام راهنمايى مىكند . در يكى از دعاهاى معروف و معتبرى كه شيخ صدوق آن را در كتاب كمال الدين نقل كرده است، مىخوانيم:
«اللهم عرفنى نفسك فانك ان لم تعرفنى نفسك لم اعرف نبيك، اللهم عرفنى نبيك فانك ان لم تعرفنى نبيك لم اعرف حجتك، اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ضللت عن دينى (3) ;
بارالها! خودت را به من بشناسان كه اگر خود را به من نشناسانى پيغمبرت را نخواهم شناخت . بارالها! پيغمبرت رابه من بشناسان كه اگر پيغمبرت را به من نشناسانى حجت تو را نخواهم شناخت . بارالها! حجتخود را به من بشناسان كه اگر حجتخود را به من نشناسانى از دينم گمراه مىگردم .»
2- تمسك به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام
ولايت تكوينى بدين معناست كه حضرات معصومين عليهم السلام به اذن و اراده الهى، مىتوانند در مقام تكوين و عينيات خارجى، دخل و تصرف كنند، مانند معجزات انبياء عليهم السلام و كرامات اولياء عليهم السلام، و ولايت تشريعى، به معناى ولايت و سرپرستى جامعه و مؤمنين است . امامان معصوم عليهم السلام، هر كدام در زمان خود، ولى و سرپرست جامعه بوده و مردم را هدايت تشريعى مىكنند .
از جمله وظايف مهم منتظران در زمان غيبت، چنگ زدن به ريسمان ولايت اهل بيت عليهم السلام است . امام صادق عليه السلام فرمودند:
«طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبلنا فى غيبة قائمنا (4) ;
خوشا به حال شيعيان ما! آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان [ولايت] ما تمسك مىجويند .»
همچنين امام سجاد عليه السلام فرمودند:
«من ثبت على موالاتنا «ولايتنا» فى غيبة قائمنا اعطاه الله عزوجل اجرالف شهيد من شهداء بدر و احد (5) ;
هر كس در غيبت قائم ما بر دوستى [و عقيده به امامت ما] ثابت قدم باشد، خداى متعال اجر هزارشهيد از شهداى بدر و احد به او عطا مىكند .»
و نيز امام صادق عليه السلام فرمود:
«ياتى على الناس زمان يغيب عنهم امامهم;
زمانى بر مردم فرا رسد كه پيشوايشان از آنان غايب گردد .»
زراره پرسيد: در آن زمان مردم چه كنند؟ امام عليه السلام فرمود:
«يتمسكون بالامر الذى هم عليه حتى يتبين لهم (6) ;
به همان امر [ولايتى] كه برآنند چنگ زنند، تا برايشان آشكار شود .»
3- انتظار فرج
با فضيلتترين اعمال امت من، انتظار فرج است .»
امام صادق عليه السلام فرمود: «اقرب ما يكون العباد من الله جل ذكره و ارضى ما يكون عنهم اذا افتقدوا حجة الله جل و عز و لم يظهر لهم و لم يعلموا مكانه و هم فى ذلك يعلمون انه لم تبطل حجة الله جل ذكره و لا ميثاقه، فعندها فتوقعوا الفرج صباحا و مساء (8) ;
زمانى بندگان به خداى بزرگ نزديك ترند و خدا از ايشان راضىتر است كه حجتخداى متعال از ميان آنان ناپديد گردد و ظاهر نشود و آنان جايش را [هم] ندانند . با اين همه بدانند كه حجت و ميثاق خدا باطل نشده است . در آن زمان، هر صبح و شام چشم انتظار فرج باشيد .»
آنچه در روايات مربوط به انتظار فرج حضرت ولى عصر عليه السلام بسيار به آن پرداخته شده، مساله صبر در اين انتظار و پاداش صابران در اين دوران است . در ذيل به چند نمونه از اين روايات اشاره مىشود .
الف: امام صادق عليه السلام به نقل از پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «سياتى قوم من بعدكم، الرجل الواحد منهم له اجر خمسين منكم، قالوا: يا رسول الله! نحن كنامعك ببدر و احد و حنين و نزل فينا القرآن؟ فقال: انكم لو تحملوا لما حملوا لم تصبروا صبرهم (9) ;
پس از شما كسانى بيايند كه يك نفر از ايشان پاداش پنجاه نفر از شما را داشته باشد [ . اصحاب] گفتند: اى رسول خدا صلى الله عليه و آله! ما در جنگ بدر و احد و حنين با تو بوديم و درباره ما آيه نازل شده است؟ پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: اگر آنچه [از حوادث ايام] به ايشان مىرسد، به شما رسد، صبر آنان را نداريد .»
ب: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «انتظار الفرج بالصبر عبادة (10) ;» انتظار فرج با صبر، عبادت است .»
ج: امام رضا عليه السلام فرمود: «ما احسن الصبر و انتظار فرج (11) ; چه نيكوستشكيبائى و انتظار فرج .»
د: امام حسين عليه السلام فرمود: «له غيبة يرتد فيها اقوام و يثبت فيها على الدين آخرون، فيؤذون و يقال لهم: «متى هذا الوعد ان كنتم صادقين» اما ان الصابر فى غيبته على الاذى و التكذيب بمنزلة المجاهد بالسيف بين يدى رسول الله (12) ;
براى او [مهدى] غيبتى است كه اقوامى در آن از دين خارج شوند و گروهى بر دين ثابت قدم بمانند و آزار و اذيت مىكشند و به آنها گفته مىشود: اين وعده [ظهور] چه وقت عملى مىشود، اگر راست مىگوييد؟ بىترديد صبر كننده در زمان غيبت در برابر آزار و تكذيب [مخالفان]، به منزله جهاد كننده با شمشير در ركاب رسول خدا صلى الله عليه و آله است .»
4- تهذيب نفس و اصلاح فردى
هر كس شادمان مىگردد از اينكه از ياران حضرت مهدى عليه السلام باشد، بايد منتظر باشد و به پرهيزكارى و اخلاق نيكو رفتار نمايد و او منتظر [واقعى ] است .»
همچنين امام صادق عليه السلام فرمود: «ان لصاحب هذا الامر غيبة فليتق الله عبده وليتمسك بدينه (14) ;
به يقين براى صاحب اين امر غيبتى است، پس بنده خدا بايد تقواى الهى پيشه كند و به دينش چنگ زند .»
5- اصلاح اجتماعى
اصلاح جامعه از راه امر به معروف و نهى از منكر تحقق مىيابد و قانون امر به معروف و نهى از منكر در متن دين اسلام بسيار مورد تاكيد قرار گرفته است .
امام باقر عليه السلام در بيان وظايف شيعيان در دوران غيبت فرمودند: «ليعن قويكم ضعيفكم و ليعطف غنيكم على فقيركم ولينصح الرجل اخاه النصيحة لنفسه (15) ;
توانمندان شما بايد به ضعيفانتان كمك كنند و اغنياء شما بايد به فقرايتان مهربانى كنند، هر كس بايد برادر [دينى] اش را نصيحت كند، نصيحتى كه به نفع برادرش باشد .»
خداوند متعال مىفرمايد: «كنتم خير امة اخرجت للناس تامرون بالمعروف و تنهون عن المنكر) . . . (16) ;
«شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شدهاند; [چه اينكه] امر به معروف و نهى از منكر مىكنيد و . . .»
و امام صادق عليه السلام فرمود: «ان الامر بالمعروف و النهى عن المنكر سبيل الانبياء و منهاج الصلحاء، فريضة عظيمة بها تقام الفرائض و تامن المذاهب و تحل المكاسب و ترد المظالم و تعمر الارض و ينتصف من الاعداء و يستقيم الامر (17) ;
بىترديد امر به معروف و نهى از منكر راه انبياء عليهم السلام و طريقه صالحان است [ . امر به معروف و نهى از منكر ] وظيفهاى سترگ [و خطير] است كه به وسيله آن ساير واجبات انجام مىپذيرد و راهها امنيت مىيابد و در آمدها حلال [و مشروع] مىگردد، مظالم باز گردانده مىشود، زمين آباد مىشود و از دشمنان انتقام گرفته مىشود و امور سامان مىيابد .»
آرى اگر همه مسلمانان خود را موظف به اجراى امر به معروف و نهى از منكر در جامعه اسلامى بدانند، قدمهاى اوليه براى نيل به جامعه ايده آل و مطلوب مهدوى برداشته مىشود .
6- آمادگى نظامى براى ظهور امام زمان عليه السلام
امام صادق عليه السلام فرمود: «ليعدن احدكم لخروج القائم عليه السلام و لوسهما، فان الله تعالى اذا علم ذلك من نيته رجوت لان ينسئ فى عمره حتى يدركه (فيكون من اعوانه و انصاره) (18) ;
هر يك از شما بايد براى خروج حضرت قائم عليه السلام هر چند به اندازه يك تير، مهيا كند . هر گاه خداى تعالى چنين نيتى از او ببيند، اميدوارم عمرش را طولانى كند تا آن حضرت را درك كند (و در زمره ياران و همراهانش قرار گيرد) .
همچنين امام كاظم عليه السلام فرمود: «من ارتبط دابة متوقعا به امرنا و يغيظ به عدونا و هو منسوب الينا ادر الله رزقه، و شرح صدره و بلغه امله و كان عونا على حوائجه (19) ;
هر كس مركبى را به انتظار امر ما نگاه دارد و به سبب آن دشمنان ما را خشمگين سازد در حالى كه خودش به ما منسوب باشد، خداوند روزيش را فراخ گرداند، به او شرح صدر عطا كند، او را به آرزويش برساند و در رسيدن به خواسته هايش او را يارى كند .»
7- ياد حضرت ولى عصر عليه السلام
امام على عليه السلام فرمود: «من احب شيئا لهجبذكره (20) ;
هر كس چيزى را دوستبدارد، همواره نام آن را بر زبان دارد .»
و امام كاظم عليه السلام درباره غيبت امام زمان عليه السلام فرمود: «يغيب عن ابصار الناس شخصه ولا يغيب عن قلوب المؤمنين ذكره (21) ;
خودش از ديدگان مردم پنهان مىشود ولى ياد او از دلهاى مؤمنان مخفى نمىشود .»
دعاى ندبه زمزمهاى است عاشقانه كه در آن هر صبح جمعه با معشوق خود ارتباط برقرار مىكنيم و به ياد او سرشك از ديدگانمان جارى مىگردد . چه زيباست نغمههاى عاشقان مهدى آنجا كه مىگويند: «عزيز على ان ارى الخلق و لا ترى و لا اسمع لك حسيسا و لا نجوى; بسيار بر من سخت است كه خلق را ببينم و تو را نبينم و از تو صدايى نشنوم .»
«هل من معين فاطيل معه العويل و البكاء؟ هل من جزوع فاساعد جزعه اذا خلا؟ هل قذيت عين فساعدتها عينى على القذى؟ هل اليك يا ابن احمد سبيل فتلقى؟ هل يتصل يومنا منك بعدة فنحظى؟
آيا كسى هست كه مرا يارى كند تا به همراهى او ناله و گريه را طولانى كنم؟ آيا ناله كننده و بىتابى هست كه من با زارى او را در هنگام تنهائيش يارى و همراهى كنم؟ آيا در چشمى خار رفته است كه چشم من [در ناراحتى و اشك] با او هم دردى نمايد؟ اى زاده احمد! آيا راهى به سوى تو هست كه به ملاقات تو منتهى گردد؟ آيا روز [جدايى] ما به فرداى [وصال ] مىرسد كه از آن حظ بريم؟»
امام زمان عليه السلام نيز از ياد شيعيان خود غافل نيست و اگر ارتباط ما با امام زمان عليه السلام برقرار شود و در همه امور زندگى به ياد و ذكر آن حضرت باشيم، يقينا مورد عنايت و لطف ايشان قرار مىگيريم، چنانكه در نامه امام زمان عليه السلام به شيخ مفيدقدس سره به اين موضوع اشاره شده است . آن حضرت مىفرمايد:
«انا غير مهملين لمراعاتكم و لا ناسين لذكركم (22) ;
ما از رسيدگى به حال شما كوتاهى نمىكنيم و ياد شما را از خاطر نمىبريم .»
8- محبتبه حضرت مهدى عليه السلام
«بگو من از شما در برابر رسالتم مزدى طلب نمىكنم، به جز دوستى و مودت نسبتبه اهل بيتم .»
همچنين پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمود: «لا يؤمن عبد حتى اكون احب اليه من نفسه و اهلى احب اليه من اهله و عترتى احب اليه من عترته و ذاتى احب اليه من ذاته (25) ;
هيچ بندهاى ايمان [واقعى ] نمىآورد مگر اينكه در نزد او من از خودش محبوبتر و اهل بيت من و خاندان من از اهل بيت و خاندان او محبوبتر باشند و ذات من از ذات خودش محبوبتر باشد .»
امام حسن عسكرى عليه السلام خطاب به حضرت مهدى عليه السلام فرمودند:
«واعلم ان قلوب اهل الطاعة و الاخلاص نزع اليك مثل الطير الى او كارها (26) ;
بدان كه دلهاى اهل بندگى و اخلاص به سوى تو پر مىكشند; همچنان كه پرنده به سوى آشيانهاش پر مىكشد .»
البته اين طور نيست كه محبتيك طرفه باشد، بلكه امامان معصوم عليهم السلام نيز نسبتبه شيعيان واقعى ابراز علاقه و محبت كرده و مىكنند، و در غم و شادى آنان شريكند .
امام رضا عليه السلام فرمود: «الامام الامين الرفيق، و الاخ الشفيق، و كالام البرة بالولد الصغير (27) ;
امام، امين و دوست است، و برادر دلسوز است، و مانند مادرى است كه نسبتبه فرزند خردسال خود مهربان است .»
همچنين امام على عليه السلام فرمود: «انا لنفرح لفرحكم و نحزن لحزنكم (28) ;
ما در شادمانى شما شاد و براى اندوه شما اندوهگين مىشويم .»
امام رضا عليه السلام فرمود: «ما من احد من شيعتنا . . . لا يغتم الااغتممنا لغمه، و لا يفرح الافرحنا لفرحه، و لا يغيب عنا احد من شيعتنا اين [ما] كان فى شرق الارض وغربها (29) ;
هيچ كس از شيعيان ما . . . غم ديده نمىشود مگر آن كه ما نيز در غم او غمگين مىشويم و شاد نمىشود مگر اينكه از شادى او شاد مىشويم، و هيچ يك از شيعيان ما در مشرق و مغرب زمين از نظر ما دور نيستند .»
امام مهدى عليه السلام فرمود: «انه انهى الى ارتياب جماعة منكم فى الدين وما دخلهم من الشك والحيرة فى ولاة امرهم، فغمنا ذلك لكم لا لنا، وساءنا فيكم لا فينا (30) ;
از ترديد گروهى از شما (شيعيان) در دين، و شك و سرگردانى در مساله واليان امرشان آگاه شدم، پس اين غم ما به خاطر شما است نه به خاطر خود ما، و براى شما متاثر شديم نه براى خودمان .»
در اين روايت و امثال آنها حضرت مهدى عليه السلام نسبتبه شيعيان ابراز محبت و علاقه نموده و اعلام كرده است كه از گمراه شدن آنها شديدا ناراحت و متاثر مىشود .
9- اندوهگين بودن در فراق حضرت
امامان معصوم نيز به خاطر غيبت امام زمان عليه السلام مىگريستند . به عنوان نمونه، سدير صيرفى مىگويد: به خدمت مولايمان امام صادق عليه السلام رفتيم و امام را در حال گريه و ناله ديديم . او آنگاه حالت امام را اينگونه تشريح مىكند: «هو يبكى بكاء الوالد الثكلى ذات الكبد الحرسى قد نال الحزن من وجنتيه وشاع التغيير فى عارضيه واملاء الدموع محجريه وهو يقول سيدى غيبتك نفت رقادى وضيقت على مهادى وابتزت منى راحة فؤادى، سيدى غيبتك اوصلت مصابى بفجائع الابد (31) ;
او همچون مادر فرزند از دست داده، مىگريست، اندوه از گونههاى مباركش پيدا بود و رنگ چهرهاش تغيير كرده بود . اشكهاى او لباسش را خيس كرده بود و در اين حالت مىگفت: مولاى من! غيبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و آسايش دلم را از من گرفته است . مولاى من! غيبت تو، بلا و مصيبت مرا به فاجعههاى ابدى پيوند داده است .»
شاعر عرب حزن و اندوه قلبى خود را در غم دورى از حضرت مهدى عليه السلام چنين بيان كرده است:
قلبى اليك من الاشواق محترق
ودمع عينى من الآماق مندفق
الشوق يحرقنى والدمع يغرقنى
فهل رايت غريقا وهو محترق (32) ؟
و شاعرى پارسى گوى، ابيات فوق را چنين به فارسى در آورده است:
10- شناخت عظمت و مقام حضرت مهدى عليه السلام و نگه داشتن حرمت او
امام على عليه السلام فرمود:
«لا يقاس بآل محمد احد من هذه الامة ولا يسوى بهم من جرت نعمتهم عليه ابدا . هم اساس الدين وعماد اليقين (33) ;
نبايد احدى از اين امت را با آل محمد صلى الله عليه و آله مقايسه نمود و نبايد كسى را كه نعمت آل محمد صلى الله عليه و آله همواره بر او جريان داشته، با آنان برابر دانست، آنان اساس دين و ستون يقين هستند .»
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله در توصيف جايگاه حضرت مهدى عليه السلام در بهشت فرمود:
«المهدى طاووس اهل الجنة، عليه جلابيب النور (34) ;
مهدى عليه السلام طاووس اهل بهشت است كه هالهاى از نور او را احاطه كرده است .»
و نيز فرمود:
«نحن سبعة من ولد عبد المطلب سادة الجنة، انا وحمزة وعلى وجعفر والحسن والحسين والمهدى (35) ;
ما هفت نفر از اولاد عبد المطلب هستيم كه سروران اهل بهشتيم: من و حمزه و على و جعفر و حسن و حسين و مهدى عليهم السلام .»
امام على عليه السلام فرمود:
«هو فى الذروة من قريش والشرف من هاشم والبقية من ابراهيم (36) ;
او (حضرت مهدى عليه السلام) والاترين قريش و گرامىترين بنى هاشم و تنها بازمانده ابراهيم خليل است .»
و امام رضا عليه السلام فرمود:
«يكون اعلم الناس واحكم الناس واتقى الناس واحلم الناس واسخى الناس واعبد الناس (37) ;
او (حضرت مهدى عليه السلام) داناترين مردم، حكيمترين مردم، پرهيزگارترين مردم، بردبارترين مردم و بخشندهترين مردم و عابدترين مردم است .»
«هلالى»
. . .
«فخر الدين عراقى»
11- دعا براى فرج امام زمان عليه السلام
امام حسن عسكرى عليه السلام فرمود:
«والله ليغيبن غيبة لا ينجوا فيها من الهلكة الا من ثبته الله عزوجل على القول بامامته ووفقه فيها للدعاء بتعجيل فرجه (38) ; به خدا سوگند كه او غيبتى [سخت ] مىكند . در آن غيبت، از هلاكت نجات نمىيابد مگر كسى كه خداى عزوجل او را بر قول به امامت آن حضرت ثابتبدارد و او را در عصر غيبتبر دعاى به تعجيل فرج او موفق بدارد .»
از سوى ديگر امام زمان عليه السلام در موارد زيادى شيعيان را به دعاى براى فرج خويش توصيه كرده است . به عنوان مثال، آن حضرت در پايان توقيع به جناب اسحاق بن يعقوب مىفرمايد:
«واكثروا الدعاء بتعجيل الفرج فان ذلك فرجكم (39) ; براى تعجيل در فرج، زياد دعا كنيد كه همانا آن فرج شماست .»
درباره زمان و نحوه دعا براى فرج امام زمان عليه السلام توصيههاى زيادى از سوى اولياى دين بيان شده است كه در ذيل به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف) در منهاج العارفين آمده است: «مستحب است انسان پس از نماز صبح صد مرتبه بگويد: اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم . (40) »
ب) مرحوم شيخ بهائى نقل مىكند: «پس از نماز صبح و در حالى كه با دست راست محاسن خود را گرفته و كف دست چپ را به سوى آسمان مىگيرى، هفت مرتبه مىگويى: يا رب محمد وآل محمد صل على محمد وآل محمد وعجل فرج محمد وآل محمد . (41) »
ج) علامه مجلسى در كتاب «المقباس» نقل كرده است كه: «در تعقيب نماز صبح قبل از آنكه با كسى صحبت كند صد بار بگويد: يا رب صل على محمد وآل محمد، وعجل فرج آل محمد واعتق رقبتى من النار . (42) »
د) كتاب «جمال الصالحين» از امام صادق عليه السلام نقل كرده است كه حضرت فرمودند: «از حقوق ما بر شيعيان اين است كه پس از هر نماز واجب دستخود را به چانه گرفته و سه بار بگويند: يا رب محمد عجل فرج آل محمد يا رب محمد احفظ غيبة محمد، يارب محمد انتقم لابنة محمد صلى الله عليه و آله . (43) »
ه) مرحوم شيخ طوسى در كتاب «مختصر المصباح» در جايى كه وظيفههاى شب جمعه را ذكر مىكند، صد بار اين دعا را سفارش مىكند:
«اللهم صل على محمد وآل محمد وعجل فرجهم، واهلك عدوهم من الجن والانس من الاولين والآخرين . (44) »
12- دعا و زمزمه عاشقانه
انسان مؤمن اميد خود را از غير خدا قطع كرده و دست نياز به سوى خداى بىنياز دراز مىكند و رفع مشكلات خويش را تنها از او مىخواهد . در رابطه با موضوع امامزمان عليه السلام دعاها و زيارتهاى مخصوصى وارده شده است كه به برخى از آنها اشاره مىشود:
مرحوم علامه مجلسى در «بحار الانوار» دعاى شريف ندبه را از سيد بن طاووس از بعضى از اصحاب نقل مىكند و مىگويد: محمد بن على بن ابو قره مىگويد: دعاى ندبه از كتاب محمد بن حسين بن سفيان بزوفرى براى من نقل شد، و گفته شده كه آن دعا براى صاحب الزمان عليه السلام است و مستحب است در اعياد چهارگانه (جمعه، عيد فطر، قربان، غدير) خوانده شود (45) .
امام صادق عليه السلام فرمود: كسى كه چهل بامداد خداى را با دعاى عهد بخواند، از ياوران قائم ما خواهد بود . و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبر بيرون مىآورد (46) .
پينوشت:
1) بحارالانوار، ج 5، ص 312 و كنز الفوائد، كراجكى، ص151 .
2) بحار الانوار، ج8، ص368 و ج32، ص321 و ينابيع الموده، القندوزى، ج3، ص372 .
3) كمال الدين، ج2، ص512 .
4) همان، ج2، باب 34، ح5 .
5) همان، ج1، ص439 .
6) همان، ج2، باب 33، ح44 .
7) مجمع البحرين، ص297 .
8) كافى، ج2، باب نادر فى الغيبه، ص127 .
9) كافى، ج8، ص37 و مكيال المكارم، ج2، ص290 .
10) الدعوات، قطب الدين راوندى، مدرسة الامام المهدى، ص41 .
11) بحار الانوار، ج52، ص129 .
12) كمال الدين، ج1، ص437 .
13) غيبت نعمانى، ص200، ح16 .
14) كافى، ج2، باب فى الغيبه، ص132 .
15) بشارة المصطفى لشيعة المرتضى، عماد الدين طبرى الآملى الكنجى، چاپ نجف اشرف، ص113 . 16) آل عمران/110 .
17) الكافى، ج5، ص56; التهذيب طوسى، ج6، ص180 و تحف العقول، ص227 .
18) غيبت نعمانى، باب ماجاء فى ذكر الشيعه، ص173; بحارالانوار، ج52، ص366 .
19) الكافى، ج6، ص535، ح1 .
20) غرر و درر، ج1، ص231 .
21) كمال الدين، ج2، ص221، ح6 .
22) احتجاج، ج2، ص598 .
23) يار غائب از نظر، محمد حجتى، ص35 .
24) شورى/23 .
25) بحارالانوار، ج27، ص75; امالى، ص86، ح30 .
26) كمال الدين، ج2، ص348، ح19 .
27) تحف العقول، ص324 .
28) مكيال المكارم، ج1، ص94 .
29) همان، ج1، ص454 .
30) بحار الانوار، ج53، ص178 .
31) كمال الدين، ج2، باب 34، ص21 .
32) مكيال المكارم، ج2، ص250 .
33) نهج البلاغه فيض، خطبه دوم .
34) منتخب الاثر، ص147; ينابيع الموده، ج3، ص164 و نور الابصار، ص170 .
35) غيبتشيخ طوسى، ص113; بحارالانوار، ج51، ص65; ينابيع الموده، ج1، ص91 .
36) الزام الناصب، ص11 .
37) همان، ص9 .
38) كمال الدين، ج2، ص260 .
39) همان، ص361 .
40) منهاج العارفين، ص108 .
41) مفتاح الفلاح، ص206; مصباح المتهجد، ص53 .
42) مكيال المكارم، ج2، ص13 .
43) همان، ص7 .
44) همان، ص31 .
45) صحيفه مهدية، ص217، به نقل از بحار الانوار .
46) بحار الانوار، ج94، ص41 .
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}