بهداشت و تنظيم خانواده

سابقهِ‌ طرح‌ بحث‌ به‌ اندکى‌ پيش‌ از آن‌ جلسات‌ بازمى‌گردد. در اوايل‌ دههِ‌ پنجاه‌ سازمان‌ بهداشت‌ جهانى‌ تصميم‌ گرفت‌ کنفرانسى‌ را در رباط، پايتخت‌ کشور مراکش، برگزار کند و ديدگاه‌ انديشمندان‌ مسلمان‌ را در زمينهِ‌ تنظيم‌ خانواده‌ به‌ دست‌ آورد. بدين‌ منظور از صاحب‌نظران 22‌ کشور مسلمان‌ دعوت‌ کرد تا مقالاتى‌ در اين‌ زمينه‌ ارائه‌ دهند. در ميان‌ دانشمندان‌ شيعى‌ از دکتر بهشتى‌ نيز خواسته‌ شد تا به‌ يکى‌ از موضوعات‌ مورد بحث‌ کنفرانس‌ بپردازد. ايشان‌ موضوع‌ نازا کردن‌ و سقط‌ جنين‌ را در فقه‌ اسلامى‌ و بويژه‌ فقه‌ شيعه‌ انتخاب‌ کرد و مورد بحث‌ و بررسى‌ قرار داد و صورت‌ مکتوب‌ آن‌ را با عنوان: «حکم‌ الاجهاض‌ و التعقيم‌ فى‌ الشريعهِ‌ الاسلاميهِ» ارسال‌ کرد. ايشان‌ معتقد بود که‌ بحث‌ پيشگيرى‌ تا حد مطلوبى‌ مورد توجه‌ قرار گرفته‌ و در ميان‌ فقهاى‌ اسلامى‌ تحت‌ عنوان‌ عزل‌ از آن‌ بحث‌ شده‌ است، اما بحث‌ نازا کردن‌ و سقط‌ جنين‌ نيازمند بررسى‌ جدى‌ترى‌ است، لذا اين‌ بحث‌ را ادامه‌ داد. پس‌ از آن‌ فرصتى‌ فراهم‌ شد تا ايشان‌ بتواند در داخل‌ ايران، در محفلى‌ علمي، زاويه‌هاى‌ مختلف‌ اين‌ بحث‌ را بکاود؛ در جمعى‌ که‌ از زبده‌ترين‌ محققان‌ کشور با تخصصهاى‌ مختلف‌ در آن‌ حضور داشتند. حاصل‌ اين‌ بحثها نوارهايى‌ بود که‌ پياده‌ شده‌ و به‌ صورت‌ کتاب‌ درآمده‌ است. بى‌گمان‌ بحث‌ تنظيم‌ خانواده‌ متضمن‌ تأکيد بر رعايت‌ مصالح‌ خانواده‌ و پيش‌بينى‌ مشکلات‌ کثرت‌ عائله‌ از جنبه‌هاى‌ اقتصادي، تربيتى‌ و اجتماعى‌ است. دانش‌ بهداشت‌ و تنظيم‌ خانواده‌ براى‌ توالد و تناسل، رعايت‌ فاصله‌ ميان‌ زايمانها، و درمان‌ کودک‌ و مادر، نظمى‌ را پيشنهاد مى‌کند و معتقد است‌ براى‌ هر خانواده‌ رعايت‌ تناسب‌ معيشت‌ با تعداد عائله‌ ضرورى‌ است. مهمترين‌ فراز بحث‌ دکتر بهشتي، که‌ در عين‌ حال‌ طولانى‌ترين‌ قسمت‌ را تشکيل‌ مى‌دهد، بحث‌ سقط‌ جنين‌ است؛ زيرا از نظر اکثر متفکران‌ و انديشمندان‌ مسلمان، و همچنين‌ صاحب‌نظرانى‌ که‌ در اين‌ بحث‌ علمى‌ حضور داشته‌اند، تنظيم‌ خانواده‌ و روشهاى‌ پيشگيرى‌ چون‌ عزل‌ و مانند آن‌ بدون‌ اشکال‌ است، اما نسبت‌ به‌ سقط‌ جنين‌ بحث‌ و ترديد وجود دارد. مهمترين‌ نگرانى‌ در نظر اين‌ گروه‌ شائبه‌ قتل‌ نفس‌ است. براى‌ همين‌ است‌ که‌ دکتر بهشتى‌ تلاش‌ مى‌کند تا توضيح‌ دهد طبق‌ مبانى‌ فقهي، جنين‌ پيش‌ از چهار ماهگى‌ موجود انسانى‌ نيست، لذا سقط‌ جنين‌ در چنين‌ حالتى‌ قتل‌ نفس‌ نيست. مهمترين‌ دليل‌ ايشان‌ در اين‌ زمينه‌ رواياتى‌ است‌ که‌ در بخش‌ ديات‌ آمده‌ و جنين‌ را پيش‌ از نفخهِ‌ روح، انسان‌ تلقى‌ نمى‌کند و ديهِ‌ کامل‌ براى‌ آن‌ قائل‌ نيست. ايشان‌ خود را در اين‌ ميدان‌ تنها نمى‌انگارد و به‌ آراى کسانى‌ چون‌ محقق‌ حلى‌ در شرايع‌ الاسلام‌ و نجفى‌ در جواهر الکلام‌ استشهاد، و گاه‌ استناد، مى‌کند. يکى‌ از نکات‌ جالب‌ توجه‌ و خواندنى‌ اين‌ کتاب‌ مباحث‌ و نقدهايى‌ است‌ که‌ از سوى‌ انديشمندانى‌ همچون‌ استاد شهيد آيت‌ الله‌ مرتضى‌ مطهرى‌ و علامه‌ فقيد آيت‌ الله‌ محمد تقى‌ جعفرى‌ و شادروان‌ دکتر کاظم‌ سامى‌ طرح‌ مى‌شود، که‌ به‌ نوبهِ‌ خود بر ارزش‌ کتاب‌ حاضر مى‌افزايد. گرچه‌ قالب‌ بحثهاى‌ موجود در اين‌ کتاب‌ به‌ شکل‌ سخنرانى‌ است، اما آن‌ بحثها چنان‌ با طراوت، در محيطى‌ باز و با سعهِ‌ صدر طرح‌ شده‌ که‌ جلسات‌ را به‌ ميزگردى‌ گرم‌ و گيرا تبديل‌ کرده‌ است. استاد مطهرى‌ با تنظيم‌ خانواده‌ و ضرورتهاى‌ آن‌ با دکتر بهشتى‌ همراهى‌ مى‌کند و قبول‌ دارد که‌ پيش‌ از انعقاد نطفه‌ همه‌ کار براى‌ مانع‌ شدن‌ آن‌ مى‌توان‌ انجام‌ داد، اما اعتقاد دارد عمل‌ سقط‌ جنين‌ خالى‌ از اشکال‌ نيست. سپس‌ استاد جعفرى‌ به‌ ميدان‌ مى‌آيد. نکتهِ‌ مهم‌ ايشان‌ در نقد سخنان‌ دکتر بهشتى‌ اين‌ است‌ که‌ از همان‌ زاويهِ‌ روايتى‌ و فقهى‌ به‌ نقد نظريهِ‌ حليت‌ سقط‌ جنين‌ مى‌پردازد. استاد جعفري، برخلاف‌ استاد مطهري، براى‌ استنباط‌ حکم‌ حرمت‌ به‌ استشمام‌ فقها (نه‌ استحسان، که‌ دکتر بهشتى‌ نسبت‌ به‌ آن‌ اشکال‌ دارد) استناد مى‌کند؛ يعنى‌ فضا و جو فقها را حول‌ دو روايت‌ مورد بررسى‌ قرار مى‌دهد و مى‌خواهد استنباط‌ کند که‌ اين‌ عمل‌ نه‌ تنها کفاره‌ و ديه‌ دارد، بلکه‌ حرمت‌ هم‌ دارد؛ آنگاه‌ از تعبير «جنايت» در اسقاط‌ جنين‌ در کلمات‌ فقها براى‌ دليل‌ حرمت‌ سود مى‌جويد. دکتر بهشتى‌ به‌ اشکالات‌ و شبهات‌ پاسخ‌ مى‌دهد و با متانت‌ هميشگى‌ اصول‌ و مبانى‌ خود را يادآور مى‌شود. در آغاز تأکيد مى‌کند اين‌ اشکالات‌ به‌ نظريهِ‌ ايشان‌ آسيبى‌ نمى‌رساند و سقط‌ جنين‌ پيش‌ از ولوج‌ روح، قتل‌ انسان‌ به‌ حساب‌ نمى‌آيد و اگر ميان‌ زن‌ و مرد توافق‌ حاصل‌ شد حرمت‌ ندارد. اما با اين‌ همه‌ يادآور مى‌شود که‌ مطالبش‌ فتوا نيست‌ و اين‌ بحثها جنبهِ‌ راهبرد عملى‌ ندارد، و مى‌افزايد که‌ بايد روى‌ اين‌ مسئله‌ بيش‌ از اين‌ مطالعه‌ و بررسى‌ کرد تا بتوانيم‌ وضع‌ خودمان‌ را در برابر اين‌ ادله‌ مشخص‌ کنيم، و از ياد نبريم‌ که‌ گرايش‌ به‌ احتياط‌ امرى‌ است‌ و بحث‌ علمى‌ و تحقيق، مسئله‌ ديگرى‌ است. به‌ منظور تکميل‌ ديدگاهها، در کنار سخنان‌ دکتر بهشتى‌ نقطه‌ نظرات‌ ديگر حاضران‌ و سخنرانان‌ در آن‌ جلسات‌ را نيز در اين‌ کتاب‌ آمده‌ است، به‌ گونه‌اى‌ که‌ خوانندگان‌ با مطالعهِ‌ اين‌ اثر با ديدگاههاى‌ مختلفى‌ در مورد کنترل‌ جمعيت‌ مواجه‌ خواهند شد که‌ صاحبان‌ آنها سعى‌ داشته‌اند هر يک‌ را به‌ انديشهِ‌ دينى‌ مستند يا منسوب‌ سازند. همچنين، جهت‌ استفادهِ‌ بيشتر، مقالهِ‌ ارسالى‌ دکتر بهشتى‌ به‌ کنگرهِ‌ «الاسلام‌ و تنظيم‌ الاسرهِ» که‌ به‌ زبان‌ عربى‌ نگارش‌ يافته‌ و تقريبا‌ً همين‌ محتوا را به‌ زبانى‌ فنى‌ بيان‌ کرده، به‌ همراه‌ ترجمهِ‌ آن‌ پيوست‌ کتاب‌ حاضر شده‌ است. افزون‌ بر موضوعات‌ مطرح‌ شده،— مانند ضرورت‌ کنترل‌ مواليد در جامعهِ‌ اسلامي، استفاده‌ از عوامل‌ پيشگيرى‌ از نظر اسلام، مسئله‌ تعقيم‌ و نازا کردن‌ طبى‌ زن‌ و مرد از نظر اسلام‌ و سقط‌ جنين‌ در مراحل‌ گوناگون‌ رشد آن‌ از نظر اسلام،— شيوهِ‌ استدلال‌ و استنباط‌ فقهى‌ دکتر بهشتى‌ در برخورد با مسائل‌ روز، جايگاه‌ نظرات‌ کارشناسى‌ در آن، دقت‌ نظر و موشکافى‌ مطالب‌ از سوى‌ شرکت‌ کنندگان‌ در بحث‌ نيز در خور تأمل‌ بسيار است. افزون‌ بر اين، انتشار اين‌ گونه‌ مباحث‌ مى‌تواند به‌ لحاظ‌ تاريخى‌ نيز مفيد باشد، چرا که‌ نمايانگر بستر فکرى‌ نهضت‌ مردم‌ مسلمان‌ اين‌ مرز و بوم‌ است‌ که‌ به‌ انقلاب‌ شکوهمند سال1357‌ انجاميد، و نيز حاکى‌ از بضاعت‌ فرهنگى‌ آن‌ است.
منبع:رسالت