نویسندگان: دیمیتری نیکولایویچ تریفونوف و ولادیمیر تریفونوف
برگردان: عبدالله زرافشان



 

بله، برای عنصر 102 هنوز نامی انتخاب نشده است. در بیشتر جدولهای رایج عناصر، خانه 102 پر نیست، اگرچه خود عنصر کاملاً مطالعه شده و مدتهاست که شناخته شده است.
در برخی از نوشته‌های علمی به نام نوبلیوم و نشانه‌ی No بر می‌خوریم ولی هر دو اینها حاصل از یک آزمایش اشتباه‌آمیز هستند که در سال 1959 انجام پذیرفت. در آن زمان، گروهی بین‌المللی از دانشمندان در مؤسسه‌ی فیزیک نوبل در استکهلم، برای اولین بار، از یونهای چند باره برای سنتز کردن عنصر فرا اورانیوم جدید استفاده کردند. هدفی از کوریوم 244 با یونهای کربن 13 بمباران شد، از قرار معلوم محصول این واکنش حاوی ایزوتوپهای 253102 و 251102 با زمانهای نیمه عمر حدود 10 دقیقه بود. موفقیت در تهیه‌ی مندلویوم گروه را برانگیخت تا از کروماتوگرافی تبادل یون استفاده کند. ظاهراً حاصل این تحقیق مؤید وجود عنصر 102 نیز بود.
اما ثابت شد که ادعای مزبور اشتباه بوده است و آزمایشات، دقیق و عاری از خطا نبوده‌اند. لطیفه‌ی رایج زمان این بود که آنچه از توبلیوم باقی مانده فقط نشانه‌ی «No» است.
در پاییز 1957، گروهی از دانشمندان شوروی به سرپرستی فلروف پای در میدان سنتز عناصر فرا اورانیوم گذاردند. در حال حاضر آزمایشگاه واکنشهای هسته‌ای مؤسسه‌ی مشترک تحقیقات هسته‌ای (دو بنا، شوروی) دارای موقعیت و تجربیات ارزشمندی در این زمینه است. فلروف و گروهش هدفی از پلوتونیوم را با یونهای اکسیژن بمباران کردند:
اما نتیجه منطبق با آنچه که توسط گروه استکهلم در یک سال پیش از آن منتشر شده بود، نبود. ضمناً، در همان زمان گروهی در برکلی به سرپرستی شاگرد سیبورگ، جیورسو، نیز به عنصر 102 حمله کردند. نتایج کار آنان دستاوردهای گروه استکهلم را مردود شناخت، اما با پیشنهادها و نتایج گروه دو بنا نیز مخالف بود.
بنابراین، نوبلیوم بتدریج به حد یک نشانه‌ی صرف تقلیل یافت. در واقع، تاریخ کشف این عنصر را بسختی می‌توان معین کرد. گروه فلروف در سالهای 1963 تا 1966 روی عنصر 102 کار کردند. آنها چندین ایزوتوپ از این عنصر را سنتز کردند. اعداد جرمی و زمانهای نیمه عمر آنها را تخمین زدند، این اولین ارزیابی عنصر جدید بود و گروه دوبنا حق داشت برای آن نامی پیشنهاد کند. این نام ژولیوسیوم بود که به افتخار ژولیو-کوری انتخاب شده بود. اما دانشمندان امریکایی با این نام موافق نبودند، اگرچه نتایج کار گروه دوبنا را تأیید کردند.
موجی از مباحثه و رویارویی بر سر تقدم در کشف عنصر 102 بالا گرفت که خود، بویژه در ارتباط با عناصر فرا اورانیوم بعدی، گرمتر و هیجان‌انگیزتر شد. تا به امروز، 9 ایزوتوپ عنصر 102 شناخته شده اند. ایزوتوپی از این عنصر با طولانیترین عمر و زمان نیمه عمر حدود یک ساعت، ایزوتوپ 259102 است.

عنصر 103

در اینجا باز هم نمی‌توانیم نامی برای این عنصر ارائه دهیم. باید تأکید کرد تاریخی که در جدول شماره 4 در مورد کشف این عنصر داده شده چندان قابل اطمینان نیست.
جیورسو و همکارانش درصدد شکار عنصر فرا اورانیوم جدید در سال 1961 بودند. هدفی از کالیفرنیوم با یونهای بور بمباران شد. ظاهراً، آنها ایزوتوپ 357103 را با زمان نیمه عمر 8 ثانیه تهیه کردند. البته، آنها نسبت به کارشان تردید نداشتند. و عنصر مزبور را به افتخار مخترع سیکلوترون، لارنس، لاورنسیوم (Lw) نامیدند. این نشانه را اغلب می‌توان در خانه‌ی شماره‌ی 103 جدول تناوبی یافت.
همان ایزوتوپ در مؤسسه‌ی دوبنا نیز سنتز شد و ثابت گردید که خواص آن کاملاً با آنچه که گروه برکلی منتشر کرده بود فرق دارد. بنابراین، آنها می‌بایست نقطه‌نظرهایشان را تغییر می‌دادند و می‌پذیرفتند که آنچه را در بهار 1961 سنتز کرده اند ایزوتوپ 257103 نیست بلکه این ایزوتوپ 258103 یا 259103 است.
موضوع در سال 1965، که گروه دوبنا واکنش هسته‌ای 256103 (O,5n18) Am243 را عملی ساختند، روشن شد. نتیجه‌ی این واکنش ایزوتوپی با عدد جرمی 256 بود که گروه یاد شده مشخصات آن را نیز تعیین کرد. سه سال بعد، گروه دوبنا با گزارش دانشمندان برکلی در مورد محصول واکنش هسته‌ای ای 256103 (B,4n11) Cf249 مواجه شدند. به همین دلیل، تاریخ کشف 1961 را باید مورد تردید قرار داد. اما هیچ نتیجه‌ی مشخصی دایر بر اینکه چه کسی و چه وقت عنصر 103 را کشف کرد، حاصل نشد. مانند عنصر 102، پژوهشگران می‌بایستی با تعداد معدودی از اتمهای عنصر 103 را کشف کرد، حاصل نشد. مانند عنصر 102، پژوهشگران می‌بایستی با تعداد معدودی از اتمهای عنصر 103 کار می‌کردند. ابتدا، عددهای جرمی و خواص رادیوآکتیو ایزوتوپها را به دست آوردند. بعدها روشهای تعیین و ارزیابی ماهیت شیمیایی این ایزوتوپها کشف گردید.
منبع مقاله :
تریفونوف، دیمیتری نیکولایویچ؛ تریفونوف، ولادیمیر؛ (1390)، تاریخچه‌ی کشف عناصر شیمیایی، برگردان: عبدالله زرافشان، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم