موانع تصميم سازي
موانع تصميم سازي
موانع تصميم سازي
1- انتظار و پيش بيني شكست در همان ابتداي تصميمي گيري كه ميتواند به علت اعتماد بنفس و عزت نفس پايين فرد باشد.
2- تحت سلطه زيردست و يا مافوق قرار داشتن، كه تصميم نهايي از جانب آنها اتخاذ و ديكته ميشود.
3- ميل به اثر پذيري و پيروي از افكار، ايده ها و اصول ديگران.
4- تمايل فرد به احساس نا اميدي و تسليم شدن زود هنگام در مقابل كوچكترين و كم اهميت ترين موانع.
5- خودبيني، خودمحوي و يا غرور اجازه نميدهد شخص اندرزهاي ديگران را بجويد.
6- نيروي اراده ضعيف و سست و يا ساختار ذهني مردد و متزلزل.
7- ميل به ترديد و دودلي مزمن كه ممكن است به علت تجارب گذشته زندگي باشد.
8- عقده خود كم بيني و تمايل به ترديد در تواناييهاي فردي.
9- فقدان تعادل ذهني، بي ثباتي انديشه و دمدمي مزاجي.
10- تهييج و برانگيختگي مفرط، تحريك پذيري و نابردباري.
11- رويكرد بد بينانه به زندگي.
12- عادت به پشت گوش اندازي، تعلل و عذر تراشي بمنظور افكندن بار مسئوليت و پيامدها به دوش ديگران.
13- رفتار خشمگينانه و نفرت آميز.
14- عدم برخورداري از استقلال انديشه و تصميم گيري كه در آن فرد براي اتخاذ هر تصميمي نظرات ديگران را جويا ميشود.
15- رفتار تملق آميز و يا گريز از معضلات زندگي.
16- رفتار وسواسي.
2- اميدهاي كاذب: اميد به وقوع پيوستن چيزي كه ما هيچگونه كنترلي بر آن نداريم. مثال: اميد دربه زمين نشستن بي خطر هواپيما در حالي كه شما تنها مسافر هستيد ونه خلبان. اميد كاذب و ترس دو روي يك سكه ميباشند. ما تنها ميتوانيم مطابق با اميدهاي تحت كنترل خود و اطمينان از پيامدهاي آنها به خود وديگران وعده دهيم.
3- نينديشيدن به آن: تصميم گيرندگاني كه منتظر از راه رسيدن يك ناجي هستند. يا بايد تصميم گرفت و وارد عمل شد و يا به پشت تكيه زد و به اميد يك معجزه بود. اعجاز ها فوق العاده هستند، اما در عين حال بسيار غير قابل پيش بيني. بي اعتنا بودن نسبت به مشكلات موجود، بي گمان سبب از كنترل خارج شدن آنها و سرايتشان به تمام جوانب زندگي خواهد شد.
4- مرجع قرار دادن اطلاعات ناقص: اهميت بخشيدن نامتناسب به برخي اطلاعات عوض صبر كردن به قدر كافي و دستيابي به تمام اطلاعات.
5- ترس از متضرر شدن: تكرار يك تصميم واحد به علت آنكه "شما در آن بسيار سرمايه گذاري و هزينه كرده ايد و قادر نمي باشيد آن را رها كرده و يا تصميم ديگري اتخاذ كنيد."
6- جستجوي شواهد و مدارك تاييد كننده: تمايل به جستجوي اطلاعاتي كه حمايت كننده انتخاب اوليه بوده و بي اهميت دانستن شواهد مخالف.
7- براي معجزه دعا كردن:مردم معمولا براي وقوع معجزه دعا ميكنند. تمام دعاها چنين مضموني دارند: "خداي بزرگ كاري كن كه دو دو تا چهار تا نشود" هر قدر اوضاع وخيم تر ميشود، مردم بيشتر دعا ميكنند و به بدترين و وخيم ترينها دست مي يابند. البته اين بدين معني نيست كه دعا بي تاثير است اما توسل مطلق به دعا نا معقول است.
8- اطمينان مفرط به تواناييهاي فردي: اين امر باعث ميشود شما خوشبينانه تصميمات پر ريسكي را اتخاذ كنيد. باور كردن و خوشبين بودن نسبت به هرچيز و يا ترديد داشتن و بدبين بودن نسبت به هر چيز، هر دو به يك اندازه راهبردي راحت طلبانه هستند. با توسل به هر كدام از آنها ما خود را از اندشيدن معاف ميكنيم.
9- بيش از حد محتاط بودن:كنجكاوي زياد و طولاني براي به تاخير انداختن تصميم گيري. چنانچه شما خيلي محتاط باشيد، محتاط بودن تمام مشغوليت ذهني شما خواهد شد، كه بي ترديد باعث اختلال در تصميم گيري شما ميشود. ترديدهاي ما، با هراساندن ما و متعاقد ساختن ما به عدم تصميم گيري بزرگترين خائنين ما بوده و باعث از دست رفتن فرصتها مي گردند. دودلي و بي عزمي يك عامل ناتوان كننده است.
10- به دوش ديگران انداختن: انتقال بار مسئوليت تصميم گيري به دوش ديگران. عدم تصميم گيري شخصي به اين علت كه چنانچه كارها بدرستي پيش نرفت فرد ديگري را مقصر معرفي كرده و مورد ملامت قرار دهد. مثلا فرد ممكن است براي گريز از مشكلات زندگي تن به ازدواج دهد تا همواره همسر خود را به خاطر ناملايمات زندگي سرزنش كند.
11- تن به شكست دادن: اعتقاد فرد به اينكه گزينه هاي وي از پيش مقدر و توسط تقدير رقم خورده و محكوم به شكست ميباشد. و بر مبناي آن باور ناديده گرفتن سخت كوشي و نقش افكار و تصميم گيريها.
12- افكارهاي دوم: افكاردوم بيش از موانع طاقت فرسا و شرايط دشوار ميتوانند تصميمات سودمند را عقيم سازند. كوچك شمردن اعتبار و اصالت خود و پذيرش افكار و عقايد ديگران نوعي سوء استفاده شيطاني، گمراه كننده و ظريف از خويشتن است.
13- تشكيل كميته و شورا: معمولا شوراها با حضور كارشناسان برگزار نميشود و هدف آن هم انديشي نبوده بلكه سلب مسئوليت فردي است. چنانچه تصميم كميته نتيجه بخش باشد تمام اعضاء شورا به خود مباهات خواهند كرد، اما درصورتي كه تصميم اتخاذ شده نادرست و بي نتيجه باشد همه اعضاي كميته خواهند گفت كه: "اين تصميم من تنها نبوده بلكه تصميم كميته بوده است." به خاطر داشته باشيد كه، همواره كارهاي بزرگ توسط افراد منفرد محقق گرديده و نه كميته ها و شوراها.
14- ناتواني در شناخت مسئله: اين بي گمان به يك راه حل غلط منتهي ميشود. با عدم شناخت درست مشكل، هر راه حلي لاجرم نادرست خواهد بود.
15- ناتواني در درك مسئله:به علت تجزيه تحليل غير معقول، تعلل، طفره رفتن، فقدان حساسيت و يا فقدان تمركز باعث ناتواني در درك مشكل ميشود.
16-تصميم گيري بر اساس دانش و خرد عمومي و يا گپ هاي دوستانه بي ترديد نادرست خواهد بود.
17- اطلاعات: عدم گردآوري اطلاعات معتبر و موثق، تصميم گيري را دچار مشكل خواهد كرد. اما معمولا افراد ابتدا تصميم ميگيرند و سپس به دنبال اطلاعاتي ميگردند كه تصميم آنها را تاييد كند.
18- نمادين بودن تصميم: شخص بسيار براي اتخاذ يك تصميم و خط مشي تلاش ميكند اما در به اجرا درآوردن آن بي تفاوت است.
19- تقليد كردن:برخي افراد هنگامي كه با سوالاتي نظير "چه بايد بكنم" و يا "چگونه بايد زندگي كنم" تنها كوركورانه از ديگران پيروي كرده و هرگز مخالفت نميكنند.
20- دغدغه هاي پس از تصميم گيري: اغلب افراد پس از تصميم گيري جنبه مثبت تصميم خود را برجسته ساخته و جنبه مثبت گزينه هاي مطرود شده را ناديده گرفته و انكار ميكنند.
21- اسناد موفقيتهاي خود به مهارتها، استعدادها و سخت كوشي و شكستهاي خود به نيروهاي خارجي اجتناب ناپذير (شرايط و يا تقدير). و اتخاذ رويكردي عكس آن براي توفيقات و شكستهاي ديگران.
22- ما تمايل داريم نخستين آلترناتيوي (گزينه) كه به نظر موثر و عملي مي آيد را بپذيريم و از لحاظ كردن گزينه هاي ديگر صرفنظر ميكنيم.
23- محافظه كاري و ايستايي: عدم تمايل به تغيير الگوهاي افكار در مواجهه با اوضاع كنوني. افكاري كه ما در گذشته به آنها خو گرفته ايم .
24- محدوديت هاي تجربي: عدم تمايل و ناتواني در نگريستن به وراي گستره تجارب گذشته يمان و رد ناشناخته ها.
25- تفكر آرزومندانه: ميل داريم كه به مسايل به ديد مثبت نگاه كرده و آنطور كه دوست داريم به وقوع بپيوندند، بيانديشيم. كه باعث تحريف ادراك و انديشه ما ميشود.
26-ناهمساني در اعمال معيارهاي تصميم گيري در شرايط يكسان.
27-تعصب و درك گزينشي موجب تحريف تصميم گيري خواهند شد.
28-ترس از اتخاذ تصميم غلط و پيامدهاي آن.
مرحله دوم- گردآوري اطلاعات مرتبط.اغلب تصميم ها نياز به جمع آوري اطلاعات مربوط به خود را دارد. بايد بدانيد كه به چه اطلاعاتي نياز دارديد. بهترين منبع اطلاعاتي كدام است و چگونه بايد به آنها دسترسي پيدا كنيد. برخي از اطلاعات با تجزيه تحليل خويشتن و برخي از منابع خارجي همچون كتاب، افراد و غيره تامين ميگردند.
مرحله سوم- آلترناتيوها (گزينه ها) را شناسايي كنيد. از طريق فرايند گردآوري اطلاعات، شما احتمالا دو يا چند مسير كنش را شناسايي خواهيد كرد. همچنين شما ميتوانيد از قوه مخيله و اطلاعات در دست استفاده كرده و آلترناتيو هاي جديدي را خلق كنيد.
مرحله چهارم- شواهد را بسنجيد. از اطلاعات و هيجانات بهره گرفته تا بتوانيد تجسم كنيد، چنانچه هر كدام از آلترناتيو ها به مرحله اجرا درآيد، چگونه خواهند بود. شما بايدارزيابي كنيد كه آيا نيازي كه در مرحله نخست شناسايي كرده ايد به كمك هر كدام از آلترناتيوها حل خواهد شد و يا خير. سرانجام شما قادر خواهيد بود تا آلترناتيوهاي موجود را به ترتيب اولويت طبقه بندي كنيد.
مرحله پنجم- از ميان آلترناتيو ها يكي را برگزينيد. پس از آنكه تمام شواهد را ارزيابي كرديد شما قادر خواهيد بود تا آلترناتيوي كه مناسب شماست را انتخاب كنيد. همچنين ميتوانيد تركيبي از آلترناتيوها را برگزينيد.
مرحله ششم- در اين مرحله براي اجرايي ساختن آلترناتيو منتخب خود دست بكار شويد.
مرحله هفتم- تصميم و پيامدها را مرور كنيد. نتايج تصميم خود را تجربه كنيد و ببينيد آيا آن آلترناتيو در حل مشكل شما را ياري كرده يا خير. چنانچه پاسخ مثبت بود تصميم خود را حفظ كنيد و گر نه بايستي مراحل خاصي از قرايند فوق را از سر بگيريد.
2- تفاوت بارزي ميان تصميم و پيامد وجود دارد.شما ممكن است بر مبناي اطلاعات در دسترس تصميم خوبي را اتخاذ كنيد اما باز به نتيجه بدي برسيد. تصميم تحت كنترل شماست اما پيامد خير. تمام تصميمات مشمول اين عنصر ريسك و اقبال است.
3- شما ممكن است براي دستيابي به اطلاعات با ديگران مشورت كنيد. اما در نهايت اين شما هستيد كه بايد براي خود تصميم بگيريد. اما بهتر است با بيش از يك منبع انساني مشورت كنيد تا اطلاعات شما سودار و تعصب آميز نباشد.
2- هرگز صرفا به خاطر انتقام گيري و يا صدمه زدن به شخصي تصميم گيري نكنيد.
3- هرگز مشكلي را با ايجاد يك مشكل تازه حل نكنيد. برخي اوقات در مواجهه ناكاميهاي عميق ناشي از مشكلات دشوار فرد ممكن است با ايجاد مشكلي بزرگتر، مشكل فعلي خود را حل نمايد. مثلا شخص جاي رويارويي شجاعانه با مشكلات به مصرف الكل روي مي آورد. همانطور كه الكل ميكروبها را نابود ميكند، شان انساني فرد را نيز نابود مي سازد. هر راه حلي ممكن است يك مشكل تازه باشد .
2- تحت سلطه زيردست و يا مافوق قرار داشتن، كه تصميم نهايي از جانب آنها اتخاذ و ديكته ميشود.
3- ميل به اثر پذيري و پيروي از افكار، ايده ها و اصول ديگران.
4- تمايل فرد به احساس نا اميدي و تسليم شدن زود هنگام در مقابل كوچكترين و كم اهميت ترين موانع.
5- خودبيني، خودمحوي و يا غرور اجازه نميدهد شخص اندرزهاي ديگران را بجويد.
6- نيروي اراده ضعيف و سست و يا ساختار ذهني مردد و متزلزل.
7- ميل به ترديد و دودلي مزمن كه ممكن است به علت تجارب گذشته زندگي باشد.
8- عقده خود كم بيني و تمايل به ترديد در تواناييهاي فردي.
9- فقدان تعادل ذهني، بي ثباتي انديشه و دمدمي مزاجي.
10- تهييج و برانگيختگي مفرط، تحريك پذيري و نابردباري.
11- رويكرد بد بينانه به زندگي.
12- عادت به پشت گوش اندازي، تعلل و عذر تراشي بمنظور افكندن بار مسئوليت و پيامدها به دوش ديگران.
13- رفتار خشمگينانه و نفرت آميز.
14- عدم برخورداري از استقلال انديشه و تصميم گيري كه در آن فرد براي اتخاذ هر تصميمي نظرات ديگران را جويا ميشود.
15- رفتار تملق آميز و يا گريز از معضلات زندگي.
16- رفتار وسواسي.
راهبردهاي اجتناب از تصميم گيري:
2- اميدهاي كاذب: اميد به وقوع پيوستن چيزي كه ما هيچگونه كنترلي بر آن نداريم. مثال: اميد دربه زمين نشستن بي خطر هواپيما در حالي كه شما تنها مسافر هستيد ونه خلبان. اميد كاذب و ترس دو روي يك سكه ميباشند. ما تنها ميتوانيم مطابق با اميدهاي تحت كنترل خود و اطمينان از پيامدهاي آنها به خود وديگران وعده دهيم.
3- نينديشيدن به آن: تصميم گيرندگاني كه منتظر از راه رسيدن يك ناجي هستند. يا بايد تصميم گرفت و وارد عمل شد و يا به پشت تكيه زد و به اميد يك معجزه بود. اعجاز ها فوق العاده هستند، اما در عين حال بسيار غير قابل پيش بيني. بي اعتنا بودن نسبت به مشكلات موجود، بي گمان سبب از كنترل خارج شدن آنها و سرايتشان به تمام جوانب زندگي خواهد شد.
4- مرجع قرار دادن اطلاعات ناقص: اهميت بخشيدن نامتناسب به برخي اطلاعات عوض صبر كردن به قدر كافي و دستيابي به تمام اطلاعات.
5- ترس از متضرر شدن: تكرار يك تصميم واحد به علت آنكه "شما در آن بسيار سرمايه گذاري و هزينه كرده ايد و قادر نمي باشيد آن را رها كرده و يا تصميم ديگري اتخاذ كنيد."
6- جستجوي شواهد و مدارك تاييد كننده: تمايل به جستجوي اطلاعاتي كه حمايت كننده انتخاب اوليه بوده و بي اهميت دانستن شواهد مخالف.
7- براي معجزه دعا كردن:مردم معمولا براي وقوع معجزه دعا ميكنند. تمام دعاها چنين مضموني دارند: "خداي بزرگ كاري كن كه دو دو تا چهار تا نشود" هر قدر اوضاع وخيم تر ميشود، مردم بيشتر دعا ميكنند و به بدترين و وخيم ترينها دست مي يابند. البته اين بدين معني نيست كه دعا بي تاثير است اما توسل مطلق به دعا نا معقول است.
8- اطمينان مفرط به تواناييهاي فردي: اين امر باعث ميشود شما خوشبينانه تصميمات پر ريسكي را اتخاذ كنيد. باور كردن و خوشبين بودن نسبت به هرچيز و يا ترديد داشتن و بدبين بودن نسبت به هر چيز، هر دو به يك اندازه راهبردي راحت طلبانه هستند. با توسل به هر كدام از آنها ما خود را از اندشيدن معاف ميكنيم.
9- بيش از حد محتاط بودن:كنجكاوي زياد و طولاني براي به تاخير انداختن تصميم گيري. چنانچه شما خيلي محتاط باشيد، محتاط بودن تمام مشغوليت ذهني شما خواهد شد، كه بي ترديد باعث اختلال در تصميم گيري شما ميشود. ترديدهاي ما، با هراساندن ما و متعاقد ساختن ما به عدم تصميم گيري بزرگترين خائنين ما بوده و باعث از دست رفتن فرصتها مي گردند. دودلي و بي عزمي يك عامل ناتوان كننده است.
10- به دوش ديگران انداختن: انتقال بار مسئوليت تصميم گيري به دوش ديگران. عدم تصميم گيري شخصي به اين علت كه چنانچه كارها بدرستي پيش نرفت فرد ديگري را مقصر معرفي كرده و مورد ملامت قرار دهد. مثلا فرد ممكن است براي گريز از مشكلات زندگي تن به ازدواج دهد تا همواره همسر خود را به خاطر ناملايمات زندگي سرزنش كند.
11- تن به شكست دادن: اعتقاد فرد به اينكه گزينه هاي وي از پيش مقدر و توسط تقدير رقم خورده و محكوم به شكست ميباشد. و بر مبناي آن باور ناديده گرفتن سخت كوشي و نقش افكار و تصميم گيريها.
12- افكارهاي دوم: افكاردوم بيش از موانع طاقت فرسا و شرايط دشوار ميتوانند تصميمات سودمند را عقيم سازند. كوچك شمردن اعتبار و اصالت خود و پذيرش افكار و عقايد ديگران نوعي سوء استفاده شيطاني، گمراه كننده و ظريف از خويشتن است.
13- تشكيل كميته و شورا: معمولا شوراها با حضور كارشناسان برگزار نميشود و هدف آن هم انديشي نبوده بلكه سلب مسئوليت فردي است. چنانچه تصميم كميته نتيجه بخش باشد تمام اعضاء شورا به خود مباهات خواهند كرد، اما درصورتي كه تصميم اتخاذ شده نادرست و بي نتيجه باشد همه اعضاي كميته خواهند گفت كه: "اين تصميم من تنها نبوده بلكه تصميم كميته بوده است." به خاطر داشته باشيد كه، همواره كارهاي بزرگ توسط افراد منفرد محقق گرديده و نه كميته ها و شوراها.
14- ناتواني در شناخت مسئله: اين بي گمان به يك راه حل غلط منتهي ميشود. با عدم شناخت درست مشكل، هر راه حلي لاجرم نادرست خواهد بود.
15- ناتواني در درك مسئله:به علت تجزيه تحليل غير معقول، تعلل، طفره رفتن، فقدان حساسيت و يا فقدان تمركز باعث ناتواني در درك مشكل ميشود.
16-تصميم گيري بر اساس دانش و خرد عمومي و يا گپ هاي دوستانه بي ترديد نادرست خواهد بود.
17- اطلاعات: عدم گردآوري اطلاعات معتبر و موثق، تصميم گيري را دچار مشكل خواهد كرد. اما معمولا افراد ابتدا تصميم ميگيرند و سپس به دنبال اطلاعاتي ميگردند كه تصميم آنها را تاييد كند.
18- نمادين بودن تصميم: شخص بسيار براي اتخاذ يك تصميم و خط مشي تلاش ميكند اما در به اجرا درآوردن آن بي تفاوت است.
19- تقليد كردن:برخي افراد هنگامي كه با سوالاتي نظير "چه بايد بكنم" و يا "چگونه بايد زندگي كنم" تنها كوركورانه از ديگران پيروي كرده و هرگز مخالفت نميكنند.
20- دغدغه هاي پس از تصميم گيري: اغلب افراد پس از تصميم گيري جنبه مثبت تصميم خود را برجسته ساخته و جنبه مثبت گزينه هاي مطرود شده را ناديده گرفته و انكار ميكنند.
21- اسناد موفقيتهاي خود به مهارتها، استعدادها و سخت كوشي و شكستهاي خود به نيروهاي خارجي اجتناب ناپذير (شرايط و يا تقدير). و اتخاذ رويكردي عكس آن براي توفيقات و شكستهاي ديگران.
22- ما تمايل داريم نخستين آلترناتيوي (گزينه) كه به نظر موثر و عملي مي آيد را بپذيريم و از لحاظ كردن گزينه هاي ديگر صرفنظر ميكنيم.
23- محافظه كاري و ايستايي: عدم تمايل به تغيير الگوهاي افكار در مواجهه با اوضاع كنوني. افكاري كه ما در گذشته به آنها خو گرفته ايم .
24- محدوديت هاي تجربي: عدم تمايل و ناتواني در نگريستن به وراي گستره تجارب گذشته يمان و رد ناشناخته ها.
25- تفكر آرزومندانه: ميل داريم كه به مسايل به ديد مثبت نگاه كرده و آنطور كه دوست داريم به وقوع بپيوندند، بيانديشيم. كه باعث تحريف ادراك و انديشه ما ميشود.
26-ناهمساني در اعمال معيارهاي تصميم گيري در شرايط يكسان.
27-تعصب و درك گزينشي موجب تحريف تصميم گيري خواهند شد.
28-ترس از اتخاذ تصميم غلط و پيامدهاي آن.
مراحل تصميم سازي:
مرحله دوم- گردآوري اطلاعات مرتبط.اغلب تصميم ها نياز به جمع آوري اطلاعات مربوط به خود را دارد. بايد بدانيد كه به چه اطلاعاتي نياز دارديد. بهترين منبع اطلاعاتي كدام است و چگونه بايد به آنها دسترسي پيدا كنيد. برخي از اطلاعات با تجزيه تحليل خويشتن و برخي از منابع خارجي همچون كتاب، افراد و غيره تامين ميگردند.
مرحله سوم- آلترناتيوها (گزينه ها) را شناسايي كنيد. از طريق فرايند گردآوري اطلاعات، شما احتمالا دو يا چند مسير كنش را شناسايي خواهيد كرد. همچنين شما ميتوانيد از قوه مخيله و اطلاعات در دست استفاده كرده و آلترناتيو هاي جديدي را خلق كنيد.
مرحله چهارم- شواهد را بسنجيد. از اطلاعات و هيجانات بهره گرفته تا بتوانيد تجسم كنيد، چنانچه هر كدام از آلترناتيو ها به مرحله اجرا درآيد، چگونه خواهند بود. شما بايدارزيابي كنيد كه آيا نيازي كه در مرحله نخست شناسايي كرده ايد به كمك هر كدام از آلترناتيوها حل خواهد شد و يا خير. سرانجام شما قادر خواهيد بود تا آلترناتيوهاي موجود را به ترتيب اولويت طبقه بندي كنيد.
مرحله پنجم- از ميان آلترناتيو ها يكي را برگزينيد. پس از آنكه تمام شواهد را ارزيابي كرديد شما قادر خواهيد بود تا آلترناتيوي كه مناسب شماست را انتخاب كنيد. همچنين ميتوانيد تركيبي از آلترناتيوها را برگزينيد.
مرحله ششم- در اين مرحله براي اجرايي ساختن آلترناتيو منتخب خود دست بكار شويد.
مرحله هفتم- تصميم و پيامدها را مرور كنيد. نتايج تصميم خود را تجربه كنيد و ببينيد آيا آن آلترناتيو در حل مشكل شما را ياري كرده يا خير. چنانچه پاسخ مثبت بود تصميم خود را حفظ كنيد و گر نه بايستي مراحل خاصي از قرايند فوق را از سر بگيريد.
چند نكته در رابطه با تصميم گيري:
2- تفاوت بارزي ميان تصميم و پيامد وجود دارد.شما ممكن است بر مبناي اطلاعات در دسترس تصميم خوبي را اتخاذ كنيد اما باز به نتيجه بدي برسيد. تصميم تحت كنترل شماست اما پيامد خير. تمام تصميمات مشمول اين عنصر ريسك و اقبال است.
3- شما ممكن است براي دستيابي به اطلاعات با ديگران مشورت كنيد. اما در نهايت اين شما هستيد كه بايد براي خود تصميم بگيريد. اما بهتر است با بيش از يك منبع انساني مشورت كنيد تا اطلاعات شما سودار و تعصب آميز نباشد.
چه زماني نبايستي تصميم گيري كرد:
2- هرگز صرفا به خاطر انتقام گيري و يا صدمه زدن به شخصي تصميم گيري نكنيد.
3- هرگز مشكلي را با ايجاد يك مشكل تازه حل نكنيد. برخي اوقات در مواجهه ناكاميهاي عميق ناشي از مشكلات دشوار فرد ممكن است با ايجاد مشكلي بزرگتر، مشكل فعلي خود را حل نمايد. مثلا شخص جاي رويارويي شجاعانه با مشكلات به مصرف الكل روي مي آورد. همانطور كه الكل ميكروبها را نابود ميكند، شان انساني فرد را نيز نابود مي سازد. هر راه حلي ممكن است يك مشكل تازه باشد .
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}