ارزیابی شرایط کلاس
مقررات کلاس در مورد قلدری
بسیار مهم است که معلم و دانشآموزان برای کمک به مقابله با مسائل قلدری/ قربانی و بهبودبخشی شرایط اجتماعی در کلاس، در مورد تعدادی از مقررات ساده به توافق برسند. اگرچه که همیشه تعدادی از مقررات عمومی مدرسه یا
نویسنده: دان الویوس
مترجم: نادر باقری
مترجم: نادر باقری
ارزیابی شرایط کلاس
بسیار مهم است که معلم و دانشآموزان برای کمک به مقابله با مسائل قلدری/ قربانی و بهبودبخشی شرایط اجتماعی در کلاس، در مورد تعدادی از مقررات ساده به توافق برسند. اگرچه که همیشه تعدادی از مقررات عمومی مدرسه یا رهنمودهای رفتاری وجود دارد، اما بسیار مهم است که مجموعهای از مقررات کمکی خاص در زمینه قلدری مستقیم و غیرمستقیم ایجاد شود. این مقررات ضروری است به صورت عینی و با روشهای احتمال بیان شوند. مجموعه مقررات پیشنهادی زیر یک فهرست نهایی نیستند اگرچه به اعتقاد ما این مقررات خاص بسیار سودمند است. و بهتر است که دانش آموزان را به درگیر شدن در بحث پیرامون این قواعد ترغیب کنیم. در این صورت آنها به احتمال زیاد مسؤولیت بیشتری را برای پذیرش این قواعد از سوی خود و دیگران احساس خواهند کرد.جلسات کلاس (زمان گردهمایی، مراجعه کنید به جلسات کلاس در زیر) میتواند محل مناسبی برای بحث و تبادل نظر درباره چنین مسائلی باشد. مقرراتی که در کلاس مورد توافق همگان قرار میگیرد، باید در تابلو اعلانات یا جاهای دیگری که قابل رویت هستند در معرض دید قرار بگیرند آن برای معلم بسیار مفید خواهد بود که در مورد این مقررات فکر کرده و احتمالاً جایگزینیهای جدیدی را مورد توجه قرار دهد و این بررسی باید قبل از ارائه در کلاس انجام گیرد. گفتگوهای مقدماتی میتواند در جهت توسعه محیط اجتماعی، به گروههای مورد اشاره در بالا کمک کند.
در زیر سه نمونه از مقررات که میتواند نقطه شروع خوبی باشد ارائه میگردد:
1-نباید رفتارهای زورگویی و قلدری را در دیگر دانشآموزان مورد تایید قرار دهیم.
2- باید تلاش کنیم به دانشآموزانی که مورد آزار و اذیت قرار میگیرند کمک کنیم.
3- باید دانشآموزانی را که به آسانی کنار زده میشوند تحت نظر داشته باشیم.
مقررات سه گانه ذکر شده در بالا برای مقابله با قلدری مستقیم (همراه با حملههای آشکار و نسبت به قربانی) و قلدری غیرمستقیم مثل انزوای اجتماعی و اخراج از گروه همسالان کمک کننده خواهد بود. انواع رفتارهای در ارتباط با این مقررات باید برای دانشآموزان روشن گردد. روشنسازی میتواند به شیوههای متفاوتی انجام گیرد. نوار ویدئویی (موبینگ، 1993) که قبلاً مورد اشاره قرار گرفته میتواند به عنوان مبنی بحث برای دانشآموزان نشان داده شود. این نوارهای ویدئویی جنبههای مختلف مسائل قلدری / قربانی را با ارائه مثالهایی به تصویر کشیده است.
راه دیگر انتخاب یک قطعه ادبی مخصوص کودکان و نوجوانان است تا بتوان آن را با صدای بلند در کلاس خواند (اسکینر (1)، 1992 را ببینید).
معلم این موضوعات را باید محتاطانه از میان تعدادی از نوشتهها و کتابها که این گونه مسائل و اساس ادراک نادرست مفاهیم مربوط به زورگویان، قلدران و قربانیان آزار و اذیت و پیامدهای نه زیاد واقع گرایانه را مورد توصیف و توضیح قرار داده است، انتخاب نماید.
برای مثال قلدر ممکن است به عنوان دانشآموزی که بسیار فزون مضطرب و ناایمن با شأن پایین و بیرحم است، توصیف شود و یا انحراف بیرونی در قربانی ممکن است به عنوان علت اصلی مورد آزار و اذیت قرار گرفتن، نشان داده شود. حتی این برداشت ممکن است در بعضی از موارد به صورت فردی واقعیت داشته باشد، این قبیل توصیفها معمولاً برای مبحث کلی در مورد مسأله، نقطه شروع ضعیفی است. هدف از خواندن قطعه منتخب با صدای بلند این است که همدلی دانشآموزان در مورد قربانیان قلدری افزایش یابد و بعضی از سازوکارهای درگیر تا حدی نشان داده شود، بدون این که روشهای جدید آزار و اذیت (قلدری) آموخته شود.
«ایفای نقش» ساده درباره قلدری میتواند روشی سودمند و درگیرانه برای رسیدن به همان اهداف باشد. برای شروع میتوان از موقعیتهای ملموس از کلاس یا دیگر موقعیتهایی که بیشتر مسائل اتفاق میافتد، استفاده کرد. در طول ایفای نقش، همچنین احتمال آن هست که به صورت طبیعی، توسط دانشآموزان، چگونگی مقابله و خنثیسازی تنیدگیهای مربوط به محرومیت اجتماعی و زورگویی و جلوگیری از قلدری در حال وقوع به نمایش گذاشته شود. هر چقدر این فعالیت دانشآموزان واقع گرایانهتر انجام گیرد، ارزش آن در انتقال شرایط ارتکاب زورگویی و قلدری واقعیتر خواهد بود. ایفای نقش باید توسط مباحث کلاس پیگیری شود و این در شرایطی است که رابطه میان بازی و واقعیت نمایانده شود.
با توجه به مطالب پیشین، معانی مقررات باید تا آن جایی که امکان دارد به وضوح به دانشآموزان در کلاس توضیح داده شود. به تدریج یک درک مشترک از چگونگی تفسیر مقررات پدید خواهد آمد و بدین طریق به آسانی میتوان حوادث قلدری را در یک زمینه مناسب طرح کرد. توضیحی عینی و ملموس مقررات، به خصوص میتواند برای دانشآموزان پرخاشگری که مرتکب قلدری میشوند، اهمیت داشته باشد. تحقیقات و تجربیات نشان میدهد که این قبیل دانشآموزان همیشه از گستره آسیب و رنجی که دیگران به سبب رفتارهای آسیبرسان آنها متحمل میشوند، آگاه نیستند.
همچنین صحبت درباره مجموعه مقررات، احتمالاً میتواند بر نگرشهای مرتبط با قلدری در میان هنجارهای دانشآموزان اثرگذار باشد. از میان دیگر موضوعات، مشارکت انفعالی است که در زورگویی و قلدری میتواند مورد بحث قرار گیرد. بعضی از دانشآموزان به ندرت آغازگر قلدری نسبت به دیگران هستند، اما به سبب خواست یک نفر دیگر به آسانی با قلدر همراه میشوند. این دانشآموزان باید بفهمند که حتی مشارکت انفعالی به عنوان همدست تلقی میشود و نسبت به آن چه که اتفاق میافتد دارای مسؤولیت فردی میباشند. کنار کشیدن خود از مسؤولیت به بهانه بودن با دیگر بچهها نمیتواند قابل قبول باشد، اغلب دانشآموزانی که تحت فشار هستند فکر میکنند که اگر آنچه را که خود یا دیگر دانشآموزان قلدر انجام میدهند به معلم یا والدین بگویند، یک نوع غیبت و بدگویی است. معلم باید با توضیح کافی به چنین عقایدی، واکنش نشان داده و آن را تعدیل نماید و آن را به عنوان یکی از مجموعه مقررات (شماره 1) قرار دهد و آن این که: قلدری به هیچ وجه پذیرفتنی نمیباشد و اگر یک دانشآموز، دانشآموز دیگری را به ارتکاب قلدری تشویق کند، به تبعیت از مقررات (شماره 2) کلاس، «آنچه درست و قابل قبول است» باید مورد توجه قرار بگیرد.
این غیبت نیست اما نشان دهنده ترحم و جانبداری از فرد ضعیفتری است که مورد آزار و اذیت قرار میگیرد. جهتگیری اصلی در قانون شماره 3 تمرکز بر مقابله با تنیدگیها، ممانعت از درگیریها و انزوای اجتماعی است. این دانشآموزان یقیناً میتوانند روشهایی را پیشنهاد کنند تا دانشآموزان دوست خود را که به آسانی از زمین و بازی کنار زده میشوند، در فعالیتهای مورد توافق درگیر سازند. همچنین میتوان به دانشآموزان به صورتی منطقی توضیح داده شود که تنها کودکان و جوانان نیستند که برخورد خوبی نداشته یا در تلاش برای برقراری ارتباط با دیگران عکسالعمل مناسبی را نشان نمیدهند. دلایل آن میتواند آموزش ضعیف و یا تکرار تجربیات منفی باشد، در نتیجه گاهی اوقات سماجته در یک رفتار موجب میشود که این قبیل دانشآموزان منزوی شده و نسبت به دانشآموزان همسال خود نگرش سوء ظن و عدم اعتماد پیدا کنند.
تحسین کردن
تشویق و توجه دوستانه از طرف معلمان میتواند بر روی رفتار دانش تأثیر بسیار مهمی بگذارد. مطالعات در آمریکای شمالی نشان میدهد که معلمان در موقعیت یک کلاس معمولی، از تحسین کمتر استفاده میکنند. تشویق و تحسین قابل قبول، هم به خاطر ارتباط دانشآموزان با یکدیگر و هم تکالیف مدرسه، انتظار میرود که آثار مطلوبی بر جوّ کلاس داشته باشد. از این طریق دانشآموزان انتقاد مربوط به رفتار غیرقابل قبول را آسانتر میپذیرند و برای تغییر آن تلاش مینمایند و حس قدردانی را تجربه میکنند و تقریباً این احساس در همه دانشآموزان به وجود میآید. به خصوص این در مورد فردی که دانشآموزان دیگر را مورد قلدری قرار میدهد ممکن است حقیقت داشته باشد. ضمن گذشت از دانشآموزانی که پرخاشگر هستند و در رفتار مشکل دارند. در مورد آنها، آنچه مستحق هست باید انجام گیرد.معلم میتواند دانشآموزان را به صورت انفرادی یا گروهی و یا کل کلاس را به دنبال تبعیت از قواعد رفتارهای مثبت تحسین و تشویق کند. رفتارهایی مثل مداخله کردن زمانی که یک یا چند دانش تلاش میکنند یکی دیگر را مورد قلدری و آزار و اذیت قرار دهند؛ برای شروع و یا مشارکت در فعالیتهایی که همه دانشآموزان کلاس بدون کنار گذاشتن حتی یک نفر، در آن درگیر هستند؛ برای اقدام به کشاندن دانشآموزان منزوی به سوی فعالیتهای مشترک و به طور کلی برای نشان دادن رفتار دوستانه و کمک کننده. به خصوص دانشآموزان پرخاشگر و دانشآموزانی که به آسانی تحت تأثیر قرار میگیرند، زمانی که تحت شرایطی که طبیعتاً موجب عصبانیت در آنها میشود، واکنش پرخاشگرانه نشان ندهند و یا در زورگویی و قلدری مشارکت نداشته باشند، باید مورد تحسین قرار بگیرند.
تنبیهات
در رابطه با تغییر رفتار دانشآموزان پرخاشگر معمولاً درک خیرخواهانه معلم (یا دیگر بزرگسالان) ارائه بیحد و حساب تشویق و تحسین کافی نیست. تحقیق و تجربه نشان داده است که همچنین در مواقعی باید از عوامل بازدارنده، به شکل پیامدهای منفی در رابطه با رفتارهای ناخوشایند استفاده کرد (پاترسون (2) و دیگران؛ 1976؛ پاترسون، 1982؛ والکر (3) و دیگران، 1976). بهترین نتایج به دست آمده عبارت است از ترکیبی از تشویق و تحسین برای فعالیتهای مثبت و تنبیهات دوامدار برای رفتارهای پرخاشگرانه و رفتارهایی که موجب شکستن قواعد میشوند.در مباحث کلاس مربوط به مقررات مقابله با قلدری، طبیعتاً میتوان سوالاتی را در مورد چگونگی تنبیهات و تناسب آن با مقررات شکسته شده، طرح کرد، ضروری است که معلم همچنین دانشآموزان را در این بحث و گفتگو درگیر کند.
معمولاً اهمیت داردکه از تنبیهاتی استفاده شود که به آسانی قابل اجراست. تنبیهات باید بدون ایجاد خشم و عصبانیت، تا حدی موجب ناراحتی بشود. در صورت امکان، رفتار و فرد باید مورد افتراق قرار بگیرد. پیامد منفی نباید مستقیماً بر علیه فرد باشد، اما آشکارا باید پیام غیرقابل قبول بودن رفتار از قبیل قلدری بر روی همسال را انتقال دهد. از این رو معمولاً برای معلم مناسب است که با بیانی روشن علت رفتار و یا واکنش نسبت به آن را از دانشآموز مورد سؤال قرار دهد.
انتخاب تنبیه از نظر اندازه باید منطبق با سن و جنس و شخصیت دانشآموز باشد. آنچه میتواند یک تجربه ناخوشایند برای یک دانش آموز تلقی شود، ممکن است برای دانشآموز دیگر خوشایند و آرامبخش باشد. بالاخره باید تا حد زیادی بخشی از فعالیتهای معمول مدرسه از قبیل تکلیف خانه بوده و از سوی دیگر نباید به طور عادی از آن به عنوان تنبیه استفاده کرد. برخی از تنبیهات احتمالی عبارتند از: صحبت جدّی با دانشآموز، نرفتن به حیاط مدرسه در زنگ تفریح؛ وادار کردن دانشآموز به اینکه یک یا دو ساعت را در یک کلاس دیگر بنشیند؛ شاید با دانشآموزان کوچکتر؛ در تعدادی از ساعات تنفس در نزد معلم تحت نظارت بماند؛ فرستادن دانشآموز برای صحبت کردن جدی در مورد مقررات و محروم کردن از برخی از امتیازات؛ بهتر آن است که با والدین دانشآموز تماس برقرار کرده و برای جلب کمک نسبت به تغییر رفتار دانشآموز، آنها را از وضعیت مطلع نمود.
از چند جهت دشوار است که دانشآموز پرخاشگر یاد بگیرد به قواعد تن در دهد. آنها اغلب برانگیخته هستند و به دیگران به دیده حقارت نگاه میکنند. شرایط خانوادگیشان میتواند کاملاً به هم ریخته باشد، بنابراین موقعی که توافقها و احتمالاً مقررات منزل را میشکنند، به ندرت واکنشهای منفی را از طرف والدینشان دریافت میدارند. گاهی اوقات رفتار آنها همراه با خشونت، عصبانیت شدید یا تنبیه جسمانی پذیرفته میشود. تحت چنین شرایطی این نوع شخصیت رشد میکند و با احتمال خطر بالایی، در آینده با قانون و مقررات در جامعه دچار تعارض میشود (الویوس، 1979؛ لویر (4)، 1983؛ مگ نیوسان (5) و دیگران، 1983؛ رابینز (6)، 1978).
این زمینه نشان میدهد که نه تنها ارزیابیهای مقابله با مرتکبان قلدری بلکه برای شناسایی قربانیان آزار و اذیت امری ضروری است، اجرای نظام مقررات در مدرسه به صورت پیوسته میتواند به طور واقعی به دانشآموزان پرخاشگر کمک کننده باشد؛ ممکن است به آنها در مورد لحاظ قرار دادن حق و حقوق دیگران و بعدها نشان دادن رعایت هر چه بیشتر مقررات در جامعه آموزش داده شود.
جلسات کلاس
بنابراین مهم است که در رابطه با موضوعاتی که اشاره شد، در کلاس جلسه بحث و تبادلنظر برگزار گردد. برای گسترش و روشنسازی مقررات کلاس برای مقابله با زورگویی و قلدری و تعیین تنبیه برای شکستن قانون، برای دستیابی به نتایج نهایی همچنین ضروری است که ارزیابی شرایط در کلاس به طور منظم پیگیری شود.همه اینها میتواند در جلسات کلاسی که هم معلم و هم دانشآموزان حضور دارند، انجام شود (ساعت گردهمآیی اجتماعات). محتوا و ساخت یک جلسه بحث و گفتگو در کلاس، به سن و بلوغ دانشآموزان بستگی دارد. با وجود این یک بخش عمدهای از گردهمآیی کلاس میتواند به طور خاص در مورد روابط اجتماعی در کلاس ومدرسه باشد، به طوری که از ابعاد مختلف روابط متقابل میان دانشآموزان و بزرگسالان مورد بحث قرار گیرد. برای تشویق به افزایش صمیمیت و به همان ترتیب ارتباط چشمی در میان اعضای گروه، جلسه کلاس ممکن است بدین صورت سازمان یافته باشد که به یک شیوهای دانشآموزان و معلم بر روی صندلی به صورت دایره و نیمدایره بنشینند. (گلاسر (7)، 1969؛ نیسن (8)، 1979).
به طور طبیعی معلم رهبر گروه است. جلسات گفتگو باید به طور منظم، شاید در هفته یک بار و حتی بهتر است در آخر هفته تشکیل شود (اما نه در ساعت آخر). بدین صورت فعالیتهای هفته گذشته میتواند مورد بازنگری و بحث قرار گرفته و برای جلسه بعدی برنامهریزی شود.
بهتر است وقت بیشتری در آغاز جلسه، به بحث و گفتگو درباره قلدری اختصاص داده شود. این به حفظ علاقه و آگاهی از مسأله کمک خواهد کرد و ممکن است طولی نکشد در کنترل رفتارها و نگرشها اثرگذار باشد. با بررسی منظم هفتگی، انتظار میرود که تا حد قابل توجهی فشار گروه بر روی دانشآموزانی که تمایل به زورگویی و قلدری دیگران دارند، اعمال گردد. این امر نیز به خوبی شناخته شده است که این نوع کنترل اجتماعی توسط هر دو گروه همسالان و بزرگسالان همیشه به کار گرفته میشود، اغلب به عنوان یک روش بر روی رفتار پرخاشگرانه و ضد اجتماعی کودکان تأثیر میگذارد (الویوس، 1978).
گاهی اوقات بهتر است روانشناس یا مشاور مدرسه در این جلسات کلاس شرکت کنند، هر چند جلسات کلاسی در بیشتر مدارس سطح کشور فراگیر است، اما در زمینه مقابله با زورگویی و قلدری موفقیت کمی داشتهاند و آن مهم است که این جلسات با تأکید بر عنوان مربوط به مقابله با مسائل قلدری برگزار گردد که یکی از موضوعات مهم زندگی آموزشگاهی است.
یادگیری مشارکتی
یادگیری مشارکتی یک روش گسترش یافته تدریس به خصوص در آمریکا است. این مفهوم از نظر معنای ظاهری نشانگر کار گروهی است اما کار گروهی با یک روش خاص. تحقیقات نسبتاً زیادی (جانسون (9)، 1983) نشان داده است که این روش نه تنها در یادگیری و پیشرفت، که در زمینههای دیگر نیز تأثیرگذار است. دانش آموزانی که در گروههای مشارکتی شرکت میکنند، بیشتر پذیرفته شده و نسبت به یکدیگر نظرشان مثبت میشود که این موجب کمک مؤثر و حمایت از یکدیگر میگردد و پیشداوری به سوی اعضای گروه از نژادها و ملیّتهای مختلف در میان این کودکان کمتر از کودکان دیگر رشد میکند.اگرچه دستیابی به نتایجی از این نوع در اکثر کلاسها ممکن است عموماً مطلوب باشد امّا در این زمینه، من یادگیری مشارکتی را از زاویهای محدودتر برای پیشگیری و مقابله با مسائل قلدری/ قربانی در نظر میگیرم.
در یادگیری مشارکتی، دانشآموزان در گروههایی کوچک و بر روی یک تکلیف مشترک کار میکنند. اندازه گروه میتواند از دو تا شش دانشآموز باشد و بسته به نوع تکلیف متفاوت باشد. اعضای گروه به صورت یک دایره و تقریباً نزدیک هم مینشینند تا این که بدون مزاحم شدن برای گروههای دیگر، با هم صحبت کنند. معلم به دانشآموزان به روشنی توضیح میدهد که در گروه چه فعالیتی باید انجام دهند و این که چگونه عملکردشان مورد ارزیابی قرار خواهد گرفت. در چنین زمانی، اهمیت دارد که هر یک از اعضای گروه قادر باشند نتایج یا راه حلهای مسأله را ارائه کنند (افراد مسؤول). به علاوه هر عضو گروه مسؤول است تا برای یادگیری هر یک از اعضا تکلیف تعیین کنند.
یک ویژگی اساسی روش مشارکتی این است که معلم تکلیف را تقسیم میکند، بنابراین یک «وابستگی متقابل مثبت» میان اعضای گروه ایجاد میشود. به این امر میتوان از طریق چندین روش متفاوت دست یافت.
برای مثال معلم میتواند از گروه بخواهد که یک پاسخ مشترک یا مقاله مکتوب را ارائه کند. هر یک از اعضای گروه میتواند با اعلام نام خود به عنوان منتخب گروه، گزارش را ارائه کرده و توضیح دهد. در این قبیل موقعیتها به خصوص بسیار مهم است که هر یک از اعضا باید قادر به تحمل فشار باشند و این یکی از نتایج کار گروهی است. معلم میتواند به صورت تصادفی یکی از بهترین دانشآموزان را برای هر گروه انتخاب کند و توضیح دهد که چگونه گروه میتواند به جواب موردنظر دست یابد. همچنین معلم میتواند با استفاده از انواع پاداش و امتیازها در گروه، یک وابستگی متقابل مثبت را میان اعضا ایجاد کند.
برای مثال گروههایی که برای یادگیری کلمات جدید زبان بیگانه کار میکنند، میتوانند مورد ارزیابی قرار گرفته و به نسبت کل تعداد کلماتی که همه اعضای گروه با هم کار کردهاند، تقویت شوند همچنین میتوان از ریاضیات تکالیفی را تعیین کرد که دانشآموزان در گروههای کوچکتر بر روی آن کار کنند، اما ارزیابیهای انفرادی نیز برای نمره گذاری فردی باید انجام گیرد و پس از آن نمرات و امتیازات براساس این که چگونه اعضای گروه به سطح خاص پیشرفت رسیدهاند، داده شود. همچنین بعضی از معلمان پاداشها را به صورت وقت آزاد یا پذیرش بعضی از فعالیتهای جالب برای گروهها، در نظر میگیرند و این زمانی است که همه اعضای گروه تعداد معینی از تکالیف را انجام داده باشند. گاهی اوقات ممکن است هدف گروه این باشد که به جای حل مسائل هفتههای قبل، به حل انواع معینی از مسائل هفته جاری بپردازند. مهم است که ارزیابیهای ساده و همیشگی از چگونگی عملکرد گروهها به طور جداگانه انجام گیرد. این میتواند به روشنی به اعضای گروه توضیح داده شود که چگونه یک گروه باید در یک سطح به خوبی عمل کند و اگر عملکردشان پایینتر از آن باشد بایدکار را بر روی آن تکالیف ادامه دهند.
برای یک ترکیب خوب از دانشآموزان با سطوح پیشرفت مختلف، معلم باید مسؤولیت توزیع دانشآموزان در گروه را داشته باشد. با توجه به تمایلات احتمالی زورگویی و قلدری، مهم است که معلم از شناخت خود در روابط اجتماعی میان دانشآموزان، برای ایجاد گروهها استفاده کند. اگر معلم درباره روابط اجتماعی در کلاس احساس عدم اطمینان میکند، میتواند از دانشآموزان بخواهد نام سه نفر از همکلاسیهای خود را که دوست دارد با آنها کار کند، به روی کاغذ بنویسند با این روش به راحتی معلوم میشود که کدام دانشآموز با یکدیگر کار خواهد کرد. معلم میتواند یک گروه مثبت و دوستانه از دانشآموزان را در کنار دانشآموزان منزوی تشکیل دهد. همچنین این احتمال وجود دارد به دانش آموز گفته شود که ترجیح میدهد با کدامیک از دانشآموزان به عنوان عضو یکی از گروهها و یا به همان صورت به عنوان یک زوج از دیگر گروههایی که معلم انتخاب مینماید کار کند. انتخاب اعضای گروه با توجه به دانشآموزانی که دیگران را مورد قلدری قرار میدهند بسیار اهمیت دارد. به عنوان یک قاعده کلی، به هیچوجه مناسبت نیست که زورگوی قلدر و یک قربانی در یک گروه قرار بگیرند. عاقلانه نیست اجازه داده شود چندین زورگوی قلدر یا یک قلدر یا یک دنباله رو (قلدر انفعالی) (10) با هم کار کنند. در عوض معلم باید تلاش کند که با قراردادن دو دانشآموز قوی و قابل اعتماد که زورگویی را نخواهند پذیرفت، قلدری را تحت کنترل قرار دهد. بعدها ممکن است یک زورگوی قلدر با یک قربانی در یک گروه قرار بگیرند. هر چند این بدیهی است، با وجود این دانشآموز قلدر تا حدی معینی رفتار خود را تغییر داده و یا قربانی حالا یک یا دووابسته در گروه دارد که در مقابل آزار و اذیتهای احتمالی، از او جانبداری خواهند کرد. معلم باید آنچه را که در درون و بیرون گروه اتفاق میافتد از نزدیک پیگیری کند و همچنین احتمال به وجود آمدن بسیاری از مسائل را از نظر دور داشته و آماده باشد تا بدان خاتمه دهد. نمیتوان به صراحت مشخص کرد که در طولانی مدت، پیشرفت کدام گروه از دانشآموزان در نهایت چگونه خواهد بود. به طور معمول باید یک سطح مشخص از کارشان را با هم حفظ کنند و آن مهم است که اعضای گروه از دلایل یکدیگر به خوبی اطلاع داشته باشند. در چنین زمانی، بهتر است به دانشآموز فرصت داده شود که در طول نیمسال یا کل سال تحصیلی با یک دانشآموز دیگرکار کند. این امر میتواند موقعیتهای تعارضی و تنشزا را در کلاس کاهش داده و رضایتمندی و نزدیکی را در دانشآموزان افزایش دهد. در کلاسهایی که مسائل قلدری/ قربانی وجود دارد، بهتر است که تصمیم گرفته شود که چگونه یک گروه مشخص تا آخر بایستی دوام داشته باشد، ضروری است تا دانشآموزان درگیر در چنین مسائلی، از نظر چگونگی رعایت مسائل گروهها در طولانیمدت، تحتنظر ویژه باشند.
لازم است تأکید شود که یادگیری مشارکتی فقط یکی از چندین روش تدریس ویژه میباشد که ممکن است معلم بخواهد از آن استفاده کند. به علاوه لازم است تأکید شود که نمیتواند جانشینی برای جلسات سخنرانی در کلاس باشد و باید چنین جلسات و مقررات مقابله با قلدری در کلاس را گسترش داد. برای به دست آوردن جزئیات بیشتر در مورد رویکردهای یادگیری مشارکتی میتوان به آثار جانسون و دیگران (1984) و سالیوان (1983) مراجعه کرد.
فعالیتهای مثبت گروهی
مباحث مربوط به ماهیت قلدری بر مسائل تمرکز دارد. اما فعالیتهای مثبت مشترک در این قبیل کلاسها به صورت با هم بودن و پیوستگی در بعضی از فعالیتهای گروهی به صورت بازی میتواند تأثیر بسیار مهمی بر روابط میان دانشآموزان بگذارد و موجب احساس همبستگی و اتحاد گردد. این قبیل فعالیتها میتواند شامل شرکت در مهمانی، سفرهای زمینی روز شنبه یا رفتن به اردو باشد. اگر والدین دانشآموزان بتوانند در این قبیل فعالیتها همراه باشند بسیار سودمند خواهد بود.اگرچه هدف این فعالیت برای دانشآموزان سودمند است، معلم باید بداند که فعالیتهای مذکور ممکن است بر روی برخی از دانشآموزان اثر معکوس داشته باشد. مورد آزار و اذیت قرار گرفتن یا طرد شدن از گروه در این گونه موقعیتها، ممکن است یک تجربه دردناک باشد. به همین سبب مهم است که شیوههای ظریف مطمئن بکار گرفته شود تا همه دانشآموزان در فعالیتهای تفریحی شرکت داشته باشند.
تشکیل جلسه عمومی همراه با شرکت دانشآموزان
مسائل زورگویی و قلدری و توسعه محیط اجتماعی مثبت کلاس از موضوعات مهم جلسات عمومی است که ممکن است دانشآموزان نیز دعوت شوند. برگزاری این جلسات در طول سال و مسائل مورد بحث هر چند که باید ادامه یابد، اما بهتر آن است که از نام بردن زورگویان قلدر و قربانیان آزار و اذیت خودداری شود. معلم باید در نوشتن دعوتنامه نیز این نکته را رعایت کند. این به عنوان یک روال، مانع استفاده از اصطلاحات در رابطه با مباحث مربوط به موضوع شده و در شرایط کلی و یا ویژه یک کلاس یا یک مدرسه خاص تأثیرگذار نخواهد بود. به عنوان یک نقطه احتمالی شروع، بهتر است همراه با سوالاتی درباره زورگویی و قلدری، مشاهدات معلم یا معلمان نیز بیان گردد. یک شروع مناسب دیگر این است که از یک نوار ویدئویی استفاده شود (موبینگ، 1983).در بحث و گفتگوی مربوط به ماهیت قلدری طبیعتاً چیزهایی که والدین، معلمان و دانشآموزان انجام میدهند میتواند در خنثی کردن مسائل مؤثر باشد. در چنین شرایطی، پیشنهادها، و طرحهای ارائه شده از طرف والدین باید مورد هدایت قرار گیرد (نه فقط در رابطه با والدین کودکان قلدر و زورگو و قربانیان، مراجعه کنید به ارزیابی فردی در زیر).
در میان شرایط دیگر، والدین باید با صراحت کامل نشان دهند که رفتارهای زورگویی و قلدری فرزندانشان به هیچوجه پذیرفتنی نیست. باید با دانشآموزان قلدر به خصوص در رابطه با مورد آزار و اذیت قرار دادن هم کلاسیهای خود صحبت کنند. آنها باید از کودکان سوال کنند که آیا در کلاس کسی به طور مستقیم هدف آزار و اذیت قرار دارد و کسی اغلب طرد میشود. آنها همچنین ممکن است تلاش نمایند میزان همدردی را نسبت به کودک قربانی احتمالی، ارزیابی کنند. مایل باشند در مورد اصلاح موقعیت برای دانشآموزان در معرض خطر، کارهایی را انجام دهند. همچنین لازم است که والدین در رابطه با سوالات مطرح شده و مسؤولیتپذیری در قبال مرتکب منفعل در اقدامات آزار و اذیت، و به همین صورت گزارش افرادی که اقدام به قلدری میکنند با فرزندان خود صحبت و اطلاعرسانی، کنند که آن یک سخن چینی یا غیبت نمیباشد.
بالاخره والدین باید توجه کنند که آیا میتوانند فرزند خود یا دوستان آنها را تشویق نمایند. که به نوعی به دانشآموز قربانی آزار و اذیت کمک کنند. مثلاً ممکن است پیشنهاد شود که چنین دانشآموزانی برای مدتی از دعوت به تماشای فیلم، اردو یا منزل همکلاسیها محروم شوند.
صحبت درباره این موضوعات به والدین کمک میکند تا به این امر علاقهمندتر شده و آگاهی بیشتری را در مورد زندگی مدرسهای فرزندشان داشته باشند. البته این رشد مثبت، در کنار اهداف کلی مربوط به همکاری نزدیک میان مدرسه و خانه محسوب میشود.
هر چند منطقی نیست که درباره یک دانشآموز خاص در جلسه عمومی صحبت شود، این موضوعات میتواند بعد از پایان جلسه به صورت محرمانه مورد بحث قرار گیرد. آشکارا یک گفتگوی جامع موجب میشود هم معلم و هم والدین بتوانند در ارتباط با چگونگی روابط فردی دانشآموزان با همسالان تصمیمگیری کنند. این گونه مباحث بهتر است بعدها از طریق جلسات دو نفره یا تماسهای تلفنی انجام گیرد. در صورت تمایل برای دستیابی به یک نتیجه، موضوع میتواند مورد پیگیری قرار بگیرد و در مورد شرایط، توافق متقابل انجام پذیرد. در این قبیل موارد، معمولاً شایسته است که دیگر دانشآموزان و والدین نیز در این تکلیف درگیر شوند. (ببیند ارزیابی فردی را).
در جلسه عمومی و نیز گفتگوی فردی مهم است که معلم با ابراز نگرش خود، والدین را تشویق نماید در مورد تجربیات فرزندان خود در مدرسه صحبت کنند. حتی اگر ترس والدین در مورد آزار و اذیت قرار گرفتن فرزندشان بیاساس است، ضروری است والدین به صورت آزادانه در مورد این نوع ترسها صحبت کند. با وجود این، متأسفانه اغلب مواردی بوده است که حتی والدین کودکانی که واقعاً قلدری کردهاند، وقتی خواستهاند از وضع کودکشان در مدرسه آگاه شوند، از طرف معلم پذیرفته نشدهاند.
تنها کافی نیست که معلم، نگرش حمایتگرانه خود را نسبت والدین شرکت کننده در مباحث احتمالی مسائل قلدری/ قربانی ابراز کند. نظام تعلیم و تربیت در سوئد در حقیقت مدارس را ملزم کرده، به طور فعال در چنین فعالیتهایی شرکت نمایند. به نقل از نظام مذکور، «مدارس باید در صورت لزوم برای تسهیلسازی همکاری، خودشان با والدین تماس بگیرند» و «مسؤولیت اطمینان از برقراری تماس برعهده مدرسه است» این متن به وضوح نشان میدهد که این روند تنها محدود به دانشآموزان و نتایج تحصیلی نمیشود بلکه میتواند در تمام موقعیتهای مدرسه کاربرد داشته باشد.
در رابطه با این موضوع، پاسخهای تقریباً 1000 والد در مطالعه شهر برگن جالب به نظر میرسد. بیشتر والدین ابراز کرده بودند تمایل زیادی دارند در صورت درگیر بودن فرزندشان در مسائل قلدری/ قربانی، از طرف مدرسه به آنها اطلاع داده شود، حتی اگر معلمی مظنون به وقوع قلدری از سوی آنها باشد. این یافتهها مشخص کرد والدین در مورد واقعیت ارتکاب رفتارهای قلدری یا مورد آزار و اذیت و تهدید قرار گرفتن فرزندان خود اطلاعات کمی دارند و یا خیلی کم در مورد آن با فرزندان خود صحبت میکنند. این یکی از زمینههایی است که مدرسه میتواند تا حد زیادی به اصلاح موقعیت بپردازد و در چنین زمانی، مطلوب آن خواهد بود که والدین در صورتی که مظنون باین هستند که فرزندانشان در مدرسه مسأله دارد با مدرسه تماس بگیرند. احتمالاً برای دستیابی به نتایج موردنظر و خوب، باید مدرسه و والدین آماده مبادله اطلاعات بوده و به حرف یکدیگر گوش دهند. زورگویی و قلدری مسألهای است که بر روی بسیاری از دانشآموزان تأثیرگذار است و همان طوری که در بالا اشاره شد نیازمند مشاوره فردی منظم میباشد.
پینوشتها:
1. Skinner
2. Paterson
3. walker
4. Lober
5. Magnusson
6. Robins
7. Glasser
8. Nissen
9. Johnson
10. Passive bully
الویوس، دان؛ (1392)، شناخت دنیای کودکان، ترجمهی نادر باقری؛ مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، شرکت بهنشر، چاپ دوم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}